spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۱ انتقال و جذب تكنولوژي در جهان سوم ، مقوله پيچيده اي است كه هم از نظر علمي و هم از جنبه ابعاد فرهنگي ، سياسي و اقتصادي سالهاست نه فقط كشورهاي در حال توسعه، بلكه بسياري از مجامع پژوهشي غرب و سازمانهاي بين المللي را به خود مشغول داشته است. سطح تكنولوژيهاي كشورهاي پيشرفته و جهان سوم فاصله محسوسي دارد.براي كاستن فاصله تكنولوژي كشورهاي پيشرفته و كمتر توسعه يافته، انتقال تكنولوژي يك لازمه انكار ناپذير است. انتقال تكنولوژي باروشهاي مختلف و وسائل مختلف امكانپذير است كه با توجه به موقعيت انتقال دهنده تكنولوژي وانتقال گيرنده تكنولوژي مشخص ميشود . مقدمه با مطالعه سابقه توسعه كشورهاي درحال توسعه ، خصوصا كشورهاي شرق آسياملاحظه مي شود كه آنها در مسير توسعه خود براي تسريع در حل مشكلات بخش صنعت ، بنيان تكنولوژي كشور خود را از طريق انتقال آن از ساير كشورهاي توسعه يافته تقويت كرده و سپس با ايجاد زيربناي اقتصادي مناسب درصدد تقويت مراكز دانشگاهي و پژوهش خودبرآمده اند. اگر كشورهاي درحال توسعه به عنوان يك راه حل ديگر قصد دارند كه خود دانشهاي علمي و فني ضروري جهت توسعه اقتصادي را بدون بهره گيري از دانشهاي موجود كه نتيجه تحقيقات پژوهشگران و انديشمندان جهان است كسب كنند، اين نه تنها عملي بس مشكل است ،بلكه باعث اتلاف غيرمنطقي نيروها مي شود. به علاوه دستيابي به چنين راه حلي در مدت زماني كه كشورهاي كم رشد جهت رسيدن به توسعه اقتصادي درنظر گرفته اند امكان پذيرنيست . اگر چنين تفكري در جهان مقبوليت يابد، پيشرفت فني تمام كشورهاي جهان ازجمله كشورهاي صنعتي مختل خواهدشد. انتقال موفق تكنولوژي نياز به شناخت اهداف صنعت، منابع تكنولوژي، نحوه ابداع و نحوه انتقال، روشهاي انتقال، فاكتورهاي تاثيرگذار، نحوه جذب و نحوه توسعه آن دارد و هريك از آن شناختها متكي به تخصص ويژه خود است. بدون استفاده از كارشناسان انتقال تكنولوژي و اصول مديريت تكنولوژي، معمولاً عمل انتقال يا اصولاً صورت نميگيرد و يا انتقال تكنولوژي مربوطه بصورت ناقص و نيمبند انجام مي شود. براي کاستن فاصله تکنولوژي بين کشورهاي پيشرفته و کشورهاي درحال توسعه انتقال تکنولوژي بهترين گزينه است. براي اين کار بايستي به عناصر تشکيل دهنده تکنولوژي توجه كرد . مفهوم انتقال تكنولوژي تكنولوژي به منزله تمامي دانشها، محصولات، فرآيندها، ابزارها، روشها، و سيستمهايي است كه در خلق كالاها يا ارائه خدمات مورداستفاده قرار ميگيرد. يكي از زمينههاي اعمال مديريت تكنولوژي كه مستلزم جامع نگري و درونگري است، انتقال تكنولوژي است. امروزه، صنعتي شدن بطور عميقي به انتقال تكنولوژي وابسته است. در دنياي امروز رابطه اي مستقيم بين توسعه تكنولوژي و پيشرفت اقتصادي ،اجتماعي ، سياسي و فرهنگي يك كشور برقرار است . بطوري كه مي توان گفت تكنولوژي عاملي اساسي براي ايجاد ثروت، توانايي و دانايي كشورهاست و وسيله اي قدرتمند در توسعه ملي تلقي مي شود. بدين جهت است كه در سطح بين المللي ، جنگ اقتصادي تكنولوژيك جانشين جنگهاي نظامي شده است. بنابراين اتخاذ استراتژيهاي توسعه تكنولوژي در بخشهاي مختلف اقتصاد هر كشور جزء ضروريات بازسازي و توسعه اقتصادي آن كشور بوده و بدون آن دستيابي به اهدافي چون خودكفايي اقتصادي ، توسعه ملي و بهبود استانداردهاي زندگي غيرممكن است. انتقال تكنولوژي عبارت است از بكارگيري و استفاده از تكنولوژي در مكاني بجز مكان اوليه ايجاد و خلق آن. بهعبارتي ديگر فرايندي كه باعث جريان يافتن تكنولوژي از منبع به دريافت كننده آن ميشود، انتقال تكنولوژي ناميده مي شود. انتقال تكنولوژي فرايند پيچيده و دشواري است. خريد و انتقال تكنولوژي بدون مطالعه و بررسي لازم، نه تنها مفيد نخواهد بود، بلكه ممكن است علاوه بر هدر رفتن سرمايه و زمان، به تضعيف تكنولوژي ملي هم بيانجامد. نگاه به انتقال بايد بهعنوان فرايندي باشد كه از طريق آن تكنولوژي وارداتي به گونهاي كسب شود كه نه تنها براي توليد محصول بهكار گرفته شود، بلكه زمينهاي براي خلق تكنولوژي جديد باشد. انتقال فناوري به دوگونه صورت ميگيرد: انتقال عمودي و انتقال افقي. در انتقال عمودي يا انتقال تحقيق و توسعه، اطلاعات فني و يافته هاي تحقيقات كاربردي به مرحله توسعه و طراحي مهندسي انتقال مييابد و سپس با تجاري شدن تكنولوژي به فرايند توليد وارد مي شود. در انتقال افقي ، تكنولوژي از يك سطح توانمندي در يك كشور به همان سطح توانمندي در محل ديگري منتقل ميشود. در اين حالت هرچه سطح گيرنده تكنولوژي بالاتر باشد هزينه انتقال تكنولوژي كاهش مي يابد و جذب آن به صورت موثرتري انجام مي شود. در جدول ماهيت و مفهوم انتقال تكنولوژي در هر سطح وهزينه آن در مقايسه با سطوح ديگر مشخص شده است. برخي از عوامل تاثيرگذار برنحوه انتقال - انگيزه، هدف، معيار و سود مورد توافق متقاضي و عرضه كننده تكنولوژي. - سطح تكنولوژي و قابليتهاي متقاضي در امر انتقال كامل آن. - استراتژي فروشنده براي فروش تكنولوژي. - منابع اطلاعاتي موجود وقدرت چانهزني متقاضي. - سياست كلي جاري و تكنولوژيكي كشور متقاضي. يك شركت با شركت دارنده تكنولوژي ديگري ادغام مي شود و شركت جديدي از تركيب دو شركت قبلي به وجود مي آيد . 6- قراردادکمکهاي فني و خدمات مهندسي 1 -6-کمکهاي فني کمکهاي فني عموماً خدمات و اطلاعات فني و مديريتي (صنعتي) است که در توليد و ساخت محصول يا مواد، مورد نياز باشد. معمولاً اين خدمات از طرف واحدهاي توليدي که داراي تجارب لازم و کافي در اين زمينه باشند ارائه ميشود. در پروژة صنعتي و توليدي کمکهاي فني عمدتاً شامل خدمات زير است: * کمک در انتخاب تکنولوژي و روش ساخت و آزمايش کارخانه. * تهية صورت مشخصات فني ماشينآلات و تجهيزات. * تهية مشخصات محصول. * همکاري در مقايسه پيشنهادهاي خريد ماشينآلات. * همکاري در تهيه و خريد قطعات نيمساخت و لوازم و مواد کمکي. * همکاري در تهيه مشخصات مواد اوليه و منابع تأمين آنها. * خدمات در رابطه با انجام آزمايشها و تحقيقات مواد اوليه و محصول. * نظارت بر عمليات نصب و راهاندازي کارخانه. * خدمات در مورد تصحيح و تغيير روشهاي توليدي. * خدمات مديريتي در حين راهاندازي و بهرهبرداري. 2 -6- خدمات مهندسي خدمات مهندسي به آن دسته از کارهاي فني اطلاق ميشود که در جهت ايجاد يک پروژه صنعتي و توليدي بهکار آيد. معمولاً اين خدمات توسط موسسات مهندسي باتجربه در امر موردنظر و يا فروشندگان ماشينآلات ارائه ميشود. 7- مدل پارکهاي علمي - آموزشي در اين مدل امکاناتي براي متخصصان، جهت ايجاد شرکت فراهم مي شود. اين کمپاني ها اغلب توسط پرسنلي که آزمايشگاهها را ترک مي کنند ايجاد ميشود. 8- مدل فرت اين مدل در انگلستان به کار گرفته ميشود و ناظر بر افرادي است که از ناحيه چندين شرکت يا کنسرسيوم نمايندگي دارند که در آزمايشگاههاي دولتي به جستجوي تکنولوژي بپردازند. 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۱ 9- كنسرسيوم تعدادي شركت و موسسه عمومي جهت دستيابي به هدف خاصي در زمينه نوآوري تكنولوژيك با يكديگر همكـاري مـي كنند ولي سهامي بين آنها رد و بدل نمي شود. 10- شبكه سازي يك شركت، شبكه ارتباطي با اشخاص و شركتهاي ديگر ايجاد مي كند تا بتواند همواره در جريان نوآوريهاي فني و تكنيكي باشد . 11- قراردادهاي فرعي و دست دوم اين روش مي تواند به انواع مختلف انجام شود. الف - گرفتن بخشي از كار از انتقال دهنده (داخلي سازي). ب - گرفتن كار از كمپاني هاي معتبر در صورتي كه در شبكه آنها قرار بگيريم (فعاليتهاي تخصصي). ج - گرفتن كار و دادن به بخشهاي مختلف اگر قسمت مهندسي قوي داشته باشيم. 12- قراردادهاي بيع متقابل * در اين روش عرضه کننده تکنولوژي موافقت مي كند که امکانات توليدي براي متقاضي فراهم كند و در آينده از محصولات توليدشده وي بعنوان بازپرداخت اصل وسود سرمايه گذاري خود ، خريداري مي كند. * مهمترين مشوق و انگيزه عرضه کننده تکنولوژي در وارد شدن در قرارداد بيع متقابل ، استفاده و بهره برداري از منابع طبيعي و انساني ارزان در کشور دريافت کننده تکنولوژي است. * مهمترين انگيزه براي دريافت کننده تکنولوژي ، انتقال تکنولوژي صنعتي و بهرهبرداري حداکثر از منابع طبيعي و انساني در کشورش است . 13- سهام اقليت يك شركت بخشي از سهام شركت عرضه كننده تكنولوژي را مي خرد، اما در مديريت آن نقشي ندارد. 14- اتحاد دو شرکت تواناييهاي تکنولوژيک خود را در جهت رسيدن به محصولي جديدتر به اشتراک مي گذارند. همکاري استراتژيک عبارت است از فرآيند تشخيص شکاف در تکنولوژيهاي بومي با جستجو براي يافتن تکنولوژيهاي پرکننده و سپس درگير کردن صاحبان آن تکنولوژي در مشارکتي که نتيجة آن انتقال تکنولوژي به کشور باشد. کشورهاي تازه صنعتي شدهاي مثل کره، همانند کشورهاي پيشرفتة صنعتي، اکنون در جستجوي مکملهاي تکنولوژي بومي خود هستند و براي اين منظور هر مشوقي را که لازم باشد فراهم ميکنند تا صاحبان خارجي تکنولوژي را به اين نوع همکاريها بکشانند. ب : انتقال تكنولوژي به صورت غير رسمي 1 - استخدام پرسنل فني و علمي 2 - خريد و واردات ماشين آلات و دريافت كمكهاي فني به وسيله سازندگان اصلي ماشين آلات 3- مهندسي معكوس معمولا زماني انجام مي پذيرد که شرکتهاي چند مليتي و يا کشور عرضه کننده تکنولوژي از انتقال حق امتياز تکنولوژيهاي پيشرفته به کشورهاي در حال توسعه امتناع مي ورزند. 4- اعزام نيرو به خارج، براي آموزش و كسب تجربيات عملي 5- برگزاري كنفرانسها و نمايشگاههاي كتاب، انتشارات مقالات و نمايشگاههاي بين المللي و تجاري، صنعتي عوامل موفقيت انتقال تكنولوژي به كشورهاي درحال توسعه به طوركلي كشورهاي درحال توسعه مي توانند درسهاي پرارزشي از تجربه موفقيت آميز بعضي از كشورهاي صنعتي و تازه صنعتي شده بخصوص كشورهاي واقع درشرق آسيا و آمريكاي لاتين درامر توسعه تكنولوژي و صنعتي بگيرند. تجربه موفقيت آميزاين كشورها نشان داده است كه فراگيري و انتقال گسترده تكنولوژيهاي مناسب و مدرن به اين كشورها، آنها را قادر مي سازد تا بر بهره وري خود بيفزايند و درنتيجه به توسعه سريع صنعتي اين كشورها منجر شده است . بعنوان مثال ، كشورهايي نظير كره جنوبي ،تايوان ، برزيل و مكزيك بيشتر ازطريق واردات و انتقال تكنولوژي خارجي به عنوان كشورهاي تازه صنعتي شده در شرق آسيا و آمريكاي لاتين مطرح شوند. بطوركلي عوامل موقعيت اين كشورها را مي توان به دوعامل دروني و بيروني تقسيم كرد. در درون اين كشورها، عزم ملي براي توسعه تكنولوژي سرلوحه همه برنامه ريزيها و اقدامات قرارگرفته و كليه بسترها و ساختارهاي لازم براي تحقق اين امر آماده شده است . در بيرون نيز، به دليل اشباع شدن فضاي سرمايه گذاري در كشورهاي پيشرفته ، سرمايه گذاران غربي و شركتهاي بين المللي به همكاري مشترك و سرمايه گذاري در اين كشورها راغب بودهاند. اگرچه اين كشورها را مي توان بخاطر برخي خصوصيات و شاخصهاي كلان اقتصادي نظير درآمد سرانه، حجم اقتصادي ، منابع اوليه و روند صنعتي شدنشان از ديگر كشورهامتمايز كرد، با وجود اين بررسي عوامل موفقيت آنها مي تواند براي كشورهاي ديگري كه درصدد پيروي از الگوي توسعه صنعتي مشابه آنها هستند، بسيار مفيد باشد. بعضي با مديريت كارا و موثر، همكاري نزديك بين مراكز تحقيقاتي و صنايع، توجه به فعاليتهاي تحقيق و توسعه و حمايت موثر دولت، مي توان درصد احتمال شكست در انتقال فناوري را به حداقل رساند. ازمهمترين عوامل موثر در انتقال موفقيت آميز تكنولوژي كشورهاي تازه صنعتي شده ،عبارتند از: * مديريت كارا و موثر. * همكاري نزديك بين مراكز تحقيقاتي و صنايع. * توجه به فعاليتهاي تحقيق وتوسعه. * دردسترس بودن بازار كافي. * قابليت و ظرفيت جذب كشور گيرنده تكنولوژي. * حمايت موثر دولت. * تمايل انتقال دهنده و گيرنده تكنولوژي . * سياست توسعه صادرات. نتيجه گيري انتقال تکنولوژي مقوله اي مهم واساسي در ارتقاي سطح تکنولوژي يک کشور و درنهايت حرکت به سمت توسعه پايدار است. البته اين امرمستلزم توجه به مراکز تحقيقاتي و حمايتهاي اقتصادي و سياسي از اينگونه فعاليتها است. عوامل مهم تعيين کننده روش انتقال تکنولوژي به مقدار بسياري شامل ترکيبي از تمايل انتقال دهندة تکنولوژي جهت عرضه تکنولوژي و دانش فني و همچنين توانايي دريافت کنندة تکنولوژي جهت کسب و جذب تکنولوژي است. اهميت انتخاب روشهاي انتقال تکنولوژي بسياري از کشورهاي در حال توسعه را بر آن داشت که انواع مختلف روشهاي اکتساب تکنولوژي را جهت انتخاب مناسبترين آنها آزمايش كنند. با توجه به رشد سريع تكنولوژيهاي نو و اهميت آنها از لحاظ تأْمين امنيت ملي، رفاه عمومي و رشد اقتصادي، غفلت از آنها ممكن است ما را از قافلة تكنولوژي دور كند. بنابراين بايد در جستجوي راههايي بود كه دستيابي به اين تكنولوژيها را به سريعترين وجه، ممكن سازد. براي اين کار بايد فعاليتهاي زير در تمامي ارکان تصميم گيري موردتوجه قرار گيرد : 1 - بستر سازي فرهنگي. 2 - فعالشدن دانشگاه در انتقال تكنولوژي و رابطه موثر دانشگاه وصنعت. 3 - نقش مديريت. 4 - همکاري با کشورهاي درحال پيشرفت نظير چين ، کره ، مالزي ، هند و ... . 5 - ايجاد مراکز تحقيقاتي وحمايت از کارآفرينان. منابع و مآخذ 1 -دکتر منوچهر منطقي . روشهــاي مختلـف انتقــال تكنـولـوژي – اولين دوره مديريت تکنولوژي هوا فضاي ايران 2 - بهمن ابراهيمي حسينزاده -روشهاي انتقال تکنولوژي - شبکة تحليلگران تکنولوژي ايران- دومين همايش ملي توسعه فناوري در صنعت نفت 3 - دكتر عليرضا علي احمدي و مهندس عليرضا توكلي - نگرش جامع به انتقال تكنولوژي تدبير دي 79 شماره 109 4 - ضوابط، مقررات و روشهاي مناسب انتقال تکنولوژي به کشور، دانشگاه علم و صنعت ايران، پاياننامه، عليرضا توکلي. 5 - منصور بزمي مرتضي تاجريان – ارزيابي فرايند انتقال تکنولوژي dmd از ديدگاه مديريت تکنولوژي – دومين همايش ملي توسعه فناوري در صنعت نفت 6 - دكتر عارفه فدوي اصغري انتقال تكنولوژي، سايت آينده نگر 7 - دكتر رضا اسلامي "عوامل موفقيت در انتقال تكنولوژي و توسعه صنعتي كشورهاي درحال توسعه " صنعت و توسعه ، شماره 17. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده