seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۳ وطن يعني صف نون و صف شير وطن يعني همش درگير ، درگير وطن يعني همين بنزين همين نفت همين نفتي که توي سفره ها رفت وطن يعني همين سهميه بندي وطن يعني کمربند و ببندي وطن يعني ليسانس ، علاف ، بيکار کمي چايي ، کمي قليون و سيگار وطن يعني خيابان خواب ، معتاد پسرهاي فرار ، اي داد بيداد وطن يعني تموم سهم ملت يه تيکه نونه و باقي خجالت وطن يعني من و تو در محافل ز درد اجتماع خويش غافل وطن يعني اداره ، زير ميزي اگه بيشتر بدي ؛ بيشتر عزيزي ! وطن يعني هزاران پشت کنکور فداي مدرک از گهواره تا گور وطن يعني امير قلعه نوعي! ( اونم ما رو گير آورده به نوعي! ) وطن يعني هزاران خونه خالي زن کوچه نشين ، مرد زغالي وطن يعني حقوق حقه زن : همه خوبن به جز مادر زن من! وطن يعني يه دانشگاه آزاد که کلي شهر ها رو کرد آباد! وطن يعني لباس برمودايي ( ولي تيپ قشنگيه ؛ خدايي !!! ) وطن يعني که اصلاحات چيني وطن يعني يه روز خوش نبيني! وطن يعني همين آيينه دق! وطن يعني خلايق هر چه لايق وطن يعني تحمل ، تاب ، طاقت وطن يعني حماقت در حماقت 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده