wat 1607 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۳ شباهت پسرا به جانداران مختلف: پاندا:تنبل و تکون نخور طاووس:به خودشون مینازن و بسیار بد صدا هستن گربه :لوس و وحشی سگ :باوفا و پاچه گیر(البته قسمت اول زیاد صادق نیست) گاو :گنده و بد تیپ گوسفند:احمق و زبون نفهم خر:این حیوان تمام خصوصیاتش با پسر ها یکیست گرگ:آدم خوار روباه :مکار و حیله گر جغد: شبها برای شکار دخترا بیدار می مونن اسب :نجیب و سر به زیر (البته این نسل منقرض شده ) قورباغه: برای پیدا کردن جفت در سمفونی شماره دادن با هم رقابت می کنند خرس:برای ترساندن افراد معمولا اربده کشی می کنند کلاغ : میرینن تو هر چیز و هر کار لاک پشت :همه کاری رو یک سال طول میدن میمون :مرتب از این شاخه به آن شاخه می پرند (البته در زمینه ی gf) یوز پلنگ :برای شکار gf همه جا کمین می کنند موش :کثیف و چندش آور:5c6ipag2mnshmsf5ju3 انسان : آن ها هیچ شباهتی با انسان ندارند و تنها در خیالات خویش به انسان بودن فکر می کنند. 2 لینک به دیدگاه
sara 33 77 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۳ کامل بخونین خواهشا ... خیلی قشنگه زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی ! در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من ! در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی ! در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلندگفتی: "زهر مار!" در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت فحش خواهر و مادر بود ! در پارک، به خاطر حضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم ! نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی ! من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی! مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی! تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است ! من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام ! عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی ! عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد ! من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ ! من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر ! وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است ! وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است ! نه دیگر من به حقوق خود واقفم، و برای گرفتن برابری در مقابل تو تا به انتها استوار و مستحکم ایستاده ام زیرا به هویت خود رسیده ام، به هیچ وجهی از حق خود نخواهم گذشت من با تو برابرم، مرد! احتیاجی ندارم که تو در اتوبوس بایستی تا من بنشینم... احتیاجی ندارم که تو نان آور باشی ... احتیاجی ندارم که تو حامی باشی خودم آنقدر هستم که حامی خود و نان آورخود باشم ... با تو شادم آری، اما بدون تو هم شادم! من اندک اندک می آموزم که برای خوشبخت بودن نیازمند مردی که مرا دوست بدارد نیستم ... من اندک اندک عزت نفس پایمال شده خود را باز پس می گیرم. دلم خواست برای این حرفای قشنگت هزار بار سپاس بزارم.. :icon_gol: ممنون که ما رو به این کلام زیبات دعوت کردی 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده