رفتن به مطلب

مشاعره با اشعار فارسی استاد شهریار


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

تو از دریچه‌ی دل می‌روی و می‌آیی

 

ولی نمی‌شنود کس صدای پای تو را

  • Like 1
ارسال شده در

ای غـنـچـه گـلی که لب از خنده بسته ای ...................بـازآ کـه چـون صـبـا بـه دمـی بـشـکـفانمت

  • Like 2
  • 1 سال بعد...
ارسال شده در

تا که از طارم میخانه نشان خواهد بود

طاق ابروی توام قبله جان خواهد بود

سرکشان را چو به صاف سرخم دستی نیست

سر ما خاک در دردکشان خواهد بود

  • Like 1
ارسال شده در
تا که از طارم میخانه نشان خواهد بود

طاق ابروی توام قبله جان خواهد بود

سرکشان را چو به صاف سرخم دستی نیست

سر ما خاک در دردکشان خواهد بود

در دیــر و حــرم زخــمــه ســنـتـور عـبـادت

حـاجـی بـه حـجـازت زد و راهـب بـه رهابت

ارسال شده در

تــو مــیـرسـی بـه عـزیـزان سـلـام مـن بـرسـان

کـه مـن هـنـوز بـدان رهـگـذر گـذارم نـیـسـت

  • Like 1
  • 1 سال بعد...
ارسال شده در

تمنّــــای وصــالم نیست عشق از مــن مگیـر

من به دردت خو گرفتم، نیستم دربند درمانت

  • 2 سال بعد...
ارسال شده در

تا دهن بسته ام از نوش لبان میبرم آزار

من اگر روزه بگیرم رطب آید سر بازار

  • 2 ماه بعد...
ارسال شده در

رقیبت گر هنر هم دزدد از من من نخواهد شد

به گلخن گر چه گل هم بشکفد گلشن نخواهد شد

  • Like 1
ارسال شده در
 

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

با عقل آب عشق به یک جو نمی رود

بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

×
×
  • اضافه کردن...