رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

زیبایى خواهى، حقیقت جویى و نوآورى، از جمله گرایش هاى فطرى آدمى است. رغبت و علاقه انسان به گفتار و نوشتار درست و شیوا نیز سرچشمه در همان میل نهفته دارد. سخن و نوشته هدفمند، شیوا، روان و رسا، تأثیرى اعجاز گونه بر جان شنونده دارد ، او را مدهوش و سرمست مى سازد و مرواریددرخشان حقیقت را بر ساحل فهم و ادراک او مى نشاند.

 

رعایت درستى و شیوایى در گویش و نگارش جز از راه آشنایى با آداب و شیوه هاى صحیح نگارش امکان پذیر نخواهد شد.

 

فصل یکم: ویژگى هاى نوشته خوب

 

ویژگى هاى نوشته خوب از نظرپیام

 

1. تناسب با مقتضیات زمان

 

نوشته خوب باید با نیازهاى روزگار خود همراه باشد. گذشته از اصول ثابت اعتقادى و برخى احکام عملى که در هر روزگارى پابرجا و استوارند، دیگر اصول و فروع را باید به تناسب مقتضیات زمان دریافت کند و به خواننده انتقال دهد.

 

2. هماهنگى با نیاز مخاطب

 

نوشته خوب پیش از شکل یابى و استوار شدن، مخاطب خود را ارزیابى مى کند. برخى از نیازهاى مخاطب فطرى اند، یعنى پاسخ گویى به آن ها تعهد است. در نوشته خوب، خواننده باید پاسخ نیازهاى فطرى خود را بیابد، خواه علمى باشد و خواه احساسى، تفریحى، و .... از این رو، پیش از دست بردن به قلم، باید بدانیم:

 

ـ براى چه کسانى مى نویسیم.

 

ـ آنهاچه نیازهاى فطرى ودرونی دارند.

 

ـ راه پاسخگویى به آن نیازها چیست.

 

ـ آن راه را چگونه با قالب و زبان گفتار خود هماهنگ کنیم.

 

ویژگى هاى نوشته خوب از نظرآیین نگارش

 

1. درست نویسى

 

2. شیوا نویسى

 

نوشته خوب باید هم بر پایه قواعد شناخته شده ادبى استوار باشد و هم زیباو شیوا جلوه کند. درستى سخن در دانش هاى دستور زبان،لغت، بافت شناسى نوشته، و ساخت شناسى آن ارزیابى مى شود. به همین جهت یک نوشته درست با معیارهاى این چهار دانش مطابقت دارد.

 

براى شیوانویسى (فصیح و بلیغ نویسى) راهکارهایی وجود دارد که در دانش هاى معانى، بیان، بدیع، و سبک شناسى مورد مطالعه قرار مى گیرند. آموختن قواعد درست نویسى، براى نویسنده شدن «کافى» نیست، امّا مسلّماً «لازم» است.

لینک به دیدگاه

فصل دوم :راهکارهاى درست نویسى

 

درست نویسی دستوری

 

براي اين كار بايد به رعايت دقيق دستور زبان فارسي پرداخت.

 

درست نویسى واژگان

 

از دیگر پایه هاى درست نویسى، رعایت اصول واژه گزینى است.

 

*گرته بردارى

 

یکى از آفات واژه گزینى در زبان امروز «گرته بردارى» است. گرته بردارى یعنى تقلید محض از یک زبان بیگانه در گزینش واژه ها; تقلیدى که با فرهنگ و فضاى زبان ما سازگارى نداشته باشد. این آفت پس از استوارى نظام مشروطه نمودار شد و آرام آرام در همه اجزاى فرهنگ و اندیشه ما رسوخ کرد. سیل ترجمه های غیر اصولی بهنشر این آفت کمک کرد و سرانجام زبانى را به نسل امروز تحویل داد که هر گوشه اش از گرته بردارى هاى نا بجا نشان دارد.

 

برخى از این موارد در ساخت جمله نیز دخالت دارند و از این جهت در بخش«گرته بردارى ساختارى» جاى مى گیرند،که چند نمونه از آنهارا نیز در همین جا آورده ایم:

 

دوش گرفتن a showerto take

او مى رود که...(فعل آینده) to ... is goingHe

کسى را فهمیدن one understandto

وقت کمى روى درسم گذاشتم. . on my lessonI spent a little time

یک لطفى کردن favorto do a

گرفتنِ تا کسى a taxito catch

کسى را روى فُرم نگه داشتن on form onetoo keep

روى چیزى متمرکز شدن ...

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
consentrate

دیر یا زود (به معنى بالاخره) sooner or later

 

*اصول گزینش واژه

 

هر واژه، ترجمه ی وجودى ذهنى است; و تناسب میان آن دو بر پایه رابطه هایى استوار است. امّا پس از این مرحله، یعنى برگرداندن آن وجود ذهنى به یک واژه، مرحله اى مهم تر فرا مى رسد که عبارت است از «گزینش بهترین ترجمه و درست ترین و زیباترین واژه». در این مرحله است که نویسنده خود را با چند واژه براى یک مفهوم روبه رو مى بیند، در حالى که تنها یکى از این واژه ها دقیق تر، اصیل، زیباتر، و استوارتر است. نویسنده خوب کسى است که این بهترین را بیابد.

 

در گزینش بهترین واژه، رعایت این اصول ضرورت دارد:

 

اصالت

کلمه باید با زبان رسمی هماهنگ و با اصول آن سازگار باشد.

 

صیقل یافتگى

واژه باید آن قدر تراشیده شود و ظریف گردد که کاملا در ظرفِ معنى جاگیرد;یعنی لفظ و معنی کاملا هماهنگی داشته باشند.

 

تناسب با سبک و مخاطب

واژه نه باید فنى و خاص باشد و نه عامیانه; مگر آن که سَبک چنین اقتضا کند. باید حدّ اعتدال رعایت شودتا مخاطب با واژه هاى نوشته به راحتى ارتباط برقرار کند. همین جا اشاره می کنیم که یکى از آفات گویندگى و نویسندگى «به کارگیرى واژه هاى خاص و اصطلاحى» است.

 

خوش آهنگى

کلمات یک متن باید به گونه اى کنار هم قرار گیرند که آهنگى نرم و لطیف در جمله جارى باشد.

 

توانمندى

در هر زبان، واژه هایى محدود وجود دارند. اما این محدودیت هرگز باعث نمى شود که نویسنده در به کارگیرى آن ها احساس محدودیت کند. هرچند واژه ها محدودند، نیروى آنها نامحدود است.

خوب است در این جا از گفتار استاد «مهرداد اوستا» یاد کنیم:

 

«بى تردید، زبان پارسى از نظر استعداد ترکیبى، یکى از مستعدترین زبان هاى عالم است. از این روى، شاید آن را بتوان به جریان زندگى در وجود یک جنگل کوهستانى تشبیه کرد که ... شاخسارهاى جوان هر درختش از هوایى پر از تَرى و سرشار از تازگى، پیوسته جوانه مى زند و ریشه اش از منابع پایان ناپذیر زمین نیرو مى گیرد; و به جاى هر درخت که فرو افتد چندین نهال سر بر مى کشد تا خود را به خورشید رساند.»

 

 

رعایت قواعد نشانه گذاری

 

نشانه هاى نگارشى

 

1. نام و شکل علامت: نقطه (.)

وظیفه : درنگ کامل

موارد کاربرد:

یک . در پایان جمله هاى کامل خبرى یا انشایى.

دو . پس از پایان یافتن پی نوشت هاى ارجاعى یا تفصیلى.

سه . پس از نشانه هاى اختصارى.مثال:دکتر.ر

چهار . پس از شماره ردیف رقمى یا حرفى.مثال:1.

نکته: در میان جمله هاى مرکّب، هرگز نباید نقطه را به عنوان نشانه مکث کامل قرار داد.

 

2. نام و شکل علامت: بند، ویرگول، کاما (،)

وظیفه: درنگ کوتاه

موارد کاربرد:

یک. میان جمله هاى پایه و پیرو.

دو. قبل و بعد از بدل، اگر بدل در میان جمله باشد.

سه. بین همه واحدهاى هم اِسناد:

مثال:در همه چیز به پدرش همانند بود: سخن گفتنش، سکوتش، راه پیمودنش، ...

چهار. براى ساده سازى فهم جمله.

پنج. بین بخش هاى مختلفِ نشانى اشخاص و اماکن; و میان اجزاى پس از نام مأخذ در نشانى مآخذ:

«بهاءالدّین خرّمشاهى: «حافظ نامه»، ج1، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى،1366، ص 52.»

شش. بعد از فعل وصفى.

 

3. نام و شکل علامت: نقطه بند، نقطه ویرگول، (;)

وظیفه : درنگ متوسّط

موارد کاربرد:

یک . جدا کردن بخش هاى مستقلّ یک جمله طولانى.

دو . پس از مناداى ادامه دار:

مثال:«اى خدا; اى یار محرومان!»

 

4. نام و شکل علامت: دو نقطه، نشان تفسیر(:)

وظیفه : توضیح و تفسیر

موارد کاربرد:

یک . قبل از نقل قول مستقیم.

دو. میان نام نویسنده و مأخذ در پی نوشت ارجاعى.

سه. میان کلمه و معنى آن در پانوشت.

 

5. نام و شکل علامت: نشانه پرسش، پرسش نما (؟)

وظیفه : پرسش

موارد کاربرد:

یک . در پایان جمله هاى پرسشى.

دو . براى نشان دادن تردید:

مثال:«سیّد جمال الدّین حسینى در اسدآبادِ همدان (افغانستان؟) زاده شد.»

 

6.نام و شکل علامت: نشان عاطفه، علامت خطاب، نشانه تعجّب (!)

وظیفه : نمایاندن عاطفه

موارد کاربرد:

یک . در پایان جمله هاى عاطفى براى نمایاندن عواطفى مثل دعا، نفرین، آرزو، تحسین، تعجب، و تأسف.

دو . پس از منادا، هنگامى که ندا در همان جا پایان پذیرد:

«بنشین محمد!»

 

7. نام و شکل علامت: دو کمان، پرانتز، کمانک ( )

وظیفه : توضیح

موارد کاربرد:

یک . بیان سال ولادت و وفات:

مثال: علاّمه مجلسى (1037 ـ 1111)

دو . آوردن معادل یک کلمه یا اصطلاح در درون متن.

سه . نشان دادن طرز تلفّظ کلمه و آوانگارى، به ویژه در کتب لغت:

مثال: «سنا (سَ نا): روشنایى»

 

8. نام و شکل علامت: قلاّب، دو قلاّب، کروشه(][)

وظیفه : افزایش

موارد کاربرد:

یک . افزایش کلمه یا عبارتى به متن اصلى:

مثال:«آیا آن کس که زشتى کردارش براى او آراسته شده و آن را زیبا مى بیند مانند مؤمن نیکوکار است؟»

دو . ذکر دستورهاى اجرایى در فیلمنامه یا نمایشنامه:

مثال:«على در حالى که لبخند مى زند: ...»

 

9. نام و شکل علامت: خط فاصله، نیمخط، پیوست نما، تیره ( ـ )

وظیفه : پیوند

موارد کاربرد:

یک . قبل و بعد از جمله معترضه.

دو. پیش از نقل قول مستقیم در مکالمه یا داستان.

سه. جدا کردن ارقام از یکدیگر.

 

10. نام و شکل علامت: سه نقطه، نشانه تعلیق (...)

وظیفه : تعلیق

موارد کاربرد:

یک . به جاى یک یا چند کلمه حذف شده.

 

نکته: اگر این علامت در پایان جمله باشد، نقطه اصلى آخر جمله نباید فراموش شود.

 

دو . به جاى بخش هایى از متن در خلاصه نویسى.

 

سه . نشان دادن مکث در نمایشنامه، فیلنامه، و داستان.

لینک به دیدگاه

فصل سوم :راهکارهاى شیوا نویسى

 

 

روانى و زلالى

 

تفکّر نوعى گفتگوى پنهانى است که به یارى کلمات در ذهن صورت مى پذیرد. از این جهت ،هر چه دامنه دانش لغات نویسنده اى گسترده تر باشد، تسلط او بر بیان افکار خویش بیشتر است. حتّى دو کلمه را نمى توان یافت که مفهومى کاملا یکسان داشته باشند. همواره اختلافى ناچیز میان دو واژه مترادف وجود دارد که در گزینش واژه مطلوب تر دخیل است. نویسنده باید در این اختلاف ها دقت کندو کلمه اى را انتخاب کند که قالبِ منظورش باشد.

 

روانى و زلالى یک نوشته بستگی به نکات زیر دارد:

1. به کار گرفتن کلمه هاى مأنوس و روان.

2. استفاده از جمله هاى کوتاه و ساده

3. پرهیز از پیچیدگى کلام.

4. به کار نبردن جمله هاى معترضه جز به هنگام ضرورت.

5. به کار نگرفتن اصطلاح ها و تعبیرهاى گنگ و ابهام آور.

6. پرهیز از «ناهنجارى» (= ضعف تألیف).

7. دورى از «دراز نویسى خسته کننده» (= اطناب ممل).

8. دوری از «کوتاه نویسى آسیب زننده» (= ایجاز مخل).

 

«اِطناب ممل» هنگامى پدید مى آید که نویسنده با استفاده از کلمه هاى مترادف در کنار یکدیگر و نیز آوردن توضیح هاى مکرر و زائد، خواننده را خسته کند.

«ایجاز مخل» یعنى نویسنده براى رساندن پیام خود، آن اندازه که لازم است از کلمات استفاده نکند و خواننده را در انتظار توضیح کافى بگذارد.

 

*پیوند لفظ و معنى

 

لفظ و معنى دو روى یک سکه اند و نمى توان آن ها را از هم جدا کرد.

 

لفظ و معنى را به تیغ از یکدگر نتوان برید ***** کیست «صائب» تا کند جانان و جان از هم جدا؟

 

کسى که جهان را تیره و تار مى بیند، با زبانى آن را وصف مى کند که رنگ بدبینى و غبار اندوه دارد.

 

برای مثال:

از میان همه تعابیر ممکن در بیان «باز گذاشتن در اتاق»، «صادق هدایت» این را برگزیده است: «دیدم عمویم رفته و لاى در اتاق را مثل دهن مُرده باز گذاشته بود.» این زبان بد بینانه وتاریک با موضوع کتاب «بوف کور» و نیز نگرش هدایت کاملا سازگار است.

 

*درست نویسى املایى

 

از گرفتارى هاى رایج میان دانش آموزان تسلط نداشتن بر دانش املا است. همان قدر که «درست نویسى املایى» به یک نوشته اعتبار میدهد، «غلط نویسى املایى» نشان دهنده ی بى دقتى و سهل انگارى نویسنده است.

در این جا نمونه ای کوتاه از املاى برخى واژه هاى مشابه را مى آوریم:

 

آجل: آینده

عاجل: شتابنده

آمِر: امر کننده

عامِر: آباد کننده

اِثم: گناه

اِسم: نام

اَرض:زمین

عَرض:پهنا

اَسیر:گرفتار

عَصیر:شیره

اَثیر: گلوله آتش، هواو فلک

عَسیر: دشوار

اَلَم: درد

عَلَم: پرچم

اَلیم: دردناک

عَلیم: دانا

اَمل:آرزو

عَمل:کار

اِنتساب:نسبت داشتن

اِنتصاب:گماشتن

اِنتفاء:نابود شدن

اِنتفاع:نفع بردن

بِحار:دریاها

بَهار:اولین فصل سال

بَحر:دریا

بَهر:حرف اضافه (براى)

تألّم:دردناکى

تعلّم:یاد گرفتن

 

*تنظیم پاراگراف

 

"بند"یا پاراگراف کوچک ترین واحد ساختمان یک نوشته است. بند، تنها مجموعه اى از جمله ها نیست، بلکه در حقیقت، مجموعه اى است از افکار و مطالبى که نویسنده در ذهن دارد. بند، انشاى مختصرى است که نویسنده اندک اندک آن را گسترش مى دهد تا به صورت نوشته کلى درآید. کوتاهى یا بلندى هر بند، تابع اندیشه ها و روش نویسنده در گسترش آن هاست. معمولا هر قدر موضوع نگارش پیچیده باشد، بندها طولانى تر مى شوند.

 

اصولا باید هر بند را با عبارتى آغاز کرد که به انتقال اندیشه از بند قبلى به بند بعدى کمک کند. در تنظیم بندها، دو عامل بسیار مؤثرند: یکى داشتن رعایت نظم و ترتیب در تفکّر و استدلال; و دیگرى مراعات صورت ظاهرى نوشته. هنگامى که اگرخواننده به انبوهى از جمله هاى پیاپى نگاه کندسر در گم مى شود. اما اگر همین نوشته را به بندهایى تقسیم کنیم، فهم مطلب را برایش آسان تر مى شود.

 

در هر پاراگراف، عبارت ها و اندیشه هاى طرح شده در آن عبارت ها باید داراى نظم و آراستگى خاص باشند، به شکلی که از نظم آن ها بتوان به اهمیت و جایگاه هر کدام پى برد. همین نظم و آراستگى است که جذابیت مطلب را افزایش مى دهد و سبب مى شود که پیام به روشنى و آسانى در دسترس خواننده قرار گیرد.

 

هر پاراگراف باید تمام و کامل باشد، یعنى اندیشه اصلى پاراگراف در آن به خوبى آورده شود. هر پاراگراف یک «هسته» دارد که با جمله اى بنیادین بیان مى شود. این «جمله بنیادین» معمولا در آغاز و گاه در میان یا پایان پاراگراف مى آید. بقیه پاراگراف، در حقیقت، گسترش و تکمیل همین «جمله بنیادین» است. بدین ترتیب، جمله هاى پاراگراف باید همگى بر محور «هسته» بچرخند .

 

تعداد پاراگراف هاى یک نوشته به حجم مطالب بستگى دارد. در این پاراگراف ها تنها مواردى آورده می شوند که مضمون واحدىداشته باشند نباید . هر نکته باید در جای خود قرار گیرد تا زنجیره کلام بى نظم و گسسته جلوه نکند.

 

میان پاراگراف ها نیز باید پیوستگى کامل باشد تا خواننده همگام با نویسنده پیش رود .

 

معمولا در آغاز هر پاراگراف، کلمه یا عبارتى مى آید که مضمون آن را به خواننده بفهماند و او را آماده ی این انتقال کند.

 

رسایى وگویایى

 

رسایى وگویایى یک نوشته، هنگامى حاصل مى شود که بتوانیم معنا را خوب بپروریم. راه هاى پرورش معانى در زبان فارسى، متفاوت وگستره اند:

توصیف

تشبیه

استعاره

کنایه

 

خوش آهنگی

 

کلمات یک متن باید به گونه اى کنار هم قرار گیرند که صداى خواننده بى اختیار آهنگین شود . البته نوع نوشته و موضوع و سبک آن در گزینش این آهنگ بسیار نقش دارد. مثلاً براى نوشته هاى عارفانه و عاشقانه، باید آهنگى نرم و لطیف در جمله جارى باشد; و براى نوشته هاى حماسى باید از آهنگى هیجان انگیز و شور آفرین استفاده کرد.

 

تنوع و رنگارنگی

 

تنوع در نحوه طرح موضوع از راههای گوناگون،مثل:

ـ آوردن مثلها و حکایت ها

ـ استفاده از «طنز».

ـ آمیختن خبر و انشا و طلب و استفهام.

ـ به کار گرفتن صنایع ادبى.

ـو ....

 

دلنشینی و شیرینی

 

براى ایجاد دلنشینى و شیرینى در یک اثر، نویسندگان راه های گوناگونى دارند. رایج ترین راه استفاده از فنبدیع در نوشته هاست.

در این روش ،صنایعی به نویسنده آموخته مى شود که با آن ها مى توان کلام را آراست و دلنشین ساخت. در استفاده از این صنایع باید به 2 نکته توجه کرد:

این که زیادتر از اندازه در اثر به کار گرفته نشوند، دیگر آن که طبیعى و هنرمندانه به کار گرفته شوند، به گونه اى که خواننده ، نوشته را تصنعى و تکلف آمیز نبیند.

 

تازگى وطراوت

 

نویسنده توانا همواره سعی می کند که از سبکهای امروزى، واژه هاى نو، تعبیرهاى تازه، ساختار مناسب استفاده کند.

هنگامى که رنگ و بوى طراوت و تازگى در یک نوشته باشد،خواننده از بعضی از عیوب آن چشم پوشى مى کند.

ََ

سرشارى و پربارى

 

نوشته خوب باید خواننده خویش را در یک جریان مستمر فرهنگى پیش برد و در این زمینه نویسنده وظیفه دارد که عناصر مختلف را به تناسب در اثر خود، استفاده کند.

بهره گیرى از آیات وروایات

قرآن مجید که سرچشمه هدایت ونور است، از لحاظ فصاحت الفاظ و بلاغت معانى کتابى بى مانند است.استفاده از این آیات نورانی هم به زیباسازى نوشته کمک مى کند و هم آن را پربار و سرشار از معانى بلند مى سازد.

 

استفاده از آیات و روایات و دیگر شواهد براى پربار ساختن نوشته، دو گونه دارد: تلمیح و اقتباس.

تلمیح آن است که در ضمن کلام، اشاره اى لطیف و ظریف به آن آیه یا ... شود، اما عین آن آورده نشود.

 

اقتباس آن است که عین آیه یا عبارت مورد نظر یا قسمتى از آن را که از مطلب ما حکایت مى کند،بیاوریم.

لینک به دیدگاه

فصل چهارم :بیشتر بدانیم

 

 

گام هاى نگارش

 

بسیارى از مشتاقان نویسندگى مى پرسند: از کجا باید شروع کرد؟ آیا هر کسى مى تواند نویسنده شود؟...

 

می توان گفت که براى نویسنده شدن باید هم ذوقى نهفته داشت; هم آن را کشف کرد; هم با تمرین و کوشش این ذوق را پرورش داد

برای نگارش چه باید کرد؟

 

* خواندن و اندیشیدن: هر نویسنده اى باید هر روز صفحه اى به صفحات خوانده خود بیفزاید و روزهاى این رویّه را با پشتکار ادامه دهد. این که چه بخوانیم، تابع آن است که بیشتر به کدام موضوعات علاقه داریم. امّا فراموش نکنید که یک چیز براى همه نویسندگان ضرورت دارد: خواندن آثارى که شاهکارهای ادبی محسوب می شوند. در این میان، نقش «شعر نو» و دیگر آثار امروزى، در کنار آثار کهن، فراموش نشود; حتّى اگر به دلایلی در مورد پیدایش و عوارض هنر امروز، سئوالات جدّى داشته باشید.

 

 

* نوشتن و نوشتن و نوشتن: فراموش نکنید که اگر نویسنده حتّى یک روز از قلم زدن دست کشد، ذوف هنرى خود را به اندازه همان یک روز دچار افسردگى مى کند. نکته مهم این است که هرگز صرفاً منتظر سفارش کار نگارشى نباشیم. بخشى از زندگى هنرمند باید وقف گرایش هاى هنرى اش شود، حتّى اگر در لحظه، کسى مشتاق و خریدار اثرش نباشد.

 

 

رعایت مراحل نگارش

 

(1) تفکّر.

 

(2) تهیّه طرح: طرح چهار چوبى است براى یک نوشته که در آن، چشم انداز آینده نویسنده روشن مى شود.

 

(3) گردآورى و دسته بندى اطّلاعات.

 

(4) تهیّه سیاهه آزمایشى: در سیاهه آزمایشى، مطالب به ترتیب زمان تهیّه مى شوند و به حسب دسترسى به منابع، بر کاغذ مى آیند; بى آن که درباره تقدّم و تأخّر یا کلّیّات و جزئیّات آن ها تصمیم گرفته شود.

 

(5) تهیّه سیاهه نهایى: در سیاهه نهایى، پس از تأمّل و بازنگرى کافى، هم در ترتیب مطالب تجدید نظر مى شود و هم برخى از مطالب غیر لازم حذف مى گردند.

 

(6) تهیّه پیش نویس: در این مرحله، سیاهه نهایى قلمى مى شود، یعنى تبدیل به یک نوشته منسجم می شودو قواعد خاصّ نگارش و ویرایش در آن، اعمال مى گردد.

 

(7) نقد و نظر و بازبینى: نویسنده خوب همواره از شتاب مى پرهیزد. یکى از اصول پیشرفت در نویسندگى، همین است که نویسنده مرتّباً خود را مَحَک زند و پس از تهیّه پیش نویس، آن را به دقّت بازبینى کند و نقائص کار خود را پیدا کندو در صورت نیاز، با اهل نظر به مشورت بپردازد.

 

(8) ویرایش: اگر نویسنده اى توان ویرایش دارد، مى تواند ویراستار اثر خود باشد. امّا معمولا بهتر است که حتّى نویسندگان توانا، آثار خود را به قلم ویراستار دیگرى بسپارند; ویراستارى که توانایی خود را در این زمینه به اثبات رسانده باشد.

 

پرسش هاى مهم پیش از نگارش

 

نویسنده باید پیش از دست به قلم بردن، به این چهار پرسش اساسى پاسخ دهد و به تناسب پاسخى که براى آن ها مى یابد، کار خود را آغاز کند:

 

1. چه مى نویسیم (؟): در این مرحله باید موضوع را به خوبى بشناسیم و قلمرو آن را معلوم کنیم.

2. چرا مى نویسیم (؟): آیا در پى اثبات مدّعایى هستیم یا وصف رویدادى یا گزارش تجربه اى؟ این، در زبان نگارش و شیوه داخل شدن به بحث و نتیجه ی آن کاملا اثر مى گذارد.

3. براى که مى نویسیم (؟): مخاطب خود را، خواه حاضر و خواه غایب، خوب بشناسیم و مقتضیّات روحى او را بفهمیم و آن گاه دست به قلم ببریم.

4. در چه وضعیّتى مى نویسیم (؟): وضعیّت ما و روزگار ما چه اقتضا مى کند; براى انجام کار خویش چه اندازه مهلت داریم; اثر ما در چه محیطى به دست مخاطب مى رسد؟

لینک به دیدگاه

روش پژوهش

 

هر نویسنده اى زمانی به تحقیق و پژوهش نیاز پیدا میکند. بسیارى از نوشته هاى علمى و تحلیلى و گزارشى و جز آن ها نیازمند پژوهشند.

 

شیوه های تحقیق

 

1. مشاهده: پژوهشگر، مراکز وموارد تحقیق را حضوراً مورد بررسى قرار مى دهد.

 

2. تحقیق عمومى: مصاحبه + ارائه پرسشنامه.

 

3. تحقیق کتابخانه اى: پژوهشگر، با مطالعه مآخذ و منابع به تحقیق مى پردازد. در باره این شیوه، قدرى سخن مى گوییم.

 

. شیوه دسترسى به مآخذ

 

1. در کتابخانه هاى معتبر، خواه به شیوه دستى و خواه به روش رایانه اى (=کامپیوترى)، معمولا مشخّصات کتاب به سه طریق ثبت مى شود:

 

ـ به نام پدیدآورنده : مؤلّف، مترجم، ... .

 

 

ـ به نام خود کتاب یا مأخذ تحقیق.

 

ـ بر حسب موضوعِ مأخذ.

 

این اطّلاعات به صورت الفبایى تنظیم مى شوند و چنانچه پژوهشگر یکى از آن ها را بداند، مى تواند با بررسى اطّلاعات مزبور به زمینه ها و مآخذ دیگر مرتبط با دامنه تحقیق خود نیز دست یابد، گر چه پیشتر در مورد آن ها آگاهى نیافته باشد. این کار، پژوهش را آسان تر و کوتاه تر مى سازد.

 

2. همچنین، برخى از کتابخانه هاى معتبر فهرست کتاب ها و نشریّه ها و رساله هاى موجود خود را به طورمرتّب فراهم مى آورند و در مجموعه اى پیش روى مراجعه کنندگان مى گذارند. پژوهشگرانى که مى خواهند فرصت بیشتر براى بررسى مآخذ داشته باشند، خوب است از این فهرست هاکمک بگیرند.

 

3. یکى از منابع غنى مطالعاتى، به ویژه براى دانشجویان، رساله یا پایان نامه هاى تحصیلى مراکز آموزشى و تحقیقاتى است. پژوهشگران باید حتماً به این منابع نیز مراجعه کنند تا هم زمینه ها و مآخذ مرتبط با دامنه پژوهش خود را بیابند و هم از انجام کارهاى تکرارى در اَمان بمانند.

 

4. از دیگر روش هاى پرکاربرد در مأخذیابى این است که «فهرست مآخذ» کتب و مقالات مورد مطالعه را بازبینى کنیم و مآخذ مرتبط با کار تحقیقى خود را از میان آن ها بیابیم.

 

یادداشت بردارى

 

پژوهشگر حتماً باید به هنگام مطالعه یادداشت بردارى کند. براى این کار، روش هاى گوناگونى وجود دارند. مثلا مى توان به هنگام مطالعه یک مأخذ روى برگه اى مکان نکات مهمّ و مورد استفاده را یادداشت کرد و پس از تکمیل مطالعه آن مأخذ آن نکات را روى برگه (= فیش) هایى یادداشت نمود. این برگه ها معمولا به صورت چاپى و داراى این اطّلاعاتند که خوب است با دقّت تکمیل شوند:

 

موضوع کلّى با شماره، موضوع خاص با شماره، مأخذ، نام برگه نویس، شیوه برگه نگارى، تعداد برگه، و تاریخ برگه نویسى.

 

در برگه ها باید به قدر امکان، مطالب را جامع و در عین حال مختصر نوشت. نیز بکوشید جز در موارد ضروری، عین مطالب مأخذ را نیاورید، بلکه قلم خودرا در بازگردان مطالب به کار گیرید تا نوشته تان بى روح و خشک و ـ از آن مهم تر ـ ناهماهنگ جلوه نکند; چرا که مآخذ گوناگون فضاها و سبک هاى متفاوت دارند.

لینک به دیدگاه

مقاله نویسی

 

 

آشنایى با فنّ مقاله نویسى یکى از ضرورت هاى نویسندگى است. به ویژه پس از مشروطیّت، این گونه از نگارش در زبان فارسى گسترش یافت و امروز یکى از پایه هاى نوشتن به شمار مى رود. تقریباً هر نویسنده اى، گاه به سفارش و گاه بابرای خود به مقاله نویسى رو مى آورد، مخصوصاً که امروز اساس کار مطبوعات، مقاله نگارى است.

 

مقاله چیست؟

 

دائرة المعارف بریتانیکا نوشته است:

 

«مقاله انشایى است که حجمى متوسّط دارد و در مورد موضوعى معیّن بحث مى کند. نویسنده باید حدود موضوع را رعایت کند و با رسایى و روشنى آن را توضیح دهد.»

 

در بیان کوتاه، مقاله نوشته اى است که درباره موضوعى خاص با حجمى متوسّط نوشته مى شود. مقاله معمولا در روزنامه و گاهنامه، و گاه در کتاب جاى مى گیرد. به مجموعه گفتارهاى صوفیان در مجالس خود نیز مقاله مى گفته اند، همانند مقالات شمس تبریزى.

در جهان امروز، مقاله عرصه اى گسترده دارد و موضوعات گوناگون را در بر مى گیرد.

 

شرایط مقاله نویسى

 

1. احاطه به موضوع مقاله.

 

2. صداقت و حسن نیّت که شرط قلم زدن است.

 

3. در نظر گرفتن مصلحت هاى جامعه، و نه منافع فرد یا گروه خاص.

 

4. گشودن گرهى از گره هاى علمى، اجتماعى، و ... از طریق گزینش موضوعاتى که طرح آن ها در جامعه دردى را دوا مى کند.

 

. مراحل نگارش مقاله

1. یافتن موضوع: این کار، باید پس از تأمّل کافى و با اندیشه گره گشایى و خدمت صادقانه صورت پذیرد، نه به صرف تفنّن یا سفارشى را پاسخ گفتن.

 

2. تفکّر درباره موضوع و تنظیم طرح: در این مرحله، باید اندیشید که چه وجوهى از موضوع را باید شکافت; از کجا باید شروع کرد و به کجا ختم نمود; چه شواهدى را باید ارائه کرد; و چه دستاوردى در نظر است.

3. یادداشت بردارى از منابع: باید نکته هاى مهمّى را که بعداً در مقاله چیده مى شوند، از منابع گوناگون ـ و گاه از گنجینه ذهن خویش فراهم آورید.

ثبت نشانى دقیق منابع را هرگز فراموش نسازید، زیرا نویسنده امین کسى است که نام منابع مورد استفاده را با کمال انصاف ذکر نماید.

 

4. تنظیم و اصلاح یادداشت ها: در این مرحله، یادداشت هاى پراکنده کنار هم قرار مى گیرند و پیش نویس متن مقاله از چینش آن ها پدیدار مى شود. ترتیب منطقى و نظم ساختارى هرگز فراموش نشود.

 

5. تهیّه متن نهایى مقاله: ویرایش و بازنگرى پیش نویس و تهیّه متن پاکنویس سبب مى شود که نویسنده اطمینان یابد کارى منطبق با میزان هاى نگارشى و ویرایشى انجام داده است .

6. تعیین عنوان: خوب است در تعیین عنوان شتاب نکنیم و آن را به مرحله آخرواگذاریم; زیرا پس از احاطه یافتن به متن خویش، بهتر مى توانیم عنوانى گویا و درخور براى آن برگزینیم. عنوان باید آیینه مقاله، کوتاه، آهنگین و پرطنین، روان و شیوا باشد.

 

 

حجم و گستره مقاله

 

معمولا مقاله هر چه کوتاه تر ـ در عین رسایى ـ باشد، خوانندگان بیشترى را به خود جلب مى کند. با این حال، گاه موقعیت ایجاب مى کنند که مقاله حجمى زیاد بیابد. روى هم رفته، حجم یک مقاله به این عوامل بستگى دارد:

 

ـ موضوع مقاله: مثلا موضوعات علمى معمولا حجمى بیشتر مى طلبند.

 

ـ سطح مخاطب.

 

ـ مجموعه اى که مقاله در آن چاپ مى شود.

 

ـ ویژگى هاى زمانى و مکانى در تاریخ درج مقاله.

 

ـ توان مقاله نویس.

 

سطح نگارش مقاله

 

سطح نگارش مقاله باید دقیقاً با نیاز و فهم مخاطب هماهنگ گردد. مثلا اگر مقاله اى اقتصادى براى مخاطبان عام نوشته مى شود، هرگز نباید سرشار از اصطلاحات ویژه اقتصادى باشد. حتّى اگر نویسنده ناگزیر از طرح مباحث تحقیقى و فنّى در چنین مقاله اى است، باید آن ها را خالی از هر گونه تعبیر ویژه و خاص مطرح کند و زبان ـ و نه مطالب ـ را به سطح فهم مخاطبان خویش نزول دهد.

لینک به دیدگاه

ترجمه

 

 

صنعت و هنر ترجمه کار خطیر و دشوار درک و تفسیر موضوعات، معانی، و مفاهیم پدیدآمده در یک زبان (زبان مبدأ)، و سپس انتقال، معادل‌یابی، و بازسازی آنها در زبانی دیگر (زبان مقصد) را بر عهده می‌گیرد.

 

مترجمان کم‌تجربه در این فنّ ظریف، ممکن است برین باورباشند که در زبان و ترجمه هم، درست همانند علمی دقیق، می‌توان هر واژه و مفهومی را هم به طور دقیق تعریف و درک کرد، و هم آنها را به شیوه‌ای شفاف با پیوندهای متقابل و کاملاً ثابت، از دو حوزهٔ زبانی متفاوت به هم اتصال داد. هر چند چنین برخوردی ممکن‌است در مورد زبان‌های برنامه‌نویسی رایانه‌ای و زبان‌های ماشینی دیگر (همچون هوش مصنوعی) تا اندازه‌ای میسّر باشد، در خصوص زبان‌های طبیعی انسانی دور از واقعیّت و امکان‌است.

 

بیشتر این پیچیدگی‌ها به طبیعت و نقش بی‌همانند زبان در تمامی تجربه‌ها و فرایندهای حیات انسانی چه در سطوح فردی و شخصیتی، و چه در ترازهای اجتماعی و فرهنگی باز می‌گردد.

 

کت فورد ترجمه را چنین تعریف کرده‌است:

 

« جایگزینی مواد متنی یک زبان با مواد متنی برابر، در زبان دیگر. »

 

عوامل بسیاری در تبلور معنایی یک متن دخالت دارند و در درک مطلب یک متن، یعنی شناسایی دقیق این عوامل از جانب مخاطب. گاه ممکن است معنای متکلم و معنای مخاطب با هم تفاوت داشته باشد. یعنی آنچه مورد نظر متکلم است با آنچه مخاطب برداشت می‌کند، فرق داشته باشد و یا مخاطبان معانی متفاوتی را از یک متن برداشت کنند. این امر بیان کننده این مطلب است که عوامل بسیاری در داد و ستدهای زبانی حاکم اند که متون و ابزارهای نظام زبان (اصوات، دستور و واژگان) تنها یکی از آنها است.

لینک به دیدگاه

پایان نامه

 

 

ویژگیهاى پژوهش پایان نامه اى

 

پژوهشِ پایان نامه اى ویژگیهای گوناگونى دارد :

 

ـ تحلیل: مطالعه اجزاى گوناگون یک موضوع و روابط و متقابل آنها.

ـ مقایسه: بررسى ویژگى هاى موضوع هاى مقایسه شده

ـ تعریف: تعریف جامع و کامل

ـ توصف: توصف موضوع با ویژگى هاى معتبر که آن را توضیح دهد

ـ بحث: عرضه کردن جنبه هاى گوناگون موضوع

ـ فهرست.

ـ ارزشیابى: بررسى جوانب گوناگون موضوع و کوشش براى رسیدن به نتیجه

_مثال :ذکر مثال براى توضیح.

ـ تلخیص: آوردن نکات عمده موضوع مورد نظربه اختصار .

پیداست که در هر تکلیف درسى یا رساله ممکن است چند خصلت پژوهشى جمع گردند. اما به هر حال، حدود و نوع کار پژوهشى باید از پیش معلوم و مشخّص باشد.

 

انتخاب عنوان پایان نامه

 

باید از انتخاب عنوان کلی پرهیز کرد. عنوان پایان نامه باید متناسب با حدود پایان نامه باشد.

براى انتخاب عنوان پایان نامه، به این معیارها نیز باید توجه داشت:

ـ علاقه پژوهنده به آن عنوان و موضوع.

ـ زمان لازم براى فراهم آوردن اثر.

ـ دسترسى به اسباب و لوازم پژوهش.

_ اهمّیّت مطلب درفرهنگ و اجتماع.

 

مرور پژوهش هاى پیشین

معمولا در هر زمینه پژوهشى، آثارى از پیش فراهم شده است. مرور این آثار مى تواند ما را در نوشتن پایان نامه یارى کند. در این میان روشن مى شود که کار ما چه تفاوت هایى با کارهاى پیشین باید داشته باشد.

اگر پژوهنده اى داراى توان کافى باشد، بهتر است آثار دست اوّل را مرور کند. هرچه منابع اصیل تر و سرشارتر باشند، پایان نامه ماندنى تر مى گردد.

 

طرح تحقیق

 

رساله هاى پژوهشى معمولا در یکى از این دو دسته قرار دارند:

1. تجربى: متناسب با موضوعات علمى.

2. تحلیلى: متناسب با موضوعات فرهنگى، هنرى.

 

برنامه زمانى

 

نویسنده پایان نامه باید با از شتابزدگى پرهیز و زمانى مناسب براى تهیّه رساله خود تعیین کند. این زمان فرصتی خواهد بود براى انجام :

1. تعیین حدود موضوع ،شناسایى منابع و مراجعه به آن ها، گردآورى اطّلاعات و معلومات.

2. نگارش پیش نویس.

3. تجدیدنظر و اصلاح، تنظیم پانوشت، نگارش نمونه نهایى.

 

مراجعه به منابع

 

براى شناسایى مآخذ مى توان از این منابع استفاده کرد:

 

ـ مدارک کتاب شناسى: مجموعه هاى فهرست آثار، فهرست ها و برگه دان هاى کتابخانه ها.

ـ دائرة المعارف ها و سالنامه ها.

ـ نشریّات معتبر

 

یادداشت بردارى

 

بهتر است یادداشت بردارى روى برگه هاى جداگانه ویک شکل انجام پذیرد. به هر مضمون برگه جدایى اختصاص داده مى شود و هر برگه با شماره یا نشانه اى متمایز مى گردد. بدین ترتیب در طول کار، مى توان برگه ها را جابجا یا کم و زیاد کرد.

بهتر است بر هر برگه عنوان کلیدى آن ثبت شودو هویت برگه هم معین شود، از قبیل مأخذ و تاریخ. همچنین مشخص شودکه نوع استفاده از مأخذ چیست: نقل به عبارت، نقل به مضمون، تلخیص، ویرایش، یا ...؟ براى هر یک از این ها مى توان نشانه اى خاص در نظر گرفت.

 

در نهایت، مى توان برگه ها را شماره بندى پایانى کرد و هر یک را در جاى مناسب خودقرار داد.

 

نگارش رؤوس مطالب فصل ها

 

معمولا پایان نامه شامل این سه بخش است:

مقدّمه، متن شامل چند فصل، و نتیجه. باید پیشتر رؤوس مطالب هر فصل را نوشت تا چشم اندازى از کار پیدا شود. این کار به نگارش پیش نویس نیز بسیار کمک مى کند.

 

ساختمان پایان نامه

 

(1) صفحه عنوان: عنوان، نویسنده، گروه درسى، نام درس، نهاد علمى مربوط، مقطع و سال تحصیلى.

(2) پیشگفتار: هدف، سابقه تحقیق، روش و گستره پژوهش، سپاسگزارى.

(3) فهرست مطالب.

(4) فهرست جداول.

(5) فهرست شکل ها و تصویرها.

(6) پیکره: مدخل، متن، نتیجه و دستاورد تحقیق.

(7) کتابنامه: مآخذ اصلى و فرعى شامل کتب و مقالات مورد پژوهش.

(8) ضمایم: جداول، آزمون هاى پژوهشى، اسناد و مدارک و شواهد.

(9) فهرست راهنما: فهرست اَعلام و مفاهیم و موضوعاتى که درباره آن ها مى توان اطّلاع قابل توجّهى در رساله یافت.

لینک به دیدگاه

نامه نگارى

 

 

نامه نگارى، گفتگویى است کتبى که هر کس در زندگى خود، کم یا زیاد، به آن نیازمند مى شود.

 

انواع نامه

 

*نامه خصوصى

 

نامه خصوصى در بردارنده مطالب فردى است . نامه خصوصى، به صرف خصوصى بودن، نباید از شیوایى و رسایى بى بهره باشد.نامه خصوصى باید هم ساده باشد و صمیمى، و هم زیبا و دلنشین.

رعایت نکات زیرتوصیه مى شود:

یکم . انتخابکاغذ خوب و مرغوب، و قلم مناسب.

دوم . نوشتن روى یک برگ کاغذ و خالى گذاشتن پشت آن.

سوم . تمیز و خوانا نوشتن.

چهارم . گنجاندن مطالب کوتاه و پربار.

پنجم . کم کردن از تکلّفات و مبالغات لفظى.

ششم. رعایت اصول نشانه گذارى و شیوه خط و قواعد ساختارى نوشته، مانند حاشیه دادن و فاصله گذاشتن میان سطرها.

هفتم. آوردن نام و امضاى خود در سمت چپ انتهاى نامه.

هشتم. نوشتن نام و عنوان گیرنده در سمت راست بالاى صفحه اوّل نامه.

نهم. درج تاریخ و محلّ نگارش نامه در سمت چپ بالاى صفحه اوّل نامه.

دهم. نوشتن نام و نشانى کامل گیرنده پشت پاکت.

یازدهم. نوشتن نام و نشانى کامل خود پشت پاکت و داخل نامه، زیر آخرین صفحه.

 

*نامه ادارى

 

نامه ادارى معمولا میان دو شخصیت

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ى یا یک شخصیت حقیقى و
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ى مبادله مى شود. دو شرط اصلى نگارش نامه ادارى، یکى رسمیّت و تبعیّت از قواعد ادارى است _ اگر چه خشک و مخالف ذوق باشد_و دیگرى جدیت.

لینک به دیدگاه

خلاصه نویسى

 

 

معمولا خلاصه نویسى با دو هدف انجام می شود: صرفه جویى در وقت، درک پیام هاى اصلى نوشته.به همین دلیل خلاصه نویس باید جوهرِ مطالب نوشته را استخراج کند.

 

روشهای خلاصه نویسی

 

خلاصه نویسى به یکى از این دو روش انجام مى گیرد:

1- بازنویسى یک نوشته در مقیاس کوچک تر.

2-نوشتن خطوط اصلى یک نوشته.!مراحل خلاصه نویسى

1- مطالعه نوشته و درک مفهوم و پیام هاى آن به طور کامل

2- یادداشت بردارى از خطوط اصلى نوشته

 

منظور از خطوط اصلى، نکاتى است که از نظر نویسنده داراى اهمیت درجه یک هستند.

 

حذف نکته هاى زاید

 

هنگام مرور یادداشت هاى خود که حاوى خطوط اصلى است، گاه پى مى بریم که بعضى از نکات در مجموع چندان اهمیت ندارند، گر چه در لحظه یادداشت بردارى مهم جلوه مى کرده اند. در این صورت، باید این نکات را حذف کنیم.

 

به هم پیوستن خطوط اصلى

 

در نوشتن متن خلاصه شده باید به این نکته ها توجه کنیم:

 

(1) انتخاب سبک مناسب با متن خلاصه شده. این سبک ممکن است با سبک متن اصلى یکسان نباشد.

(2) رعایت هماهنگى و یکنواختى افعال از لحاظ زمان و دیگر مختصّات.

(3) پایبندى به قواعد درست نویسى .

(4) توجّه به تناسب حجم.

(5) تصرف نکردن در پیام هاى مهم و محتواى متن اصلى.

(6) رعایت یکدستى در مجموع متن خلاصه شده، از لحاظ سطح و زبان.

(7) آوردن نام متن اصلى و مشخصات آن .

لینک به دیدگاه

ویرایش

 

 

معنی واژه ویرایش

ویرایش یا ویراستن (=To Edit ) واژه اى است بر جاى مانده از فارسى میانه که خود، ترکیبى است از دو بخش: وى (vi) + بُنِ راست (Rast). پیشوند وى براى آفرینش این معانى به کار مى رود: جدا از هم بودن، کارى را دوباره انجام دادن. بُنِ راست هم یعنى نظم و استوارى بخشیدن به چیزى یا کارى و آن را راست ساختن. با توجه به معنى دوم پیشوند «وى»، ویراستن یعنى "چیزى را دوباره نظم بخشیدن و بازآراستن".

 

مفهوم ویرایش

 

در مفهوم کلّى ـ چنان که بیشتر در کشورهاى غربى رایج است ـ ویرایش عبارت است از تعیین سیاست نشر آثار مکتوب، برقرارى رابطه با پدید آورندگان آثار، بررسى دقیق آثار ارائه شده و پذیرش آن ها پس از احراز صلاحیت، آماده ساختن آثار براى چاپ و نشر.

ولی در عمل، معمولا این وظایف عرصه هاى تخصصى یافته اند و بیشتر ویراستاران جنبه هاى خاصى از این وظیفه کلى را عهده دار مى شوند. به این ترتیب، انواعی براى ویرایش پدید آمده است.

 

انواع ویرایش

 

1. ویرایش بر اساس سیاست فرهنگی: تعیین خطوط اصلى نشر آثار فرهنگى، از لحاظ کمى و کیفى.

2. ویرایش اساسى یا پردامنه: همکارى با پدید آورنده در جریان آفرینش آن اثر.

3. ویرایش صورى یا فنى یا مکانیکى: انجام اصلاحات در متنى که به ویراستار سپرده اند. معمولا همین قسم از ویرایش، در میان ویراستاران ما معمول است.

4. ویرایش محتوایى یا ویژه: بررسى متن از لحاظ محتوایى و اصلاح موارد علمى مربوط به هر زمینه. ویراستار محتوایى، خود، در زمینه علمى مربوط داراى تخصّص است. به همین لحاظ، ویرایش محتوایى به زیر شاخه هایى مانند علمى، فنّى، ادبى، هنرى، فلسفى، و دینى تقسیم مى شود.

5. ویرایش جامع: این نوع از ویرایش، همه چهار قسمت قبلی را شامل مى شود.

معمولا در نهادهاى فرهنگى، هر یک از این وظایف به فردى معین سپرده مى شود و شخصی کار آزموده که خود در هر یک از این عرصه ها صاحب نظر و مجرب است، بر کار آن ویراستاران نظارت مى کند. چنین کسى را سرویراستار (Chief - Editor) مى نامند. گاه نیز در مجموعه هاى مفصّل پژوهشى، هر ویراستار (Editor) داراى یک یا چند ویراستیار (Assistant Editor) است که در شاخه هاى خاص او را یارى مى دهند.

 

ویژگى هاى ویراستار

 

1. آشنایى کافى با موضوع و رشته اثر مورد ویرایش (Edited).

2. آشنایى با یک زبان بیگانه، به ویژه زبان بیگانه اثر مورد ویرایش.

3. تسلّط بر ادبیّات فارسى و قواعد درست نویسى

4. برخوردارى از ذوق ادبى و هنرى و داشتن دید فرهنگى.

5. برخوردارى از دقت ونظم و حوصله.

6. تسلط بر فن ویرایش.

 

روند کار ویرایش

 

1. پذیرفتن دستنوشت پدید آورنده

ـ نوشته شدن متن روى کاغذ مناسب.

ـ وجود فاصله لازم میان سطرها و نیز حواشى کافى، براى انجام اعمال ویرایشى.

ـ تمیزى و خوانایى متن.

ـ شماره گذارى درست و مرتب بودن مواد چیده شده و واحدهاى پیش و پس از متن.

ـ در دست بودن یک نسخه دیگر از اثر که در صورت مفقود شدن متن، ویراستار دچار مشکل جدى نشود.

ـ نیازمند بودن اثر به ویرایش، و نه به بازنویسى یا اصلاحات بنیادین دیگر که بیرون از قلمرو ویرایش است.

2. اطمینان از صلاحیت خود براى ویرایش متن.

3. هماهنگى در مورد مسائل اساسى که باید مورد هماهنگى ویراستار و نویسنده قرار گیرند.

4. انجام اصلاحات ویرایشى.

5. هماهنگى دوباره با پدید آورنده.

6 . باز خوانى متن ویراسته و انجام اصلاحات نهایى.

7. هماهنگى با بخش تولید، به ویژه در مورد نشان هاى خاصّ ویرایشى (Mark up) که حروفچین و صفحه آرا باید با آن ها آشنا شوند.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...