رفتن به مطلب

آرمانشهر دوران کودکی شما


ارسال های توصیه شده

سلام دوستان

 

شما وقتی بچه بودین آرمانشهر داشتین؟؟ :ws52: تا حالا به آرمانشهر دوران بچگیاتون فکر کردین؟ دوس دارم آرمانشهرتونو توصیف کنید؟

 

وقتی بچه بودین دوس داشتین شهرتون چگونه باشه؟ کلا دوست داشتنی های دوران کودکیتونو (در قالب شهر و شهرسازی) رو بیان کنید..:w02:

لینک به دیدگاه

ممنون از دعوتت عزیزم.:icon_gol:

خوب هر بچه ای اول دوس داره شهرش یه شهربازی خوب داشته باشه، منم :w02:

بعدی فضای سبز مناسب داشته باشه .:ws37:

بعدم یه جای مناسب برای دوچرخه سواری ، اخه ما تو پیاده رو دوچرخه سواری میکردیم :hanghead:

لینک به دیدگاه

سلام...

 

خب شهربازی که صد در صد همه دوست دارن باشه...منم همینجور

 

بعدش اینکه یه محلی باشه مخصوصا شرط بندی...هر نوع شرط بندی ای و کسی نیاد گیر بده:whistle:

 

امکانات ورزشی رایگان برای همه سنین(نه اینکه امکانات زیادی داشته باشه ها فقط یه جایی باشه که بشه مثلا والیبال بازی کرد...بشه فوتبال بازی کرد)اگرم کسی خواست راحت تر بازی کنه بره سالن کرایه کنه...

 

 

داشتن شهرک صنعتی در نزدیکی شهرمون که یجورایی مشکل کار نداشته باشیم

 

 

 

بقیشم یادم اومد میام میگم

لینک به دیدگاه

دو ساعت نوشتم پرید...اَه:icon_razz:همیشه باید اینجوری باشه...حرص آدم در میاد...اَه:whistles:

 

 

فقط خواستم بگم نوشتم ولی پرید...دیگه نمینویسم:icon_razz:

لینک به دیدگاه
دو ساعت نوشتم پرید...اَه:icon_razz:همیشه باید اینجوری باشه...حرص آدم در میاد...اَه:whistles:

 

 

فقط خواستم بگم نوشتم ولی پرید...دیگه نمینویسم:icon_razz:

 

نپریده که :ws52:

لینک به دیدگاه
نه اون اولیش بود...

 

بعد اون یکی دیگه نوشتم:icon_razz:

 

آها .... :icon_redface:

مهدی بچه بودی چه چیزای بزرگونه میخواستی :w58: شهرک صنعتی :w58: من اصلا اون موقع نمیدونستم چی چی هس :ws37:

لینک به دیدگاه
آها .... :icon_redface:

مهدی بچه بودی چه چیزای بزرگونه میخواستی :w58: شهرک صنعتی :w58: من اصلا اون موقع نمیدونستم چی چی هس :ws37:

 

الانم بچه ام خب:ws3:

 

شهرک صنعتی رو که بر خودم نمیخواستم...

 

ولی خب کلا همیشه به فکر کارمم...بیشترین فکرم کارم...

 

اگه شهرک صنعتی باشه از نظر کاری فک نمیکنم اهالی اون منطقه مشکل کار داشته باشن

لینک به دیدگاه
الانم بچه ام خب:ws3:

 

شهرک صنعتی رو که بر خودم نمیخواستم...

 

ولی خب کلا همیشه به فکر کارمم...بیشترین فکرم کارم...

 

اگه شهرک صنعتی باشه از نظر کاری فک نمیکنم اهالی اون منطقه مشکل کار داشته باشن

 

بچگیاتو بگو :w000: از کودکی تا پنجم دبستانو :ws37:

لینک به دیدگاه

واقعاً توقع داری من الان یادم باشه؟ :banel_smiley_4:

کلاً تو فضا بازی و این چیزا بودم دیگه تو هر موقعیتی، حالا به شرایط آرمانی هم فکر کنم و تازه از اون مهمتر یادمم باشه؟ :ws3:

لینک به دیدگاه
بچگیاتو بگو :w000: از کودکی تا پنجم دبستانو :ws37:

 

 

به جون خودم از بچگی به یه همچین چیزی فکر میکردم...:icon_redface:

 

 

دیگه بقیش یادم نیست چی بود...فقط الکی مشغول درس خوندن بودیم...به چیز دیگه ای فکر نمیکریدم

لینک به دیدگاه

بچگی چمیدونستیم آرمان شهر چیه خو899.gif

الان علم پیشرفت کرده باید از بچههای این دوره بپرسی یک جوابایی بدن ک هنگ کنیم :w02:

ولی من بچگیام همیشه عروسک دوست داشتم هر چی تعدادش بیشتر و عروسکش بزرگتر شهر ما هم آرمانی ترتر:ws3:

بعد یکی دیگش این بود ک برای عروسکام خونه و وسایل خونه درست کنم(این یکم مربوطه به شهروشهرسازی:whistle:) ...وتاحد زیادی تو این کار موفق بودم ولی آرمانم این بود ک خونه هاشون خیلی لوکس تر از اونچیزی باشه ک من براشون میساختم بیچارهها:ws28:

 

من بچگیام به فوتبال هم علاقه داشتم:5c6ipag2mnshmsf5ju3(خو مگه چیه دخترا هم دوس دارن فوتبال بازی کنن):ws3:ولی همش منو میذاشتن دروازه بان چون تنها دختر تیم بودم:4564:و خب دراین مورد شهر آرمانیم جایی بود ک کاپیتان تیم فوتبال باشم:ws3:

پ.ن==>چون من رشتم شهرسازی نبود نشد ک در قالب شهر وشهرسازی بیان کنم دیگه ببخشید به بزرگی خودتون balloony.gifولی ارمانشهرم کلن جایی بود ک بزرگترا نباشن :ws3:،اشیاء شکستنی هم دم دست نباشه ک هی بشکنه:icon_pf (34):دهوامون کنن:5c6ipag2mnshmsf5ju3

لینک به دیدگاه

:a030: سلام دوستان

اول به شبهات ایجاد شده پاسخ بدم....

آرمانشهر منظور شهر دوست داشتنی دوران کودکیه....

پاسخ گویی واسه همه آزاده.....نیاز نیست حتما رشته هم شهرسازی باشه

 

.

.

.

و اما آرمانشهر دوران کودکی من

البته منم اون موقع نمی دونستم آرمانشهر چیه....ولی همیشه دوس داشتم شهری بسازم (یه شهر دوست داشتنی)

 

من وقتی بچه بودم (البته فک کنم این افکار واسه پنجم ابتدایی تا اول راهنمایی باشه) خیلی دوست داشتم از کویر استفاده بهینه کنم....واسه همین آرمانشهرام همیشه تو کویر بود.... البته نمی دونم تو آرمانشهر از چه روشهایی استفاده می کردم ولی هیچ وقت کمبود آب نداشتم...و کویرو سرسبز میکردم(شاید از دریاچه خزر آب رو منتقل می کردم:ws28:)

به قول دوستان من اصلا اون موقع نمی دونستم سیستم شطرنجی یعنی چه ولی شبکه بندی آرمانشهرم شطرنجی بود(به خاطر راحتی)

دیگه چیزیایی که یادم میاد....این که دوس داشتم این آرمانشهر تو قسمتای دورافتاده کشور باشه که هیچ امکاناتی ندارن و من با آرمانشهرم رفاه و آسایش رو به مردم اون مناطق هدیه کنم. واسه بچه ها آرمانشهرم همه امکانات در نظر گرفته بودم(آموزشی- تفریحی-ورزشی و ...).....

 

اینا از بچگیم یادم میاد....این که اینا چه جور به ذهنم خطور میکردن رو نمی دونم... ولی یادمه کتاب زیاد می خوندم و رویا پرداز بودم.

البته بزرگتر که میشدم این آرمانشهرم با حفظ بیس کار هم پیشرفت میکرد.... تا اینکه مطالعاتم تو زمینه شهرسازی شروع شد و آموختم آرمانشهر بچگی های من آرمانشهر آزمایشگاهی بوده .....و تبدیل شهرهای امروزی به آرمانشهر هنره.....نه اینکه ساخت شهر تو محیط بکر.....آموختم استقبال مردم از آرمانشهرهای آزمایشاهی خیلی کمه و عموما کارای نا موفقی از آب در میان و خیلی آموختنیای دیگه که الان مجال نیست....

 

ولی هنوزم آرمانشهر دوران بچگیمو دوست دارم:w16:

لینک به دیدگاه

درود

من بچه بودم دوست داشتم 1جا زندگی کنم که آدم بدا نباشن

یادمه 1 فیلمی نشون میداد مزد ترس بود فکر کنم

از فیلمه میترسیدم

دلم میخواست دزد بچه ها نباشن

همه آدماش خوب باشن

بقیش یادم اومد میام میگم

 

  • hanghead.gif

لینک به دیدگاه

آرمانشهر من شهری بود که هوای مطلوب و خوبی داشته باشه و از بوی گازی که توی شهرم بود و از شر گرمای شهرم که همش بخاطر نفت و گاز بود رهایی پیدا کنم

همجنین شهر من بخاطر وضعیت آب و هواییش شهر خشکی بود اینو دوس نداشتم همیشه دوس داشتم که شهرم مثه شهرهای شمال کشور سر سبز باشه البته شهربازی بزرگ هم جز آرزوهام بود

 

فاطی خانوم خیلی خوب درک میکنه که چی میگم

لینک به دیدگاه

ارمانشهر بچگیم یه چیز رویایی بود که با بالارفتن سنم به تناقضاتش بیشتر وبیشتر پی بردم

کاش دنیارو بچه ها میساختن!

الان نه تنها به هیچ ارمانشهری باور ندارم که به صورت انارشیستی در پی ویرانی تمام ارمانشهرهاهم هستم!

دلم از این حجم بیروح اهن وسیمان میگیره

شهرهای ما شهر نیست مشتی اهن وسیمان سیاهه که چندتا پنجره تو دلشون کاشتن تا بگن عروسک های خیمه شب بازی به اسم انسان داخلش میلولند...

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...