رفتن به مطلب

خیابانهای معاشر پذیر؛ محل درنگ و ماندن


ارسال های توصیه شده

مقدمه

 

از دیدگاه اجتماعی/ فرهنگی، فضاهای عمومی به مکانهایی جهت ایجاد و تقویت مناسبات و روابط بیرونی، تعاملات، تغییرات و رویاروییهای اجتماعی گفته می شود که گروههای مختلف با خواستها و علایق متفاوت می توانند در آن جمع شوند ( رفیعیان و مهسایی ، 1384). در دسته بندی سه گانه فعالیتها (جان گل 1982) ( ضروری، انتخابی و اجتماعی )، آرشیتکت و شهرساز مشهور دانمارکی، آنها را مرتبط به کیفیت /مطلوبیت فضاهای شهری تعریف می کند و اینکه هر چه کیفیت فضاهای عمومی بهتر و مطلوبتر باشد، میزان این فعالیتها افزایش می یابند. اما جایگاه فعالیت اجتماعی و میزان حضور افراد در فضاهای عمومی با دو نوع فعالیت ضروری و انتخابی اشاره شده به دلیل تاثیر پذیری شرایط خاص فرهنگی/ اجتماعی در فضاهای شهری متفاوت است. در آن دسته از فضاهای شهری که فاقد جنبه های لازم جهت تقویت روابط اجتماعی هستند، تنها تعداد کمی از این فعالیتها نسبت به شرایط و موقعیت مکانها امکان بروز می یابند. در حالیکه انجام دو نوع فعالیت دیگر تحت هر شرایطی امکانپذیر است و میزان آنها ارتباط کمتری با ویژگیهای منحصر به فرد اجتماعی افراد اجتماع دارد. بنابراین، فعالیتهای اجتماعی شامل سهم قابل توجهی از روابط متقابل جامعه در فضاهای شهری هستند.

 

 

پیش از ورود اتومبیل و شکل گیری شهرسازی نوین، شهرهای ما متشکل از محله هایی تشکیل شده از تجمع، پیوستگی، معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد غیررسمی میان گروهی از مردم بودند. این محله ها همچنین براساس حرکت پیاده شکل گرفته و پیاده محور بودند. محله ها تعدادی گذر و زیرگذر پیاده داشتند که به میدان، بازارچه یا بازاری منتهی می شدند که برخی نیز مسقف بودند. هر چه محله ها بزرگتر بودند، ابعاد بازار و ملحقات آن گسترش بیشتری داشت. وجود مغازه ها، قهوه خانه ها و کاروانسراها و ... در بازار، علاوه بر فعالیتهای اقتصادی معمول باعث می شد تحرک و دید و بازدیدهای روزانه ی مردم از مراکز محله ها بیشتر شود. مراکز محله مکانی برای تعاملات اجتماعی مردم و حافظه ی تاریخی شهر محسوب می شدند. این مکانها در طول روز و ایام هفته پذیرای بسیاری از افرادی بودند که همدیگر را می شناختند یا گاهی نیز با هم غریبه بودند، مکانی که برای دادو ستد، دیدار، خرید و گذران اوقات فراغت مردم بود. از ویژگیهای مهم این مکانها یا به تعبیر الدنبرگ "مکان سوم" یعنی جایی غیر از خانه و محل کار، دسترسی راحت و فاصله نزدیک آنها از محل خانه و کار برای همگان بود.

 

تعامل و مکث در فضای عمومی

 

امروزه در شهرهای دنیا، خیابانهای سرزنده، بلوارهای زیبا و خیابانهای شلوغ فراوانی وجود دارند که همزمان افراد پیاده و نیز سوار بر اتومبیل بسیاری در آنها تردد می کنند. مردمی که همدیگر را نمی شناسند و از مقابل هم با عجله می گذرند بی آنکه با هم حرف بزنند. خیابانهای خلوت و بسیار شلوغ می توانند به عنوان مسیری برای جابه جایی تلقی شوند ولی در آنها مکث صورت نمی گیرد و در آنها تعاملات اجتماعی کمتر مشاهده می شود. لذا مردم علاوه بر استفاده از خیابان به عنوان فضایی عمومی و قابل دسترس برای تردد، به مکانهای نیاز دارند که امن، راحت و قابل دسترس برای تعاملات اجتماعی، قابل معاشرت و با هم بودن در فضاهای عمومی با رعایت فرهنگ و قوانین شناخته شده باشد. براساس پؤوهشهای انجام شده، انسانها به دلیل نیاز و علاقه به همنوعان خود، از معاشرت با دیگران لذت می برند. صحبت کردن، خوردن یا نوشیدن در فضای عمومی، راه رفتن، تماشای ویترین مغازه ها، بازی کردن، اجرا یا دیدن برنامه ها در خیابان با یک یا چند همراه، از جمله تعاملات اجتماعی محسوب می شوند (Mehta , 2007). همچنین مردم به مسائل اجتماعی، تنوع کاربریها و مشخصه های فیزیکی خیابانها توجه فراوانی دارند. مردم وقتی باهم در یک مکان بسته قرار می گیرند و غذا می خورند، تعاملات آنها به حالت سکون است که این تعاملات می توانند به حالت فعال تبدیل شوند،به شرطی که در یک "مکان سوم" اتفاق بیفتند. (Bernhardt and Stoll, 2011)

 

 

ویلیام وایت معتقد است هنوز در شهرها مکانهایی سالم و موردعلاقه ی مردم یافت می شوند. مکانهایی که موجب شادی مردم می شونداما نمی توان همچون شهرسازان مدرن عوامل موفقیت یک شهر را دستورالعملی واحد برای سایر شهرها فرض کرد.از نظر او، بسیاری از تلاشهای برنامه ریزان و طراحان شهری به بهانه ایجاد فضای مطلوب، معطوف به کاهش ازدحام و تمرکززدایی است در حالیکه خود معتقد است آنچه مردم در شهرها نیاز دارند فضایی مملو از جمعیت و حیات است که باعث سرزندگی فضاهای عمومی به ویژه خیابانهای آن می شود (Whyte, 1988). مشاهدات دقیق تجربی وایت از پؤوهش 16 ساله ی او در مورد رفتار مردم در خیابانهای نیویورک نشانگر آن است که مردم تمایل زیادی به بودن در جمع و اجتماع دارند و می گوید: « آنچه بیش از هر چیز مردم را به خود جذب می کند، سایر مردم اند". (Whyte, 1980). شکل 2 فضای بیرونی در یکی از خیابان شهر پاریس را نشان می دهد که مورد استفاده ی تجاری قرار گرفته است.

 

در حالیکه ادوارد هال (Hall, 1990) در کتاب "بعد پنهان" 3 به روابط عمیقتر انسانها می پردازد و معتقد است که مردم همانند دیگر حیوانات علاقه مند به حفظ فاصله (حریم) خود از دیگران اند. او رعایت فاصله دور و نزدیک انسانها در فضا را به سه گروه روابط "صمیمی، شخصی و اجتماعی" دسته بندی و فضاها را نیز به دو دسته ی کلی فضاهای "اجتماع پذیر"4 و فضاهای "اجتماع گریز"5 تقسیم بندی می کند. ( شکل 3). برای مثال، ترتیب چیدمان صندلیهای ثابت و پشت به هم در مطب پزشک در بیمارستان، ایستگاه قطار یا ترمینال فرودگاه را فضایی اجتماع گریز می داند چرا که افراد در چنین شرایطی تمایل چندانی به صحبت و گفت وگو با دیگران ندارند درحالی که یک کافه یا جلسه ای مربوط به یک ساختمان مسکونی در فضای عمومی، باعث می شود حتی افرادی که همدیگر را از قبل نمی شناسند، به هم نزدیک و میل به آشنایی و مراوده در آنها تقویت شود.

 

 

مکان سوم

 

اصطلاح"مکان سوم"6که اولین بار توسط ری الدنبرگ7 جامعه شناس آمریکایی در کتاب مکانی بسیار خوب8 در دهه ی 1991 به کار رفت، به عنوان مکانی برای پناه بردن9 از خانه و کار لقب گرفت. مکانی که امکان دیدار و مراوده با دوستان، همسایگان، همکاران و حتی غریبه ها را فراهم می آورد. این مکانها به طور معمول محیطی دوستانه و با کیفیت اند که باعث افزایش دلبستگی مردم به هم می شود و تعاملات اجتماعی و حس تعلق به مکان را نزد مردم افزایش می دهد. افراد با ویژگیهای مختلف سنی و جنسی می توانند با حضور در این فضاهای اجتماعی، خواسته ها و فعالیتهای موردنیازشان را برآورده سازند. فرهنگ استفاده از مکانهای عمومی در میان ملل مختلف بسیار عمومیت دارد، به ویژه در مردم اروپا که خانه های بسیار کوچکی دارند. برای مثال، بسیاری از ملاقاتها و دیدارها در مکانهای عمومی به خصوص کافه ها، رستورانها، کافی شاپها و اغذیه فروشیها صورت می گیرد که در دو دهه ی اخیر بسیاری از آنها از حالت سنتی گذشته که بی نام و نشان بوده و هر کدام برای خود هویتی ویژه داشته اند، خارج شده است و اکنون بیشتر به صورت فروشگاههای زنجیره ای (فرنچایز)و تحت نامهای مختلف در شهرهای اروپا و آمریکا چون قارچ رشد یافته و در حال گسترش اند.10 آنها نمونه بارزی از همان مکانهای سوم هستند که الدنبرگ به آنها اشاره دارد. نمی توان گفت این گونه مکانها تنها مختص جوانان هستند چرا که در این مکانها اقشار مختلف مردم از گروههای سنی مختلف مشاهده می شوند. وجود شرایط برابر در جهت استفاده افراد مختلف از فضاهای شهری از وجوه مشترک این مکانهاست.

 

 

توسعه و گسترش این گونه مکانها در چند دهه ی اخیر با سرمایه گذاریهای شرکتهای چند ملیتی در بسیاری از شهرهای امریکا و اروپا شروع و امروزه به سایر شهرهای دنیا نیز گسترش یافته است. از مهمترین شاخصهای مهم این گونه مکانها، اجتماع پذیری آنها در فضاهای شهری و مکان یابی مناسب آنهاست و معمولاً در محل گرههای شهری نظیر تقاطعها و یا میدانهایی قرار گرفته اند که مردم به راحتی می توانند در آن داخل شوند یا مرکز فعالیت هستند. شکل 4 دو کافی شاپ زنجیره ای استارباکس را در دو گوشه ی خیابانی در ونکور کانادا نشان می دهد که به طور غیرمعمول بسیار نزدیک هم قرار گرفته اند و به نظر می رسد براساس تقاضا در این محل احداث شده باشند. همچنین جمعیت ساکن، دسترسی آسان و ایمن به صورت پیاده برای ساکنین محلی از عاملهای دیگر برای مکان یابی آنهاست. البته همانند تمامی بنگاههای اقتصادی، شکل گیری آنها نیز با درنظر گرفتن صرفه اقتصادی است . هر چند در محله های شلوغ و پرتردد، تعداد این مکانها به دلیل تقاضا بیشتر است اما درمجموع مکانهایی امن و استاندارد برای استفاده عموم مردم هستند و پذیرای همه ی قشرهای غنی و فقیر.11

 

یکی از این کافی شاپهای زنجیره ای که بیش از 3000 شعبه در شهرهای آمریکای شمالی دارد و تنها قهوه، چای و چند نوع دونات و شیرینی ساده به مشتریان خود عرضه می کند و تا زمان حضور شخص در آن مکان، دسترسی به اینترنت مجانی برایش فراهم است، چنین شعاری دارد: « هر لیوان قهوه بیانگر یک خاطره است12». منظور آن است که شما با هزینه کردن چند دلار و با صرف یک قهوه می توانید اوقات و ساعات خوشی را دور از خانه و کار، با دوستانتان بگذرانید که یاد و خاطره ی آن جاودانی خواهد ماند.این شاید کمترین هزینه ای برای یک شهر باشد تا بتواند مردم و ساکنین خود را به صحبت، گفت وگو، دیدار و تعاملات اجتماعی و با هم بودن دعوت کند. آیا این بهتر از بدون هدف جولان دادن با اتومبیل در خیابانها نیست؟ شکل 5 نمای بیرونی و داخلی چند کافی شاپ زنجیره ای در آمریکای شمالی و اروپا را نشان می دهد.

 

 

ویژگیهای مکانهای سوم

 

همچنین پژوهشهای انجام شده توسط ویکاس مهتا(2007) تحت عنوان خیابانهای سرزنده13 که در محلات تجاری خیابانهای آن انجام داده، نشان می دهند که سه عامل مهم کیفیتهای فیزیکی، کیفیتهای کاربری و کیفیتهای اجتماعی عواملی هستند که بر روی توقف، درنگ و فعالیتهای اجتماعی افراد در خیابانهای تجاری یا نواحی مشابه تاثیر دارند( نمودار یک). در مدل ارائه شده، نشستن در محلهای تجاری و عمومی، پیاده رو عریض، سایبان، تولیدات ساختمانها و دیگر محصولات مصنوع از عوامل تاثیرگذار بر کیفیتهای فیزیکی هستند. همچنین کیفیتهای کاربری وابسته به شخصیت بخشی سیمای کسب و کار 14و نفوذپذیری به کسب و کار از خیابان15 و مکانهای مشابه است که کسب و کارهای مختلف و مغازه های مستقل هر کدام دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند و کیفیتهای اجتماعی نیز مرتبط با ترکیب مکانهای محله است. (Mehta, 2007)

 

 

اما پژوهش اخیری که توسط مهتا و بوسون (2011) به منظور ارزیابی مکانهای سوم در سه ناحیه از شهر ماساچوست در ایالت بستن آمریکا صورت گرفته است16، ویژگیهای بیشتری را در توصیف مکانهای سوم به کار برده و آنها را از کسب و کارهای مشابه ای مجزا می کند که در بسیاری از خیابانهای دیگر از جمله خیابانهای تجاری وجود دارند. برای مثال، ارتباط نزدیکی بین محیط و رفتار انسان وجود دارد. اینکه چگونه مردم جذب محیطهای عمومی می شوند و از فعالیتهای اجتماعی پشتیبانی می کنند، نیاز به بررسی جداگانه ای دارد. در این پژوهش، ویژگیهای محیطی به دو گروه قابل کنترل دسته بندی شده است. تعدادی از آنها نظیر عرض پیاده رو، درختان و راحتی محلهای نشستن در فضاهای عمومی که بیشتر جنبه فیزیکی دارند، از اراده و کنترل صاحبان کسب و کار در خیابانها خارج است و تحت نظر مدیریت محلی نظیر شهرداریها قرار دارند که از فعالیت مردم در محیطهای عمومی مثل خیابانها پشتیبانی می کنند. اما برخی جنبه های دیگر انحصاراً در دست صاحبان کسب و پیشه بوده و می توانند در پذیرش یا رد مکانها از طرف مردم تاثیرگذار باشند. در این پژوهش، چهار مولفه ی فیزیکی مکانهای سوم(تجاری) را نظیر شخصیت بخشی17، نفوذپذیری18، امکان نشستن19 و وجود سرپناه20 (سایبان) که تحت کنترل مالکین کسب و کار و بر جذب مردم به آنها اثرگذار است، شناسایی و معرفی کرده که ویژگیهای این چهار گروه در جدول 1 آورده شده است. (Mehta and Bosson, 2010)

 

 

نتیجه گیری

 

فعالیتهای اجتماعی سهم وسیعی از روابط همه جانبه و متقابل جامعه را دربرمی گیرد. تفاوت عمده ای بین خیابانهای سرزنده و خیابانهای معاشرپذیر در فضاهای شهری وجود دارد. خیابانهای سرزنده با تنوع کاربریهای اداری, تجاری، مسکونی و... عموماً با شلوغی و ازدحام جمعیت همراه است و به عنوان مبدایی برای رسیدن به مقصدی مورد استفاده مردم قرار می گیرند که درنگ و تعاملات اجتماعی مردم باهم در آن کم است، در حالی که خیابانهای معاشر پذیر که در آن بیشتر مکانهای سوم خودنمایی می کنند، مکانی هستند که باعث درنگ و توقف مردم می گردند و افزایش تعاملات اجتماعی غریبه و آشنا در شهرهای بزرگ و شلوغ را برای همگان امکان پذیر مینماید.

 

 

رضایی در مقاله ی" مکان بی نظم"، در بررسی و نقد اندیشه های ویلیام وایت می گوید: « به اعتقاد وایت، خیابان موفق خیابانی است که گرچه تعداد قابل ملاحظه ای از مردم در حال تردد و فعالیت در آن هستند ولی تراکم جمعیت به معنای تنگی و خفقان نیست. » در حالی که فضاهای شلوغ و پرجمعیت برای برخی می تواند غیرقابل تحمل تلقی شود. همچنین وایت معتقد است که امنیت با حضور جمعیت تامین می شود چرا که "جمعیت عاملی است برطرف کننده یا کاهش دهنده ی احتمالی رفتار نامناسب افراد در مکان"( رضایی ، 1382 ). به نظر می رسد بین مقوله ی شلوغی و امنیت رابطه ی یک به یک وجود ندارد یا به عبارتی، خیابانهای شلوغ لزوماًامن نیستند. برای مثال، مکانهای بسیاری وجود دارند که مملو از جمعیت و برای حضور مردم به ویژه زنان و کودکان ناامن هستند. بنابراین، امنیت به عنوان یکی از عوامل موثر بر حضور اقشار مردم در فضاهای شهری، تابعی از دیگر فاکتورهای فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی است. در همین ارتباط می توان گفت مکانهایی که مولفه های شخصیت بخشی، نفوذپذیری، امکان نشستن و وجود سرپناه توسط مالکین کسب و کار تامین و تقویت شوند، نه تنها باعث ارتقای کیفی فضاهای عمومی می شوند بلکه باعث جذب و نگه داشتن بیشتر مردم در این گونه خیابانهایی خواهند بود که دارای مکانهایی امن و معاشرپذیراند.

 

 

شکل گیری این گونه مکانها در شهرها، در سطح گسترده، بدون سرمایه گذاری، تقاضای بازار و امنیت سرمایه گذاری انجام پذیر نیست و بدون شک موفقیت آنها در گرو پاسخ به نیازهای مردم در افزایش تعاملات اجتماعی در عرصه ی زندگی شهرنشینی جدیداست . همان طور که اشاره شد، در شهرسازی مدرن عوامل موفقیت یک شهر را نمی توان به عنوان دستورالعمل واحد برای سایر شهرها فرض کرد. بدون شک، شهرهای ما نیازمند توسعه ی فضاهای عمومی براساس فرهنگ بومی هستند و ازاین رو امید است شهرسازان ما بتوانند کم کاریهای صورت گرفته در این حوزه را به نوعی جبران کنند، البته به شرطی که مدیران شهری نیز علاقه ای به توجه به نیازهای شهروندان و نظریه های صاحب نظران داشته باشند.

  • Like 8
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...
×
×
  • اضافه کردن...