رفتن به مطلب

ميدان‌هاي مغناطيسي می تواند اخلاق انسانها را تغییر دهد


ارسال های توصیه شده

میدان های مغناطيسي كه مركز اخلاق مغز ما را هدف خود قرار مي‌دهند مي‌توانند موجب برهم خوردن و درگير شدن درك و احساس ما از تعابير درست و غلط شوند

کد خبر : 04825 تاریخ انتشار : ۰۴ خرداد ۱۳۸۹ به اعتقاد دانشمندان ميدان‌هاي مغناطيسي قادر به منحرف كردن موقتي قوه درك و آگاهي انسان نسبت به مفهوم اخلاق هستند و به عبارتي ميدان‌هاي مغناطيسي هدف مي‌توانند افراد را نسبت به نتايج و خروجي قضاوت‌شان و نه قصد و منظورشان منحرف‌تر كنند.

 

اين يافته‌هاي جديد در حالي مطرح مي‌شوند كه به تعبير دانشمندان مي‌توانند مفاهيم ضمني و دلالت‌هاي خاصي را براي علم اعصاب و نيز دستگاه قضايي درپي داشته باشند.

 

براساس گزارش جديد محققان، مغناطيس در مفهوم خاص خود مي‌تواند حس و دريافت فرد از اخلاق را تغيير دهد. محققاني از دانشگاه هاروارد كه گزارش پژوهش آنها در مجلد اخير اقدامات آكادمي ملي علوم منتشر شده نشان داده‌اند مركز اخلاقي مغز را مي‌توان به اصطلاح به هم ريخته و به اين ترتيب كار جداسازي و تفكيك قصد و غرض‌هاي بي ضرر و مبرا از گناه را از پيامدها و عواقب مضر براي افراد دشوارتر ساخت. نتايج اين پژوهش نه تنها براي متخصصان علم اعصاب، بلكه براي قضات و هيات منصفه نيز مي‌تواند عوارض و مفاهيم ضمني بزرگي را تحميل كند.

 

در همين خصوص ليان يانگ، دانشمند انستيتو فناوري ماساچوست (ام.آي.تي) و از اعضاي گروه پژوهشي معتقد است، علم به اين موضوع كه به جايگاهي مخصوص اخلاق و معنويت در مغز دست‌ يابيم يك مسأله است و رسيدن به اين مهم كه مي‌توان اين ناحيه مغز را از كار انداخت و قضاوت‌هاي اخلاقي افراد را تغيير داد مطلبي ديگر است كه هر يك در جاي خود توجه و آگاهي ويژه خود را مي‌طلبد.

 

از اين رو، دانشمندان همواره اميدوارند درك و دانش بهتري نسبت به چگونگي كاركرد مغز و مفاهيمي از جمله پندار و تصور و همچنين طبيعت و درون مايه هوشياري بشر كسب كنند. پرسش‌هاي ضمني نظير اين‌كه مغز چگونه صداي خاموش را مي‌شنود، نقشه مغز چگونه كار مي‌كند و اين كه لحظاتي پيش از مرگ امواج مغزي چه موج و خروشي بر مي‌دارند به اتفاق بخشي از دغدغه دانشمندان براي دستيابي به پاسخي منطقي بوده است.

 

اما موضوع مهمي كه فرآيند تحقيقات اخير را تحت‌الشعاع خود قرار داده اين واقعيت است كه دانشمندان قبل از آن كه بتوانند مركز اخلاقي مغز ما را دستخوش تغيير كنند، نخست مجبور به يافتن آن هستند؛ به عبارتي آيا چنين ناحيه‌اي در مغز ما اساسا وجود دارد كه به هدف تبديل شود. به همين منظور، يانگ و ساير محققان از فناوري تصويربرداري تشديد مغناطيسي (ام.آر.آي) كاركردي براي مكان‌يابي ناحيه‌اي از مغز كه با عنوان نقطه اتصال آهيانه‌اي ـ گيجگاهي راست (RTPJ) شناخته مي‌شود استفاده كردند.

 

اين بخش مغز همان ناحيه‌اي است كه ساير تحقيقات قبلي نيز آن را با موضوع قضاوت اخلاقي مرتبط دانسته‌اند. در حالي كه محل كاركردهايي همچون جنبش عضلات، زبان و حتي حافظه درهر فرد در يك ناحيه مشخص شده، ناحيه RTPJ در پشت سر و بالاي گوش واقع شده و موقعيت آن در هر فرد با جزئي اختلاف استقرار يافته است.

 

دانشمندان براي آزمايشات خود از 20 مورد آزمودني بهره برده‌اند كه هر يك تعدادي داستان‌هاي مختلف درباره افرادي با قصد و غرض‌هاي خير و شر را مورد مطالعه قرار داده‌اند كه مجموعه متنوعي از نتايج را درپي داشته است. يكي از اين روايت‌هاي نمونه درباره 2 دوست با جنسيت مختلف است كه مثلا يكي ديگري را حين عبور از ميان يك پل هدايت مي‌كند. در برخي نسخه‌هاي اين روايت، فرد مذكر بي‌آن‌كه آسيبي به همراه خود برساند وي را بدون تأثير بد و از روي شرارت مشايعت مي‌كند. در موارد ديگر، فرد مذكر عمدا به نحوي همراه خود را هدايت مي‌كند كه قوزك پايش مي‌شكند.

 

آزمودني‌ها در حين آزمايش از يك مقياس هفت امتيازي استفاده كردند تا ثبت شود كل موقعيت وصف شده در داستان را به لحاظ اخلاقي قابل پذيرش مي‌دانند يا خير؛ در اين درجه‌بندي، امتياز يك نشان‌دهنده ممنوع بودن و امتياز هفت در حكم كاملا مجاز بودن در نظر گرفته شده بود.

 

در اين ميان، دانشمندان در حالي كه آزمودني‌ها مشغول خواندن داستان‌ها بودند، ميداني مغناطيسي را با استفاده از متدي موسوم به تحريك مغناطيسي فرا جمجمه‌اي(TMS) مورد استفاده قرار دادند. اين ميدان مغناطيسي باعث ايجاد نوعي اغتشاش و پريشاني در آن دسته از سلول‌هاي عصبي مي‌شود كه تركيب ناحيه RTPJ را تشكيل مي‌دهند؛ و در نتيجه آنها را وادار مي‌كند به شكلي آشفته و بي‌نظم مبادرت به شليك پالس‌هاي الكتريكي كنند.

 

اين حالت اغتشاش و اصطلاحا قاطي شدن در مغز كار تفسير را براي آزمودني‌ها در مورد قصد و غرض طرف‌هاي مذكر داستان دشوارتر ساخته و در عوض موجب مي‌شود افراد تحت آزمايش صرفا بر روي نتايج و عواقب موقعيت‌ها متمركز شوند. البته نتايج نشان داد كه اين تأثير موقتي و بي خطر بوده و اختلالي در قوه درك افراد ايجاد نمي‌كند. از طرفي محققان دريافتند زماني كه هيچ نوع ميدان مغناطيسي به كار برده نمي‌شود، افراد آزمودني بيشتر روي قصد و نيات خير طرف‌هاي مذكر متمركز شده بودند تا اين كه عاقبت و پيامدي شر را مورد توجه قرار دهند.

 

اما زماني كه ميداني مغناطيسي براي ناحيه RTPJ به كار برده شد، آزمودني‌ها به شكلي موافق و همسو روي نتيجه يا عاقبت شر توجه داشته‌اند تا اين كه قصد و غرض را دنبال كنند و همچنين داستان خوانده شده را به لحاظ اخلاقي قابل اعتراض‌تر ارزيابي كردند. گروه پژوهشي معتقدند حساسيت‌هاي اخلاقي آزمودني‌ها را به طور ثابت و هميشگي از ميان بر نداشته اند و در خصوص مقياس ارزيابي هفت امتيازي طراحي شده نيز اختلافي در حدود يك امتياز و ميانگين منظور شده را چيزي در حدود تغييري 15 درصدي عنوان مي‌كنند.

 

به اعتقاد دانشمندان هر چند چنين متوسط تغييري زياد به نظر نمي‌رسد،اما مشاهده همين ميزان تغيير در چنين رفتار سطح بالايي در قالب تصميم‌گيري اخلاقي به نوبه خود برجسته و قابل توجه است. همبستگي و وجود ارتباط ميان متغيرها از دلايل مهمي است كه محققان از آن به عنوان ويژگي پژوهش مطالعاتي حاضر ياد مي‌كنند. اين در حالي است كه تحقيق حاضر تنها گواه ارتباط ميان سه پارامتر ناحيه اتصال آهيانه‌اي ـ گيجگاهي مغز، اخلاق و ميدان‌هاي مغناطيسي است؛ اما به طور قطع ثابت نمي‌كند يكي از اين فاكتورها سبب ساز ديگري است.

 

با اين اوصاف، پژوهش حاضر مي‌تواند مفاهيم ضمني و اشارات منطقي قدرتمندي نه فقط براي متخصصان علم اعصاب، بلكه براي حقوقدانان نيز دربر داشته باشد. هر روز در محاكم قضايي شاهد مطالبه هيات‌هاي منصفه درخصوص سبك سنگين كردن اعمال و كنش‌هاي افراد در برابر قصد و نياتشان هستيم. اين در حالي است كه به اعتقاد اوون جونز دانشيار حقوق و زيست‌شناسي دانشگاه وندربيلت، تحقيق جديد باعث تغيير ماهيت و دگرگوني حوزه قانون و حقوق نخواهد شد، اما در عين حال مي‌تواند به امر قضاوت و داوري‌هاي پيچيده و بغرنج درباره مسووليت، آسيب و زيان رساندن و همچنين مجازات مقتضي كمك شايسته‌اي كند.

 

به باور اين محقق، تحقيق حاضر و ساير مطالعات اخير مشابه از يك سو ما را به نگاهي دقيق به مغز و فعاليت و كاركردهاي بسياري كه تحت اراده خود دارد قادر ساخته و از سوي ديگر ما را در امر قضاوت‌هاي قانوني ياري مي‌كند. در واقع فهم اين مهم كه تصميمات قانوني عملا چگونه صورت مي‌گيرد گام بالقوه مهمي در راستاي كمك به اتخاذ تصميمات منصفانه، مقتضي و اثربخش به شمار خواهد رفت.

 

اما آنچه كه اين پژوهش نو بر آن است تا صورت نگيرد و گروه دانشمندان نيز بر آن صحه مي‌گذارند، اين واقعيت است كه براي يك هيات منصفه يا حتي يك فرد امكان دستكاري سهوي براي مساعدت و طرفداري يكي از طرفين خواهان و خوانده فراهم نشود. چون اين مسأله كه ميدان‌هاي مغناطيسي موجب به كار انداختن چيزي مي‌شوند همانقدر بديهي است، احتمال اين كه فرد يا گروهي مثل يك هيات منصفه بتواند براي ملاحظه و رسيدگي به پيامدي جنايي به جاي قصد و نيت آن در نوسان و متزلزل باشند يا به جانب يكي متمايل شوند نيز وجود ندارد.

 

دانشمندان بر اين باورند كه ميدان‌هاي مغناطيسي افراد را وادار مي‌سازند تا قضاوتشان بيشتر از قصد و نيت اعمال براساس نتايج آن شكل بگيرد؛ اما امكان داشتن عكس اين وضعيت يعني اين كه افراد به جاي خروجي و نتيجه اعمال بيشتر روي قصد و منظور توجه داشته باشند هنوز معلوم نيست.

مجله Discovery

ترجمه: مهريار ميرنيا

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...