رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

مردی که بارها شروع کرد

 

«تاریخ، نویسنده را در برابر یک انتخاب مهم میان تعدادی رویکرد اخلاقی مرتبط به زبان قرار می دهد...»

 

رولان بارت درجه صفرنوشتار

 

«نویسنده کسی است که می تواند در حوزه یک زبان کار کند در حالی که در جایی خارج از آن ایستاده است؛ از جایگاه فردی برخوردار از نعمت سخن گفتن غیر مستقیم.»

 

باختین، مساله متن ژانرهای سخن گفتن

 

تصویر نویسنده در زمان نگار کارور

 

کاستن و ساده کردن مفاهیم، وجه مشخصه بیشتر نوشته های ریموند کارور است. بنابراین تعجبی ندارد وقتی«نویسنده» در نگاه کارور، یک عنصر ضدقهرمان باشد که بیش از تلاش برای ابراز وجود، تمایل به «روش های برائت از گناه»دارد.(گالاگر مقدمه، ص ۱۲) دغدغه کارور پیرامون نوشتن شبیه دلمشغولی اش به مفهوم برقراری ارتباط است. او در مقاله یی کوتاه در توضیح شعر «برای تس» اظهار می کند شعر یا داستان هر اثر ادبی که خود را هنر تلقی می کند در واقع عمل ایجاد ارتباط میان نویسنده و خواننده است... نویسنده همیشه افکار و عمیق ترین دغدغه های خود را به بند زبان می کشد تا به این افکار و نگرانی ها شکلی داستانی یا شعری بخشد به این امید که خواننده نیز همان احساسات و دغدغه ها را تجربه کند. (قهرمانی بس است، لطفاً، ص ۱۲۱)توبیاس ولف در کتاب «وقتی از ریموند کارورحرف می زنیم» با اشاره به شیوه نگرش کارور و سایر مینی مالیست ها به امر زیبایی شناسی می نویسد؛ «نویسنده خوب طوری داستانش را تعریف می کند، انگار قصه زندگی خودش است.

 

وقتی خواننده با خواندن ذهنیت مکتوب شده نویسنده حس کند از آن واقعیت اطلاع پیدا کرده است خالق داستان به دستاوردی هنری دست می یابد.» با این همه روش شناسی مینی مالیستی منوط به بازگشت به حکمت رازآلود پیش از رئالیسم مدرن نیست بلکه روشی فریب آمیز و پیچیده در مورد نوشتن است که همه مباحث مربوط به پست مدرنیسم را نیز در برمی گیرد. از همین رو فردریک بارلم در مقاله خود «پیرامون اشتباه کردن؛ قرص های مینی مالیست خطاکار» می گوید؛«روش شناسی مینی مالیسم منوط به ایجاد این شهود در خواننده است که آدم ها از واژه ها جالب تر هستند و همچنین القای این حس که تجربه های معمول به طور تقریبی هر تجربه عادی به طور اساسی پیچیده تر و جالب تر از یک واقعیت زبانی به خوبی طرح ریزی شده است. داستان نویسی مینی مالیستی می خواهد فراتر از بازی های زبانی معمول، خواننده را درگیر دیالوگ های ساختگی کند و برای این کار به واژگان منسوخ متافیزیکی همچون اصالت و اخلاقیات اعتباری نو می بخشد.

 

ورلدورث و کولدریچ بر این باور بودند که ادبیات راستین، زبان کوچه و بازار است و آثار ادبی به زن و مرد عادی و نه افرادی با گویش های پیچیده فلسفی تعلق دارد. کارور در مقاله یی به نام «آتش ها» از استاد خود جان گاردنر یاد می کند که حد اعلای ارتباط میان نویسنده و خواننده را در استفاده از زبان معمولی مردم عادی می پنداشت. او استفاده از زبان عامیانه را مانع بروز ارتباطی عمیق بین زبان دقیق و مفاهیم احساسی نمی داند؛ «در نوشتن ممکن است بتوان از چیزها و اشیای عادی با زبانی عادی اما دقیق سخن گفت و با قدرتی عظیم و حتی ترسناک به آنها جان داد. استفاده از زبان کوچه و بازار برگ برنده کارور است و به قول از را پاوند وی با این حربه به یک اصالت و ضرورت بومی دست می یابد.

 

کارور نمی خواهد خوانندگان باهوش تر از مردم عادی را مجذوب خود کند؛ در نظر او دور نگه داشتن مخاطب از مسائل جذاب به امید غافلگیر کردن وی تا پایان قصه، نوعی دغلکاری به شمار می آید. این پرهیز کارور را به گناهی نابخشودنی وامی دارد؛ بی اعتنایی او به شخصیت ها و مسائل نابخشودنی است، امری که آن را از استادش جان گاردنر آموخت؛ «اگر واژه ها و احساسات صادقانه دم دست نیستند نویسنده باید آنها را جعل کند حتی اگر خودش هم به صادقانه بودن شان اعتقادی ندارد،» او در مصاحبه با روزنامه شیکاگو به صراحت اعلام کرد با هیچ یک از شخصیت داستانی خود حس همذات پنداری نمی کند و همه چیز اعم از نویسنده، خواننده و شخصیت های داستان در نگاه او یکی هستند.

 

به زعم پیروان باختین، روش روایی کارور نشان می دهد زبان به طور ذاتی شکلی گفت وگویی دارد و هماهنگی و هارمونی اش با توجه به گرایش به فرد دیگر مخاطب (شنونده یا خواننده) شکل می گیرد.

 

ریموند کارور خود را در مقام یک نویسنده فردی جدا از شخصیت ها و خوانندگان نمی داند و خواستش از برقراری ارتباط با مخاطب ارائه اطلاعات دست اول نیست، بلکه بازگویی چیزهایی است که دیگران از آن بی خبر هستند. از نظر کارور شرافت نویسنده بستگی به میزان صداقت او در وفاداری اش به روایت شخصیت ها و شرایطی دارد که در زندگی عادی اتفاق می افتد.«آزمایش گری واقعی که مسائل را از نو امتحان می کند. با این وجود نویسندگان از احساسات خود دست نمی کشند و در عین حال ارتباط خود با مخاطبان را نیز حفظ می کنند، تا تازه های دنیای خویش را به ما منتقل کنند.» و این خواست یک نویسنده مینی مالیست است و به قول هرزینگر «دنیایی از تجربه (شامل تجربه ادبی) و چیزی بیش از انتقال صرف کلام ادبی.» کارور در مصاحبه یی با ویلیام استول قصدش از نوشتن را انتقال مکنونات قلبی و همچنین دغدغه های درونی اش عنوان می کند.

لینک به دیدگاه

از نظر کارور رسالت ادبیات ارائه تجسمی از یک روح است که در نویسنده زندگی می کند و همین طور به اشتراک گذاشتن تجارب آن از چیزهایی که برای وی اهمیت دارد تا از طریق پروسه ارتباط با خواننده، هر دو طرف به نتیجه یی مشترک دست یابند. کارور در سال ۱۹۸۰ در کتاب «قهرمانی بس است، لطفاً» می گوید؛ «امر مهم در داستان نویسی تعمیم اتفاقات قصه به زندگی افراد خارج از داستان است و درگیر کردن خواننده با آن تراژدی و مرتبط ساختنش با زندگی مخاطب.» در گذشته بر این باور بودند که هنر، هیچ چیز را در زندگی عادی دگرگون نمی کند. با این همه شاید نوشتن از برخی چیزها سبب تغییر جنبه هایی از زندگی افراد می شد. اما در نظر کارور، این آخرین چیزی است که ادبیات سعی در احیایش دارد. به نظر خیلی از منتقدان نگاه کارور به نویسنده، همین رد اندیشه های قدیمی رایج در مورد مقادیر ثابت تجارب زندگی است؛ و در مقابل اهمیت دادن به حقیقتی که تنها گویی در ذهن نویسنده وجود دارد.

 

کارور می گوید؛ «می خواستم نویسنده شوم. می خواستم درباره همه چیز بنویسم. کاری که مستلزم به هم چسباندن لغات و آفرینش چیزی منسجم برای سرگرم کردن کسی جز خودم است. در خانواده ام هیچ کس به نوشتن علاقه نداشت. من شناختی از نوشتن نداشتم. ولی می دانستم که چیزی نمی دانم.» انعکاس تلاش او به عنوان نویسنده یی جوان که برای تامین معاش خانواده خود سخت کار می کند را می توان در نخستین نوشته های این نویسنده مثل «قهرمانی بس است، لطفاً» مشاهده کرد. او به سفارش گاردنر تمام آثار ویلیام فاکنر را خواند و سپس برای از بین بردن تاثیر آنها سراغ داستان های همینگوی رفت. بعد با نام مستعار جان ویل چند داستان مشابه نوشت. نوشته هایی که به زعم استول حائز اهمیت بوده و باید خوانده شوند. با این همه حتی همسرش، تس گالاگر هم اقرار می کند از این نوشته ها بی اطلاع است.

 

از نظر کارور نویسنده با توجیه کردن و گول زدن خود سعی می کند فارغ از دغدغه های زندگی عادی داستان پردازی کند. کارور سعی در آفرینش داستان هایی شبیه نوشته های همینگوی دارد. کاراکتر جرالد وبر شخصیت داستان وقتی از عشق حرف می زنیم از چه حرف می زنیم هنرپیشه یی است شبیه به نویسندگان. خود کارور هدف از نوشتن در مورد نویسنده های ناشی را چنین عنوان می کند؛ «فکر می کنم هر نویسنده جوانی از نوشتن در مورد نویسنده ها بیمناک است.

 

من در مورد نقاش ها هیچ داستانی ننوشتم. بلکه این داستان به یک هنرپیشه مربوط می شود.» هنرپیشه ها هم مثل نویسندگان روایتگر یک داستان هستند. قصه با این جمله شروع می شود؛ «برای وبر هیچ واژه یی باقی نمانده بود.» او هنرپیشه یی است بدون نقش، که خود نمی داند کیست. فرد هم برای نقش بازی کردن و هم برای نوشتن باید از «خود» تهی و «دیگری» شود. هنرپیشه بدون نقش شبیه نویسنده یی است که میان داستان هایش سرگردان مانده است. شرایط هنرپیشه جوان داستان به نویسنده تازه کاری می ماند که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده و جز چند داستان کم ارزش در روزنامه ها چیزی ننوشته است. هنرپیشه یی که سالی دو سه نقش بیشتر نمی گیرد و بقیه ایام را سربار دیگران است. زندگی نویسنده نیز چنین حالتی دارد. او همیشه نیازمند دیگران و دنیایشان است.

 

خود کارور نیز در سال های جوانی همواره متکی به همسرش و تامین مالی او بود. وبر هنرپیشه جوان داستان نیز همیشه به زنش وابسته است. به قول آرتور ای. براون اما؛ « کارور توانست شب تاریک جانش را تاب بیاورد و به جایگاه یک نویسنده شناخته شده دهه ۸۰ برسد.» به قول توبیاس ولف «دوام» در نظر کارور مهم ترین فضیلت است «طرد امر حماسی و متهورانه و ارج نهادن حقایق روزمره و عادی». ریموند کارور در مجموعه داستان های اولیه اش آن روزها خود را به عنوان نویسنده یی جوان چنین به تصویر می کشد؛ اگر نویسنده یی هنوز زنده و روپا است (و اگر می نویسد همیشه حالش خوب است) و با نگاه کردن به نوشته های اولیه خود گیج و شرمسار نمی شود می توانم بگویم خوش به حالش است، و این خیلی برایش خوب است چون می تواند همچنان بنویسد و به کارش ادامه دهد. پاداش این فرد آن است که در طول عمر در این پیشه حضور و «تداوم» خواهد داشت. این حرف نویسنده یی جوان نیست که برای یادگرفتن حرفه اش و در آوردن بخور و نمیر می جنگد بلکه ندای نویسنده یی است که به مهارتش در امر نوشتن و جایگاهش در دنیای نویسندگی و جایی که قرار است به آن نائل شود، شک دارد. آلن دیویس واژه «آرامش فروزان» را برای نویسنده مطمئن و بالغ آثار نهایی کارور به کار می برد که در اواخر عمر با کمک تس گالاگر به نوشتن نمایشنامه یی بر اساس آثار فئودور داستایوفسکی ظهور کرد. این اثر ۲۲۰ صفحه یی بلندترین نمایشنامه یی بود که کارگردان مایکل سیمنو دریافت کرد. این نوشته گواه خوبی برای تایید استعداد کارور در اجرای پروژه های مبتنی بر پژوهش است.

 

این نوشته به طور کلی با نوشته های قبلی کارور فرق دارد شبیه آخرین اثر چاپ شده وی در مورد مرگ چخوف یعنی پیغام با این همه مرگ کارور در اثر سرطان به او اجازه نداد در این زمینه فعالیت بیشتری کند. از نظر کارور نویسنده در محاصره چیزی است که مشروعیت و طرق مختلف درک جهان و همچنین نیروهایی که به مصاف هم می روند و دریافت هایی که به آفرینش ادبی می انجامند را به چالش می کشد. آفریننده داستان فردی فروتن است که در تقابل با پیچیدگی های حقایق جهان سرمایه داری تنها به بیان آنچه از آن مطمئن است، بسنده می کند.

 

وی در نوشتن شعر «قوهای هارلی» با وام گیری بخشی از نامه شرلی آندرسن می نویسد؛ «مردی که بارها و بارها شروع کرد و سعی کرد و فکر کرد تنها در جایی بسیار محدود، در خانه یی در خیابان، مرد در گوشه داروخانه.» (جایی که آب ها به هم می رسند) از نظر گراهام کلیرک روش کارور ایجاد تعامل میان جریان های ادبی و ادراک حوزه محدودی از توجه است، در راستای آفرینش ویژه از نشانه ها و فضاهای منحصربه فرد و همه این چیزهای ویژه در نهایت به کلیتی می انجامند که خود به اثر برجسته و متمایز مجردی ختم می شود که با احاله شدید ظاهر، حالت روحی امریکای دهه ۷۰ را به تصویر می کشد، که بی داعیه بیان چیزی حماسی، فاقد بهشتی موعود و امری است. داستان نویسی کارور نماینده صف آرایی عامدانه منابع نیست بلکه مبین قشون کشی محتاطانه یی است درخور شرایط ویژه آثار ویژه نویسنده در آن لحظه تاریخی ویژه. به گفته جی کار (دوست قدیمی کارور) داستان های ریموند یک «تعمیم دهی حقیقی» است که اهریمن زمان و مکان را به تسخیرخود در می آورد. به عبارت دیگر این نوشته ها شکل دهنده زمان نگاری هستند که در یک قلمرو برخورد بیشینه، سبب ایجاد درکی از زمان و مکان در خواننده می شوند.

 

جی. پی لینزبری

 

ترجمه؛ نشمیل مشتاق

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...