یک عروسی گریه آور! ولی خواندنی

[masi eng 47044]

[h=1]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

• ورود
• یا
• ثبت نام

[/h]

 

ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻫﺮ ﺩﺧﺘﺮﻱ اﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﻋﺮﻭس ﺑﺸﻪ, و ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻫﺮ ﭘﺪﺭﻱ اﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺭو ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﺳﻔﻴﺪ ﻋﺮﻭﺳﻲ ﺑﺒﻴﻨﻪ.

 

ﻭﻟﻲ ﺑﺮاﻱ "ﺟﻮﺳﻲ" و ﭘﺪﺭﺵ "ﺟﻴﻢ", اﻳﻦ ﺁﺭﺯﻭ ﻭﻗﺘﻲ ﻣﺤﺎﻝ ﺷﺪ كه ﭘﺰﺷﻜﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﻴﻢ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺣﺎﺩ ﭘﺎﻧﻜﺮاس ﺷﺪﻩ و ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ.

 

ﺗﻮﻟﺪ ﺟﻮﺳﻲ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻮﺩ و اﻳﻦ ﺗﻮﻟﺪ ﺷﺎﻳﺪ آﺧﺮﻳﻦ ﺗﻮﻟﺪ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﭘﺪﺭﺵ ﻣﻲ ﺑﻮﺩ. اﻳﻦ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺮاﻱ ﻣﻤﻜﻦ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻧﺎﻣﻤﻜﻦ ﻫﺮ ﺩو ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩ. ﺟﻮﺳﻲ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺗﻮﻟﺪ ﻳﺎﺯﺩه ﺳﺎﻟﮕﻲ اﺵ, ﻟﺒﺎﺱ ﺳﻔﻴﺪ ﻋﺮﻭﺱ ﭘﻮﺷﻴﺪ و ﺑﺎ ﭘﺪﺭﺵ ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻭاﺭﺩ ﻣﺮاﺳﻢ ﺷﺪﻧﺪ و ﻳﻚ ﺭﻗﺺ ﺯﻳﺒﺎﻱ ﭘﺪﺭ-ﺩﺧﺘﺮﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻣﺤﺎﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺤﻘﻖ ﺷﻮﺩ.

 

ﺷﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﻋﺮﻭﺳﻲ, ﻋﺮﻭﺳﻲ ﻭاﻗﻌﻲ ﻧﺒﻮﺩ, ﻭﻟﻲ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ اﻱ ﺯﻳﺒﺎ ﺑﺮاﻱ ﺟﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﻳﺎﺩﮔﺎﺭ ﻣﻮﻧﺪ, ﭘﺪﺭﺵ ﻫﻢ ﺗﻮﻱ اﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺁﺧﺮ ﺯﻧﺪﮔﻲ, ﺣﺴﺮﺕ ﻧﺪﻳﺪﻥ ﻋﺮﻭﺳﻲ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺭﻭي ﺩﻟﺶ ﺳﻨﮕﻴﻨﻲ ﻧﻤﻴﻜﻨﻪ و اﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻬﻤﺘﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻳﺎﺩ ﺩاﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺣﺘﻲ ﺗﻮي ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺷﺮاﻳﻄ ﻫﻢ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ, ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ و ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭﺗﺮﻳﻦ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺭﻭ اﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺟﺎ ﮔﺬاﺷﺖ. ﭼﻮﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺯﻳﺒﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺧﻮاﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ, وﮔﺮﻧﻪ ﻣﺮﮒ ﺣﻘﻴﻘﺘﻲ اﺳﺖ ﺑﺮاﻱ ﻫﻤﻪ و اﻧﻜﺎﺭ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ.

 

 

 

 

هرکی این مطلب رو خوند نظر یادش نره... واقعا لایک به این دختر.

[Ali.Fatemi4 22826]

چیه این زندگی بابا

...

چیه این زندگی که همه میخوانش؟؟؟؟:icon_pf (34):

[*atefeh* 13017]

زیبا بود. سپاس

[masi eng 47044]

چیه این زندگی بابا

...

چیه این زندگی که همه میخوانش؟؟؟؟:icon_pf (34):

چه قدر ناله.. به نظر من خیلی زیبا بود. این دختر واقعی ازدواج نکرده که.. نمایش ازدواجشه..

 

زیبا بود. سپاس

4خط بیشتر نبود کهخواهش

[Ali.Fatemi4 22826]

چه قدر ناله.. به نظر من خیلی زیبا بود. این دختر واقعی ازدواج نکرده که.. نمایش ازدواجشه..

 

میدونم

اینکارو نمیکردن بهتر بود

اینجوری موقع ازدواج اصلیش همش یادش به این میفته و ناراحت میشه

[masi eng 47044]

میدونم

اینکارو نمیکردن بهتر بود

اینجوری موقع ازدواج اصلیش همش یادش به این میفته و ناراحت میشه

 

درسته..ولی تو موقعیت قرار گرفتن مهمه که ادم باید چه تصمیمی بگیره. ایشالله که برای هیچ کس پیش نیاد.آمین.و سلامتی به همه پدرا بده.

[elh@m_arch 1548]

مرسی