masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۳ بیاید تا مامانی نیومده بالش بازی کنیم.. 4 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۳ عمه ارتاش من سلام کردماااا سلوم عمه خوبی؟ عمه میگم تو بزرگتری یا من؟ 4 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۳ سلوم عمه خوبی؟عمه میگم تو بزرگتری یا من؟ خوب...نه خوب نیستم.. داشتم میلفتم خوووو... نیدونم... از بابابزرگ سهند باید بپرسیم.. راستی بابا بزرلگ سهند ژونی کجا لفت؟ 3 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۳ من رفتم.. شاید زیاد نیام ولی اومدم به اینجا هم سر میزنم. فعلنی.. 4 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۳ خوب...نه خوب نیستم.. داشتم میلفتم خوووو... نیدونم... از بابابزرگ سهند باید بپرسیم.. راستی بابا بزرلگ سهند ژونی کجا لفت؟ ایشالله خوب میشی عمه جونچرا خوب نیستی؟ عمه از برادر زادش کوچیکتره ها 4 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۳ خوب...نه خوب نیستم.. داشتم میلفتم خوووو... نیدونم... از بابابزرگ سهند باید بپرسیم.. راستی بابا بزرلگ سهند ژونی کجا لفت؟ سلاممممممممممممممممممم کوشولو آخی مامانی هم میادخو 4 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۳ ایشالله خوب میشی عمه جونچرا خوب نیستی؟عمه از برادر زادش کوچیکتره ها تازه باباشم 6 سالشه 3 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۳ من رفتم.. شاید زیاد نیام ولی اومدم به اینجا هم سر میزنم. فعلنی.. حتما بیا جای دوری نری گم میشی ها 3 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۳ تازه باباشم 6 سالشه چه بابایی بشه این بابا 3 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۳ چه بابایی بشه این بابا به باباش رفته خو 3 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۳ به باباش رفته خو نه خیرمش به خواهرش رفته 3 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۳ نه خیرمش به خواهرش رفته خوب تو به بابات رفتی میگم بچه ها دیگه قرارمون همیشه اینجا باشه اغوش گرم خانواده مهمون آوردین پذیرایی کنین ازشون خو افرین دخملام 3 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۳ خوب تو به بابات رفتی آره به پاپام رفتمراستی بابام کشله؟ 3 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۳ گفتم که مامانت میاد رفته دس در (یعنی دنبال درس)نه دردر 3 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۳ آره به پاپام رفتمراستی بابام کشله؟ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 3 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۳ گفتم که مامانت میاد رفته دس در (یعنی دنبال درس)نه دردر اون به خاطر این بود که دستم درد میکرد بابا بزرگ ژونی.. 3 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۳ تازه یه چیزای دیگه شده.. نمیتونم بگم. یعنی تصمیم دارم نگم. ولی برام دعاکنید بابا ژونی. یه روزی بریم باغ پرندگان.. این دفعه قول میدم.. نیفتم زمین... امیر رو ببر اونجا خیلی قشنگه دوست داره..سمت شهرک امید.. 2 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۳ اون به خاطر این بود که دستم درد میکرد بابا بزرگ ژونی.. آخی کوشولم بذار این مامان گندمتو ببینم چرا مواظبت نبوده دعواش میکنم 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده