*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــامی دوباره به دوستای معمارِ همیشه در صحنه بچه ها...یه سوالی ذهن منو مشغول کرده به نظرتون یه معمارِ واقعی باید واسه معمار بودن یا معمار شدن چه ویــــژگی هایی داشته باشه؟ به نظرتون ما توو ایران میتونیم نرمن فاستر ها، زاها حدید ها یا.... اصن چرا راهِ دوور بریم؟ به نظرتون میتونیم دوباره میرمیرانهایی توو ایران داشته باشیم؟ برای میرمیران شدن چه ویژگی هایی باید داشته باشیم؟ چقد باید معـــــــمار باشیم؟ آیا نیاز هست که تفکر معمارانه، کلام معمارانه، یا نظرات معمارانه و خلاقیت معمارانه داشته باشیم؟ نیاز هست که قدرت تحلیل برای یه ساختمان را داشته باشیم؟؟؟ 8 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــامی دوباره به دوستای معمارِ همیشه در صحنه سلام به روی ماهت بچه ها...یه سوالی ذهن منو مشغول کرده بگو چیه نزار تو دلت بمونه به نظرتون یه معمارِ واقعی باید واسه معمار بودن یا معمار شدن چه ویــــژگی هایی داشته باشه؟ معمار واقعی کسی که دست قوی داشته باشه هوش بالا به نظرتون ما توو ایران میتونیم نرمن فاستر ها، زاها حدید ها یا.... اصن چرا راهِ دوور بریم؟ به نظرتون میتونیم دوباره میرمیرانهایی توو ایران داشته باشیم؟ آره با کلی تلاش میشه البته بعش که قوی شدی دیگه اینجا نمیمونی میشی فرار مغزها برای میرمیران شدن چه ویژگی هایی باید داشته باشیم؟ باید ذهنمون باز باشه بعد دست قوی که طرحای درون ذهن رو کاغذ بیاره مطالعه زیاد و....... چقد باید معـــــــمار باشیم؟ آیا نیاز هست که تفکر معمارانه، کلام معمارانه، یا نظرات معمارانه و خلاقیت معمارانه داشته باشیم؟ بله بله صد در صد نیازه اینا لازمه کار یه معماره نیاز هست که قدرت تحلیل برای یه ساختمان را داشته باشیم؟؟؟ حتما حتما اگه نداشته باشیم که دیگه معمار نیستیم 7 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ بسیار عالی شما به نظر خودت شرایط یک معمار واقعا رو داری؟ چقد فکر میکنی توو وجودت روحِ معمار وجود داشته باشه؟ 6 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ بسیار عالیشما به نظر خودت شرایط یک معمار واقعا رو داری؟ چقد فکر میکنی توو وجودت روحِ معمار وجود داشته باشه؟ راستشو بخوای از بچگی معماری تو خونم بود هر جا میرفتیم جای بازی با بچه های هو قد و قواره خودم میشستم پلان خونه هاشونو میکشیدم البته بعدها فهمیدم اسم کاری که انجام میدم پلانه دستم قوی و ذهنمم هم خلاق قدرت تحلیل هم دارم اما به دلیل زمان کم مطالعه ام کمه :icon_pf (34): اگه اونم قوی کنم دیگه فرار مغز ها میشم:hapydancsmil: 6 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ راستشو بخوای از بچگی معماری تو خونم بود هر جا میرفتیم جای بازی با بچه های هو قد و قواره خودم میشستم پلان خونه هاشونو میکشیدمالبته بعدها فهمیدم اسم کاری که انجام میدم پلانه دستم قوی و ذهنمم هم خلاق قدرت تحلیل هم دارم اما به دلیل زمان کم مطالعه ام کمه :icon_pf (34): اگه اونم قوی کنم دیگه فرار مغز ها میشم:hapydancsmil: ایول 6 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۱ یک معمار همیشه تو این مرز و بوم نماد یک انسان کامل بود.... در نبود امام جماعت..مردم درمسجد پشت سر معمار شهر نماز می خوندن.... این یعنی چی؟! معمار باید جامع اخلاق ها و اوصاف باشه تا بتونیم بهش اقتدا کنیم....واین در زمان های نه چندان دور بوده.... معماران مطرح همیشه از یک نوع اخلاق حرفه ای...و یک منش انسانی بهره مند بودند....و جالب اونایی که انسان محور بودند و مقیاس کارهاشون انسانی بود..بیشتر واجد اخلاق پسندیده هم بودن.... یک تعامل بین اخلاق و معماری.... یک منشی بود در قبل...که معماران شاگردان رو انتخاب می کردند....و جالب که همه چیز رو به شاگرد نمی آموختن.....و تا نمی دونستن که به مرحله ی فهمیدن و آموختن فن خاصی رسیده اند..به اون ها فن را نمی آموختند....این می طلبید که شاگرد خودش رو در تمام اوصاف بالا بکشه....مرتبت جایگاه و آموزش جدید را پیدا کند.... امروزه اما این متود نیست..... جالب هست براتون یک مثال بزنم.... وقتی استاد کار داشت مسجد کبود تبریز رو می ساخت....یکی از شاگرداش اومد درون مسجد....اون زمان داشت استاد گنبد رو می ساخت...تا زمان حضور اون شاگرد..استاد کار دو رج از گنبد را ساخت...ولی به اشتباه..وقتی شاگرد رفت....اون دو رج رو خراب کرد و دوباره ساخت.... مرتبت اون شاگرد هنوز به ساختن اون نوع گنبد نرسیده بود پس.......نباید می آموخت..و این از خساست استاد نبود....از آینده نگری او بود... برای اینکه پست طولانی نشه...در مورد راهکارها هم بعد در این تاپیک صحبت می کنم 7 لینک به دیدگاه
sara_arch 2070 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۲ یه معمار باید چشمانی کنجکاو و ذهنی عمیق داشته باشه باید یاد بگیره که اتفاقای دور و برش رو ببینه و راجع به اونا خوب فکر کنه باید بدونه که قدرت تغییر تصویر های ذهنی مردم رو داره پس باید زیبایی رو بشناسه تا زندگی های زیباتری بسازه...باید بدونه هربنایی که می خواد طراحی کنه چه جوهره ای داره و چه چیزی رو باید در اون تامین کنه...باید خیلی مطالعه کنه ...در واقع معماری یه رسالته ...نباید به خاطر وضعیت فعلی رشتمون تو کشور یادمون بره واقعا باید چی کار کنیم...البته اگه می خوایم یه معمار واقعی باشیم. 5 لینک به دیدگاه
Mina Jozi 36 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، ۱۳۹۲ متاسفانه تعریفی که برای یک معمار به ذهن دانشجوها عرضه شده اینه که فقط یک معمار وظیفش طراحی زیبای یک ساختمانه ... اما در دوران طلایی ایران، یک معمار چند علم رو هم زمان می آموخته : ریاضیات و هندسه، فنون معماری، طراحی سازه و زیبایی شناسی و ...... به نظرم سیستم آموزشی ما اصلا در این زمینه ها خوب عمل نمیکنه ... و اصلا یک دانشجوی معماری شاید تا پایان زمان تحصیلش نفهمه که درسهایی که میخونه کجای کار به دردش میخوره! به نظرم برای پیدا کردن جواب سوال شما باید زندگی نامه معماران بزرگ ایران و جهان رو بخونیم ... مثل لوکوبوزیه، دیبا، فرانک لوید رایت و ... برای اینکه بفهمیم چه ویژگی هایی باید داشته باشیم باید بدونیم معماران بزرگ بیشتر اوقات به چه چیزهایی فکر میکردند 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده