masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ قارچ دنبلان با طبیعت سه هزار ساله از گران ترین مواد غذایی و دارویی جهان است. قارچی است کروی شکل مانند غده که معمولا در زیر خاک رشد می کند. پوسته خارجی آن ناصاف و زگیل دار است. از نظر ابعاد بر حسب گونه های مختلف متفاوت است و از یک فندق تا حجم یک مشت دست گاهی هم به ندرت به اندازه یک طالبی است. این قارچ در گونه های مختلف به رنگهای قرمز تیره ، قهوه ای ، خاکستری ، سفید ، بنفش و سیاه دیده می شود ولی لذیذترین و بهترین آنها معمولا سیاه رنگ است. به فارسی « دنبلان » و « دمبلان » و به آذربایجانی « طملان » و درکتب طب سنتی با نامهای « نبات الرعد » و نوعی « سماروغ » و « شحم الارض » و « نوعی فطر » آمده است. از قارچهای خوراکی زیر زمینی است که به فرنسوی انواع آن را به طور کلی Truffe و به انگلیسی Truffle گویند . انواع این نوع قارچ بیشتر در اروپا بخصوص در فرانسه می رویند . انواعی از دمبلان نیز در مناطق مختلفه ایران می رویند. این دو دسته دمبلان از لحاظ جنس مختلف هستند که شرح آنها در زیر داده می شود. دمبلانهای اروپایی این دمبلانها از راسته Tuberale طبقه Ascomycetes خانواده Tuberaceae هستند و اغلب آنها از رستنی های دارویی می باشند. این قارچها معمولا در عمق حدود سی سانتیمتری خاک به طور گروهی و نزدیک ریشه های گیاهان و درختها بخصوص درخت بلوط می رویند . سابقا در فرانسه مرسوم بود که زارعین توسط سگهای تربیت شده ، محل وجود این قارچها را در زیر خاک یافته و بیرون می آوردند. معمولا هر دمبلان اروپایی شامل دو قسمت است. یکی پوسته ناصاف و زگیلی ان که دنگین و سخت و محتوی اسپرهای قارچ است. ودیگری گوشت آن که اغلب سفید رنگ می باشد ، ولی رنگهای تیره هم دارد. دمبلانهای اروپایی دارای گونه های خوراکی اهلی و گونه های وحشی غیر خوراکی ولی در عین حال غیر سمی است. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ پوسته ان ناصاف زگیلدار به رنگ تیره حنایی و رنگ گوشت ان پس از رسیدن بنفش تیره مایل به سیاه است. بزرگی آن در حدود یک تخم مرغ است. این دمبلان در پاییز می رسد و از بهترین و لذیذ ترین نوع دمبلان است. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ ۲) Tuber uncinatum : بزرگی آن متوسط ، پوسته خارجی سیاه خیلی ناصاف و ناهموار و رنگ گوشت آن قهوه ای است. این گونه نیز لذیذ و خوش طعم و خوش بو است و معمولا در پاییز می رسد. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ ۳) Tuber hiemale : پوسته خارجی مایل به سیاه ، غده آن کروی شکل ، بزرگی آن در حدود یک گردو می باشد این نوع نیز خیلی لطیف و لذیذ است و در ردیف دو گونه فوق می باشد. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ دمبلان تابستانی Tuber aestivum : شکل غده ها متغیر، بزرگی آنها درحد یک گردو رنگ پوست سیاه و زگیلهای آن درشت است و سرانجام دمبلان کوهی tuber Montanum به طوری که گفته شد دمبلانهای اروپایی اغلب در نزدیکی ریشه درختان و گیاهان خاصی می رویند واین گیاهان را گیاهان دمبلانزا می نامند از جمله درختانی که بیشتر مورد علاقه دمبلان است دو نوع بلوط است. یکی به نام علمی Quercus pubescens که از واریته ای از : Quercus robur sessiliflora می باشد و دیگری Quercus ilex و همچنین شاه بلوط Castanea vulgaris و فندق به نام علمی Corylus avellana و به طور کلی طبق مطالعاتی که یک گیاه شناس فرانسوی نموده است یکی از روشها برای شناسایی اراضی که دمبلان در آن وجود دارد ، وجود درختانی که ذکر شد وهمچنین گیاهان و درختانی نظیر زالزالک و سرو کوهی و ارس وگوجه وحشی و خمان صغیر یا اقطی و گل سنگها و بوصیر و بومادران و حلبوب و ابرون صغیرو نووعی سی سنبر یا سر پوله و ازربه واکلیل کوهی است. خاکی که غنی از مواد آلی ، آهک ، پطاس ، اسید سولفوریک و پروکسیات دوفر باشد مناسبترین خاک برای رویش دمبلان است. بلوط دمبلانزا Quercus pubescens در جنگلهای جنوب فرانسه و سایر مناطق اروپا می روید واواریته ای از آن به نام : Quercus pbescens Brot . var iberica Wenzig در جنگلهای شمال ایران نیز می روید. این بلوط که به فرانسوی Chene pubescent و Chene blanc گفته می شود ، در دره تالار و در ارتفاعات فیروزکوه و گردنه گدوک و در نور و کجور و سیاه بیشه و در جنگلهای هرزویل انتشار دارد. درخت بزرگی است با شاخه های خزی ، برگهای چرمی با تضار یس قوسی در کناره برگها . روی برگ صاف و براق به رنگ سبز تیره و پشت برگ سبز روشن پوشیده از کرک سفید است. نام محلی آن در حسن آباد دشت نظیر « سفید مازو » و « سفید بلوط » است . ملاحظه می شود که نام محلی آن نیز ترجمه طبیعی از نام فرانسه است. Quercus ilex که آن را بلوط سبز Chene vert می نامند در اروپا می روید و در ایران فقط در باغها به عنوان زینت کاشته میشود. برگها با دندانه های تیز و ریز که در انتهای داندانه ها خار کوچکی است . روی برگ سبز تیره براق و پشت برگها کرکدار سفید است و معمولا تا سه سالگی خزان نمی کند. اغلب به صور درختچه استولیدر خاکهای قوی بلندی آن به ۱۵ – ۱۰ متر می رسد . لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ دمبلان در ایران در ایران در اغلب مناطق از جمله فارس ، منطقه تهران و کوهستانهای شهرستان تهران ، آذربایجان ، خوی و غرب ایران درهمدان و کرمانشاه دمبلان می روید. دمبلانهای ایرانی مانند سایر دمبلانها در زیر خاک می رویند. نام محلی آن در کرمانشاه « چمه » و در آذربایجان « طملان » است. ، در تهران « دمبلان » نامیده می شود. رنگ پوست آنها اغلب بر خلاف دمبلانهای اروپایی روشن و خاکستری روشن است و به بزرگی فندق تایک گردو و گاهی بزرگتر است. این دمبلان را به فرانسوی Terfex و Tuffe de lion می نامند و به عربی « ترقاس » گفته می شود. این دمبلان ها از جنس متفاوتی با دمبلان ها ی اروپایی هستند. سه گونه از این دمبلان ها در ایران شناخته شده که نام علمی آنها به شرح زیر است: ۱)Terfezia aphroditis chatin که در سال ۱۸۹۷ در آذربایجان دیده شده است. ۲) Terfezia hafizii chatin که در فارس و اطراف تهران دیده شده است. ۳) Terfezia hanotauxii chatin که باز در سال ۱۸۹۷ در کوههای اطراف تهران شناسایی شده است. از نظر ترکیبات شیمیایی و خواص و کاربرد دارویی خیلی شبیه قارچهای خوراکی هستند ولی این نوع قارچهای زیرزمینی بیشتر مصرف خوراکی دارند. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ دنبلان کوهی ایران گونه ای از نادرترین قارچ های دنبلان کوهی جهان دربرخی از مراتع شهرستان طارم شناسایی و در دانشگاه زنجان بررسی شده است. قارچ های دنبلان کوهی با گیاهان مرتعی همزیستی دارد. قارچ دنبلان کوهی در سال های پر باران و فصل پاییز و نیز از اول اسفند تا نیمه اول فروردین در مراتع شهرستان طارم رشد می کند و از شکاف و ترک های ویژه ای که در خاک ایجاد می کند شناسایی و جمع آوری می شود. بیش از 15 نوع پروتئین در این قارچ ها شناسایی شده است. قیمت قارچ های دنبلان کوهی در کشورهای فرانسه , ایتالیا و انگلیس هر کیلو 100 تا 200 دلار است . پرورش آزمایشگاهی قارچ دنبلان کوهی هنوز در محافل علمی و تحقیقاتی جهان میسر نشده است. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ قارچ دنبلان در لغت نامه قسمی از سماروغ ماکول که بدون ساقه و بدون ریشه در زیر زمین پدید می آید. (ناظم الاطباء). از ترکی طُمَلان . قسمی قارچ که در زیر زمین تولید شود به رنگ سرخ تیره اغبر. کماة. نبات الرعد. سماروغ . شحم الارض [ از تیره های نوعی قارچ ] دنبلان که آسکهای آنها داخلی است و اطراف آنها را کلافه قارچ کاملاً فراگرفته است . (از گیاه شناسی گل گلاب ص 166). دنبلانها معمولاً دسته دسته در عمق30 سانتیمتری در خاک و نزدیک به ریشه های گیاهان و درختها می رویند. کاشت آنها نتیجه مفید نداده است ، ولی به حالت طبیعی در بسیاری از زمینهای معتدل دیده می شوند و آنها را به وسیله سگ یا خوک پیدا می کنند. (از دایرةالمعارف فارسی ). لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ قارچ بادکنکی Lycoperdon Bovista این قارج بصورت وحشی در سراسر اروپا می روید و بخش های قابل استفاده آن بخش پایینی قارچ است. در پزشکی این قارچ به عنوان منعقد کننده خون استفاده می شود. این گیاه به هنگام رشد تمام هاگ خود را درون بافت قارچی ( پریدوم ) خود حفظ می کند و پس از رسیدن رنگ آن از سفید مایل به زرد به قهوه ای تبدیل می شود در این هنگام قارچ منفجر میشود و هاگ ها از درون آن به اطراف پراکنده میشوند . طعم قارچ اسفنجی جوان با ذائقه مردم بیشتر مناطق اروپا مانند منطقه گالیک در ارتفاعات اسکاتلند سازگار است و آن را به عنوان غذا مصرف می کنند . این گیاه پس از رسیدن دیگر قابل خوردن نیست و تنها برای انعقاد خون مورد استفاده قرار می گیرد . این قارچ در انعقاد سریع خون بسیار موثر است . در گذشته این گیاه را به عنوان مشعل برای دور کردن زنبورهای عسل و جمع آوری عسل آتش می زدند. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ قارچ دریایی یک قارچ استثنایی که در آب فوق العاده شور بحرالمیت زندگی میکند ممکن است در آینده راهکارهای ژنتیکی جدیدی را ایجاد کند که به واسطه آن بتوان گیاهان کشاورزی مقاوم در برابر نمک تولید کرد. این قارچ که Eurotium herbariorum نامیده میشود میتواند میزان شوری غیرقابل باور بحرالمیت که ۳۴۰ گرم در لیتر _ یعنی ۱۰ بار شورتر از آب اقیانوس- است را تحمل کند. اکثر ارگانیسم های کره زمین نسبت به نمک بسیار کم تحمل هستند و در صورتی که در معرض مقدار زیادی از آن قرار گیرند آب خود را از دست داده و خشک میشوند. اما پژوهشگران به دلیل اینکه میزان شوری خاک در برخی از نقاط جهان در حال افزایش است به تولید گیاهان کشاورزی مقاوم در برابر نمک علاقه نشان میدهند. زمینهایی که نیاز به آبیاری مداوم دارند به تدریج شورتر شده و بازدهی محصول کاهش مییابد. یکی از شیوههایی که سلولها به استرس ناشی از نمک واکنش نشان می دهند تولید گلیسرول است که به جلوگیری از مهاجرت آب به خارج از سلول کمک میکند. پژوهشگران یک ژن به نام EhHOG که با تولید گلیسرول در این قارچها مرتبط است را جدا کرده و آن را به درون مخمر آبجو (Saccharomyces cerevisiae) وارد کردند. این محققین دریافتند که این مخمر قادر است در مقایسه با مخمرهای عادی نمک بیشتری را تحمل کند و همچنین در مقابل حرارتهای بالا و پائین و پروکسید هیدروژن مقاومت بیشتری نشان دهد. محققین میگویند اگر بتوان این ژن را به درون یک گیاه وارد کرد ممکن است در نهایت از آن برای افزایش مقاومت گیاهان کشاورزی در برابر استرس استفاده کرد. آنها همچنین اضافه میکنند که ژنهای دیگرکه در سایر ارگانیسمهای بحرالمیت وجود دارند نویدبخش هستند. اما بعضی از محققین میگویند قارچها با گیاهان کشاورزی تفاوت زیادی دارند و دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم این ژن مفید است. مقاومت در مقابل نمک احتمالاً یک ویژگی است که چندین ژن در آن دخالت دارند و بعید است که با پیوند زدن یک یا دو ژن بتوان محصولاتی با مقاومت بیشتر در مقابل نمک تولید کرد. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ شناسائی و طبقه بندی پلوروتوس های بومی ایران Pleurotus تولید قارچهای پلوروتوس یا همان قارچهای صدفی در 10 سال اخیر به طور مشهودی افزایش یافته است تولید قارچ پلوروتوس تقریباً 24-20% تولید کل قارچ جهان را تشکیل میدهد. این گروه از قارچهای خوراکی به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد خود ارزش قابل توجهی در تجزیه بقایای سلولزی و لنیگو سلولزی دارند و جزء گروه قارچهای تجزیه کننده اولیه هستند که عمل تجزیه این گروه از مواد را با ترشح آنزیمهای خارج سلولزی از خود انجام می دهند. از این رو، اهمیت خاصی در مبحث بیوتکنولوژی صنایع غذایی دارند. تولید قارچ خوراکی به عنوان غذای انسان از بقایای سلولزی، ضایعات کشاورزی و کارخانه جات صنایع غذایی بوسیله این قارچ موضوعی است که سالهاست مورد توجه محققین بوده و هست. در جهان، کلاً حدود 20 گونه از این قارچها شناسائی و نامگذاری شده است. تحقیق حاضر به شناسائی و تعیین ویژگیهای گونه های بومی قارچهای صدفی یا همان پلوروتوسها در منطقه شمال ایران می پردازد. منطقه شمال ایران به دلیل ویژگیهای خاص آب و هوایی که دارد مطالعه بر روی قارچهای آن از اهمیت خاصی برخودار است . بدین عبارت که گونه های بومی قارچهای آن منطقه به دلیل محصور بودن طبیعی، ویژگیهای ژنتیکی منحصر به فردی را می توانند داشته باشند و این درحالیست که حفظ ذخائر ژنتیکی و بکارگیری آنها در اصلاح نژاد سویه های صنعتی، طی چند دهه اخیر در سراسر جهان مورد توجه خاص بوده است و گامی مؤثر در حل مشکلات جوامع در حال توسعه بشمار می آید. با این دیدگاه سعی شده تا ضمن ترسیم یک نمای کلی از فلور قارچهای خوراکی و غیرخوراکی منطقه، بطور اختصاصی انواع قارچهای پلوروتوس یافته و با ابزار و امکانات موجود شناسائی شوند. البته، به دلیل پیچیدگیهایی که امروزه در تعیین دقیق جایگاه یک جاندار در طبقه بندی موجودات زنده وجود دارد، به جرأت نمی توان گفت که تشابهات ظاهری با گونه های رایج و شناخته شده این گروه از قارچها می تواند دلیل هم خانواده یا همجنس و همگونه بودن آنها باشد. به عبارت دیگر، تشابهات ظاهری میوه های قارچ صدفی، طبقه بندی دقیق این قارچها را بسیار مشکل نموده است. با این حال ، در کنار اهداف شناسائی و تعیین خصوصیات تغذیه ای این قارچها، حفظ ژنوم و استخراج DNA ژنومیک آنها نیز مد نظر قرار گرفته و در این راستا، ویژگیهای DNA آنها بطور تقریبی با هم مقایسه شده است. امید است که این عمل آغاز حرکتی پویا در جهت بهینه سازی و اصلاح نژاد سویه های صنعتی قارچهای خوراکی در کشورمان باشد. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ پیچیدگیهای طبقه بندی قارچهای پلوروتوس در مورد طبقه بندی قارچهای پلئوروتوس، هنوز مشکلات و پیچیدگیهای زیادی مطرح است. به همین دلیل، قارچ شناسان حتی زمانی هم که مصممند در مقاله ای نام پلئوروتوس را برای قارچی با شباهتهای ظاهری به این قارچ بکار برند، دچار تردید می شوند. در واقع، نامگذاریهایی که روی گونه های مختلف این قارچ انجام گرفته و گاهی نیز در نتایج تحقیقات به آنها اشاره می گردد، چندان درست نیست؛ مانند: نام پلئوروتوس ساجورکاجو یا پلئوروتوس ساپیدوس. بر طبق نظریه Vilgalys و همکارانش در سال 1996 و همچنین نظریه Petersen در سال 1995 بیشترین اطمینان در تفکیک گونه ها از طریق آزمایشات " سازش و تطبیق " بین گونه ها بدست می آید. Vilgalys گونه هایی را که بر مبنای آزمایشات فوق الذکر در یک گروه قرار می-گیرند " گروههای داخلی سَتَروَن " و Petersen آنها را " گونه های بیولوژیکی " می نامد. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ تاریخچه طبقه بندی قارچهای پلوروتوس در سال 1816 Nees Von Esenback تصور می کرد که آگاریکوسها به تعدادی از واحدهای کوچکتر قابل تقسیم هستند. (البته در چند سال اخیر نام آگاریکوس به جای پلی پوروس بر روی قارچهای پره دار و ساقه دارگذاشته شده است. یکی از این واحدهای کوچکتر، گروهی از قارچها را شامل می شد که روی چوب رشد می کردند و ساقه هایشان خارج از مرکز یا کاملاً کناری بودند و یا اصلاً ساقه قابل مشاهده نداشتند، به نام بازیدیوماتا شناخته می شدند. همچنین او اعضاء این گروه را که صرفاً از روی خصوصیات ظاهری شناسائی شده بودند، به صورت غیررسمی در گروههای کوچکتری چون: پلئوروپوس، سرپیدوتوس، آپوس، ریسوپیناتوس و غیره قرار داده بود. فردی به نام Persoon در اوایل قرن نوزدهم قسمتی از این تقسیم بندی را پلئوروپوس نامید. Feries در سال 1821، قارچها را بر اساس رنگ اسپورهایشان از هم تفکیک نمود. به همین خاطر، انواع گروههایی با ساقه غیرمرکزی و یا جانبی از هم جدا شدند. شاخصترین قارچهای پره دار، آگاریکوسها و پس از آنها لئوکوسپوروسها بودند. قارچهایی با اسپورهای سفید رنگ و ساقه جانبی که دارای بازیدوماتا هستند، با نام تریبوس XII پلوروتوس شناخته شدند. هرچند که در این گروه اجزائی وجود داشتند که امروزه به عنوان جنسهای، پلوروتوس هایفزیوس، لنتینوس، هوهنبوهلیا، پلئوروسیبل و لنتیلوس شناخته می شوند، ولی این نام (تریبوسXII پلوروتوس) به عنوان نامگذاری قابل تطبیق با ترکیب گونه ها شناخته نشد و فقط به عنوان یک نامگذاری فراگونه ای مورد قبول واقع شد. اگر چه چندتائی از نامهای رایج که پیشنهاد شده بودند به گروه بندی Friec تجاوز می کردند، ولی هسته اصلی گروه طی سالیان سال دست نخوده باقی ماند. اما بالاخره در سال 1872 Quelet با پذیرش همان هسته اولیه ای که Friec در مورد گونه ها معرفی کرده بود، نام پلئوروتوس را با این جنس تطبیق داد. در سال 1867 قرار بر این شد که برای تمام علوم فرهنگ و اصطلاحات خاص آن علوم ساخته و معرفی شود؛ جامعه قارچ شناسان نیز از این وضعیت مستثنی نبودند. آنها نیز به تهیه فرهنگ لغات اهتمام ورزیدند و در سال 1935 بحثها خاتمه یافت و معلوم شد نام چه گونه هایی مناسب چه جنسهایی می باشد؛ و بر همین اساس، در مورد جنس پلوروتوس مقرر شد که نام گونه نیز در کنار آن قید شود. مثلاً در مورد پلوروتوس استراتوس باید گفته شود: P. ostreatus (Jacquin: Fries) Kummer 1871 بدین ترتیب جنسها شکل گرفتند و با علائم و قواعد امروزی تطبیق داده شدند. کارنامگذاری پلوروتوسها در سال 1986 توسط Viz Millerادامه یافت و طی آن معلوم شد که به مرور زمان ویژگیهای جدیدی آشکار می گردند که می توانند طبقه بندی را تحت تأثیر خود قرار داده، بر اهمیت برخی از خصوصیات تشخیصی قبلی بیافزایند یا از آن بکاهند. بسیاری از خصوصیات ظاهری قارچها برای محدود کردن جنسها بکار می روند؛ اما تعداد کمی از این خصوصیات ارزش واقعی دارند. مثلاً پره های زیر کلاهک (بازیدیوم پلئوروتوئید) در قارچهای پلئوروتوس لویس و پلئوروتوس دراینوس تا روی ساقه مرکزی امتداد پیدا نمی کنند. همچنین اسپور سفید که مشخصه این گروه می تواند باشد، در مورد دو قارچ پلئوروتوس پولموناریوس و پلئوروتوس کورنوکوپیا، که اغلب اسپورهای متمایل به رنگ بنفش دارند، مصداق پیدا نمی کند. در مورد پلئوروتوس کالیپتراتوس نیز خصوصیت موازی بودن تیغه ها صدق نمی کند. پرده زیر پره ها هم، که اغلب در قارچهای پلئوروتوس نباید وجود داشته باشد، در مورد دو گونه پلئوروتوس دراینوس و پلئوروتوس کالیپتراتوس به طور واضح دیده می شود. اما خصوصیاتی به ویژگیهای شناسائی اضافه شده که کاربردی تر از خصوصیات ظاهری یاد شده می باشد. مثلاً وجود قطره های میکروسکوپی حاوی ماده ضد نماتود بر روی ریسه ها مختص جنس پلئوروتوس می باشد و Miller درسال 1984 و Petersen در سال 1998 اعلام کردند که این خصوصیت می تواند مشخصه ای برای پلئوروتوسها باشد. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ قارچهای سیاهک راسته Ustilaginales شامل قارچهای بیمارگر گیاهی بوده و عموما بعنوان قارچهای سیاهک شناخته می شوند. این نام به گرد سیاه توده تلیوسپور برمی گردد که به صورت دوده روی گیاهان بیمار مشاهده می گردند.همه این قارچها به عنوان مولد بیماری، روی اندام زنده فعالیت دارند و مراحل ورت غیربیمارگر می باشند. حدود 1200 گونه از قارچهای سیاهک وجود دارد که در 50 جنس جای می گیرند. این قارچها به حدود 4000 گونه گیاه نهان دانه در بیشتر از 75 خانواده حمله می نمایند و علامت بیماری ایجاد می کنند. با اینکه بعضی قارچهای سیاهک از نظر جغرافیایی به مناطق کوچکی محدود می شوند ولی بقیه در هر جا که میزبان رشد نماید پیدا می شوند. گونه ای که غالبا در همه جا پیدا می شود Ustilago maydis می باشد که سیاهک معمولی ذرت را به وجود می آورد. گونه U. avenae سیاهک آشکار یولاف و گونه Urocystis magica که سیاهک پیاز و گونه های Tilletia بیماریهای سیاهک پنهان را در انواع غلات ایجاد می کنند. بیماری سیاهک از نظر اقتصادی با اهمیت است، میلیونها تومان خسارت و ضرر روی گیاهان غذایی و زینتی به وجود می آورد. بسیاری از بیماریهای سیاهک که عموما پراکنش زیادی دارند مشکلات جدی روی گیاهان زراعی که مورد تغذیه بسیاری از جمعیتهای دنیا می باشند، ایجاد می کنند. برای مثال بیماریهای سیاهک پنهان اخیرا مشکل عمده در جهان تولید کننده گندم است. مثال دیگر همان سیاهک هندی است (karnal bunt) که بوسیله Tilletia indica ایجاد می شود. ابتدا در منطقه بومی، بیماری ناچیزی بود و گسترش یافته و مشکل عمده ای در بسیاری از مناطق گندم کاری دردنیا شده است. قارچ عامل این بیماری (T.indica) روی پوشش یا قسمت بیرونی جنین میزبان زندگی می کند و چون مواد غذایی گندم از طریق آوندها تامین می شود موجب گرسنگی آندوسپرم جنین می گردد. با اینکه بیماری قسمتی از میزبان را مورد حمله قرار می دهد نام سیاهک محدود یا نیمه به این بیماری اطلاق میگردد. سیاهک پنهان دیگری که به صورت جدی روی گندم فعالیت دارد، سیاهک پنهان معمولی و پاکوتاه نام گرفته است و دو گونه به نام T.tritici و T. laevis و گونه T. controversa عامل این بیماریند. این عوامل بیمارگر مثل سیاهک هندی عمل می کنند گندمها خسارت می بینند و تلیوسپورهای سیاه را به وجود می آورند و بوی اطراف مزرعه به علت تری متیل آمین (حالت بوی ماهی پوسیده) می باشد و سیاهک بدبو نام گرفته اند. بیماری سیاهک موجب آلودگی گندم پایین آمدن ارزش آن برای تغذیه انسان می شود. تعداد زیادی از تلیوسپورها به وسیله هوا در موقع برداشت توزیع می شوند و بیماری را در منطقه توسعه می دهند و حتی در افرادیکه روی گندم کار می کنند حساسیت ایجاد می نمایند. برای کنترل سیاهک پنهان می توان از قارچ کشها قبل از کشت گندم استفاده نمود. اگرچه مواد شیمیایی خوبی برای کنترل سیاهک پاکوتاه نیست ولی ارقام میزبان مقاوم برای کنترل سیاهکها موفق بوده است. سیاهک پاکوتاه در مناطق خاصی که با برف مدتی پوشیده می شوند مشکل ایجاد میکند، ولی به هر حال گندمهای صادر شده چین این بیماری را دارند. البته ممکن است گندمها در ابتدا آلوده به قارچ عامل بیماری نباشند ولی داخل انبار و یا وسایل حمل و نقل و سایر موارد ممکن است قارچ بیماری یعنی T. controversa را منتقل نمایند. با توجه به اهمیت اقتصادی بیماریهای سیاهک بهتر است یکی از آنها مثل سیاهک ذرت با گونه Ustilago maydis مورد بحث قرار گیرد. این بیماری عموما در هر جا که ذرت کشت می شود یافت می گردد، البته ممکن است روی ذرت شیرین نیز خسارت عمده داشته باشد. به هر حال این عامل بیمارگر روی دانه ذرت غده ایجاد می کند و این ذرتها ممکن است به صورت غذا در قسمتهایی از دنیا مورد استفاده باشد و با این حالت آلودگی دانه های ذرت تولید گالهای زیاد را شامل شده است. خانواده دیگر از قارچها که باعث سیاهک علفهای هرز می شوند متعلق به Caryophyllaceae بوده که آلودگی سیستمیک در میزبان خود ایجاد می کند. تلیوسپورها در پرچمهای گلهای گیاهان آلوده تولید می شوند و با حشرات هاگدانها و شیرابه گلها به سایر گیاهان پخش می گردند، گرچه حضور عامل بیماری به عادت حشره مربوط نمی شود. علفهای هرز معمولی مثل Silene alba و M. ciolacceum سیاهک گلهای ماده را به گلهای نر منتقل می کنند و هاگ نیز جابه جا می شود. گونه های زیادی از سیاهک روی گیاهانی که از نظر اقتصادی مهم نیستند واقع می شوند و لذا به صورت ضعیف شناخته شده اند. البته جنس Doassansia گونه های زیادی دارد و در گیاهان آبی فعالیت می کنند، در مناطق پرآب ممکن است گونه های زیادی باشند و یا سیاهکها در سیستم غیرکشاورزی در گیاهان بومی یافت میگردند. لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ پژمردگی آوندی ناشی از ورتیسیلیوم از لحاظ نوع علائم و نحوه ایجاد بیماری مثل بیماری ناشی از فوزاریوم است اما تفاوتهائی نیز با آن دارد . علائم : زردی برگها بویژه در یک سوم پائینی گیاه که این زردی معمولاً کمتر از زردی ناشی از فوزاریوم است . زردی معمولاً یک طرفه است . اپی ناستی در برگها مشاهده می شود که در اثر رشد غیر متعادل قسمتهای مختلف برگ ایجاد میشود . پژمردگی بوته و قهوهای شدن آوند هم از دیگر علائم بیماری است . علاوه بر این ، بیماری ناشی از ورتیسیلیوم در هوای خنکتر ظاهر میشود ( نسبت به فوزاریوم ) برای تشخیص قطعی ورتیسیلیوم و فوزاریوم از یکدیگر بایستی حتماً اقدام به کشت آنها نمود . لازم به ذکر است تشخیص قطعی این دو پاتوژن از یکدیگر در مزرعه ممکن نیست. عامل بیماری دو گونه V.dahlia و V.albo - atrum میباشد. قارچ ورتیسیلیوم جزء قارچهای ناقص است و دارای کنیدیوم کنیدیوفر و سلول اسپوزا (Phialide ) میباشد. در V.albo- atrumریسه سیاه (Drak mycelium) و در V. dahlia میکرواسکلرت بعنوان اندام مقاوم قارچ است. عوامل مختلفی در رشد یا ضعف بیماری ناشی از قارچ فوق مؤثرند که میتوان به موارد ذیل اشاره نمود : 1- میزان تحمل یا مقاومت واریته های گیاه میزبان 2- نژاد قارچ 3- مقدار اولیه مایه بیماری (اینوکولوم اولیه ) 4- دما 5- استفاده از ارقام مقاوم ، تناوب با گیاهان غیر میزبان مانند غلات ، ضد عفونی 6- خاک خزانه ، آفتابدهی (Solarization) ، استفاده از غده سالم . لینک به دیدگاه
masi eng 47044 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۳ ارچ و ادارات پست کشورها در بعضی از کشورها قارچ به عنوان سمبل آن کشور یاد میشود و یا ادارات پست برای حمایت برخی از گونه های قارچ تمبر یاد بود چاپ می کنند. مانند : نیوزیلند که قارچ های متنوعی از لحاظ شکل و رنگ دارد. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده