sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۲ هم اندیشی منظر تاریخی - انجمن مفاخر معماری ایران مهندس سید علیرضا قهاری : منظر تاریخی در ادبیات معماری و شهرسازی دنیا موضوعی جدید است . از 15 سال پیش این موضوع به دلیل پیمانی که در یونسکو امضاء گردید و منظر فرهنگی و تاریخی وارد مقولات میراث جهانی شد ، باعث شد تا توجه کشورهای مختلف به این مقوله جلب گردد . اما هنوز هم این موضوع در کشور ما شناخته شده نیست . شاید این امر در سطح خود سازمان میراث فرهنگی وجود داشته باشد اما ما دارای محوطه یا منظری که از نقطه نظر این بحث به ثبت جهانی رسیده باشد نیستیم . 21 کشور در دسامبر 2008 یادداشتی را در مورد اینکه محوطه های طبیعی و تاریخی و فرهنگی را بطور جداگانه به ثبت برسانند امضا می کنند . امروزه تعداد امضاء کنندگان این یادداشت از 21 کشور به 185 کشور رسیده است . تا این سال دارایی میراث جهانی در گروه محوطه های طبیعی 174 دارایی ، در گروه محوطه های فرهنگی 679 دارایی برآورد و ثبت شده است . و در گروههایی که هم به دلیل ارزش فرهنگی و هم به دلیل ارزش طبیعی با هم به ثبت رسیده است 25 اثر است و 63 اثر در گروه منظرهای فرهنگی و تاریخی به ثبت رسیده است .منظر تاریخی و فرهنگی چیست ؟ منظر تاریخی و فرهنگی بیانگر تکاملی است که جوامع بشری در طول تاریخ خود در اثر محدودیتهای فیزیکی یا امکانات و فرصتهایی که محیط طبیعی برایشان ایجاد می کنند ، برای خود به وجود آورده اند . بنابراین نکته اصلی این است که منظر فرهنگی و تاریخی به زمین وابسته است . بعضا شما شنیده اید که به عنوان مثال می گویند : ( امیرکبیر از منظر تاریخی ) یا فرضا (آب از منظر تاریخی ) و یا هر پدیده ای که در جهان هستی وجود دارد چه نوع کنش یا واکنشی می توان در برابر آن داشت ؟ ولی این منظر تاریخی اگر به زمین وابستگی پیدا کند در واقع منظری است که مورد نظر یونسکو است . به عنوان مثال : بم که یک منظر تاریخی و فرهنگی در کشور ما و خالی از سکنه است ، از نظر ما شهرسازها و معماران یک معنا را در بردارد و از نظر جامعه شناسان معنایی دیگر و از نظر جغرافیدانان نیز معنای دیگری می دهد . اما چون وابسته به زمین است ، پس بنابراین قسمت اصلی منظر تاریخی از نظر ما معماران و شهرسازها تفکیک ناپذیر بودن آن از زمین است . یعنی قطعا باید تعریف یک محل باشد و نمی تواند خالی از محل یا موارد دیگر باشد . بنابراین یادداشتی که برای شما برداشتم این است که در این تکاملی که عرض کردم نیروهای درونی و بیرونی اعم از اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی موثر هستند ولی در رابطه با زمین و این در واقع ترجمه landscape در فرهنگ غرب است. انسانها ارتباطی خاص ، فیزیکی یا گروهی با محیط خود دارند که در فرهنگ ، زبان ، معیشت ، ادراک وجودی و هویت آنها ریشه دوانده است و ارتباط آنها با زمین تفکیک ناپذیر است . حفاظت منظرهای تاریخی و فرهنگی نشان دهنده فعالیتهای مشترک میان انسان و طبیعت است و عموما تکنیکهای مشخصی از استفاده مناسب از زمین را بازتاب می دهند که در آنها ویژگیها و محدودیتهای محیط طبیعی که در آن جای گرفته اند و در آنها رابطه فرهنگی با طبیعت به خوبی لحاظ شده است. تعریف منظر فرهنگی مبتنی بر باورها ، معانی ، مفاهیم ، تفاسیر ، حرکت و گفتگو است . اما زمانی که منظر فرهنگی به تاریخ می پیوندد و می تواند به عنوان منظر تاریخی که البته نماد فرهنگی نیز محسوب می شود ، محسوب گردد. به عنوان مثال همان محوطه ارگ بم که ذکر شد در حال حاضر انسانها در آن ساکن نیستند ، ولی نمایشی از فرهنگ ساکنین قبلی خود دارد . منظرهای تاریخی در حافظه و خیال مردم باقی می مانند و با نام مکانها و اسطوره ها مرتبط هستند . حال دلیل بازگشت و توجه غربیها به این امر چیست ؟ با آغاز صنعتی شدن و به وقوع پیوستن دگرگونی های جهانی بسیاری از مردم دریافتند که آنها ارتباط معنوی خود را با منظرهای فرهنگی و باورهایشان از دست داده اند. یک تعریف دیگر نیز در اینجا مطرح است که در واقع منظر تاریخی نوعی فسیل منظر است . یعنی در واقع می تواند در یک برهه ای از زمان اتفاق افتاده باشد . بنابراین ممکن است در حال حاضر قابلیت تجدید حیات نداشته باشد در یک محوطه فرهنگی شما ممکن است تجدید حیات نکنید . اما چرا حفاظت آن لازم است . با اینکه آنها الگوهایی برای آینده نیستند و در یک چیز مشترک هستند و در تمامی آنها جنبه های رابطه انسان و طبیعت به نحو شایانی دیده می شود. منظر تاریخی را نمی توان حفظ کرد اما منظر تاریخی را که زندگی در آن در جریان است ما نمی توانیم منجمد نگه داریم . به عنوان مثال ماسوله یک دهکده هزار ساله است و زندگی مردم در آن جریان دارد ما نمی توانیم بگوییم چون آن منظر فرهنگی و تاریخی سابقه دار است پس نمی توانیم در آن تغییری ایجاد کنیم چون آنها در حال زندگی هستند مانند بافتهای تاریخی شهرها که ما با ضوابطی که برای آنها می گذاریم نوعی انجماد ایجاد کنیم و باعث می شود ساکنین آنجا را ترک نمایند . دلشان می خواهد مدرن و مانند باقی افراد باشند و کار معماران و شهرسازان بسیار سخت است یعنی شما در عین حال که می خواهید آن منظر تاریخی را حفظ کنید ، جریان زندگی را هم می خواهید گرم نگه دارید که آن دشوار است . برای حفظ آن استفاده از تکنولوژیهای نو و به روز لازم است . زیرا اگر ما مقاوم سازی نکنیم باعث خرابی ساختمان می شویم و همچنین تمایل به استفاده از وسایل رفت و آمد شهری وجود دارد اتفاقی که می افتد این است که یک نو جریان زندگی نو را در آن منظر تاریخی یا منظر فرهنگی که فسیل شده یا جریان زندگی در آن وجود دارد حفظ و نگهداری نماییم . شهریار سیروس (پژوهشگر ) : معمولا برای توضیح و تعریف موضوعات جدید احتیاج به وقت و توضیح زیاد و یا نیاز به مثالهای ملموس و عینی است. می خواهم برای اینکه بتوانم منظر تاریخی را به درستی توضیح دهم ابتدا از یک مثال شروع کنم و سپس نقض آن مثال را از صحبت آقای نجف دریابندری استفاده می کنم . ما در تاریخ ادبیات شعری داریم که تبدیل به ضرب المثل شده است : هنر برتر از گوهر آمد پدید . ولی ما این مثال را می شنویم و به ذهنمان خطور می کند که هنر یعنی نقاشی ، مجسمه سازی ، معماری و غیره و از گوهر (یعنی طلا و جواهرات و غیره ) بهتر هستند . در حالیکه اگر منظر تاریخی یعنی اگر بخواهیم از دید فردوسی به آن نگاه کنیم ، منظور فردوسی این نیست . منظور او این است که ( هنر یعنی توانایی بهتر از اصل و نسب است . اگر کسی توانا باشد او انسانی پیشروتر است تا فردی که به عنوان مثال یک شاهزاده است . اصطلاح بد گوهر که سعدی زیاد از آن استفاده می کند اشاره به افرادی است که بد اصل و نسب هستند . مثال دیگری ذکر می کنم و این مثال ها را به یکدیگر ارتباط می دهم. بزرگترین هویت تاریخی ما که می توان از منظر تاریخی نیز به آن نگاه کرد تخت جمشید است ، اگر ما بخواهیم از منظر تاریخی به تخت جمشید نگاه کنیم دچار مشکل هستیم . تخت جمشید واقعا در تاریخ بوده است . ما به تسامح به این بنا تخت جمشید می گوییم . در صورتی که اگر بخواهیم درست بیان کنیم باید بگوییم تخت داریوش چون در هویت تاریخ این بنا استهاله پیدا کرده است . این بنا فراموش شده است ، اسم آن چیست بعد از دوره های متعددی که در تاریخ ایران اتفاق افتاده است ایرانیان نام آن را فراموش می کنند . یونانیها نام آن را پرسپولیس گذارده اند . اعراب به آن صد ستون می گفتند ، خود ایرانیها با کشف مجددی که با توهم می کنند ، می گویند اینجا قصری عالی است مطا بق آن چیزی که خیام می گوید : آن قصر که جمشید در آن جام گرفت آهو بچه کرد وشیر آرام گرفت در واقع این را منصوب به جمشید می کنند . هویت تاریخی ما فردوسی و اسطوره هایی است که فردوسی در یک مقطع تاریخی مطرح می کند . لذا اتفاقی که می افتد این است که نام این مکان تخت جمشید می شود . بنابراین اگر ما بخواهیم این بنا را از منظر تاریخی بررسی نماییم ، آبرومندانه ترین نامی که می توانیم برای آن به کار بریم پارسه است . اما اگر به عنوان یک منظر تاریخی یعنی جایی که به زمین متصل است و در تعامل تاریخی با طبیعت به وجود آمده است در نظر گیریم اتفاقا این اسم نامی برازنده است . چرا که ضمن اینکه به ما ارزش می دهد و اینجا را برای ما دوست داشتنی می کند ارتباط این مکان را با اسطوره هایی که سر و کاری با منطق ندارند ( یعنی اهمیتی نمی دهند که اینجا از نظر منطقی نباید تخت جمشید باشد ، زیرا تخت جمشید یک پادشاه تخیلی و اسطوره ای است . اما اینجا تخت جمشید است زیرا با هویت ایرانی ما ارتباط مستحکم برقرار می کند اینجاست که وقتیکه ما داریم در مورد منظر تاریخی صحبت می کنیم به عنوان یک هویت امروزی به عنوان جایی که هر چند تاریخ دارد ، اما بخشی از زندگی امروز ماست و باید آن را حفظ کنیم و یاد گرفته و به آن توجه کنیم ، به نظر من ما متوجه یک نکته مهم می شویم ، نکته مهم این است که منظر تاریخی هر چند که منظره است تا منظر اما ما برای آن به تنهایی اعتباری بصری قائل نیستیم . هر چند که منظر است. اگر ما هویت تاریخی فلسفی یا تاریخی یا فرهنگی ، حتی هویت زیبایی شناسی و طبیعی برای آن منظر قائل نشویم به عنوان یک مکان دیدنی ما منظر تاریخی یا فرهنگی را نمی توانیم تعریف کنیم . وقتی ما به این صورت به آن نگاه می کنیم ، وقتی ما از تاریخ صحبت می کنیم در اصل از هویت صحبت می کنیم . چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی ، در بعد فردی وقتی می خواهیم یک نفر را بشناسیم از او می خواهیم هویتش را اظهار کند . فرد به غیر از نامش اطلاعات دیگری که به ما می دهد تاریخ است . مانند اینکه چه زمانی به دنیا آمده است ، نام پدر او چه بوده است ، کجا متولد شده است ، در زندگی اش چه کارهایی انجام داده است ؟ به کدام مکانها رفته است ؟ چه دستاوردهایی دارد ؟ در واقع تمام اینها تاریخ است و بخش عمده ای از تاریخ فردی ما هویت تاریخی ما است. به همین قیاس بخشی از هویت اجتماعی ما نیز هویت تاریخی ما است . ما نمی توانیم با انکار هویت تاریخمان ، امروز سرافرازی داشته باشیم و آینده ای روشن . ما باید ضرورتا این سه مورد را به هم متصل نماییم و پل اتصال گذشته ، حال و آینده ما همین منظرهای تاریخی ما هستند . اگر ما این منظرهای تاریخی را نبینیم و حفظ نکنیم در واقع هویت جمعی و به طبع آن هویت فردی خودمان را به بازی گرفته ایم . بخش عمده ای از این منظر تاریخی در بعد فرهنگی ، همین بحثی است که ذکر شد یعنی آنچه که به طبیعت و زمین ما متصل و ارتباط دارد . ما چالشهای جدی ای در این زمینه داریم. اصلی ترین چالش از نظر من در راه منظر تاریخی و حفظ منظر تاریخی درک منظر تاریخی است . یعنی شناخت آن است . این شناخت بخشی از آن ، بخش مسئولان و سیاستگذاران است اما بحث اساسی این است که مسئولان نیز بخشی از ما هستند . به عنوان مثال در برخی کشورهای در حال توسعه ، دولت یا بخش خصوصی برای ساخت یک برج می خواهد یک منظر تاریخی را از بین ببرد . و ما همیشه در کشورهای در حال طلبکار هستیم ولی کاری نمی کنیم . در حالیکه در کشورهای توسعه یافته این مردم هستند که سپر انسانی درست می کنند و جلوی تخریب منظر تاریخی خود را می گیرند . زیرا درک منظر تاریخی و درک ارزش منظر تاریخی درک فرهنگی ، عمومی و گسترده ای شده است نکته دیگر که چالشی جدی در حفظ منظر تاریخی است بحث توسعه است. دولتها در مرحله توسعه ترجیحشان توسعه است و نه فرهنگ ، این چالشی بسیار جدی در منظر تاریخی است و منظر تاریخی همیشه در این بعد آسیب پذیر است . در بسیاری از کشورهای توسعه یافته به منظر تاریخی دست نمی خورد و کسی کاری با آن ندارد . اما پروسه توسعه مانع حفظ منظر تاریخی است . بلایایی که بر سر اماکن تاریخی در شهر تهران آمد بهترین مثال است . هزینه کمتر ، توسعه بیشتر نوعی دهن کجی به منظر تاریخی است. تفسیر منظر تاریخی به عنوان یک هویت دست نخوردنی است . هر چند که منظر تاریخی میراث و هویت ماست . به همان مثال فردوسی برمیگردیم که امروزه هنوز از آن استفاده می کنیم و این نشانه حیات زندگی در زندگی روزمره ما است . این افتخار ما است یعنی نباید فکر کنیم که منظر تاریخی برای هویت پست مدرن شهری امروزی ما یک زائده و چیزی خارج از زندگی ما و یا چیزی در ویترین است که نباید دست بخورد ولی نباید هم متروک ، منفور و یا فراموش شود . دکتر جلیل اولیاء : ما دارای منظر تاریخی ، فرهنگی هستیم که به عنوان مثال در یک زمانی یک فرهنگی در یک منطقه ای رشد پیدا می کند . آن فرهنگ را ما باید بتوانیم بشناسیم ، بررسی کنیم و آن را به عنوان مهد پرورش حفظ کنیم . و یا منظر تاریخی معماری است که سلسله ساختمانهایی در مکانی به وجود می آیند که با یکدیگر مرتبط هستند و یا در یک زمانی از تاریخ معماری ای به وجود می آید مانند معماری صفویه یا معماریهای دوران صنعتی اموری بوده اند که منجر به خلق چنین معماری ای شده اند و ما اگر بتوانیم آن مکان فیزیکی یا آثار فیزیکی آن را حفظ کنیم به نظر من می تواند landscape قلمداد شود. باید به شناسایی عواملی که اقتصاد خاصی را به وجود آورده اند بپردازیم به عنوان مثال اقتصاد مبتنی بر کشاورزی و دامداری را بشناسیم و آن اجتماعی که آنها را به وجود آورده اند بشناسیم و یا یک معماری جنگ به عنوان مثال چنگیز خان و تیمور است ، باید ریشه یابی کنیم در چه شرایطی پرورش یافته است . ما باید بتوانیم آنها را نمایان کنیم و ببینیم . و یا مواردی مانند کشاورزی یا شهرهای تاریخی ما که در یزد یا نائین هستند . که چنین معماری درون گرا یا زیر زمین گرایی به وجود آمده است . درک آن موقعیتها و فضاهای فیزیکی است که منجر به خلق چنین فضاهایی گشته اند می تواند در حفظ این آثار به ما کمک کند . مهندس مهرداد بهمنی : ما اینجا به دو بخش کار نیاز داریم یکی بخش آموزشی که عمده آن بخش به عهده نهادهای غیر دولتی است و بخش دیگر ، بخش بحثهای فیزیکی مرمت بنا و محوطه ها است که در واقع این تداوم حفظ شود . اما با تخریب اساسی ای که هم در زمینه بناها و هم در زمینه بافتها و محوطه های تاریخی صورت می گیرد شاید یک بخشی از نیروهای مهندسی هم درگیر این بخش کنترل توسعه فضاهایی شوند که تخریب شده و خالی مانده است. در دنیا این تجربه وجود دارد که یک سری از فضاهای خام و خالی را تبدیل می کنند به فضاهایی که به نوعی آن گذشته را تداوم دهد . شاید این بخش هم ، بخش خیلی فعالی در ما محسوب شود . حالا بعضی از مواقع ممکن است که در واقع نیازهای دولتی این فضا را ایجاد کند . اما بخش دیگر این است که درک تاریخی و منظر تاریخی یک مجموعه چند وجهی است و فقط بحث فیزیکی آن مطرح نیست ، بحث انسان شناسی ، اکولوژیک ، جامعه شناسی ، روانشناسی و غیره را دارا است ، مجموعه اینها است که به ما کمک می کند به آن مجموعه اسم یک مجموعه فرهنگی یا در واقع یک منظر فرهنگی را اطلاق کنیم . بحث اصلی ما نا آگاهی نیست بلکه بحث اقتصادی است و اگر بتوان به نوعی به این ساختمانها کارکردهای اداری ، تجاری ، مسکونی ... را دارد که بتواند دوام اورده و جلوی آن طمع ورزی سیستم اقتصادی را بگیرد . مهندس بیژن علی آبادی : ما از چه برهه از تاریخ صحبت می کنیم ؟ تاریخ کهن؟ تاریخ میانه ؟ یا تاریخ مدرن ؟ بنابراین نمی توان در یک کلام گفت منظر تاریخی. منظر تاریخی را باید فصل بندی نماییم . مثلا منظر تاریخی هخامنشیان ، سلطانیان ، یا قاجاریه؟ نکته بسیار مهم در اینجا این است که ما می خواهیم آثار تاریخی را ملاک قرار دهیم ؟ اگر منظور این است که ما یک مجموعه را ملاک قرار دهیم ، می تواند گویای یک فصل از تاریخ باشد . بنابراین این تقسیمات نمی تواند مداوم باشد . منظر به معنای چشم انداز است . آیا ما می خواهیم چشم انداز را بحث و بررسی نماییم ؟ یا می خواهیم در آن تاریخ را ببینیم ؟ اگر منظور این است که ما تاریخ را در آن منظر ببینیم باید تعریف تاریخ آن برهه از زمان را تعریف نماییم . از زمانی که شهرها پیشرفت کردند متاسفانه منظری را که باید حفظ می کردند ، از بین بردند . فرض بفرمایید میدان امام اصفهان خود منظری تاریخی است ولی غیر ملموس است و در آن فضای خارجی گمشده است . مهندس فرخ محمد زاده مهر : درکی را که از این موضوع دارم اظهار می کنم و رجوع می کنم به صحبتهایی که شد . فکر می کنم در تعریف اصلی این موضوع مورد بحث است که ما یک محصول ویژه ای از تعامل انسان و محیط او داشته باشیم که صاحب ارزشهای جهانی باشد . ممکن است موضوعی در تاریخ ما مهم باشد و به آن اعتبار دهیم و یا ممکن است موضوعی در فرهنگ ما مهم باشد و به این دلیل به آن اعتبار دهیم ولی به نظر من این موضوع زمانی قابل ثبت و توضیح است که ارزش ویژه جهانی و عمومی پیدا کند . اصولا این منظر بیشتر در دید جهانی مطرح است زیرا باقی ابعاد فرهنگی فقط در یک فرهنگ قابل درک صحیح است . منظر آن چیزی است که همه می بینند و همان چیزی را که می بینند ، می فهمند . فارغ از تمام ارزشهایی که ما می توانیم به لحاظ فرهنگی به دنبال آن توضیح دهیم . آیا این امر محدوده تاریخی دارد ؟ مقیاس آن چیست ؟ منظر تاریخی را برخی از افرادی که با آن سر و کار دارند ، تفسیر می کنند به آن چیزی که فقط به جا مانده است ، نه زنده است و نه قابل بازسازی و زنده کردن . امری است که قابل تفسیر و مطالعه تاریخی نیز هست ، ولی اثر لحظه ای که روی بیننده می گذارد چیزی مانند هراس و یا تصوری از این قبیل ، منتقل می کند . دکتر داریوش زمانی : ما تا از منظر تاریخی صحبت می کنیم فقط به گذشته فکر می کنیم . هیچ کس فکر نمی کند منظر تاریخی آیندگان ما چیست ؟ در این زمینه می توان به دو مقوله اشاره کرد 1- مکان فیزیکی یا landscape 2-landmark یعنی آن علامتی که به عنوان علامت شناسایی روی زمین می گذارد و یا می تواند عنوانی فرهنگی در یک گوشه از شهر باشد ، می تواند نقطه ای برای شناسایی محل باشد . ستونهای بلندی که معمولا در تقاطع راههای قدیمی می گذاشتند معمولا برای شناسایی آن مکان و شناسایی بشر بوده است . مهندس یزدان هوشور : عرفان نیز یک منظر تاریخی دارد . از آنجاییکه عرفان شروع به رشد می کند تا زمانی که خود را به ملاصدرا ، شیخ اشراق و ابن عربی می رساند هر کدام از آنها تفسیری بر آن اضافه کرده و آن منظر تاریخی عرفان ما روشن می شود . اگر به ادبیاتمان فکر کنیم ، ادبیات ما خود یک منظر و چشم انداز تاریخی دارد ادبیات از اولین شهری که بهرام گور سروده است شروع می شود تا می رسد به حافظ ، نیما ، ... . یعنی دارای سلسله مراتب و چشم انداز است. ولی از آنجاییکه این بحث منظر تاریخی در یک محفل معمارانه مطرح می شود ، بنابراین من دیدگاه خود را به همان منظر معمارانه معطوف می کنم. به اعتقاد من منظر تاریخی لایه به لایه است . بنابراین معماری ای که ما در حال حاضر از آن برخوردار هستیم در حقیقت یک معماری لایه به لایه است . یعنی اگر به عنوان مثال به چشم انداز چهار باغ اصفهان نگاه کنیم ، باید بگوییم در چه زمانی به وجود آمده است ؟ به چه منظور و با چه امکاناتی به وجود آمده است ؟ پس از کنار زدن این لایه ها به لایه های بعدی می رسیم که به عنوان مثال شاهان بعدی چه تاثیری بر روی این مسیر گذارده اند تا به زمان ما رسیده است ؟ و حال که به زمان ما رسیده است یک اسکلتی از آن به عنوان اثر تاریخی باقی مانده است . ولی ما در قبال آن چه کرده ایم ؟ در کنار آن به معماری رسیده ایم که آن معماری ملاحظه آن اثر تاریخی را نمی کند . منظر تاریخی فقط مربوط به آثار تاریخی ما نیست بلکه مربوط به آثار اجتماعی ما نیز می شود . به عنوان مثال در محله عودلاجان تهران که یک بافت تاریخی تهران قدیم است و جریان اقتصادی خاصی در آن جاری بوده است و هنوز هم جاریست ، عمران و فعالیتهایی که در آنجا صورت گرفته آن بافت را از بین برده است . اگر ما بخواهیم بیشتر به معماری امروز خودمان بپردازیم باید یک مقدار ملاحظه مناظر تاریخیمان را بکنیم . و آن نیاز به یک قدرت شهرسازانه بسیار قوی ، قدرت حکومتی دقیق و برنامه ریزی قوی دارد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده