spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۲ سلام بازی با کلمات بازی با کلمات صرفا یک بازی نیست بیشتر محتوای اموزشی در کنار ایجاد یک سرگرمی برای بخشیدن غنای بیشتر به دامنه لغاتمان ورفع ایراداتمان مد نظر هست در محاورات و نوشته هایی که ایجاد یا دریافت میکنیم بارها وبارها اتفاق افتاده به لغاتی برخورده ایم که معنایی گنگ برایمان داشته اند یا ایهامی وجود داشته یا اصلا معنایی اشتباه برایش در نظر داشته ایم. در این تاپیک کلماتی این چنینی را هرچند به نظرتان ساده بیاید به هرتعدادی که دوست داشتید حتی اگر یک کلمه هم بود! بنویسید برای ذکر تلفظ ومعنای دقیق میتوانید از فرهنگ دهخدا یا معین کمک بگیرید منتظر فعالیت سازنده شما دوستان عزیز هستیم با سپاس 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۲ عنقا لغت نامه دهخدا عنقا : عنقا. [ ع َ ] (اِخ ) همان عنقاء است که در تداول فارسی زبانان همزه ٔ آن مانند سایر الفهای ممدود، به تلفظ درنیاید. سیمرغ . اشترکا. عنقای مغرب . عنقای مغربی . فرهنگ فارسی معین (عَ نْ) [ ع . عنقاء ] (اِ.) سیمرغ ، نام مرغی افسانه ای که زال پدر رستم را پرورد. جایگاه این مرغ در کوه البرز است . عنقا از ریشه «عنق» و به معنای «دارندهٔ گردن دراز» است. وجه مشترک سیمرغ و عنقا «مرغ بودن» و «افسانهای بودن» است. در واقع عنقا یک اسطورهٔ عربی است و سیمرغ یک اسطورهٔ ایرانی. شباهتهای گفته شده باعث شده که در ذهن شاعران و نویسندگان این دو مرغ اسطورهای گاهی به هم مشتبه شوند، حال آن که درحقیقت دو خاستگاه متفاوت دارند. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده