*mehrsa* 14558 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۳ تابستان گرمیست آنقدر گرم که آدم کلافه می شود... اینبار انشاء را من از دلم خواهم پرسید: تابستانت چگونه گذشت دلکم؟؟؟ و می شنوم که می گوید: تابستانی خسته تابستانی پر از هوای بی حوصلگی میدانم که خواهد گفت: بگذر از من که تابستانم سخت تر از همیشه گذشت... لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۳ همه جا هستی … در نوشته هایم در خیالم در دنیایم تنها جایی که باید باشی و ندارمت ، کنارم است 1 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۳ گاهی دلم میخواهد همه چیز تار و خاکستری نباشد سفید باشد...یاسبز گوش هایم را بگیرم و پیش بروم دلم یه حس سرد می خواهد مثل وقتی که سرت را زیر آب میکنی و همه چیز در کندی زمان وآبی مکان پیش می رود آرام آرام دلم آرامش می خواهد... 1 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۳ پاییزم ... چقدر پیر شده ای....! بیا ... بگذار تا دستان خشکیده ام را ببوسم... من هم نشسته کنار دیوار غربتم.... خوابم یا بیدار... صدا کردی انگار مرا.... لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۳ می گویند این روزها هوا دو نفره است اما آنکه تنهاست جمعیتی در خود دارد و... آنها که دو نفره اند از تنهایی خود رنج می برند... لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده