رفتن به مطلب

تاثیر محیط زندگی در وقوع جرایم


ارسال های توصیه شده

[h=3]آمار ثبت شده در سازمان پزشکی قانونی نشان می‌دهد سال گذشته ۶۲۹ هزار و ۳۶ نفر بعد از درگیری به پزشکی قانونی مراجعه کرده‌اند و در 10 سال اخیر بیش از ۵ میلیون پرونده نزاع تشکیل شده است. علل زیادی برای این بزه عنوان شده است که در راس همه موارد محیط زندگی و فرهنگ افراد درگیر قرار دارد.[/h]

[h=3]جرایم کم نتیجه همبستگی بالا[/h]

 

 

یک کارشناس ارشد حقوق جزا و جر‌مشناسی در این باره معتقد است که اگر همبستگی اجتماعی بین افراد حاضر در یک جامعه وجود داشته باشد، کمتر مرتکب جرم می‌شوند. امیر جوانبخت در گفت‌وگو با «حمایت» در قالب یک مثال این مطلب را توضیح می‌دهد: مثلاً در جامعه روستایی افراد به‌دلیل زندگی جمعی و قومی و آشنایی نزدیکی که با یکدیگر دارند، زود شناخته می‌شوند و به‌خاطر ترس از آبروی خود دست به جرم نمی‌زنند؛ اما این افراد وقتی از جامعه خود بیرون آیند دیگر این نظارت‌های جمعی وجود ندارد و فرد خود را غریبه‌ای می‌بیند و جرات انجام جرم را به‌دست می‌آورد و فرد با نوعی خلاء هنجاری رو‌به‌رو می‌شود که او را به سوی جرم سوق می‌دهد.

 

[h=3]خانواده در زندگی شهری و روستایی[/h][h=3]وی با بیان اینکه پدیده مهاجرت نیز به همین امر دامن می‌زند و آن را گسترش می‌دهد تأکید می‌کند: یکی از عوامل بزهکاری در شهرها ضعف خانواده است. روابط خانوادگی در روستاها از استحکام بیشتری برخوردار و دایره اعضای خانواده نیز در روستاها گسترده‌تر است. خانواده‌های روستایی از استحکام بیشتری برخوردار هستند و آمار جدایی در این خانواده‌ها بسیار پایین است به‌همین دلیل فرزندان احساس امنیت بیشتری می‌کنند. یک کارشناس حقوق جزا و جر‌م شناسی با بیان این که از خصوصیت‌های زندگی شهری معاصر، ضعف روابط خانوادگی است که در سه مرحله تحقق یافته است ادامه می‌دهد: مرحله اول از هم پاشیدگی خانواده به‌معنای وسیع و از بین رفتن تجانس همسایگی و در مرحله بعدی از بین رفتن تثبیت خانواده به معنی (همسر و فرزندان) بر اثر طلاق وجود دارد. مرحله بعدی نیز ازدواج با گرایش به مستثنی شدن و جدا شدن از خانواده (جدایی زودرس فرزندان از خانواده و کار در مشاغل آزاد و به دور از چشم خانواده) قرار گرفته است.[/h][h=3]مهترین عامل تحقق بزه[/h]نوبخت طلاق را مهمترین عامل بزهکاری به‌شمار می‌آورد و از این مساله نتیجه می‌گیرد که وقتی طلاق ایجاد می‌شود والدین فرزندان خود را رها می‌کنند و در این زمان فرزندان برای انتقام از پدر و مادر خود دست به بزه می‌زنند.

وی گرایش به کار را در روستا بیشتر می‌داند و می‌گوید: فرزندان در روستا، به نسبت فرزندان در شهر زودتر به سن کاری می‌رسند و زودتر به‌کار روی‌ می‌آورند اما کار کردن در محیط شهری هر چند در سن بالاتر نسبت به روستاست اما خطرناک‌تر است و می‌تواند فرد را با خطر بزهکاری به‌طور جدی‌تری روبه‌رو کند. این کارشناس جرم شناسی تأکید می‌کند: این مساله به این خاطر است که فرد در روستا هر چند در سن پایین‌تر شروع به کار کردن می‌کند اما اغلب و اکثر بچه‌ها در این محیط در مزارع مشغول به‌کار هستند و این باعث می‌شود که فرد در کنار والدین خود مشغول به‌کار باشد و به این ترتیب والدین بر فرزند خود احاطه کامل دارند و می‌توانند آن را به خوبی کنترل کنند. اما در زندگی شهری فرزندان شاید حتی برای کار به شهر دیگری غیر از شهر خود بروند این باعث می‌شود که به دور از چشم والدین خود کار کنند و با خطرات اجتماعی بیشتری رو‌به‌رو شوند که موجب بزهکاری فرد می‌شود. افراد در این محیط خود را آزادتر می‌دانند و ممکن است دست به هر کاری بزنند کارهایی که هیچ‌گاه جلوی چشم والدین خود آنها را انجام نمی‌دهند.

 

[h=3]اهم مشکلات جامعه شهری[/h]به گفته وی برخی از جامعه‌شناسان نبود روابط دوستانه و صادقانه را منشاء بسیاری از مشکلات افراد شهرنشین می‌دانند زیرا فرد در جامعه شهری تنهاست و رابطه او با دیگران به‌سادگی امکان‌پذیر نیست. جوانبخت ادامه می‌دهد: بنابراین این فرد نمی‌تواند ارزش‌های خود را با ارزش‌های گروه همساز کند و رابطه‌ای هماهنگ به‌وجود آورد، چون تنهایی و بیگانگی او را نسبت به دیگران بدبین کرده است.

این کارشناس جرم شناسی می‌گوید: میزان بزهکاری با افزایش جمعیت همیشه به‌طور مطلق به یک اندازه نیست و بستگی به فرهنگ عرف و عادت میزان همبستگی شهروندان، میزان مشارکت شهروندان در امور اجرای شهر خود، مذهب، مهاجرت جغرافیای شهری، نوع معماری شهر و میزان حاشیه‌نشینی در شهر بستگی دارد.

 

وی خاطر نشان می‌کند: یعنی هر چه این عوامل قوی‌تر و یا ضعیف‌تر باشد میزان جرم در شهرها بیشتر و یا کمتر می‌شود. در واقع با توجه به مهاجرت بسیار زیاد به شهرها و زیاد بودن مناطق حاشیه‌ای میزان جرم پائین نیست، این عوامل هر یک می‌تواند در منطقه‌ای خود را واضح‌تر نشان دهد و بستگی به شهر و منطقه دارد.

 

[h=3]کنترل رسمی در مقابل کنترل غیررسمی[/h]از طرف دیگر یک کارشناس دیگر حقوق جزا و جرم‌شناسی می‌گوید: در بررسی دلایل کمبود نسبی میزان جرم در روستاها و شهرهای کوچک نسبت به شهرهای بزرگ باید به نقش کنترل غیررسمی نیز دقت کرد.

علی اصغر مقدم با بیان اینکه کنترل غیررسمی در مقابل کنترل رسمی تأثیر بیشتری در پیشگیری از جرم دارد ادامه می‌دهد: در کنترل رسمی که از طریق پلیس و دستگاه عدالت اعمال می‌شود، فرد احساس امنیت بیشتری می‌کند و خود را از چشمان ناظر بدور می‌بیند و احتمال به دام افتادن خود را کم می‌داند. اما همین فرد در نزدیکی خانواده و دوستان خود از جرایم فاصله می‌گیرد یا اینکه با احساس خطر و اضطراب بیشتری مرتکب جرم می‌شود. به گفته مقدم ترس از سرزنش و طرد شدن از خانواده تاثیر زیادی در پیشگیری از جرم دارد. وی در این باره توضیح می‌دهد: شاید به همین دلیل است که معمولاً بزهکاران در مناطق و جاهایی که خود و یا اقوام خود زندگی می‌کنند دست به جرم نمی‌زنند.

 

 

 

 

 

[h=3]دلایل جرم‌خیز بودن شهرها[/h]به گفته این کارشناس جزا و جرم‌شناسی در جوامع شهری یکی از دلایل اصلی افزایش میزان جرایم ضعیف بودن کنترل غیررسمی اجتماعی است که باعث می‌شود مسئولیت کنترل رفتار افراد در جوامع شهری به پلیس و دادگاه‌ها و سایر نمایندگان دولت واگذار شود و این‌ها هر چند ضعیف‌تر از کنترل غیررسمی هستند اما باز هم افراد جامعه را مجبور به پذیرش و احترام به هنجارهای اجتماعی می‌کنند.

وی می‌گوید: در جرایم شهری نوعی از جرایم با عنوان «جرایم محلی یا محله‌ای» مطرح شده است، این جرایم براساس نوع و کیفیت هر محله شهری مشخص می‌شود.

مقدم با بیان اینکه در این جرایم مسئله اساسی تأثیر وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی محله شهری در نوع جرم آن است ادامه می‌دهد: هنگامی‌که تراکم جمعیت از حدی تجاوز کند، افراد فوق‌العاده پرخاشجو می‌شوند زیرا حداقل سرزمین مورد لزوم برای شکوفایی شخص در اختیار آنان نیست.

 

[h=3]ریخت شهرها جرم‌خیز است[/h]به گفته وی در اینجا این نکته قابل تأمل است که وضعیت و نوع تراکم شهری و ترتیب منازل و قرار گرفتن آنها و مجموعا تراکم جمعیت شهری و محیط فیزیکی شهری خود باعث و عامل جرم شهری است.

این کارشناس ارشد جرم شناسی با بیان اینکه اگر به آمارهای جمعیتی در شهرها و مقایسه آن با جرایم نگاهی بیندازیم متوجه می‌شویم رابطه تراکم محیط شهری به‌معنای عام قضیه با جرایم شهری به‌صورت مستقیم قابل دریافت و تحلیل است می‌گوید: جمعیت شهری و تبهکاری به موازات هم افزایش می‌یابند و دست‌کم این افزایش تا مرحله‌ای از تراکم جمعیت ادامه دارد اما باید از قبول وجود یک رابطه ریاضی بین تراکم جمعیت و وقوع جرم تحت تاثیر شرایط زمان و مکانی مجرم قرار دارد.

وی در این باره توضیح می‌دهد: در شهرهای بزرگ، اختلاف فرهنگ‌ها و غریبه بودن شهروندان نسبت به‌یکدیگر محیط را برای ارتکاب جرایم مساعدتر کرده است در حالیکه در محیط‌های روستایی و شهرهای کوچک، میزان ارتکاب جرایم کمتر دیده می‌شود. تفاوت آمار و نوع جرایم در شهر و روستا، موضوعی است که شیوه زندگی در خانواده‌های شهری و روستایی ارتباط تنگاتنگی دارد.

 

[h=3]نقش حق و اخلاق[/h]حق و اخلاق نه تنها در اجتماعات مختلف تغییر شکل می‌دهد بلکه حقی که در شرایط زندگی جمعی دستخوش تحول شود، در قشرهای معین هم تغییر پیدا می‌کند؛ مقدم با بیان این مطلب ادامه می‌دهد: اما باید دانست که این دگرگونی‌ها هیچ‌گاه عملی نمی‌شود مگر آنکه احساسات جمعی که ریشه آفرینش اخلاق است، برابر تغییراتی که در شرف تکوین است ایستادگی نکند و نیرویی کاملا متعادل داشته باشد.

 

منبع:روزنامه حمایت

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...