رفتن به مطلب

خلق فضاهای جدید برای مرکز خرید(خلاقان بیان تو)


ارسال های توصیه شده

سلام دوستان معماروخلاق عزیز

 

توی عنوان کاملا مشخصه اما بیشتر بخوام بازش کنم اینه که شما وقتی وارد یک مرکز خرید میشید چه انتظاراتی دارید ؟؟؟دنبال چه فضاهایی میگردید؟یا به عنوان کسی که این رشته رو انتخاب کردید چه انتظاراتی از طراح دارید

 

من فکر میکنم معمارریمون خیلی کسل کننده و تکراری شده متاسفانه بنابراین خوبه که از افکارو نظریات هم دیگه آگاه باشیم برای خلق یک طرح جدید

 

اگه این تاپیک موفق بشه تاپیک ها با موضوعات مختلف زده میشه

 

 

فضاهای معمول ورودی ها-پارکینگ-مغازه ای کوچک و بزرگ-فضایی برای بازی بچه ها-رستوران وکافی شاپ-غرفه هایی برای دست فروشان-فروشگاههای فصلی و...

 

مرکز خریدو اگه خاص کنیم مثلا مرکز خرید فرهنگی

 

محلی برای نشستنو تعاملات اجتماعی افراد هم بهش اضافه میشه

 

 

نظرتون چیه؟

چه پیشنهاداتی دارید؟

:ws37:

  • Like 18
لینک به دیدگاه

اینقد تو از این دست تاپیک ها نظراتم رو ارائه دادم حس می کنم..دارم می شم مصداق اون اصلاح که ملت حرفم! یا اون ضرب المثل: عالم بی عمل و زنبور بی عسل...:icon_redface:

.

.

.

مقدمه

 

یک اتفاق نویی که داره تو معماری جهان می افته حرکت به سوی معماری اجتماعی هست...

 

دارن از کانال معماری پایدار و شاخصه های اون به این سمت حرکت می کنن...

 

می دونین که پایداری در معماری فقط در حوزه ی اقلیم تعریف نمی شه...در حوزه ی اقتصادی در حوزه ی اجتماعی و در حوزه ی بهره وری در تمامی اینها و...تعریفات و شاخصه هایی داره...

 

می تونم ساده براتون بگم مثلا...این پایداری و اجتماعی شدن در ساختمان های اداری ختم می شه به چنین نمونه ای که بعد از چیدمان آزاد به جای چیدمان اتاق اتاق فضاهای اداری استفاده شد و دیدن معایب اون در یک دوره..

 

به این رسیدین که در کنار چیدمان آزاد...آیا می شه به این فکر کرد که ما فضایی رو برای استراحت کوتاه کارکنان اختصاص بدیم با کیفیات مناسب از نظر اصول پایداری...

 

و رسیدن به چنین نمونه هایی:

 

6yagq6pdur41t6owy6.jpg

 

جاهایی که در حجم در کنار عملکرد های دائمی در برنامه فیزیکی کار...ما با ایجاد سلول های اجتماعی(اصطلاحی که خودم اینو انتخاب کردم،اگه دیدن معادلش رو نشنیدن به خاطر اینکه خودم سرهمش کردم:icon_redface:) سعی می کنیم در اوقات استراحت کیفیتی متفاوت از فضا رو در اختیار کارکنان قرار بدیم...به گونه ای که از محیط قبلی خارج و وارد محیط جدید بشن..نه اینکه در گوشه ای از فضای دفترشون کانتری گذاشته بشه و یک قهوه بخورن..

 

یا نه برن در فضای غذاخوری پشت یک میز ناهارشون رو بخورن...

 

یک کیفیت فضای پیشبینی شده در طراحی که دید و منظر و نور و همچنین کیفیات دیگه در کنار هم داشته باشه...تا شرایط تعامل رو با نام سلول اجتماعی ایجاد کنه...

 

 

این رو اگه بیاییم باز بسط بدیم به کاربری دیگه مثلا گالری...گالری ها هم دارن به سمتی از کیفیت فضایی می رن که صمیمیت و خودمونی بودن فضا بالا بره...در راستای همون اجتماعی شدن فضاها...گفته می شه که گالری به خودی خود یک فضای اجتماعی هست..دیگه چی کار می شه توش کرد؟!..:icon_redface:

 

و من اون موقع مثال می زنم که چرا باید مثلا تو فضای ویدئو روم گالری ها ما یک ال سی دی داشته باشیم و یک سری صندلی که به صورت رسمی افراد کنار هم بشینن؟...

 

چرا مثلا این اتفاق نیافته توش

 

8m6evdmu6u09ch1kvta.jpg

 

کیفیتی که به صمیمیت فضا کمک می کنه...:icon_redface:

.

.

.

اصل مطلب

 

می خواستم از این مقدمه به این نتیجه برسم که یک حرکتی به صورت موازی در همه ی کارها شروع شده برای درگیر کردن بیشتر انسان با حجم و فضای معماری...و هر چه بالابردن بهره وری بیشتر در تعاملاتی که چه در جایی مثه فضای اداری با سود اقتصادی در ارتباط هست..و چه در جایی مثه گالری که با سود فرهنگی در ارتباط هست...هر دوتا این این عامل رو درک کردن و به سمتش دارن حرکت می کنن..:icon_redface:

 

 

برسیم به مرکز خرید....

 

خیلی خوب هست که ما یک بنایی رو داریم که به واسطه ی کاربریش..نیاز به کار عجیب و غریب و ترغیب کننده بیشتر برای دعوت انسان به فضای معماری مون نداریم...نیاز انسان ها این رو می طلبه که به صورت خودکار به مجموعه ی ما راهنمایی بشن...

 

پس ما یک حجم انسان رو داریم که برای رفع نیازشون به طور دائم به مجموعه ی ما سر می زنن...نهایتا کاری که در فرم ما انجام بدیم...10 تا 20 درصد به مراجعات ما اضافه کنه اون هم در سطح بالا...چون می دونین که دیگه لذت از فرم جاش رو به لذت از فضا داده...(اگه به این نرسیدین و هنور به فکر فرم هستین بیشتر تامل کنین)

 

مخصوصا در فضاهای مثه خرید که ما مستقیما با سیروکولاسیون و فضا و حرکت و سکون در ارتباط هستیم...

 

خیلی مهم هست...که ما بدونیم قرار نیست تو برنامه فیزیکی اصلی مون با توجه به عملکردی بودن صرف این مجموعه کار خارق العاده ای انجام بدیم...

 

ما قرار هست کیفیت فضایی رو افزایش بدیم...

 

نکته ی بسیار مهمی هست..کیفیتی فضایی...

 

ما همیشه در تدریس معماری به دانشجویان جدید الورود..در پایین ترین سطح..برای تنوع در معماری شون ...بهشون القا می کنیم که وقتی حجم های متفاوت و گاهی متضاد رو کنار هم بشونن..کار بالصطلاح متنوع می شه...و خیلی راحت این رو مساوی به متفاوت شدن کیفیت فضایی قرار می دن...

 

در حالی که این کاریکاتوری از تنوع در فضا هست...به گونه ای که بچه ها فقط به تلمبار کردن حجم ها روی هم بدون دانستن زاویه ی پرسپکتیوهای ناظر در فضا و همچنین حس فضایی در طبقات و صفحات می پردازند که در نهایت...این می شه ملکه ی ذهنشون...

 

خیلی خوب خواهد بود که این اتفاق یعنی حرکت به سمت سلول های اجتماعی همچنین تعامل های صمیمانه در فضاهای ساکن در مرکز خرید شکل بگیره...

 

ما در مراکز خرید حال حاضر با پدیده ای به عنوان اینکه برو داخل...راه برو....راه برو...بخر..بیا بیرون مواجه هستیم..:icon_redface:

 

یعنی جایی برای سکون و تجربه ی فضایی غیر خریدن کمتر اتفاق می افته...در بالاترین اتفاق..فضاهای خیلی کوچیک کانتری برای فروش اغذیه در اون قرار داده شده..که عموما در راهرو..و با صف های طولانی رغبتی برای خرید رو ایجاد نمی کنه...

 

یا حتی ترکیب شهربازی ها با مراکز خرید برای این مشکل..راه درستی نیست..چون نهایتا...شهربازی در برای خود کار می کنه..و مرکز خرید برای خود..و درنتیجه...ما دو کیفیت فضایی جدا از هم داریم....

 

چه اتفاق خوبی می تونست بیافته که ما همون اندازه که به راهروها و مراکز خرید و دسترسی های عمودی در مرکاز خرید اهمیت می دیم..به فضای استراحت و اسکان خریدار هم اهمیت بدیم...

 

و این خلاصه نشه فقط در ابتداری ورود..در یک لابی نسبتا بزرگ...با وید بالای سر اون...به گونه ای که فقط رو به آسمان دید و منظر هست....و دور تا دور شما در حال حرکت و صحبت و سر وصدا و ....

 

کیفیت فضایی...یعنی یک آرامش حداقلی در فضا....یعنی کیفیت دید و منظر مناسب....

 

و چه خوب خواهد بود که فقط در یک نقطه تعریف نشه....چه خوب خواهد بود که میزان متناسب و براساس دسترسی یکسان خریدار در بخش های مختلف فضای تجاری پراکنده باشه...و بشه همون سلول های اجتماعی با کیفیت های فضای مناسب....

 

که خدمات اعم رفاهی نه در یک قسمت بلکه با میران مناسب در فضای مرکز خرید پراکنده شوند...

 

اینجوری تمام مراکز خرید به یک میران بازدید کننده خواهند داشت..و نه فقط مغازه هایی که دور لابی اصلی هستن و در معرض دید استراحت کننده ها!...

 

این یک مورد اقتصادی هم هست...

 

می شه در مورد شاخصه های دیگه هم صحبت کرد..من یک مورد رو بولت کردم...

 

به مرورو باز هم صحبت می کنم...

 

در واقع باز هم سرتون رو درد می ارم...:icon_redface:

 

  • Like 12
لینک به دیدگاه

ممنون از موضوع جالبتون :icon_gol:

 

والا منکه معماری نخوندم.نظراتم هم در حد یک بازدید کننده میدم:w16:

 

یکی اینکه من خودم وقتی به مراکز خرید میرم بیشترین چیزی که جلب توجه میکنه پله برقیاس که فضای زیادی درست مرکز ساختمون بخودش اختصاص داده:hanghead:شاید از نگاه معمارانه دلیل داره ولی به نظر من اگه اطراف ساختمون باشه نه دقیقا وسط بهتره.البته اگه فضای خیلی بزرگی باشه ایرادی نداره خیلی هم خوبه.اما توی فضاهای تقریبا کوچک شلوغی بدی به وجود میاره

 

و یه سری مشکلات دیگه که بر میگرده به دکوراسیون و بحث معماری زیاد مطرح نیست:ws37:

  • Like 8
لینک به دیدگاه
اینقد تو از این دست تاپیک ها نظراتم رو ارائه دادم حس می کنم..دارم می شم مصداق اون اصلاح که ملت حرفم! یا اون ضرب المثل: عالم بی عمل و زنبور بی عسل...:icon_redface:

.

.

.

مقدمه

 

یک اتفاق نویی که داره تو معماری جهان می افته حرکت به سوی معماری اجتماعی هست...

 

دارن از کانال معماری پایدار و شاخصه های اون به این سمت حرکت می کنن...

 

می دونین که پایداری در معماری فقط در حوزه ی اقلیم تعریف نمی شه...در حوزه ی اقتصادی در حوزه ی اجتماعی و در حوزه ی بهره وری در تمامی اینها و...تعریفات و شاخصه هایی داره...

 

می تونم ساده براتون بگم مثلا...این پایداری و اجتماعی شدن در ساختمان های اداری ختم می شه به چنین نمونه ای که بعد از چیدمان آزاد به جای چیدمان اتاق اتاق فضاهای اداری استفاده شد و دیدن معایب اون در یک دوره..

 

به این رسیدین که در کنار چیدمان آزاد...آیا می شه به این فکر کرد که ما فضایی رو برای استراحت کوتاه کارکنان اختصاص بدیم با کیفیات مناسب از نظر اصول پایداری...

 

و رسیدن به چنین نمونه هایی:

 

6yagq6pdur41t6owy6.jpg

 

جاهایی که در حجم در کنار عملکرد های دائمی در برنامه فیزیکی کار...ما با ایجاد سلول های اجتماعی(اصطلاحی که خودم اینو انتخاب کردم،اگه دیدن معادلش رو نشنیدن به خاطر اینکه خودم سرهمش کردم:icon_redface:) سعی می کنیم در اوقات استراحت کیفیتی متفاوت از فضا رو در اختیار کارکنان قرار بدیم...به گونه ای که از محیط قبلی خارج و وارد محیط جدید بشن..نه اینکه در گوشه ای از فضای دفترشون کانتری گذاشته بشه و یک قهوه بخورن..

 

یا نه برن در فضای غذاخوری پشت یک میز ناهارشون رو بخورن...

 

یک کیفیت فضای پیشبینی شده در طراحی که دید و منظر و نور و همچنین کیفیات دیگه در کنار هم داشته باشه...تا شرایط تعامل رو با نام سلول اجتماعی ایجاد کنه...

 

 

این رو اگه بیاییم باز بسط بدیم به کاربری دیگه مثلا گالری...گالری ها هم دارن به سمتی از کیفیت فضایی می رن که صمیمیت و خودمونی بودن فضا بالا بره...در راستای همون اجتماعی شدن فضاها...گفته می شه که گالری به خودی خود یک فضای اجتماعی هست..دیگه چی کار می شه توش کرد؟!..:icon_redface:

 

و من اون موقع مثال می زنم که چرا باید مثلا تو فضای ویدئو روم گالری ها ما یک ال سی دی داشته باشیم و یک سری صندلی که به صورت رسمی افراد کنار هم بشینن؟...

 

چرا مثلا این اتفاق نیافته توش

 

8m6evdmu6u09ch1kvta.jpg

 

کیفیتی که به صمیمیت فضا کمک می کنه...:icon_redface:

.

.

.

اصل مطلب

 

می خواستم از این مقدمه به این نتیجه برسم که یک حرکتی به صورت موازی در همه ی کارها شروع شده برای درگیر کردن بیشتر انسان با حجم و فضای معماری...و هر چه بالابردن بهره وری بیشتر در تعاملاتی که چه در جایی مثه فضای اداری با سود اقتصادی در ارتباط هست..و چه در جایی مثه گالری که با سود فرهنگی در ارتباط هست...هر دوتا این این عامل رو درک کردن و به سمتش دارن حرکت می کنن..:icon_redface:

 

 

برسیم به مرکز خرید....

 

خیلی خوب هست که ما یک بنایی رو داریم که به واسطه ی کاربریش..نیاز به کار عجیب و غریب و ترغیب کننده بیشتر برای دعوت انسان به فضای معماری مون نداریم...نیاز انسان ها این رو می طلبه که به صورت خودکار به مجموعه ی ما راهنمایی بشن...

 

پس ما یک حجم انسان رو داریم که برای رفع نیازشون به طور دائم به مجموعه ی ما سر می زنن...نهایتا کاری که در فرم ما انجام بدیم...10 تا 20 درصد به مراجعات ما اضافه کنه اون هم در سطح بالا...چون می دونین که دیگه لذت از فرم جاش رو به لذت از فضا داده...(اگه به این نرسیدین و هنور به فکر فرم هستین بیشتر تامل کنین)

 

مخصوصا در فضاهای مثه خرید که ما مستقیما با سیروکولاسیون و فضا و حرکت و سکون در ارتباط هستیم...

 

خیلی مهم هست...که ما بدونیم قرار نیست تو برنامه فیزیکی اصلی مون با توجه به عملکردی بودن صرف این مجموعه کار خارق العاده ای انجام بدیم...

 

ما قرار هست کیفیت فضایی رو افزایش بدیم...

 

نکته ی بسیار مهمی هست..کیفیتی فضایی...

 

ما همیشه در تدریس معماری به دانشجویان جدید الورود..در پایین ترین سطح..برای تنوع در معماری شون ...بهشون القا می کنیم که وقتی حجم های متفاوت و گاهی متضاد رو کنار هم بشونن..کار بالصطلاح متنوع می شه...و خیلی راحت این رو مساوی به متفاوت شدن کیفیت فضایی قرار می دن...

 

در حالی که این کاریکاتوری از تنوع در فضا هست...به گونه ای که بچه ها فقط به تلمبار کردن حجم ها روی هم بدون دانستنزاویه ی پرسپکتیوهای ناظر در فضا و همچنین حس فضایی در طبقات و صفحات می پردازند که در نهایت...این می شه ملکه ی ذهنشون...

 

خیلی خوب خواهد بود که این اتفاق یعنی حرکت به سمت سلول های اجتماعی همچنین تعامل های صمیمانه در فضاهای ساکن در مرکز خرید شکل بگیره...

 

ما در مراکز خرید حال حاضر با پدیده ای به عنوان اینکه برو داخل...راه برو....راه برو...بخر..بیا بیرون مواجه هستیم..:icon_redface:

 

یعنی جایی برای سکون و تجربه ی فضایی غیر خریدن کمتر اتفاق می افته...در بالاترین اتفاق..فضاهای خیلی کوچیک کانتری برای فروش اغذیه در اون قرار داده شده..که عموما در راهرو..و با صف های طولانی رغبتی برای خرید رو ایجاد نمی کنه...

 

یا حتی ترکیب شهربازی ها با مراکز خرید برای این مشکل..راه درستی نیست..چون نهایتا...شهربازی در برای خود کار می کنه..و مرکز خرید برای خود..و درنتیجه...ما دو کیفیت فضایی جدا از هم داریم....

 

چه اتفاق خوبی می تونست بیافته که ما همون اندازه که به راهروها و مراکز خرید و دسترسی های عمودی در مرکاز خرید اهمیت می دیم..به فضای استراحت و اسکان خریدار هم اهمیت بدیم...

 

و این خلاصه نشه فقط در ابتداری ورود..در یک لابی نسبتا بزرگ...با وید بالای سر اون...به گونه ای که فقط رو به آسمان دید و منظر هست....و دور تا دور شما در حال حرکت و صحبت و سر وصدا و ....

 

کیفیت فضایی...یعنی یک آرامش حداقلی در فضا....یعنی کیفیت دید و منظر مناسب....

 

و چه خوب خواهد بود که فقط در یک نقطه تعریف نشه....چه خوب خواهد بود که میزان متناسب و براساس دسترسی یکسان خریدار در بخش های مختلف فضای تجاری پراکنده باشه...و بشه همون سلول های اجتماعی با کیفیت های فضای مناسب....

 

که خدمات اعم رفاهی نه در یک قسمت بلکه با میران مناسب در فضای مرکز خرید پراکنده شوند...

 

اینجوری تمام مراکز خرید به یک میران بازدید کننده خواهند داشت..و نه فقط مغازه هایی که دور لابی اصلی هستن و در معرض دید استراحت کننده ها!...

 

این یک مورد اقتصادی هم هست...

 

می شه در مورد شاخصه های دیگه هم صحبت کرد..من یک مورد رو بولت کردم...

 

به مرورو باز هم صحبت می کنم...

 

در واقع باز هم سرتون رو درد می ارم...:icon_redface:

 

 

 

عالی بود ممنون که شرکت کردید امیدوارم این بحث ادامه داشته باشه:icon_gol:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

درود...

 

 

اینکه کلا فضاهای ما طوری شده که 1 فضایی ایجاد میشه که کاربر فقط محض رفع رجوع بهش مراجعه میکنه خب تو این شکی نیس:icon_razz:

یعنی اگه 1 فرد ملزم به رفتن به اون مکان نباشه رغبت نمیکنه وارد اون فضا بشه...

 

حالا اگه بخوام مختص مرکز خرید فرهنگی بگم یعنی وارد شدن اون فرد فقط و فقط برای رفع رجوع هس چه بسا 1 نفر جلوی وایساده باشه بگه آقا یا

 

خانم محترم شما اینجا بایستید من میرم جنس مورد نطر شما رو تهیه میکنم اون فرد با کمال میل قبول میکنه...

 

اما چرا؟؟

 

چون وقتی وارد فضا میشه انقدر اون فضا خسته کننده و کسل کننده هس که فرد تمام تلاشش اینه که خرید مورد نطرش رو انجام بده و بیاد بیرون:icon_razz:

اکثر این فضاهای خرید ما شدن یه سری راهرو و کریدور که اطرافش 1 سری غرفه هس تنها بُعد عملکردیش همون خرید اجناس هس

 

نهایتش اینه 2 تا صندلی میزارن برای رفع خستگی...

 

من احساس میکنم 1 مرکز خرید نباید طوری بشه که فرد احساس یکنواختی فضا بهش دست بده... چرا نباید تنوع داشته باشیم... چرا همیشه باید پله به شکل معمول باشه

 

چرا نباید همین کریدورامون فضا سازی بشه.... همیشه که لازم نیس ما حجم نو بسازیم برا فضا سازی ، برای ایجاد تنوع در 1 مسیر همیشه احتیاج به حجم نیس... استفاده از رنگها

 

نور پردازیها، سایه روشن ها،و حتی بوها میتونه تو فضا سازی خیلی کمک کنه..به اینکه اون فضا از حالت یکنواختی دربیاد

 

منم با سام عزیز موافقم که تعامل اجتماعی خیلی مهمه:ws37:

وقتی 1 فرد پاشو از منزل بیرون میزاره وارد اجتماع شده وخواسته و ناخواسته با افراد دیگه در ارتباطه حالا باید ما 1 فضایی رو خلق کنیم این ارتباط دوستانه باشه

 

چرا نباید از این تعاملات 1 انرژی های مثبت بیرون بیاد؟؟:ws37:

تو دنیای امروز ما که افراد فرصت کافی برای برقراری ارتباطات اجتماعی ندارن ما میتونیم با خلق چنین فضاهایی از همین مختصر برخوردای به ظاهر اجباری نهایت استفاده رو ببریم

:icon_gol:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...