sam arch 55,878 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۲ 23/11/1305 مقام منیع ریاست مجلس مقدس شورای ملی شید الله ارکانه با کمال عجز و انکسار خاطر مبارک را مستحضر می سازد، جان نثار غلامرضای حسن اف اهالی مشهد، ساکن بخارا/ از بخارا به واسطه شغلی عازم عشق آباد گردیدم. از عشق آباد مقداری اثاث البیت خریده به طرف بخارا/ مراجعت نمودم. در بین راه در آرتق که از شخصی مبلغی طلبکار بودم، از ماشین پایین آمده شب را/ در منزل مشارالیه ماندم. صبحی که آمدم سوار ماشین بشوم، در استانیا؟ یک نفر ترکمن به فدوی اظهار/داشت که بیا برویم در ادراه و شما را تفتیش نماییم. مال بنده منحصر بود به مقداری اثاث البیت/ و مبلغ سیصد و پنجاه منات چروانس و مبلغ ده تومان پول ایران. پس از تفتیش تمام اموال/ فوق الذکر فدوی را ضبط نموده و چاکر را مدت پانزده روز توقیف نمودند. به بنده اظهار/ می داشتند که "رضایت خط بده که مرخصت نماییم"، بنده در جواب می گفتم که "رضایت خط/ نمی دهم مرخصم بنمایید. هرگاه ما ایرانی ها صاحب داشتیم، مال بنده را از شما خواهد گرفت."/ خدا شاهد است به حق حضرت رضا، که یک مثقال مال قاچاق در نزد بنده نبود. تمام بار من/ اجناس روسیه بود. لهذا رفتم به قونسولگری اطلاع دادم، ایشان از خارجه رشوت گرفته/ به عرض بنده رسیدگی نکردند. مبلغی از عشق آباد قرض نمودم که بیایم تهران، خرجم/ کفاف نکرد. لهذا از مشهد عریضه نگار گردیدم و استدعای عاجزانه از آن مقام منیع می نمایم/ که اموال فدوی را از ید غاصبانه اجانب نجات داده، به فدوی مسترد دارید؛ زیرا من/ پیرمرد هستم و کاری از دستم بر نمی آید؛ سزاوار نباشد اموال تحصیلکرده/ خودم را اجانب بگیرند و اهل و عیال فدوی از گرسنگی بمیرند. تمام اموال بنده که گرفتند/ هزار و پانصد تومان می شود. حاشیه: آدرس: مشهد- خیابان علیا- روبه روی کوچه حوض لقمان/ دکان علاقه بندی میرزا هاشم برسد به بنده می رساند. نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .