رفتن به مطلب

اسطوره ای به نام جیمز دین!


Shiva-M

ارسال های توصیه شده

james-dean.jpg

شورشی برای تمام فصول جیمز دین James Dean Rebel for All Seasons

 

زندگی و آثار جیمز دین

تولد : جیمز بارون دین 8 فوریه 1931 ، ایندیانا

مرگ : 30 سپتامبر 1955 ، کالیفرنیا در حادثه ی رانندگی

قد : 1 متر و 70

« فکر می کنم زندگی ام وقف هنر و هنرهای نمایشی شود »

زمانی که جیمز دین ، اسطوره ی بازیگری سینما ، این جمله را در سال 1948 در انشایی برای رئیس دبیرستان نوشت ، هیچ گاه فکر نمی کرد که تنها هفت سال دیگر فرصت دراد تا پلکان ترقی را در عرصه ی هنر پشت سر گذارد .با آن که قبل از مرگ اش در 24 سالگی فقط در سه فیلم سینمایی باز کرد . ولی توانست به نمادی از روح و جان نسل خود و به یکی از مهم ترین شمایل های سینمایی تبدیل شود .

جیمز دین که حساسیت و مردانگی را به یک اندازه داشت ، به عنوان بازیگر نقش هایی به یادماندنی شد که جوان هایی عاصی و تشنه ی صداقت را به نمایش می گذارند . اعتراض دردآلود او به والدین اش در شورش بی دلیل ( 1955)

« شما دارین منو داغون می کنین » نمایانگر فاصله ای بود که سوء تفاهمات بین دو نسل قدیم و جدید انداخته . هنرنمایی به شدت شخصی دین به حالت غریبی که مرز بین بازیگر / شخصیت اش را کمرنگ می کرد ، می افزود طوری که نیم قرن پس از مرگ اش نیز ، انبوه طرفدارانش او را به عنوان همان شخصیت جوان شورشی فیلم هایش می شناسند .

 

درد و رنج از همان آغاز زندگی به سراغ اش آمد . وقتی نه ساله بود مادرش درگذشت . در بچگی آموزش ویولن دید و عاشق موتورسواری و سرعت شد . مقوله ای که بعدها سرنوشت اش را رقم زد . ولی به عنوان یک بازیگر بود که تاثیرش را گذاشت .در نوجوانی در نمایش های مدرسه بازی کرد و سرانجام به لس آنجلس رفت و حضوری کوتاه و گذری در چهار فیلم داشت . سپس به نیویورک رفت و در « اکتورز استودیو » به تحصیل پرداخت . در سال 1954 ، نقش کوتاه اش در بی بند و بار باعث شد مورد توجه کارگزاران کمپانی برادران وارنر قرار بگیرد . نخستین نقش آفرینی مهم اش در شرق بهشت بود که الیاکازان براساس داستان

جاناشتاین بک ساخت .

 

dean.jpg

پس از آن که فیلم برداری غول (1956 ) به خاطر حاملگی الیزابت تیلور به تعویق افتاد ، وارنر جایی برایش در فیلم شورش بی دلیل باز کرد . دین در هر سه فیلم درخشید ولی دو فیلم اخیر پس از مرگ اش به نمایش درآمد . او نامزد بهترین نقش اول مرد برای فیلم های « غول » و « شرق بهشت » و هم چنین نامزدی جایزه ی انجمن منتقدان آمریکا به عنوان بهترین بازیگر در فیلم « غول » شد .او که با اتومبیل اش به کالیفرنیا می رفت تا در مسابقات اتومبیل رانی شرکت کند ، در تصادف با اتومبیلی دیگر ، جان خود را از دست داد .

 

پس از مرگ اش ، فوج طرفداران بر سر گورش در فرمونت ، ایندیانا شتافتند و در همانجاست که هر ساله همایشی نیز در تجلیل از او برگزار می شود . یکی از آنها که غم از دست رفتن اش را می خورد دنیس هاپر است که پس از مرگ اش گفته است : « هر بار که به اروپا می روم ، یادم می افتد که جیمز دین هرگز اروپا را ندیده است اما هنوز صورتش را همه جا می بینم

.

 

جیمز دین ، همفری بوگارت و مرلین مونرو در پنجره های کاخ الیزه ، دیسکوهای جنوب اسپانیا ، رستوران های سوئد و روی تی شرت های مسکو حضور دارند . زندگی ام سال ها به خاطر مرگ او به هم ریخته و در هم و برهم بود . احساسم درباره سرنوشت نابود شده بود فیلم های بزرگی که او احتمالا کارگردانی می کرد ، بازی های فوق العاده ای که او باید انجام می داد ، بشردوستی که ممکن بود بشود و هنوز هم او بزرگترین بازیگر و ستاره ای است که تا به حال شناخته ام .

دین به عنوان فردی که با کارگردانان مشاجره می کرد و صحنه ها را به هم می ریخت در بین فیلم سازان بسیار شهره بود . شهرت دین با تمامی بدخلقی هایش به اندازه ای بود که از همان روز مرگش ، یک آژانس نامه رسانی ویژه طرفداران او تشکیل شد و حتی قطعه ای موسیقی به نام « نام او جیمزدین بود » تنها در یک هفته 25 هزار نسخه فروش داشت .

 

فروشگاه لباس هالیوود ماتسون نیز از این واقعه بی نصیب نماند و صدها سفارش از مدل ژاکتی که او در فیلم « شورش بی دلیل » بر تن داشت ، دریافت کرد .بعدها گروه معروف ایگلز درباره او آهنگی ساختند که در آن آمده بود : سریعتر از آن که زنده بماند ، جوان تر از آنکه بمیرد .

جیمز دین از نگاه جیمز دین

* طوری آرزو کنید که انگار همیشه زنده می مانید . طوری زندگی کنید که انگار همین امروز می میرید .

* درک اهمیت زندگی وظیفه ی یک بازیگر است . سخت است تغییر آن و بیان آن از خود گذشتگی می خواهد . بازیگر بودن یعنی تنها ترین بودن در جهان ، شما فقط با تمرکز و تخیلتان زنده اید و این تمامی چیزی است که دارید . یک بازیگر خوب بودن ساده نیست و یک انسان خوب بودن از آن هم سخت تر است . می خواهم پیش از آن که به آخر خط برسم هر دو باشم .

* یک بازیگر باید زندگی را شرح دهد و برای انجام اینکار باید تمام تجربیاتی را که زندگیبه او پیشنهاد می کند بپذیرد . در حقیقت ، او باید چیزی بیشتر از آن چه که در زندگی در برای پای او قرار می دهد از آن بخواهد .

* یک بازیگر باید در یک برهه کوچک از مدت زمان زندگی اش باید تمام آن چیزی را که لازم است یاد بگیرد ، تمام چیزهایی را که باید تجربه کند تجربه کند ، یا در اولین فرصت با آن روبرو شود . او باید بیشتر از یک انسان معمولی تلاش و کوشش کند تا همه آن چیزهایی را که ممکن است در بیان هنرش مورد استفاده قرار بگیرد در عمق ناخودآگاهش انبار کند

* ( در پاسخ به این که به او گفتند برای بازیگری قدش کوتاه است گفت : ) چطور می توانید بازی کردن را متر کنید ؟

*

نمی خواهم فقط بهترین باشم ، می خواهم آن قدر بلند شوم که کسی به من نرسد .

* فکر می کنم نخستین دلیل بودن و زندگی در این دنیا کشف است .

* برای یک بازیگر بازی مهم است ، نه محبوبیت . آنهایی که من را نمی شناسند به من مانند یک دیوانه نگاه می کنند .

* من بازیگری هستم بهتر از آن چه که الان می بینید ، جلوی من گرفته شده و نمی گذارند تمام توانایی ام را به عرصه عمل در بیاورم .

 

جیمز دین از نگاه دیگران:

ناتالی وود : همه از جیمی تاثیر می گرفتیم و او از عظمت

الیزابت تیلور : او از مدام دیده شدن می ترسید .

گری کوپر : مرگ دین آسیبی به دنیای سینما بود که این صنعت هنوز از آن بهبود نیافته است ، فکر می کنم از وقت کافی داشت فیلم هایی بسیار باور نکردنی بازی می کرد .

مارلون براندو : حداقل صد سال باید بگذرد تا کسی مانند جیمز دین پا به عرصه سینما بگذارد .

مارتین شین : جیمز دین و الویس سخنگویان همه نسل ها بودند . سال ها قبل ، وقتی در مدرسه بازیگری نیویورک تحصیل می کردم ، گفته می شد اگر مارلون براندو طرز بازی مردم را عوض کرد ، در عوض دین طریقه زندگی مردم را تغییر داد . او بزرگ ترین بازیگری است که تا به حال به دنیا آمده است . راحت تان کنم او یک نابغه بود .

همفری بوگارت : خیلی خوب است که جیمز دین وقتی مرد که باید می مرد ، اگر او زنده می ماند هیچ وقت قادر نبود که این قدر سطح توقع عموم را بالا ببرد.

.

هدا هاپر مقاله نویس : به هیچ وجه نمی توان به یاد بیاورم که تاریخ سینما مرد جوانی را با این استعداد عظیم و خلاق به خود دیده

باشد .

الیاکازان – کارگردان شرق بهشت :او همیشه آدمی تکرو ، لجوج ، اخمو و مغرور به نظر می رسید و شاید همین ویژگی ها بود که برای بازی در شرق بهشت مناسب تشخیص داده شد .

پشت صحنه ها

- موقع فیلمبرداری شورش بی دلیل (1955) دین از شخصیت پدر خانواده ای فیلم ، جیم بکاس ، خواست که به او صدای « آقای ماگو » را در آن کارتون های معروف ، یاد دهد . دین از همان لحن و صدا برای ادای یکی از دیالوگ هایش استفاده کرد .- دین موقع فیلمبرداری غول ، به اتفاق گیگ یانگ بازیگر ، آگهی اداره ی راهنمایی و رانندگی را بازی کرد . در این آگهی او مردم ار از سرعت زیاد در جاده ها برحذر می داشت

- پس از مرگ دین ، صحنه ی تصادف دین بازسازی شد و اثبات گردید که موقع مرگ اش ، برخلاف شایعات ، با سرعت رانندگی نمی کرد . نتیجه گرفته شد که سرعت اش حدود 85-80 کیلومتر در ساعت بوده . با این حال دو ساعتی قبل از این حادثه پلیس به خاطر سرعت بیش از اندازه ، اتومبیل او را متوقف و جریمه اش کرده بود .

- قبل از اکران غول ، طرفداران جیمز دین طی نامه هایی به جورج استیونس او را تهدید کردند که اگر نمایی از بازیگر محبوب شان را حذف کند ، خودش می داند .

- در اوایل 1956 ، وقتی نامزدهای اسکار اعلام شدند ، هنرنمایی دین در « شرق بهشت » از او نخستین بازیگری ساخت که پس از مرگ نامزد می شد ، بلافاصله پس از آن به خاطر بازی اش در غول نیز برای دومین بار نامزد شد و بدین ترتیب تنها بازیگری است که در تاریخ سینما ف پس از مرگ دو بار نامزد جایزه ی اسکار شده است .

- در موقع مرگ ، دین در نظر داشت نقش در « آن بالا کسی مرا دوست دارد » یا در« گربه روی شیروانی داغ » و یا « یانکی های لعنتی » بر عهده بگیرد . دو نقش اول از پل نیومن ستاره ساخت و سومی را هم تب هانتر صاحب شد .

- وقتی کمپانی وارنر اعلام کرد خیال دارد داستان جیمز دین را بسازد الویس پریسلی تلاش کرد که نقش اصلی را از آن خود کند ، ولی بعد معلوم شد که فیلم یک مستند خواهد بود .

منبع

  • Like 4
لینک به دیدگاه

کمتر کسی از میان بازیگران هالیوود توانسته است همچون جیمز دین- با آن جذابیت پسرانه و روحیه ی سازش ناپذیرش- خاطره ای جهانی از خود بجا بگذارد . تاثیرگذاری این خاطره از آن جهت بیشتر است که جیمز دین در تمام طول دوران کوتاه اما چشمگیر کارش تنها در سه فیلم ظاهر شده بود

 

. او چه در زمان حیاتش و چه پس از مرگ سمبل عصیان عصر خود بود . عجیب است که حتی امروز نیز او همچنان حالت افسانه ای خود را حفظ کرده است . تنها یکی دو تن دیگر – الویس پرسلی و مریلین مونرو – هستند که مانند جیمز دین شهرت روزگار حیات خود را به دوران پس از مرگ نیز کشانده اند . شمایلی که از او به جا مانده در حالیکه هنوز زندگینامه های تازه ای از او به بازار سرازیر می شود ؛ کهنگی نمی پذیرد .

او در هشتم فوریه 1931 در ماریون ایندیانا بدنیا آمد . نام کاملش جیمز بایرون دین بود . پدرش میلتون دین دندانساز بود و مادرش میلرد ویلسون دین زن حانه داری بود از پیروان فرقه ی متدیست . جیمز نه ساله بود که مادرش مرد و جیمز در فرمونت در کنار عمه و شوهر عمه اش بزرگ شد . در دبیرستان دبیر تئاتر تشویقش کرد تا در مسابقات فن بیان شرکت کند . جیمز جایزه ایالتی را برد . پدرش اصرار داشت که او وکیل شود و جیمز ابتدا در کالج سانتا مونیکا سیتی ثبت نام کرد و بعد به دانشگاه معروف UCLA منتقل شد . پیش از آنکه از دانشگاه اخراج شود به رشته نمایش تغیر رشته داد . هم اتاقی اش در خوابگاه دانشگاه در یک آگهی تلویزیونی نقشی به عنوان سیاهی لشکر برایش پیدا کرد . شغل بعدیش پادویی در شبکه ان بی سی بود و بالاخره در سینما سیاهی لشکر شد .

 

به توصیه ی بازیگری بنام جیمز وایتمور ، جیمز دین در پائیز سال 1951 به نیویورک رفت تا در آنجا خودش را پیدا کند . او که همیشه تنها بود ، در منهتن از قبل هم تنها تر شد . اما بنا به غریزه می دانست که چطور از موقعیت ها استفاده کند . از طریق دوستانش برای بازی در نقشی در نمایش یوزپلنگ را ببین (1952) نامزد شد و به این ترتیب کارش را در برادوی شروع کرد . در فاصله این کار و نمایش بعدیش که بداخلاق (1954) نام داشت ، در چندین برنامه زنده تلویزیونی حضور پیدا کرد .

در مدتی که در ساحل شرقی آمریکا بسر می برد در اکتورز استودیو درس خواند و در همانجا بود که الیا کازان او را برای بازی در فیلم شرق بهشت (1955) درنظر گرفت . او در نقش جیمی یکی از پسران پریشان خاطر ریموند ماسی مورد توجه سینماروهای جوان قرارگرفت و به قهرمان تازه ی سینمای آنها تبدیل شد .

 

هنگام فیلمبرداری شرق بهشت که جیمز دین برای آن نامزد جایزه اسکار شد ، جیمز عاشق پیرآنجلی جوان شد که از ایتالیا به آمریکا آمده بود و ستاره ی در حال اوجگیری کمپانی ام جی ام بود . او هم مثل جیمز متلون المزاج بود . خصوصیات عاطفی او به همراه فشار های بیرونی باعث شد که او رابطه اش را با جیمز به هم بزند . در نوامبر 1954 هنگامی که مراسم ازدواج پیرآنجلی با خواننده ای بنام ویک دامون برگزار می شد ، جیمز دین روبروی کلیسا در اتوموبیل خود نشسته بود و غصه می خورد . دین با تعداد زیادی از ستارگان سینما آشنایی به هم زد و بیش از پیش به بازیگری علاقمند شد . کلکسیون اسلحه هم داشت و عکاسی و موتورسیکلت سواری هم می کرد . علاقه ی بخصوصی داشت که از خودش عکس بگیرد .

نیکلاس ری که در فیلم شورش بی دلیل (1955) کارگردانی فیلم و رهبری جیمز دین و ناتالی وود را به عهده داشت ، در باره جیمز دین گفته است : "احساس من این بود که او می توانست از تمام بازیگران هم عصر خود پیشی بگیرد ."

با فیلم شورش بی دلیل جیمی به یکی از مهمترین ستارگان هالیوود و سخنگوی نسل جوانی تبدیل شد که تا پیش از او دلبسته ی مارلون براندو بود . جورج استیونس جیمز دین را برای بازی در فیلم پرخرج غول (1956) که در تکزاس فیلمبرداری می شد در نظر گرفت . در این فیلم تحول شخصیت جت رینک که جیمز دین ایفای نقش او را به عهده داشت از جوان تهی دستی که در مزرعه کار می کند تا یک تاجر نفت میانه سال و ثروتمند دنبال می شود .

جیمز دین که همیشه خطر را به جان می خرید ، تمام لذت و افتخارش را در اتوموبیل پورشه اسپایدر نقره ای رنگش خلاصه می کرد که آن را حرامزاده ی کوچک می نامید !. در 30 سپتامبر 1955 یک هفته پس از پایان فیلمبرداری غول ، سرگرم رانندگی با سرعت 85 مایل در ساعت بود که در ساعت 5 و 59 دقیقه بعد از ظهر در چهار راهی درنزدیکی پاسو روبلز کالیفرنیا با اتوموبیل دیگری تصادف کرد . سرنشین دیگر اتوموبیلش که یکی از مکانیکهای کمپانی پورشه بود ، از ناحیه سر و پا دچار شکستگی شد و راننده ی اتوموبیل مقابل هم جراحات سطحی برداشت . اما سر جیمز دین تقریبا از بدنش جدا شد !.

چند ساعت پیش از آن در بیکرزفیلد یک افسر پلیس جیمز دین را بخاطر رانندگی با سرعت غیرمجاز جریمه کرده بود و به او هشدار داده بود که آرامتر رانندگی کند . دین داشت برای شرکت در یک مسابقه اتوموبیلرانی به سالیناس می رفت . بنا به گزارش ها ، آخرین حرفی که جیمز دین به سرنشین اتوموبیلش یعنی رالف وودریچ زده بود این بود که "راننده ی اتوموبیل روبرو باید ما را ببیند ."

دین در هشتم اکتبر 1955 در گورستان پارک در فرمونت ایندیانا به خاک سپرده شد . سنگ قبر و ستون یادبود پس از مدتی به سرقت رفت و بعدا سنگ و ستون دیگری جایگزین آنها شد . مرگ او موجی از اندوه در میان دوستدارانش براه انداخت که از زمان مرگ رودلف والنتینو در یک دهه ی پیش از آن بی سابقه بود . هم شورش بی دلیل و هم غول بعد از مرگ جیمز دین بروی پرده رفتند و جیمز دین برای فیلم غول بار دیگر نامزد دریافت جایزه اسکار شد .

تا سالها این شایعه رواج داشت که جیمز دین درواقع در آن تصادف نمرده ، اما چهره اش آن چنان بدشکل شده بود که او خود را از انظار محفی کرده بود !. هوادارانش انجمن های متعددی در سراسر دنیا براه انداختند .

در سالگرد مرگش هوادارانش و توریستها از زادگاه او دیدن می کنند و در مراسمی که در آن شهر برگزار می شود ، شرکت می جویند . در شبکه اینترنت نیز وب سایت های بیشماری در باره ی جیمز دین براه افتاده است . در سمت شمالی رصد خانه گریفیث در لس آنجلس که بخشی از شورش بی دلیل در آن فیلمبرداری شد ، مجسمه ای از او تراشیده اند . در دانشگاه پرینستون هم صورتک جیمز دین در کنار ماسک بتهوون و دیگر هنرمندان قرار دارد .

ان دوران که در شورش بی دلیل نقش مادر جیمز دین را بازی می کرد ، در باره این هنرپیشه ی فقید گفته است : "او در برزخ زندگی می کرد . در باره خودش و سرنوشتش تردید های بسیاری داشت . او حالت گمگشتگی عمیقی داشت."

همین آسیب پذیری اسرارآمیز و توانایی فوق العاده اش برای ارتباط برقرار کردن با تماشاگران بود که خاطره ی جیمز دین را ماندگار کرده است.

منبع :

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...