parisa.na 1558 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۳ وقتی این نقش آسمانی با تمام ستارگانش به خوبی دیده شود شبیه یک چنگ است. برای مدت ها تصور بر این بود که یک کرکس چنگ را در آسمان نگاه داشته است. شلیاق صورت فلکی کوچکی است که نام خود را از یک آلت موسیقی تاردار گرفته است و مشهور است که در عهد عتیق مورد استفاده قرار می گرفته و هنوز هم در برخی از نقاط یونان استفاده می شود. زمان رسیدن به نصف النهار ۲۴ مرداد و مساحت آن ۲۸۶ درجه مربع می باشد. نام یکی از صورتهای فلکی تابستانی که بسیار تحت تاثیر درخشندگی ستاره پرنورش ستاره نسر واقع است. ستاره متغیر بتا شلیاقی که سر دسته ستارگانی متغییر با همین نام است، ستاره چهارتایی اپسیلون و سحابی سیاره ایM57 در این صورت فلکی از مهمترین اجرام این صورت فلکی هستند. ستارهها ستاره آلفا(vega) یا نسر واقع به معنای عقاب یا لاشخور است، طیف آن از نوع A0 V با قدر ۰.۰۳ و فاصله ۲۶ سال نوری است. ستاره بتا تا زمین ۳۰۰ سال نوری فاصله دارد و به عنوان ستارهای از آغازین از گروه متغیرهای گرفتی بهشمار میآید. دو ستاره آن از نوع A۸ و B۷ هستند ستاره بتا دارای قدر متغیر ۳.۳ تا ۴.۳ در مدت ۱۲.۹ ستاره اپسیلون با چشم غیر مسلح با قدر ۴ به نظر میرسد، اما با دوربین دوچشمی به صورت دو ستاره تفکیک میشود. تلسکوپ های بهتر هر یک از این ستارگان را هم بصورت جفتی نشان می دهد. اجرام عمقی آسمان M57 یک سحابی حلقه با قدر نهم در میانه راه بین بتا و گامای شلیاق در فاصله ۲۱۵۰ سال نوری از ماست. این سحابی در تصاویر تهیه شده با نوردهی بالا مملو از ستاره است. از درون تلسکوپهای کوچک در یک شب صاف ، مانند صفحه بیضوی محوی دیده خواهد شد که اندازه ظاهریش از سیاره مشتری بزرگتر است. برای مشاهده حفره مرکزی آن به یک تلسکوپ ۱۵ سایتیمتری نیاز است. ستاره آبی رنگ مرکزی آنقدر کم نور است که به کمک تلسکوپهای آماتوری آشکار نخواهد شد. این سحابی در بین ستارگان گاما و بتا شلیاق قرار دارد. در افسانه ایرانیان از قدیم این پیکر آسمانی را دیگپایه، یکپایه، کَشَف و عوام سهپایه مینامیدند. این پیکر آسمانی را همچنین به گونه کرکسی با بالهای جمعشده تصور میکردهاند. در افسانههای یونانی، از بین گوهرهای درخشان آسمان، چنگ رومی نماینده سازی است که اورفئوس آن را نواخت تا نیروهای هادس را ترغیب نماید تا همسر دوست داشتنی او، ائورودیکه از دنیای مردگان آزاد نماید.او چنان دلنواز مینواخت که نگهبانان خشمگین دنیای مردگان را آرام میکرد. سرانجام ائورودیکه اجازه یافت به دنیای زندگان برگردد؛ولی اورفئوس نباید تارسیدن به دنیای زندگان اوریدیکه را نگاه را میکرد و وقتی او این کار را کرد،ائورودیکه برای همیشه ناپدید شد. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده