Paroshat 6378 ارسال شده در 14 خرداد، 2014 عکس های قشنگ ،دلیل بر زیبایی تو نیست... ساخت دست عکاس است... درونت را زیباکن که مدیون هیچ عکاسی نباشی 2
Paroshat 6378 ارسال شده در 23 خرداد، 2014 دیگه کسی جملات قشنگ قشنگ بلد نیس؟ بچه ها هرچی بلدین رو کنین دیگه
black banner 9103 ارسال شده در 23 خرداد، 2014 فكر كنم اينجا برخي دوستان بجاي جملات فلسفي چيزاي ديگه قرار دادند ! به هر حال ... ________ - از نظر من اكثر فيلسوف هاي تاريخ دچار يك سفسطه شدند ! كه در آخر همگي به بن بست رسيدن ! و امروز همه فلسفه رو يك چاله بزرگ ميبينند ! يعني دوست دارند كه يك چاله باشد ... فلسفه چالش است نه چاله ... - فلسفه يعني درك بهتر از وجود ، وجود من و تو و هر چيزي ! - فلسفه يك جاده است ، نه يك بن بست ! - فلسفه بي علم و دانش همانا مانند ماشين بي جك است ! 4
spow 44198 مالک ارسال شده در 24 خرداد، 2014 «این جهانی که در آن بسر میبریم و وجود داریم، برحسب ماهیت کلی اش، یکسره اراده و همزمان یکسره تصور است» (جهان به مثابه اراده و تصور، قطعه ۲۹). شوپنهاور بزرگترین مخالف آراء و نظرات کانت تا به زمان خود بود. او همچنین با عقاید فیخته و هگل سر ناسازگاری عمیق داشت. شوپنهاور معتقد بود فیخته، شلینگ و هگل «هجویات» خود را با زبانی غامض طرح کردند در حالی که فلسفه وظیفه دارد ساده نویسی و روشن گویی را در اهداف خود دنبال کند، از اینرو آن سه را «شارلاتان» می نامید. تنها اشتراک مبانی میان تمامی آنها را می توان اعتقاد بر نقصان بزرگ عقل در شناخت ماهیت اشیاء دانست. این مهم، سر تیتر فلسفه آلمان در سده نوزدهم بود و در حقیقت، عرض اندامی جانانه بود در مقابل مکتب تجربه گرایی انگلیسی. 3
spow 44198 مالک ارسال شده در 24 خرداد، 2014 دوستان لطفا اس ام اس های فلسفیشون رو در تالار موبایل و تاپیک اس ام اس قرار بدن چون موضوع تاپیک نوشته های فلسفی هست نه توییت و جملات کوتاه شبه فلسفی ممنون 5
seyed mehdi hoseyni 27119 ارسال شده در 30 آبان، 2014 سارتر در تشریح اوضاع اشغال، تجربه خود و فرانسویان را اینطور بیان می کند: «آزادی ما هیچگاه به این حدی که آلمانها با اشغال کشورمان ایجاد کردند، نرسیده بود.» در واقع در نظر سارتر آزادی به معنای عام آن یعنی توفیق در رسیدن نیست بلکه آزادی در انتخاب کردن خلاصه می شود، در هستی و نیستی می نویسد: «انسان محکوم به آزادی است» محکومیتی که سارتر از آن دم می زند تداعی گر فروافتادگی در آزادی ای است که هایدگر از آن سخن می گوید. اما بهای آزادی، مسئولیت است. 2
ارسال های توصیه شده