Imaaan 17059 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 فروردین، ۱۳۹۳ رضا ساکی در مطلب طنزی نوشت:یک فامیلی داریم که آنقدر وضعش خوب است که هر وقت عصبانی میشود به طرف میگوید من صدتا مثل تو رو میخرم و آزاد میکنم. راستش به دلیل همین عصبانیت است که من اغلب با او وارد بحث نمیشوم چون میترسم من را بخرد و بعد آزاد نکند. این فامیل ما که ماشین آنچنانی، خانه آنچنانی، موبایل آنچنانی و همه چیز آنچنانی دارد طوری برای ثبتنام در سایت رفاهی حرص میزند که آدم فکر میکند نکند پشت آن همه آنچنانی، فقروفاقهای نهفته باشد و این فامیل بیچاره آه در بساط نداشته باشد. راستش وقتی دیدم فامیلمان اینقدر برای گرفتن یارانه عجله دارد با خودم گفتم نکند بینوا ورشکسته شده است و چیزی نمیگوید. نکند دارد با سیلی صورتش را سرخ نگه میدارد. نکند محتاج است و ما چیزی نمیدانیم. نکند زندگیاش لنگ این 45 هزار تومان است؟ نکند روزهاست که غذا نخورده است. نکند... در حالِ نکند نکند کردن با خودم بودم که یادم افتاد این فامیل از من خواسته بود گروههای درآمدی را برایشان بخوانم. الکی زنگ زدم و گفتم سایت باز شده است میخواهم اطلاعات را وارد کنم. تا شنید سایت باز شده است چنان فریاد زد که من هنگام گرفتن وام ازدواج کشیده بودم. انگار که ده ملیلیارد برنده شده باشد. گفت: الآن نمیتوانم ثبتنام کنم میتوانی برایم ثبتنام کنی؟ گفتم: عجله نکنید. گفت: من سفرم، همین الآن اطلاعاتم را وارد کن، ممکن است هر لحظه سایت بسته بشود. ممکن است سایت بخوابد، اطلاعات من را وارد کن. احساس میکردم با فقرترین و مظلومترین و بیچارهترین و محتاجترین ایرانی روی زمین حرف میزنم. کسی که واقعا باید یارانه بگیرد و اگر سهمی از یارانه نصیبش نشود ادامه زندگی برایش سخت میشد. اما فامیل ما همچنان با دهان کفکرده پشت گوشی منتظر بود گروههای درآمدی را برایش بخوانم. صدای قلبش را از پشت گوشی میشنیدم. چنان تاپتاپ میکرد انگار منتظر شنیدن خبری از اتاق عمل بود. خلاصه گروهها را برایش خواندم، گفت: بزن زیر 600 هزار تومان. گفتم: واقعا؟ گفت: تو نمیدانی، دولت بعدا همه را حذف میکند و فقط به زیر 600 هزار تومانیها یارانه میدهد، آن هم ماهی 300 - 400 هزار تومان. گفتم: واقعا؟ گفت: بله. گفتم: حالا اطلاعات اصلیتان لو نرود. میدانید که ملاک سال 1392 است. گفت: بچه جان ما از دهه هشتاد به بعد پاک پاکیم. کسی در دریافتی من تحقیق کند گریهاش میگیرد. بیاختیار بغض کردم. لحظهای به سکوت گذشت. گفت: چه شد، تأیید شد؟ گفتم: بله. فریاد زد: یِس. طوری گفت یس انگار سند ایالات متحده امریکا را به نامش زده باشند. باقی بقایتان! برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده