setare.blue 23086 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۸۹ بد نیست بدانید در حمامهای عمومی قدیمی، فضاها طوری پشت سر هم چیده میشد تا ناخودآگاه یك مسیر منطقی را طی كنی؛ بعد از سر در حمام، یك راهرو افراد را به فضای سربینه میبرد كه از نظر دما خیلی نزدیك به فضای بیرون بود. بعد یك راهرو قرار داشت كه هوایش كمی گرمتر از سربینه بود و در آخر گرمخانه بود كه از تمام فضاهای دیگر گرمتر بود. شستوشوی بدن و حمام كردن برای ایرانیها علاوه بر پاكیزه كردن تن و دفع چرك، یك آیین مذهبی هم بوده. در تمام ادیان پیش از اسلام- از مهرپرستان گرفته تا زرتشتیها-غسل كردن یكی از شرطهای شركت در مراسم بوده، این است كه نه تنها در یك جایی مثل كاخ شاهی تخت جمشید نشانههایی از حمام پیدا میكنند بلكه باستانشناسها، بعد از كلی جستوجو به این نتیجه رسیدند كه ساخت حمامهای عمومی از عهد هخامنشی در همه شهرهای ایران رایج بوده است. غسل كردن چه به صورت واجب و چه به صورت مستحب، به مناسبتهای مختلف به مسلمانها سفارش شده، به همین خاطر بعد از اسلام، شاهان ایرانی و البته آدمهای خیر، شهرهای ایرانی را پر كردند از حمامهای عمومی تا جایی كه در شهری مثل اصفهان فقط در عهد صفوی 152 حمام عمومی ساخته شد. هركه دارد امانتی موجود/ بسپارد به بنده وقت ورود / نسپارد، اگر شود مفقود / بنده مسئول آن نخواهم بود این 2 بیت شعری بود كه تا چند دهه پیش موقع داخل شدن به حمامهای عمومی، بالای سر اكثر حمامها میدیدید. وقتی توی حمامهای عمومی لباسهایتان را در میآوردید، حمامی یك پلاك كه به حلقهكشی آویزان بود بهتان میداد. روی پلاك، شماره كمدی كه لباسهایتان را در آن میگذاشتید، حك شده بود. كش را كه به دور مچ دست یا ساق پایتان میانداختید، مطمئن بودید كه كلید را گم نخواهید كرد و بیلباس نخواهید ماند. استاد معمارهای ایرانی، حمامهای قدیمی را اكثرا پایینتر از سطح زمین میساختند. برای این كارشان هم 2 دلیل داشتند؛ یكی اینكه گرما و حرارت حمام به راحتی از راه دیوارها منتقل نشود و دوم اینكه دسترسی به آب قنات در سطحی پایینتر از سطح زمین راحتتر بود. یك فضای گنبدی شكل نیمه تاریك پر از بخار به علاوه داستانی كه توی آن، اولین حمام را جنها برای حضرت سلیمان میسازند، زهره خیلیها را آب میكرد و خیلیها بودند كه از ترس اجنه پا به حمام نمیگذاشتند. نمونهاش همین مظفرالدینشاه، پنجمین شاه قدر قدرت قاجار خودمان كه هر وقت هوس حمام رفتن و آب تنی به سرش میزد، امیر بهادر وزیر جنگش را به حمام میفرستاد تا آنجا را از وجود اجنه پاك كند. این دایره پر از نور و ترنج تزئینی دورش در بیشتر قسمتهای حمام تكرار شده تا روشنایی و نور حمام را تامین كند. وقتی توی قرن دهم – یازدهم زندگی كنی و هنوز برق اختراع نشده باشد و از طرفی توی یك فضای مرطوب مثل حمام نتوانی از فانوس استفاده كنی، روشنایی بنایت تنها از همین نورگیرها به دست میآید. حمامها از پیش از اذان باز میشدند تا دم دمهای غروب كه میشد از روشنایی خورشید استفاده كرد. البته نور خورشید باعث ضدعفونی كردن فضای حمام هم میشده. این فضای ترسناك و رمزآلود، نه زندان سلیمان است و نه دخمه شاپور. آن وقتها كه خبری از استخر نبود، بعضی از حمامها، كنار گرمخانهشان یك خزینه آب سرد بزرگ و عمیق داشتند به اسم «چاله حوض». این چاله حوضها، مثل همین چاله حوض حمام شاهزاده اصفهان، وقتی پر از آب میشدند، جان میدادند برای شنا و آب تنی. فضاهای خوشفرمی كه توی عكس دور تا دور حوض میبینید، یك جور جاكفشی هستند؛ جاكفشیهای زیبایی كه موقع بالا رفتن از سكوهای سربینه، باید كفشهایتان را جفت میكردید و میگذاشتید آنجا. حوضها هم مثل همه اجزای حمام، حساب و كتاب داشتند. حوض حمام باید حداقل به اندازه حجم آب كر جا میگرفت تا آب داخل آن حتما از نظر شرعی پاك باشد. آهكی كه با شیره خرما و انگور قاتی شده به این راحتیها سفت نمیشود. معمار خوش سلیقه حمام سلطان میراحمد كاشان این خصوصیت آهك و سربینه و گرمخانه حمام را پر از ساقهها، گیاهان مارپیچ و حیوانات آهكی كرده. ملات آهك یا همان ساروج، بهترین و مقاومترین مصالح برای روكش كردن دیوارها و سطوح جاهای مرطوبی مثل حمام بود. حتی اگر لای آن 2 لنگه در چوبی باز بود، باز هم نمیتوانستید حدس بزنید آن پشت چه خبر است. وقتی سر در حمامهای قدیمی با مجموعه زیبای پشتشان مقایسه میشوند، كوچك و جمعوجور به نظر میرسند. پشت این سردر یك هشتی قرار دارد، از آنجا هم یك راهرو پیچ و خمدار تا سربینه راه است. راهروی پیچ و خمدار نمیگذارد داخل حمام از بیرون دیده شود و از خارج شدن هوای گرم هم جلوگیری میكند. اینجا سقف حمام است. اینها همان نورگیرهایی هستند كه روشنایی حمام را تأمین میكنند. بعضی از این گنبدهای پر از شیشه كه به آنها «جام خانه» میگویند، طوری ساخته میشدند كه قابل جابهجا شدن باشند. تا وقتی گرمای حمام بیش از حد تحمل شد، آنها را كنار بكشند و با تخلیه بخار و گرما دمای حمام تنظیم شود. آن قدیمها كمتر پیش میآمد كه كسی به خاطر حمام رفتن و هوا به هوا شدن سرما بخورد؛ فضای پر از تزئینات سربینه دمایی نزدیك به بیرون حمام داشت و باعث میشد تا شما هنگام خارج شدن از حمام، با تغییر دمای ناگهانی روبهرو نشوید و سرما نخورید. سربینه، محل به نمایش گذاشتن هنر معمار حمام بود. آنها زیباترین و پرزحمتترین تزئینات را در سربینه به كار میبردند. در واقع اینجا یك رختكن مجلل بوده. با همان لنگ دور كمر میشد از یكی، دو پلة سكوهای سنگی بالا بروی یك گوشه لم بدهی و در حالی كه روبهرویت در وسط حوض آب، فواره بالا میرود با فالوده، چای و قلیان از خودت پذیرایی كنی. نه اینجا قهوهخانه نیست؛ اینجا سربینه حمام است. سربینه یا به عبارتی بینه، مهمترین قسمت حمام و در مسیر ورود، اولین عضو اصلی است كه در اصل رختكن حمام بوده، اما نمیدانم چرا این آقایان دارند اینجا خودشان را میشویند. ا ینجا سربینه كوچك حمام سلطان میراحمد است اما توی یك حمام بزرگ و مفصل چه احتیاجی به حمام كوچك بوده؟ این حمام با یك ورودی جدا و مستقل از ورودی اصلی، مخصوص استفاده خانمها بود. بعضی وقتها هم اقلیتهای مذهبی از این جور جاها استفاده میكردند و بعضی از این حمامها كوچك، با تزئینات مجلل و در قرق از ما بهتران بود. این كانالهای باریك زیرزمینی، اسمشان به این خاطر گربهرو است كه به اندازه یك گربه عرض دارند وگرنه هیچ ربطی به گربه یا هر جك و جانور دیگری ندارند. وقتی آتشدان حمام روشن میشد گربهروها كه از محل گرم كردن آب حمام (تون) شروع میشدند و تمام كف حمام را طی میكردند، پر از دود و هوای گرم میشدند. به این روش، حمام گرم میشد. از طرفی، چون این كانالها بین كف حمام و زمین فاصله میانداختند، نمیگذاشتند نم به دیوارهای حمام نفوذ كند. منبع: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده