Gandom.E 17805 این ارسال پرطرفدار است. اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ سلام دوستان.. چندروز پیش تو همین تالار ارزوی عزیز تاپیکی گذاشت که خیلی ذهنمو درگیر کرد(هرساعت16طلاق در ایران) به نظرشما نگران کننده نیست؟؟؟ هدف از جدایی چیه؟؟؟حالا بادلایل موجه کاری ندارم..اما یعنی همه ی این 16 تا که در روز میشه384تا واقعا باید طلاق میگرفتن؟؟ ایا این یه موج جدیده؟؟ ایا طلاق چیزیه که میشه به عنوان یه ویروس فراگیر ازش تقلید کورکورانه کرد؟؟ دراطراف ما زوجهای نوپایی هستن که هنوز چندماه از ازدواجشون نگذشته احساس میکنن به درد هم نمیخورن وتنها راهی که به ذهنشون میرسه طلاقه... ایا واقعا لازمه؟؟ سر نسل جدید چی اومده که اینقدر خودخواه شدن؟؟ چرابه جای ابراز عشق و محبت وفداکاری هردوطرف از همون اول به فکر منافع خودشونن؟؟ میخوام از همینجا یعنی نواندیشان جوان خودمون که من عضو کوچک اینجام شروع کنم وبا کمک شما عزیزان راه حلی برای نجات فروپاشی بنیان خانواده های نوپا پیدا کنیم... منتظر حضور همه ی شما عزیزان هستم:icon_gol: 51 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ اگه خانواده درست بنا شده باشه، به این راحتیا فرو نمیپاشه مشکل از شروعه که اینقدر آمار طلاق بالا رفته مشکل از ازدواجه 22 لینک به دیدگاه
a.namdar 5908 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ منم با علی آقا موافقم.. مشکل اصلی از ازدواجه.. تعریف ازدواج برای نسل جدیدتر متفاوت شده.برای پدر و مادرهای ما یعنی تشکیل یک زندگی مشترک تا ابد.... اما الان یعنی تشکیل زندگی تا حالا ببینیم چی میشه. خیلی از کسایی که الان تشکیل زندگی می دن (و بعد طلاق)، همون بچه های لوس و خودخواهی هستن که تو دوره فرزندسالاری تو خانواده شون رشد کردن. حرف حرف اونا بوده... دو پادشاه در یک اقیلم نگنجند. عمر زندگی مشترک پایین اومده. دوستی داشتم که بعد از 5 سال دوستی ازدواج کرد، یک ماه بعد از ازدواج جدا شدن... بعد از 6 ماه هم صیغه طلاق جاری شد. فقط به خاطر غرور و تکبر بیش از حدشون نتونستن ادامه بدن. نتیجه گیری من: به نظر من ریشه این مشکلات به تربیت ناصحیح پدر و مادر ها بر میگرده... با تمام احترامی که برای پدر و مادرها قائلم اما اونها بیشتر از اینکه بچه ها رو، زن و مرد برای زندگی آینده تربیت کنند ، دختر و پسرهایی تربیت می کنند که انگار قراره تا آخر عمر کودکی باشن زیر بال و پر آنها. 24 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ خیلیا هستن بخاطر عدم وجود تفاهم....یا عدم درک از همدیگه زده میششن.... به نظر من 2 نفر اگه همدیگه رو 20 سال هم بشناسن..تا زمانی که زیر یه سقف باهم زندگی نکنن نمیتونن از همدیگه شناخت کافی پیدا کنن و همین میشه اولین تلنگر برای مشکلات بعدی 20 لینک به دیدگاه
Mahdi Eng 22940 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ آمار خیره کننده ایی بود!! به نظرم واسه همدیگه تکراری میشن - حرف هم قبول ندارن - سر یه چیز کوچیک سازش ندارن بعدشم دعوا و فحاشی و دادگاه رفتن دلایل خیلی زیادی داره به نظرم توقعات جوونها خیلی زیاد بالا رفته !!!!!!!! سخت گیری برای ازدواج زیاد شده !!! مهریه های سنگین !!!! مسئولیت پذیری 2 طرف که خیلی مهمه !! که عمل نمیکنن و..... 16 لینک به دیدگاه
sasan2007 1323 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ خیلی چیزا هست که باعث طلاق میشه حالا اون دلایل موجه مثل خیانت اعتیاد و غیره به کنار که همین موضوعاتم که دلیلشو جستجوکنی به درک متقابل و گذشت و لحاظ مالی بر میگرده درک متقابل همیشه فهمیدن خواسته ها نیست بعضی رفتارها هم جز درک متقابل میشن.وقتی 2نفر زیر یک سقف زندگی می کنن باید هم دیگه در نظر بگیرن و برای هم وباهم زندگی کنن.رفتارهای خودخواهانه که خیلی عذر میخوام اما اکثر خانوم ها دارند گاهی وقتی یک بی توجهی کوچیک باعث به وجود اومدن اختلاف میشه که بعضی ها گذشت همو نمیکن اما در کل میشه علت طلاق این عدم این خصلت ها و خوصیصیات بیان کرد 1-عدم گذشت 2-بی توجهی زوجین به هم 3-مادی گرایی 4-حسادت های زنانه که گاه فراتر از زندگی فعلی هست 5-توقعات بی جا 6-غرور بی جا 7-دخالت دادن افراد در زندگی 8-قدردان نبودن 9-ایده آل گرایی و غیر از این موارد که هست اما اگه طرفین به هم احترام بذارن و نخوان رفتار همو تلافی کنن به نظر من همچین مسائلی پیش نمیاد این که میگن تفاهم نداریم بیخودی هست و می خوان به خودشون تلقین کنن 18 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ آمار خیره کننده ایی بود!! به نظرم واسه همدیگه تکراری میشن - حرف هم قبول ندارن - سر یه چیز کوچیک سازش ندارن بعدشم دعوا و فحاشی و دادگاه رفتن دلایل خیلی زیادی داره به نظرم توقعات جوونها خیلی زیاد بالا رفته !!!!!!!! سخت گیری برای ازدواج زیاد شده !!! مهریه های سنگین !!!! مسئولیت پذیری 2 طرف که خیلی مهمه !! که عمل نمیکنن و..... چراباید تکراری بشن؟چی باعث میشه مثل پدران و مادرمون باهم نسازیم..نسل جدید دقیقا چی میخوان؟ تنوع تا کی؟ ممنون که اومدی اقا مهدی خیلیا هستن بخاطر عدم وجود تفاهم....یا عدم درک از همدیگه زده میششن....به نظر من 2 نفر اگه همدیگه رو 20 سال هم بشناسن..تا زمانی که زیر یه سقف باهم زندگی نکنن نمیتونن از همدیگه شناخت کافی پیدا کنن و همین میشه اولین تلنگر برای مشکلات بعدی در سته..ولی حتی دو خواهر و برادر بایه نوع تربیت و خانواده یکسان هم سلیقه هاشون عین هم نیست..به نظرت بهتر نیست به هم فرصت بدن؟ ممنون از نظرت عزیزم منم با علی آقا موافقم.. مشکل اصلی از ازدواجه.. تعریف ازدواج برای نسل جدیدتر متفاوت شده.برای پدر و مادرهای ما یعنی تشکیل یک زندگی مشترک تا ابد.... اما الان یعنی تشکیل زندگی تا حالا ببینیم چی میشه. خیلی از کسایی که الان تشکیل زندگی می دن (و بعد طلاق)، همون بچه های لوس و خودخواهی هستن که تو دوره فرزندسالاری تو خانواده شون رشد کردن. حرف حرف اونا بوده... دو پادشاه در یک اقیلم نگنجند. عمر زندگی مشترک پایین اومده. دوستی داشتم که بعد از 5 سال دوستی ازدواج کرد، یک ماه بعد از ازدواج جدا شدن... بعد از 6 ماه هم صیغه طلاق جاری شد. فقط به خاطر غرور و تکبر بیش از حدشون نتونستن ادامه بدن. نتیجه گیری من: به نظر من ریشه این مشکلات به تربیت ناصحیح پدر و مادر ها بر میگرده... با تمام احترامی که برای پدر و مادرها قائلم اما اونها بیشتر از اینکه بچه ها رو، زن و مرد برای زندگی آینده تربیت کنند ، دختر و پسرهایی تربیت می کنند که انگار قراره تا آخر عمر کودکی باشن زیر بال و پر آنها. خب الان ما نسلی هستیم که تا ده سال اینده در حال تربیت فرزندیم..یعنی خودمونم داریم شعار میدیم و به موقعش با دیدن یه مشکل جا میزنیم؟ممنون که اومدی اگه خانواده درست بنا شده باشه، به این راحتیا فرو نمیپاشهمشکل از شروعه که اینقدر آمار طلاق بالا رفته مشکل از ازدواجه ممنون از نظرت علی اقا..خب چه جوری شروع کنیم؟ نسل جدید با ازدواج سنتی مخالفه اما ازدواج مدرنم دوس نداره..حالا چه جوری شروع کنیم تا نه مثل سنتی دخالت زوجین صفر باشه و نه مثل مدرن دخالت والدین صفرباشه؟ 15 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ خیلی چیزا هست که باعث طلاق میشه حالا اون دلایل موجه مثل خیانت اعتیاد و غیره به کنار که همین موضوعاتم که دلیلشو جستجوکنی به درک متقابل و گذشت و لحاظ مالی بر میگردهدرک متقابل همیشه فهمیدن خواسته ها نیست بعضی رفتارها هم جز درک متقابل میشن.وقتی 2نفر زیر یک سقف زندگی می کنن باید هم دیگه در نظر بگیرن و برای هم وباهم زندگی کنن.رفتارهای خودخواهانه که خیلی عذر میخوام اما اکثر خانوم ها دارند گاهی وقتی یک بی توجهی کوچیک باعث به وجود اومدن اختلاف میشه که بعضی ها گذشت همو نمیکن اما در کل میشه علت طلاق این عدم این خصلت ها و خوصیصیات بیان کرد 1-عدم گذشت 2-بی توجهی زوجین به هم 3-مادی گرایی 4-حسادت های زنانه که گاه فراتر از زندگی فعلی هست 5-توقعات بی جا 6-غرور بی جا 7-دخالت دادن افراد در زندگی 8-قدردان نبودن 9-ایده آل گرایی و غیر از این موارد که هست اما اگه طرفین به هم احترام بذارن و نخوان رفتار همو تلافی کنن به نظر من همچین مسائلی پیش نمیاد این که میگن تفاهم نداریم بیخودی هست و می خوان به خودشون تلقین کنن ممنون از نظر کاملتون 14 لینک به دیدگاه
+پویا 2049 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ به نظرم فقط بخاطر عدم شناخته! مشکل ما ایرانیا اینه که تو همه زمینه ها جرات گفتن حرفایی رو داریم اما در ازدواج نه.مشکل ما اینه که زمان خواستگاری از رنگ و غذا و ماشین و پول حرف میزنیم نه همه چیز! یادمه بزرگی بهم گفته بود که هر وقت رفتی خواستگاری در مورد 3 چیز از همسر آینده ات بپرس!گفت اگه نپرسی مطمئن باش که به خودت خیانت کردی. 1 در مورد فرهنگ خود و خانواده ها 2-در مورد علایق و برنامه ها و ... در آینده 3- در مرد مسائل زناشویی از این 3 مورد خیلی تاکید بر سومی داشت!باید بگم خود تطرفی که میگم قاضی بودن تو دادگاه خانواده.چون میگفتن تمام مشکلات از همین 3 مسئله است که هیچ وقت در زمان خواستگاری پرسیده نمیشوند.حالا شما خودتون قضاوت کنید واقعا چند درصد پرسیده میشن؟؟؟ 16 لینک به دیدگاه
Ghasem Zare 8757 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ عدم شناخت درست از همدیگه باعث بروز اکثر طلاق ها میشه 11 لینک به دیدگاه
Mahdi Eng 22940 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ چراباید تکراری بشن؟چی باعث میشه مثل پدران و مادرمون باهم نسازیم..نسل جدید دقیقا چی میخوان؟ تنوع تا کی؟ممنون که اومدی اقا مهدی زیاده خواهی جوونا ببین فکر میکنن فقط زندگی روی یه روال خوشی - بدون دردسر وفق مراده ولی زندگی اینطور نیس بالا و پایین داره وقتی زندگی به یه مشکل کوچیک میرسه به جای هم فکری و همراهی , الکی بهم می پرن 2 طرف فقط فکر خودشونن به این توجه کنید: مهمترین افزایش آمار طلاق خیانت که تو جامعه ما تو این چند سال افزایش زیادی داشته!! از بین رفتن عشق و علاقه، عدم جذابیت همسر، سهل انگاری همسر، هوسرانی، عقده های جنسی، اخلاق و رفتار غیرقابل تحمل همسر، بی خطر شمردن خیانت، زیاده خواهی و تنوع طلبی را از دلایل اصلی خیانت و بی وفایی همسران به یکدیگر این مسائل باعث خیانت میشه یکی از مهمترین علتهاش فیلمهای ماهواره خیانت ها رو تو فیلماش رواج داده از جمله شبکه جم همسر یعنی مسئولیت یعنی محدودیت یعنی دیدن شادی در شادی همسر یعنی ابراز علاقه یعنی اگه دستت خالیه چهرت گشاده و خنده رو باشه یعنی وقتی میایی خونه خستگیت رو بزاری بیرون در و با شادی بیایی تو همسر یعنی کمک یعنی حتی بعد از مرگ همسرت براش تا میتونی کار خیر بکنی اما الان عکس این قضیس 14 لینک به دیدگاه
زفسنجانی 7100 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ من فک میکنم هرچی تکنو لوژی بیشتر پیشرفت میکنه پابه پای اون عوارض منفی اون هم خودشو نشون میده ... الان آمار طلاق توروستاهایی که تلفن همراه واینترنت وانواع شبکه های تلوزیونی داخلی وخارجی رو به راحتی میتوان استفاده کرد داره به نسبت شهر ها افزایش پیدا میکنه..... 11 لینک به دیدگاه
reza_12345 402 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ سلام به نظر من ماها که به اصطلاح امروزی هستیم یه جورایی موقع دوستی قبل ازدواج بیشتر برا شناخت نیست با عرض تاسف بیشتر برا هوسه و این شاخت البته بیشتر باث میشه به همیدگه عادت کنن و چیز جدیدی برا بعد ازدواج ندارن واما دختر پسرای ما توقع همدیگه رو موقع دوستی میبرن بالا یعنی پسرای ما قبل ازدواج با وعده وعید های که به دختره میدن توقع دختره بالا میره یا باهم بودنای قبل ازدواج که بعد ازدواج دیگه نیست چون مشغله کاری و مشکلات زندگی نمیذاره وقت کافی به زندگی برسه و اینم بگم دخترامون بعضی کارا که قبل ازدواج میکردو دوستش مخالف بود راحت میتونست بگه به خودم مربوطه ولی بعد ازدواج نمیتونه بگه اگه بگه تنش ایجاد میشه دخترای امروزیمون بزک شب عروسی رو قبلا کردن و چیز تازه ای برا آق داماد در شب عروسی ندارن واین توقع آقا دامادو بالا میبره 13 لینک به دیدگاه
faezeh mzk 19231 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۲ با نظرات دوستای گلم موافقم، فکر میکنم این عکس هم گویای یکی از مهمترین دلایل امار طلاق امروز باشه... 19 لینک به دیدگاه
Hamid Mehrazin 7043 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۲ سلام بسیار تاپیک خوبی استارت زدید نظرات دوستان را خوندم اولین چیزی که پس از خواندن پست اول به ذهنم رسیدکه یه عامل بسیار مهمه صداقت طرفین هست بعداز صداقت، فروتنی و شکیبایی و صبر و پختگی اخلاقی و شخصیتی است یه مطلب دیگه هم به ذهنم رسید و اونم گرایش نسل جدید به رفتارهای غیر متعارف مثل دوست یابی و... هست که متاسفانه اصلا اتفاق خوبی نیست من به یه اصلی رسیدم اگر زوجین پاکدامن باشند و اهل روابط نامشروع و ارتباطات نامتعارف نباشند به راحتی میتوانند یکدیگر را ارضا کنند مثالی میزنم زن یا مردی که قبل از ازدواج دراین روابط غوطه ور بودند بعد از ازدواج را درنظر بگیرید که این دونفر چقدر برای هم جذابیت دارند و چقدر میتوانند یکدیگر را اصطلاحا چشم و دل سیر کنند؟خب طبیعی هست تایه مدت کوتاه این اتفاق میافتد و پس از اتمام این مدت دوباره روابط نامتعارف آنها شروع خواهد شد وباعث فروپاشی بنیان خانواده می شود البته از انتظارات سنگین مخصوصا بانوان نیز باید قطعا نام برد متاسفانه بعضی بانوان به دنبال همسری با اسب سفید هستند که دارای صفات ویژه باشه که همچین گزینه ها درکل خاور میانه و خاور دور نایاب هست البته سوء تفاهم نشه آقایان هم صفات ویژه میخواهند مثلا قد یکی از فاکتورهای مهم برای انتخاب از سوی هردوطرفه و به جای پرداختن به مسائل اخلاقی طرف مقابل متاسفانه به تیپ و قیافه و قد و مال و ثروت و محل سکونت و .... پرداخته میشه خب همینا برای همچین آمار اسف آوری کافیست 11 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۲ وبا کمک شما عزیزان راه حلی برای نجات فروپاشی بنیان خانواده های نوپا پیدا کنیم... اوفففف چه جمله ای من یه سوال می پرسم وقتی شما هیچ تصویر و نمونه ی موفقی از ازدواج نداری چه طور می تونی یه زندگی پایدار با همسرت داشته باشی؟ بشر از گذشته تا امروز همش درگیر ازمون و خطا بوده. همین لباس و پوشش به مرور زمان به این درک رسیدیم که باید لباس داشته باشیم و اون هر دوره پیشرفته تر و بهتر شده یا خونه و سرپناه ما براساس تجربه برای بقا لازم دیدیم که مکانی رو برای حفظ از خطرات و سرما داشته باشیم این تو همه جنبه های زندگی ما هست سبک زندگی هم از گذشته تا به امروز تغییر کرده قدیم چه تو شرق چه تو غرب خانوما جایگاهشون پایین تر از مردا بود به چشم کسی بهشون نگاه میشد که باید بچه های قوی و سالم بدنیا بیارن .حالا با تغییراتی که تو دنیا شاهدشیم زنا فضای ازادتر ی رو مقابل خودشون می بینن( کار ندارم به سواستفاده هایی که هنوزم رایجه) یا ارتباطات و زبان توی این 10 هزار سال توسعه یافتگی بشر چقدر عوض شده الان شما ساعتها گفت و گو میکنی با هر کسی بدون این که ببینیش باهاش رو درو باشی صداش و از نزدیک بشونی ولی داری باهاش حرف میزنی مجموع اینها رو بذاری کنار هم می بینی این تغییرات چیز عجیبی هم نیست اگر ما می بینیم ازدواج شکلش داره دگرگون میشه کاملا طبیعیه چون نه محیط نه ما مثل سابق نیستیم وقتی میشه از طریق لقاح مصنوعی یه بچه رو بدنیا اورد فکر کنم دیگه نمیشه مثل سابق ازدواج رو بهانه ای برای بقاء نسل بشمار اورد من فکر میکنم چون ما هم جزئی از طبیعت اطرافمون هستیم برای بقاء خودمون رو با شرایط تطبیق می دیم اگر از زاویه ی دیگه ای به مشکلات و بحران هایی که هست نگاه کنیم می بینیم این ها برای جهش لازمه شعور و تفکر جمعی بشر داره مسیرش رو تغییر میده و این به معنای فاجعه نیست ضرورتیه اجتناب ناپذیر بحث طلاق هم مستثنا نیست ما دیگه وفاداری کورکورانه ی سابق رو نمی خوایم ما دیگه نمی تونیم به سادگی زندگی مشترک طولانی مدت رو هضم کنیم ما دیگه مثل قبل به مسایل جنسی نگاه نمی کنیم به مرور زمان انسان روشی رو پیدا میکنه که مشکلات قبلی رو بهبود ببخشه و نسلش رو ادامه بده و ازدواج و خانواده محکم تر و پیشرفته تر از سابق سر و شکل میگیره. ببخشید زیاد شد لازم بود که اینا رو بگم 10 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۲ از حضور و نظرات تک تک شما عزیزان نهایت تشکر رو دارم.. خوشبختانه نظرات مختلف و سازنده س.. ولی به وضوح میشه حس کرد که بیشتر عزیزان تاکید زیادی روی عدم صداقت و خیانت دارن.. به نظرم تو کشورمون هرچیز جدیدی که میاد(تکنولوژی،فرهنگای من دراوردی غربی،فیلمهایی که هیچ سنخیتی با فرهگ ماندارن و....)باید اول فرهنگش بیاد و جا بیفته که مثلا هر فیلمی که نشون داده میشه حتما نباید درست و کامل باشه و ماهم از روششون پیروی کنیم. اگه بلوتوث ابداع میشه برای تبادل راحتتر اطلاعات مفیده نه فیلمهای خانوادگی دیگران. به هر حال من نگرانم که طلاق هم یه مد فراگیر باشه که به طبع ضربات اجتماعی و روحی سنگینتری هم در پی داره 8 لینک به دیدگاه
Hamid Mehrazin 7043 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۲ اوفففف چه جمله ایمن یه سوال می پرسم وقتی شما هیچ تصویر و نمونه ی موفقی از ازدواج نداری چه طور می تونی یه زندگی پایدار با همسرت داشته باشی؟ بشر از گذشته تا امروز همش درگیر ازمون و خطا بوده. همین لباس و پوشش به مرور زمان به این درک رسیدیم که باید لباس داشته باشیم و اون هر دوره پیشرفته تر و بهتر شده یا خونه و سرپناه ما براساس تجربه برای بقا لازم دیدیم که مکانی رو برای حفظ از خطرات و سرما داشته باشیم این تو همه جنبه های زندگی ما هست سبک زندگی هم از گذشته تا به امروز تغییر کرده قدیم چه تو شرق چه تو غرب خانوما جایگاهشون پایین تر از مردا بود به چشم کسی بهشون نگاه میشد که باید بچه های قوی و سالم بدنیا بیارن .حالا با تغییراتی که تو دنیا شاهدشیم زنا فضای ازادتر ی رو مقابل خودشون می بینن( کار ندارم به سواستفاده هایی که هنوزم رایجه) یا ارتباطات و زبان توی این 10 هزار سال توسعه یافتگی بشر چقدر عوض شده الان شما ساعتها گفت و گو میکنی با هر کسی بدون این که ببینیش باهاش رو درو باشی صداش و از نزدیک بشونی ولی داری باهاش حرف میزنی مجموع اینها رو بذاری کنار هم می بینی این تغییرات چیز عجیبی هم نیست اگر ما می بینیم ازدواج شکلش داره دگرگون میشه کاملا طبیعیه چون نه محیط نه ما مثل سابق نیستیم وقتی میشه از طریق لقاح مصنوعی یه بچه رو بدنیا اورد فکر کنم دیگه نمیشه مثل سابق ازدواج رو بهانه ای برای بقاء نسل بشمار اورد من فکر میکنم چون ما هم جزئی از طبیعت اطرافمون هستیم برای بقاء خودمون رو با شرایط تطبیق می دیم اگر از زاویه ی دیگه ای به مشکلات و بحران هایی که هست نگاه کنیم می بینیم این ها برای جهش لازمه شعور و تفکر جمعی بشر داره مسیرش رو تغییر میده و این به معنای فاجعه نیست ضرورتیه اجتناب ناپذیر بحث طلاق هم مستثنا نیست ما دیگه وفاداری کورکورانه ی سابق رو نمی خوایم ما دیگه نمی تونیم به سادگی زندگی مشترک طولانی مدت رو هضم کنیم ما دیگه مثل قبل به مسایل جنسی نگاه نمی کنیم به مرور زمان انسان روشی رو پیدا میکنه که مشکلات قبلی رو بهبود ببخشه و نسلش رو ادامه بده و ازدواج و خانواده محکم تر و پیشرفته تر از سابق سر و شکل میگیره. ببخشید زیاد شد لازم بود که اینا رو بگم میلاد الآن این صحبت ها را که شما کردی ازش به عنوان دگرگونی یاد میکنی درصورتیکه اینا آسیب های تغییرات جدیده نه دگرگونی خودت بررسی کن وقتی این اتفاقات داره میفته حالا من کاری به لقاح مصنوعی و اینا ندارم ولی وقتی داری میبینی انسان ها از راه دور باهم صحبت میکنند و از راه دور بدون شناخت ازهمدیگر کورکورانه عاشق و دلباخته چتی یا اینترنتی می شوند خب این تغییراته و دگرگونیه یا آسیب های دگرگونی های جامعه هست؟ این دو وازه زمین تا آسمان باهم متفاوته 8 لینک به دیدگاه
Hamid Mehrazin 7043 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۲ از حضور و نظرات تک تک شما عزیزان نهایت تشکر رو دارم..خوشبختانه نظرات مختلف و سازنده س.. ولی به وضوح میشه حس کرد که بیشتر عزیزان تاکید زیادی روی عدم صداقت و خیانت دارن.. به نظرم تو کشورمون هرچیز جدیدی که میاد(تکنولوژی،فرهنگای من دراوردی غربی،فیلمهایی که هیچ سنخیتی با فرهگ ماندارن و....)باید اول فرهنگش بیاد و جا بیفته که مثلا هر فیلمی که نشون داده میشه حتما نباید درست و کامل باشه و ماهم از روششون پیروی کنیم. اگه بلوتوث ابداع میشه برای تبادل راحتتر اطلاعات مفیده نه فیلمهای خانوادگی دیگران. به هر حال من نگرانم که طلاق هم یه مد فراگیر باشه که به طبع ضربات اجتماعی و روحی سنگینتری هم در پی داره متاسفانه مااز تکنولوژی به جای استفاده سوء استفاده می کنیم و هروسیله تکنولوژیک را دربدترین جهت استفاده می کنیم 8 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۲ اوفففف چه جمله ایمن یه سوال می پرسم وقتی شما هیچ تصویر و نمونه ی موفقی از ازدواج نداری چه طور می تونی یه زندگی پایدار با همسرت داشته باشی؟ بشر از گذشته تا امروز همش درگیر ازمون و خطا بوده. همین لباس و پوشش به مرور زمان به این درک رسیدیم که باید لباس داشته باشیم و اون هر دوره پیشرفته تر و بهتر شده یا خونه و سرپناه ما براساس تجربه برای بقا لازم دیدیم که مکانی رو برای حفظ از خطرات و سرما داشته باشیم این تو همه جنبه های زندگی ما هست سبک زندگی هم از گذشته تا به امروز تغییر کرده قدیم چه تو شرق چه تو غرب خانوما جایگاهشون پایین تر از مردا بود به چشم کسی بهشون نگاه میشد که باید بچه های قوی و سالم بدنیا بیارن .حالا با تغییراتی که تو دنیا شاهدشیم زنا فضای ازادتر ی رو مقابل خودشون می بینن( کار ندارم به سواستفاده هایی که هنوزم رایجه) یا ارتباطات و زبان توی این 10 هزار سال توسعه یافتگی بشر چقدر عوض شده الان شما ساعتها گفت و گو میکنی با هر کسی بدون این که ببینیش باهاش رو درو باشی صداش و از نزدیک بشونی ولی داری باهاش حرف میزنی مجموع اینها رو بذاری کنار هم می بینی این تغییرات چیز عجیبی هم نیست اگر ما می بینیم ازدواج شکلش داره دگرگون میشه کاملا طبیعیه چون نه محیط نه ما مثل سابق نیستیم وقتی میشه از طریق لقاح مصنوعی یه بچه رو بدنیا اورد فکر کنم دیگه نمیشه مثل سابق ازدواج رو بهانه ای برای بقاء نسل بشمار اورد من فکر میکنم چون ما هم جزئی از طبیعت اطرافمون هستیم برای بقاء خودمون رو با شرایط تطبیق می دیم اگر از زاویه ی دیگه ای به مشکلات و بحران هایی که هست نگاه کنیم می بینیم این ها برای جهش لازمه شعور و تفکر جمعی بشر داره مسیرش رو تغییر میده و این به معنای فاجعه نیست ضرورتیه اجتناب ناپذیر بحث طلاق هم مستثنا نیست ما دیگه وفاداری کورکورانه ی سابق رو نمی خوایم ما دیگه نمی تونیم به سادگی زندگی مشترک طولانی مدت رو هضم کنیم ما دیگه مثل قبل به مسایل جنسی نگاه نمی کنیم به مرور زمان انسان روشی رو پیدا میکنه که مشکلات قبلی رو بهبود ببخشه و نسلش رو ادامه بده و ازدواج و خانواده محکم تر و پیشرفته تر از سابق سر و شکل میگیره. ببخشید زیاد شد لازم بود که اینا رو بگم ممنون مهندس..بله لازم بود که به این نکات هم توجه بشه ولی خب بیشترمون میدونیم که مهمترین عامل طلاق ،دراین مدت خیانت بوده... قشر تحصیلکرده جامعه که ادعای روشنفکر بودن داره و شعار میده که همه ی جوانبو میسنجه تا به قول شما ازدواجی محکم تر داشته باشه.. چراباید با خیانت و عدم صداقت پیش بره؟؟ اصلا از اول هدفش از ازدواج چی بوده که حالا اینطوری طلاق میگیره؟؟ 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده