رفتن به مطلب

آيا عشق، بعد از ازدواج مي‌ميرد؟


ارسال های توصیه شده

[h=1][/h]

 

 

 

 

بعضي از مردان و زنان، در دعواي بين 2 فرشته و شيطان كه در كارتون‌هاي دوران كودكي 2 طرف سر آدم‌ها بال بال مي‌زدند، گير كرده‌اند...

 

 

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

پرسشي «غريزي» كه حداقل يك بار در ذهن همه آقايان و خانم‌هاي محترم مطرح شده؛ سوالي كه در ذهن زنان مطرح است: «چگونه مي‌شود يك مرد (يك موجود عجيب‌الخلقه!) پيدا كرد كه براي زندگي مشترك تا آخر عمر، مناسب و قابل اعتماد باشد؟» و سوال ذهن مردان: «آيا اصولا مي‌توان براي يك عمر تنها با يك زن (يك موجود عجيب‌الخلقه‌تر!) ماند و از زندگي لذت برد؟» اين پرسش، يك واقعيت است؛ اكثريت قريب به اتفاق مردان، دست‌كم يك‌بار، در مواجهه با زني كه ظاهر يا رفتارش براي آنها جذاب بوده، آن سوال «غريزي» را از خود پرسيده‌اند. زنان هم حداقل وقتي حكايت خيانت يك جنس مخالف به هم‌جنس‌شان را شنيده‌اند، چراغ قرمزي در ذهن‌شان روشن شده: نكند همسر من هم... و نتيجه اين فكرها رسيده به همان سوال.

 

خب، بعضي‌ها، همان دفعه اول به‌خودشان جواب قاطعانه‌اي داده‌اند و رسم زندگي‌شان را طبق همان بنا كرده اند: يا رومي روم يا زنگي زنگ. ولي اكثر مردان و زنان، همچنان در دعواي بين آن 2 فرشته و شيطان كه در كارتون‌هاي دوران كودكي 2 طرف سر آدم‌ها بال بال مي‌زدند گير كرده‌اند. ...و اين پرسش همچنان باقي مانده: آيا دوام عشق فقط يك خيال است؟

 


قبول داريد عشق، همراه تعهد، وفاداري و يكه‌پرستي است؟ قبول! صداي‌تان را بلند نكنيد! در تعريف عشق ممكن است توافق نداشته باشيم اما عجالتا بگذاريد منظورمان از عشق، همان معناي عرفي‌اي باشد كه همه در ذهن دارند.عاشقي را پيدا مي‌كنيد كه در همان شور عشق، خيال ارتباط با كسي غير از معشوق را در سر بپرورد؟ اگر باشد بايد به عشق شك كرد. غير از اين است؟ پس، دردسر از وقتي شروع مي‌شود كه آتش عشق، رو به خاموشي مي‌رود؛ چاره‌اي هم نيست انگار. كدام عشق است كه تا هميشه شعله‌ور بماند؟ وقتي عاشق و معشوق زير يك سقف زندگي‌شان را شروع كردند و آن وسط مي‌شود سراغ عشق را گرفت؟ آنها كه مي‌گويند ازدواج قاتل عشق است، اگر منظورشان همين باشد، بي‌ربط نمي‌گويند.

 

اما نكته‌اي اينجاست؛ به‌نظر شما شباهت زندگي مشترك به باربكيو چيست؟ حداقل اين يك شباهت وجود دارد و آن اين كه آتش عشق، شعله‌ور نمي‌ماند اما بايد خاموش هم نشود. بايد زير خاكستر بماند و حرارت ملايمش، زندگي مشترك را پخته و پخته‌تر كند. در همه ازدواج‌هاي سعادتمند، همين حرارت ملايم اما بادوام وجود داشته. خب، براي زنده نگه داشتن اين آتش، چه بايد كرد؟ معلوم است كه بايد به آن دميد، به آن رسيد، وقت صرفش كرد، انرژي گذاشت و حتي پول خرج كرد. اين نكته‌اي است كه اغلب فراموش مي‌كنيم. آتش را به حال خود رها كرده و خيال مي‌كنيم تا ابد روشن مي‌ماند. شايد نسيمي خودبه‌خود بوزد و مدتي بيشتر شعله را روشن نگه دارد اما هميشگي نيست.

 


باغبانان خوشبخت ترند

 

مراقبت از عشق كار آساني نيست. دقيقا به همين دليل، بايد ايمان داشت تا بشود سختي‌هايش را تحمل كرد. هيچ وقت از يك گلدان گل مراقبت كرده‌ايد؟ تا وقتي از تماشاي آن گل لذت نبريد و زيبايي‌اش را تحسين نكنيد، يادتان مي‌ماند به موقع آبش بدهيد؟

 

اينجاست كه حداقل براي بعضي آقايان بايد روشن كرد چرا «تك همسري» مهم است. اگر دركي كه يك مرد از زندگي مشترك دارد، مبتني بر رابطه انحصاري با يك زن نباشد، دست‌كم در اين روزگار، نمي‌شود اميدي به سعادت آن زندگي داشت. حداقل به 3 دليل؛ اول اين‌كه، مردي كه تعهد در ازدواج را درك نكرده، قطعا خيلي چيزهاي ديگر را هم درك نكرده و نپخته‌تر از آن است كه بتواند يك زندگي مشترك را اداره كند (قابل توجه دوستاني كه ازدواج در سن پايين را توصيه مي‌كنند)، دوم اين‌كه مردي كه عشق خارج از چهارچوب زندگي مشترك را به رسميت مي‌شناسد، دليلي ندارد براي زنده نگه‌داشتن آتش عشق تلاش كند (ماجراي باربكيو را به ياد بياوريد) و تلاش هم نمي‌كند و در نتيجه عشق، فنا مي‌شود.

 

اما دليل سوم: تك همسري شرط لازم براي اين است كه يك زن بتواند احساسات ويژه‌اش را زنده نگه دارد. به عبارت ديگر، داشتن اطمينان و اعتماد، عامل مهمي براي برانگيخته شدن زن در برابر مرد و دوام رابطه آنهاست.

 


من فقط تورو مي‌خوام، اونارو نمي‌خوام!

 

اين نكته سوم احتياج به توضيح بيشتري دارد. واقعيت اين است كه احساسات جنسي مردان، خيلي راحت‌تر از زنان تحريك مي‌شود. براي يك مرد، تنها يك زيبايي ظاهري ساده، كافي است تا اشتياقش برانگيخته شود. اما براي يك زن اين‌طور نيست؛ او اول بايد به سطحي از ارتباط عاطفي برسد و بعد تازه احساسات جنسي برايش مطرح شود. زن، بدون شك، وقتي پنجره اين احساساتش را به‌طور كامل به روي يك مرد باز مي‌كند كه به او اطمينان كامل داشته باشد؛ اطمينان به اينكه او را دوست دارد، او را زيبا مي‌داند و تحسين مي‌كند و به‌جز او كس ديگري را نمي‌خواهد. اين يكي از همان تفاوت‌هاي بين زنان و مردان است كه غفلت از آن، باعث سوء تفاهم، دعوا و حتي گاهي نفرت مي‌شود.

 

شايد دوروبر خودتان اين مسئله را ديده باشيد. يك دختر منتظر پسري است كه براي خواستگاري پا پيش بگذارد. پسر اين دست و آن دست مي‌كند و خواستگاري مدتي به تاخير مي‌افتد. ناگهان مي‌شنويد كه دختر به خواستگار ديگري بله گفته است، ازدواج و تمام. اين همان نياز زنانه است. دختر به اين پيام كه «من فقط تو را مي‌خواهم و اگر هم پا پيش نگذاشته‌ام به‌دليل ترديدم نيست بلكه فقط شرايط جور نيست و به محض اوكي شدن شرايط اين كار را خواهم كرد» از طرف پسر احتياج داشته تا بتواند روي او حساب كند و وقتي اين پيام مخابره نشده، از او دلسرد شده است.

 

در زندگي زناشويي هم همين اتفاق ممكن است بيفتد. كافي است زن به هر دليلي حس كند شوهرش فقط متعلق به او نيست و در نتيجه، ناخودآگاه عقب مي‌كشد. اين يكي از رايج‌ترين خطاهاي زنانه است. عقب كشيدن زن اغلب باعث مي‌شود مرد هم عقب بكشد، زيرا مردان براي نشان دادن احساسات مثبت‌شان احتياج به تاييد همسرشان دارند و وقتي احساس كنند هركاري مي‌كنند نتيجه‌اي ندارد، آن‌ها هم نااميد مي‌شوند و فاصله‌شان را بيشتر مي‌كنند. مي‌توانيد حدس بزنيد پايان اين قصه چيست... شماره بعد درباره اين صحبت مي‌كنيم كه چطور مي‌شود پايان اين داستان غم انگيز را عوض كرد.

لینک به دیدگاه

عشق و ازدواج هیچ رابطه ای با هم ندارند که بعد ازدواج بمیره یا بیشتر بشه.

هنوز معنی عشق رو کسی نتونسته بیان بکنه که چی هست. ولی اگه دوست داشتن و محبت را مد نظر داشته باشیم نظر من اینه که کم و زیاد شدنش بستگی به میزان وابستگی انسان به زندگیش داره . هر انسانی یه سری ایده ها و آرمان ها و افکاری داره که دوست داره بعد از ازدواج بهش برسه. هم دختر و هم پسر

اگه اینا بخوان این ایده ها و برنامه هاشونو بصورت مشترک و با احترام به ارزش های همدیگه پیش ببرند , اونوقت زندگی شیرین و پایدار میشه ولی اگه مرد بخواد نسبت به همسرش سلطه جویی داشته باشه و اونو انسان درجه دو بحساب بیاره و زن هم بخواد از حقش دفاع کنه , اونوقت اون زندگی یه جهنم خود ساخته میشه که حلقه مفقوده اون همان عشق و محبت هست که همه چی رو از بین میبره.

لینک به دیدگاه

بستگی به دو طرف داره که چقد برا حفظ علاقشون بعد ازدواج تلاش کنن

غالبا هدف رسیدنه برا همین دو طرف بعد رسیدن به هم که همون ازدواج باشه دیگه تلاشی برا دوس داشتن نمیکنن واسه همین رابطه سرد میشه:icon_gol:

لینک به دیدگاه

مراقبت از عشق كار آساني نيست. دقيقا به همين دليل، بايد ايمان داشت تا بشود سختي‌هايش را تحمل كرد. هيچ وقت از يك گلدان گل مراقبت كرده‌ايد؟ تا وقتي از تماشاي آن گل لذت نبريد و زيبايي‌اش را تحسين نكنيد، يادتان مي‌ماند به موقع آبش بدهيد؟

 

اينجاست كه حداقل براي بعضي آقايان بايد روشن كرد چرا «تك همسري» مهم است. اگر دركي كه يك مرد از زندگي مشترك دارد، مبتني بر رابطه انحصاري با يك زن نباشد، دست‌كم در اين روزگار، نمي‌شود اميدي به سعادت آن زندگي داشت. حداقل به 3 دليل؛ اول اين‌كه، مردي كه تعهد در ازدواج را درك نكرده، قطعا خيلي چيزهاي ديگر را هم درك نكرده و نپخته‌تر از آن است كه بتواند يك زندگي مشترك را اداره كند (قابل توجه دوستاني كه ازدواج در سن پايين را توصيه مي‌كنند)، دوم اين‌كه مردي كه عشق خارج از چهارچوب زندگي مشترك را به رسميت مي‌شناسد، دليلي ندارد براي زنده نگه‌داشتن آتش عشق تلاش كند (ماجراي باربكيو را به ياد بياوريد) و تلاش هم نمي‌كند و در نتيجه عشق، فنا مي‌شود.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...