Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۱ وقتي ظرفيت توليد کارخانه ها پايين مي آيد و صنعت چاق خودروسازي هم با وجود بازار گسترده خود، به کاهش توليد دست مي زند، معنايش را بايد چنين بخوانيم؛ کاهش اشتغال! بله، توليد در رونق است که اشتغال ايجاد مي کند، کارخانه ها بايد به راه باشند و شيفت هاي کاري پر، تا بتوان به اشتغال پايدار اميد بست و الا وعده استخدام، جز طنزي تلخ بر صفحه کاغذ نخواهد بود که فقط به درد آمار دادن مي خورد و يا آتو گرفتن از اين و ابزاري ساختن براي زدن آن. اشتغال، عرصه عمل است، نه ميدان شعار، بايد کار باشد تا کارگر و کارمند براي انجامش، به خدمت برخيزد و الا اگر، روي کاغذ هم کارگر استخدام شود باز کاري انجام نخواهد شد، پس بايد براي کار، براي اشتغال واقعا چاره انديشي کرد. بايد همه ظرفيت هاي کشور را فعال کرد، بايد در نظر داشت اين که کار به نام «چه کسي» تمام مي شود، که به هر نام باشد به نفع ايران و ايراني است، از نظر دور نداريم که وضع اقتصادي موجود، اصلا در خور شأن ملت انقلابي ايران نيست به مثل من ماندم وقتي يک مادر، از افسردگي پسرانش مي گفت چه جوابش بگويم، او افسردگي را پيامد سوراخ شدن کفش هاي آهنيني مي دانست که پسران تحصيل کرده اش براي يافتن کار به پا کردند اما از پا افتادند و کاري نيافتند، اين مادر حالا غصه آن ها را مي خورد و خود افسرده تر از آن ها شده بود. شما هم اطرافتان جوانان توانمند و جوياي کار کم نداريد، کم هم نشنيده ايد غصه هاي پردرد اين غيرتمندان را که دل سنگ را آب مي کند، اما نمي دانم، چرا ظرفيت ها، چندان که بايد فعال نمي شود، چرا دست ها کنار هم قرار نمي گيرد، چرا توان ها افزا نمي شود، تا اين سنگ بزرگ، سنگ کوه شده از سر راه برداشته شود، چرا با اشتغال و با طرح هايي مانند طرح شتابزده استخدام پانصد هزار نفر شوخي مي شود، باور کنيد اين عرصه، ميدان شوخي نيست خراسان - مورخ سهشنبه 1391/10/26 شماره انتشار 18317 نويسنده: غلامرضا بني اسدي 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده