raz-raz 3612 ارسال شده در 16 تیر، 2013 [TABLE=width: 90%, align: right] [TR] [TD] خدایا کفر نمیگویم، پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! خداوندا! اگر درروز گرما خیز تابستان تنت برسایهی دیوار بگشایی لبت برکاسهی مسی قیر اندود بگذاری و قدری آن طرفتر عمارتهای مرمرین بینی و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو درروان باشد زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت. خداوندا! تو مسئولی. خداوندا! تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است، چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است… [/TD] [/TR] [/TABLE] 47
raz-raz 3612 مالک ارسال شده در 17 تیر، 2013 خــداونـدا پــرســـشـی دارم؟؟؟ رهــا كـــن آسـمـان هـا را ، بـيـا ايـن جـا قـضـاوت كـن بـبـيـنـم در زمـيـن يـك مــرد پـيـدا مــی كـنــی يـا نــه؟ تـو هـم مـثـل هـمـه ، امـروز و فـردا مـی كـنـی يـا نـه؟ بـنـدگـانـت را از نـنـگ آدم بـودن و بـيـهــــوده فــرسودن ، مبـــرّا می كنی يا نه ؟ بـــرای آخــــریـن پــرســـــش قيامت را بگو ، مـــــــــردانه ، برپا می كنی يا نه ؟ 23
*mehrsa* 14558 ارسال شده در 17 تیر، 2013 خدایا کفر نمیگویم، پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. 17
آریودخت 43941 ارسال شده در 17 تیر، 2013 خدایا رها کن زدنیا مرا / که دنیا بود خار و ماخولیا الها تو جامی بده تشنه ام / زاحوال دنیا سرگشته ام 16
آریودخت 43941 ارسال شده در 17 تیر، 2013 گرفته غم گریبانم خدایا / من از این غم گریزانم خدایا یکی در دل برای من نمانده / چرا امشب پریشانم خدایا برای که بنالم من ز سینه / دل پر خون که خواهانم خدایا قلم با دل در این دفتر نویسم / شدند تنها رفیقانم خدایا . . . 13
raz-raz 3612 مالک ارسال شده در 17 تیر، 2013 خدایا کاش به جای اجباری بودن حـــــجاب و پوشش ظــــــاهری......حیا ومـــــــتانت اجباری بود........شرف و مــــــــــردانگی اجباری بود.....راستی و درســـــــتی اجـــــــباری بود.......کاش داشتن وجدان و مـــــــــعرفت اجباری بود......کا کاش به جای اجباری بودن حـــــجاب و پوشش ظــــــاهری......حیا ومـــــــتانت اجباری بود........شرف و مــــــــــردانگی اجباری بود.....راستی و درســـــــتی اجـــــــباری بود.......کاش داشتن وجدان و مـــــــــعرفت اجباری بود......کاش یه ذره انسانیت اجباری بود....... ای کــــــــــــــــــــــــــاش.ای کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشش یه ذره انسانیت اجباری بود.......ای کــــــــــــــــــــــــــاش.ای کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــاش 12
raz-raz 3612 مالک ارسال شده در 17 تیر، 2013 خداوندا نمی دانم در این دنیای وانفسا كدامین تكیه گه را تكیه گاه خویشتن سازم! نمیدانم! نمی دانم خداوندا در این وادی كه عالم سر خوش است و دلخوش است و جای خوش دارد كدامین حالت و حال و دل عالم نصیب خویشتن سازم!!! نمی دانم خداوندا!!! به جان لاله های پاك و والایت نمی دانم دگر سیرم خداوندا دگر گیجم خداوندا خداوندا تو راهم ده پناهم ده امیدم ده خداوندا كه دیگر نا امیدم من و میدانم كه نومیدی ز درگاهت گناهی بس ستمبار است و لیكن من نمیدانم دگر پایان پایانم همیشه بغض پنهانی گلویم را حسابی در نظر دارد و می دانم چرا پنهان كنم در دل؟ 14
raz-raz 3612 مالک ارسال شده در 17 تیر، 2013 چرا با كس نمی گویم؟ چرا با من نمی گویند یاران رمز رهگشایی را؟ همه یاران به فكر خویش و در خویشند. گهی پشت و گهی پیشند ولی در انزوای این دل تنها . چرا یاری ندارم من . كه دردم را فرو ریزد دگر هنگامه ی تركیدن این درد پنهان است خداوندا نمی دانم نمی دانم و نتوانم به كس گویم فقط می سوزم و می سازم و با درد پنهانی بسی من خون دل دارم. دلی بی آب و گل دارم. به پو چی ها رسیدم من به بی دردی رسیدم من به این دوران نامردی رسیدم من نمیدانم نمی گویم نمی جویم نمی پرسم نمی گویند نمی جویند جوابی را نمی دانم سوالی را نمی پرسند و از غمها نمی گویند چرا من غرق در هیچم؟ چرا بیگانه از خویشم؟ خداوندا رهایی ده كلام آشنایی ده خداوندا پناهم ده دل گمگشته ی من را نشانم ده :icon_gol: 12
raz-raz 3612 مالک ارسال شده در 17 تیر، 2013 [h=2] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/h] منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگویدترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کردرها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانمتو دعوت کن مرا با خود به اشکی،یا خدایی میهمانم کن که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارمطلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافتکه عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی داردتویی زیباتر از خورشید زیبایم،تویی والاترین مهمان دنیایم که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشتوقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟ که میترساندت از من؟رها کن آن خدای دور؟! آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود رااین منم پروردگار مهربانت. خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکیبه پیش آور دو دست خالی خود را.با زبان بسته ات کاری ندارم لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدمغریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن.بدان آغوش من باز است قسم بر عاشقان پاک با ایمانقسم بر اسبهای خسته در میدان تو را در بهترین اوقات آوردمقسم بر عصر روشن، تکیه کن بر منقسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نورقسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کردبرای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو تمام گامهای مانده اش با منتو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگویدترا در بیکران دنیای تنهایان.رهایت من نخواهم کرد. سهراب سپهری 11
raz-raz 3612 مالک ارسال شده در 17 تیر، 2013 خداوندا.. من از احساس بيهوده بودن ؛ من از چون حباب آب بودن من از ماندن چون مرداب مي ترسم خداوندا... من از مرگ محبت من از اعدام احساس به دست دوستان دور يا نزديک مي ترسم خداوندا.. من از ماندن مي ترسم خداوندا من از رفتن مي ترسم... خداوندا... من از خود نيز مي ترسم ... خداوندا... پناهم ده 10
MahSa.92 2151 ارسال شده در 18 تیر، 2013 خدایا!!!!!!! چقدرسخته روزایی رو بدون عشقت شب کنی وشب هایی و روز.... وقتی میدونی جسم عشقت کنار کس دیگه ایه،وقتی می دونی کس دیگه ای درمیان بازووانش آرام گرفته وقتی که شانه هایش مرهمی برای دردهایت نیست،وقتی تو بخاطر اون زنده ای واون بخاطر کس دیگه،وقتی حرفاش به جای آرامش به تو به یکی دیگه آرامش میده،وقتی تو بهش احتیاج داری واو درکنار دیگری،وقتی تو دوسش داری واون کس دیگه ای رودوس داره...........خدایا باید چه کرد؟چرا دنیایت رابوی خیانت فرا گرفته؟؟؟؟؟؟ 8
Hanaaneh 28168 ارسال شده در 18 تیر، 2013 خدایا چگونه عاشقت نباشم چونان که تو دیدی و پوشاندی ومردم ندیدند وفریاد زدند 8
raz-raz 3612 مالک ارسال شده در 22 تیر، 2013 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام وقتی که قلبهایمان كوچكتر از غصههایمان میشود،وقتی نمیتوانیم اشک هایمان را پشت پلكهایمان مخفی كنیمو بغض هایمان پشت سر هم میشكند... وقت برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام وقتی که قلبهایمان كوچكتر از غصههایمان میشود،وقتی نمیتوانیم اشک هایمان را پشت پلكهایمان مخفی كنیمو بغض هایمان پشت سر هم میشكند... وقتی احساس میكنیم گویی کسی را ، چیزی را گم کردیم یااصلا گم شدیمیا بدبختیها بیشتر از سهممان است و رنجها بیشتر از صبرمان ... وقتی امیدها ته میكشد و انتظارها به سر نمیرسد ... وقتی طاقتمان تمام میشود و تحمل مان هیچ ...آن وقت است كه مطمئنیم به تو احتیاج داریم و مطمئنیم كه تو فقط تویی كه كمكمان میكنی ........ی که قلبهایمان كوچكتر از غصههایمان میشود،وقتی نمیتوانیم اشک هایمان را پشت پلكهایمان مخفی كنیمو بغض هایمان پشت سر هم میشكند... وقتی احساس میكنیم گویی کسی را ، چیزی را گم کردیم یااصلا گم شدیم یا بدبختیها بیشتر از سهممان است و رنجها بیشتر از صبرمان ... وقتی امیدها ته میكشد و انتظارها به سر نمیرسد ... وقتی طاقتمان تمام میشود و تحمل مان هیچ ... آن وقت است كه مطمئنیم به تو احتیاج داریم و مطمئنیم كه تو فقط تویی كه كمكمان میكنی ........وقتی احساس میكنیم گویی کسی را ، چیزی را گم کردیم یااصلا گم شدیم یا بدبختیها بیشتر از سهممان است و رنجها بیشتر از صبرمان ... وقتی امیدها ته میكشد و انتظارها به سر نمیرسد ... وقتی طاقتمان تمام میشود و تحمل مان هیچ ... آن وقت است كه مطمئنیم به تو احتیاج داریم و مطمئنیم كه تو فقط تویی كه كمكمان میكنی ........ وقتی که قلبهایمان كوچكتر از غصههایمان میشود،وقتی نمیتوانیم اشک هایمان را پشت پلكهایمان مخفی كنیمو بغض هایمان پشت سر هم میشكند... وقتی احساس میكنیم گویی کسی را ، چیزی را گم کردیم یااصلا گم شدیمیا بدبختیها بیشتر از سهممان است و رنجها بیشتر از صبرمان ... وقتی امیدها ته میكشد و انتظارها به سر نمیرسد ... وقتی طاقتمان تمام میشود و تحمل مان هیچ ...آن وقت است كه مطمئنیم به تو احتیاج داریم و مطمئنیم كه تو فقط تویی كه كمكمان میكنی ........ 7
raz-raz 3612 مالک ارسال شده در 22 تیر، 2013 خدایا نکند گندم بهانه بود تنهاییت را بر هم زدیم؟ تنهایم مگذار ... 6
raz-raz 3612 مالک ارسال شده در 24 تیر، 2013 ღ خــــــــــــدایا ღ گوشـــه ندارد که یکـــــــ گوشــه اش بنشینم گـــرد گـــرد است این زمیـــن و روزگـــــارر 8
laoura 286 ارسال شده در 24 تیر، 2013 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام اللهم عجل لولیک الفرج 7
raz-raz 3612 مالک ارسال شده در 1 مرداد، 2013 خدایا خیلی وقته که لرزه افتاده به زندگیم. دیگه زمین لرزه نیازی نیست. 7
ارسال های توصیه شده