رفتن به مطلب

داروهای بیهوش کننده


azarafrooz

ارسال های توصیه شده

[TABLE]

[TR]

[TD]بیهوش کننده‌ها ترکیباتی هستند که سبب ایجاد بی دردی ، از بین رفتن هوشیاری و شل شدن عضلات می‌شوند و این عمل را با تضعیف سیستم اعصاب مرکزی بطور غیرانتخابی و برگشت‌پذیر انجام می‌دهند. از لحاظ طبقه‌بندی از گروه داروهای روان درمانی و جز زیر گروه ترکیبهای تضعیف کننده‌ اعصاب مرکزی هستند.[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

[h=1]تاریخچه و سیر تحولی[/h]مردم عهد باستان برای ایجاد بیهوشی از عوامل مخدر از منابع مختلف گیاهی نظیر آلکالوئیدهای خشخاش یا بلادون و یا روشهای فیزیکی مثل خفه کردن ، فشار و ضربه زدن به مغز استفاده می‌کردند. عوامل بیهوش کننده جدید از قرن 19 مطرح شده‌اند. نیتروز اکساید که برای اولین بار در سال 1776 توسط پرسیتلی تهیه شد، در سال 1799 توسط دیوی برای عمل جراحی بکار رفت.

 

اتر در سال 1543 توسط کوردوس سنتز شد و در سال 1842 توسط گرافورد لانگ برای برداشت یک کیست بکار رفت. کلروفرم در سال 1831 تهیه شد، ولی امروزه مصرف آن به خاطر سرطان‌زایی کنار گذاشته شده و ترکیبات جدیدتری مثل فلورکسن ، متوکسی فلوران و کتامین و ... جای آن را گرفته ‌است.

 

 

طبقه‌بندی بیهوش کننده‌های عمومی

 

 

 

 

[h=1]بیهوش کننده‌های استنشاقی[/h]این ترکیبات که بیهوش کننده‌های فرار نیز نامیده می‌شوند، به صورت گاز یا مایعات فرار تولید می‌شوند. به علت حذف سریع آنها ضعف تنفسی بعد از جراحی وجود ندارد. گازهای بیهوش کننده ‌اصلی عبارتند از: سیکلوپروپان ،اتیلن و نیتروز اکساید. مایعات فرار عبارتند از:اترها، هیدروکربن‌های هالوژنه (ازاکسیژنبه عنوان رقیق کننده‌ این مایعات استفاده می‌شود.)

[h=2]معرفی چند بیهوش کننده ‌استنشاقی[/h]

  • اتر : نام تجارتی ، نام ژنریک و نام شیمیایی : 1 و 1- اکسی بیس اتان
    سنتز : آبگیری ازاتانول
     
    2C2H5OH + H2SO4 ------> C2H5OC2HS
     
  • نیتروز اکساید : نام تجاری ، نام ژنریک و نام شیمیایی : نیتروژن اکساید
    سنتز : تجزیه حرارتی نیترات آمونیوم
     
    NH4NO3 -------> N2 + 2H2O

N20 : گاز خنده‌آور

 

 

 

  • هالوتان : نام تجاری : فلوئوتان نام شیمیایی : 2 برمو _ 3 کلرو ، 1، 1، 1_ تری فلوئورو اتان
    سنتز : از واکنش 1_کلرو ، 2 ، 2 ، 2- تری فلوئورو اتان با برم یا 1 _ برمو ، 2 ، 2 ، 2 _ تری فلوئورو اتان با کلر در دمای بالا هالوتان ایجاد می‌شود.

(واکنش در حضور Br2 و Cl2صورت می‌گیرد.)

 

 

CF3-CH2Cl + CF32Br ------> CF3-C(Br , Cl)-H

 

[h=1]بیهوش کننده‌های داخل وریدی[/h]بیهوش کننده‌های داخل وریدی جامدات غیرقابل انفجاری هستند. این ترکیبات سبب از بین رفتن سریع هوشیاری می‌شوند، اما بیهوشی ایجاد شده کافی نیست و به ندرت ، به تنهایی استفاده می‌شوند.

[h=2]طبقه‌بندی بیهوش کننده‌های داخل وریدی[/h]

  • بابیتوراتها : تیوپنتال سدیم
  • بنز دویازپین‌ها : دیازپام
  • استروئیدها : استات آلفادون
  • مشتقات سیلکوهگزان : هیدروکلراید کتاسین
  • عوامل متفرقه

[h=2]معرفی چند بیهوش کننده وریدی[/h]

  • تیوپنتال سدیم
     
    نام تجاری : پنتونال نام شیمیایی : نمک یک سدیمی 5 _ اتیل دی هیدرو _ 5 _ (1 _ متیل بوتیل) 2 _ تیکسو 6.4 – (5H , 1H) پیریمیدین دی اول
    سنتز : از طریق ترکیب n _ پروپیل کتون با اتیل سیانو استات و انجام واکنش اتیله کردن روی فراورده حاصل و ترکیب با تیو اوره ، تیوپنتال سدیم سنتز می‌شود.
  • کتامین هیدرو کلراید
     
    نام تجاری : کتاجکت ، کتالار نام شیمیایی : 2 _ (2 _ کلروفنیل _ 2 _ متیل آمینو ) سیلکوهگزانون هیدروکلراید.
    سنتز : افزودن سیلکوپنتیل منیزیم بروماید به ارتو کلروبنزو نیتریل و انجام واکنشهای هیدرولیز _ برم دار کردن و تجزیه حرارتی فراورده‌ها ، تولید کتون کتامین می‌کند. از طریق تلخ کردن این ترکیبات با HCl کتامین هیدروکلراید تولید می‌شود.

[h=1]چگونگی عمل بیهوش کننده‌های عمومی[/h]نظریات متعددی برای بیان نحوه عملکرد بیهوش کننده‌های عمومی ‌ارائه شده ‌است. این ترکیبات بطور غیرانتخابی سیستم اعصاب مرکزی را از طریق یک مکانیسم فیزیکوشیمیایی تضعیف می‌کنند، یعنی اثر این مواد در بدن مدیون خواص فیزیکوشیمیایی بوده و با یک گیرنده فارماکولوژیک تشکیل کمپلکس می‌دهند. دو نظریه در این زمینه وجود دارد:

[h=2]نظریات فیزیکی[/h]

  • نظریه چربی : این نظریه در سالهای 1899 و 1901 پیشنهاد شد. در این نظریه چنین فرض شده ‌است که ‌اثر بیهوش کننده مستقیما به ضریب عامل بیهوش کننده بین چربیو آب بستگی دارد و هرچه ضریب توزیع بزرگتر باشد، تاثیر دارو بیشتر است.
  • نظریه محیط مایی : طبق این نظریه که در سال 1961 بیان شد محیطی که در سیستم اعصاب مرکزی برای بیهوشی مهم است، محیط چربی نبوده، بلکه محیط ماییاست.

[h=2]نظریات بیوشیمیایی[/h]نظریه موجود در مورد مهار اکسیژن است. دانشمندی به نام کراستال این نظریه را داده است، به این شرح که داروهای بیهوشی برداشت مغزی اکسیژن را در آزمایشهای خارج بدنی مهار می‌کنند.

لینک به دیدگاه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

دید کلینظریات متعددی برای بیان نحوه عملکرد بیهوش کننده های عمومی ارائه شده است چرا که عملکرد آنها را نمی‌توان با یک نظریه واحد توضیح داد. در واقع این نظریات تنها آثار ایجاد شده با این بیهوش کننده ها را توصیف می‌کنند، بدون شرح اینکه چگونه این آثار ایجاد می‌گردند. به سبب اینکه ساختمان شیمیایی، خواص فیزیکوشیمیایی و آثار فارماکولوژیک این ترکیبات بسیار متفاوت است، پذیرفته شده است که آنها به طور غیر انتخابی سیستم اعصاب مرکزی را از طریق یک مکانیسم فیزیکوشیمیایی تضعیف می‌نمایند. یعنی اثر این مواد مدیون خواص شیمیایی بوده و با یک گیرنده فارماکولوژیک، تشکیل کمپلکس نمی‌دهند. به عبارت دیگر بیهوش کننده های عمومی داروهائی فاقد ویژگی ساختمانی هستند.مواد بیهوش ‌کنندهمواد بیهوش کننده داروهائی هستند که سبب ایجاد بی دردی، از بین رفتن هوشیاری، شل شدن عضلات و فعالیت رفلکسی شده و این عمل را با تضعیف سیستم اعصاب مرکزی به طور غیر انتخابی و برگشت پذیر انجام می‌دهند. بیهوش کننده های عمومی به دو دسته بیهوش کننده های استنشاقی و داخل وریدی تقسیم میشوند معمولا این داروها را همراه با داروهای الحاقی تجویز می کنند.عملکرد مواد بیهوش کنندهنظریات موجود درباره عملکرد بیهوش کننده ها را می‌توان به نظریات فیزیکی و نظریات بیوشیمیایی طبقه‌بندی نمود.نظریات فیزیکی عمدتا بر اساس دو خاصیت فیزیکوشیمیایی مولکول ماده بیهوش کننده یعنی قابلیت قطبی شدن و حجم مولکول بنا نهاده شده است.نظریات بیوشیمیایی بر پایه آثاری است که بیهوش کننده‌های عمومی در سیستم های بیوشیمیایی ایجاد می‌نمایند. ولیکن، هیچ یک از این نظریات با شواهد تجربی بدون شبهه حمایت نشده است. چند تن از محققین پیشنهاد کرده اند که اثر اصلی که توسط بیهوش کننده های عمومی ایجاد می‌شود از تداخلات فیزیکی مانند تداخلاتی که سبب تغییرات هم‌آرائی در ماکرومولکولها می‌گردد ناشی می‌شود و نقش دوم را تغییرات بیوشیمیایی داراست.نظریات فیزیکینظریات چربی: این نظریه توسط میر در سال 1899 و اورتون در سال 1901 پیشنهاد شده است. در این نظریه چنین فرض شده است که اثر بیهوش کننده ها مستقیما به ضریب توزیع عامل بیهوش کننده بین روغن زیتون و آب بستگی دارد، به این ترتیب که، هر چه این ضریب بزرگتر باشد فعالیت بیهوش کنندگی دارو نیز بیشتر است. این نظریه صرفا بیانگر یک مسیر موازی بین حلالیت در چربی و اثر بیهوش کنندگی می‌باشد و در هر حال، نحوه اثر بیهوش کننده ها را توضیح نداد.تعمیمی در نظریه اورتون- میر توسط ولینز در سال 1954 پیشنهاد شده است. طبق نظر او قدرت یک داروی بیهوشی نه فقط به غلظت آن در غشا بلکه به فضائی که اشغال می‌کند بستگی دارد. بیهوشی هنگامی رخ می‌دهد که در نتیجه جذب در یک ناحیه آب گریزی، بخشی از داروی بیهوشی که حجم آن دارای اهمیت است به درون فاز غشائی برسد. متعاقبا غشا با جذب مایع یا ایجاد ناهنجاری، منبسط شده و غشای دو لایه فسفولیپیدی سبب می‌شود که یا مستقیما هدایت یونی مهار شود و یا از تغییرات ضروری در هم‌آرائی پروتئین های غشا که برای هدایت یونی لازم است جلوگیری می‌کند.شواهدی مبنی بر اینکه محل اثر بیهوش کننده‌های عمومی غشاست وجود دارد. تداخل این داروها با چربی‌ها سبب آثار غیر اختصاصی بیهوشی عمومی می‌شود، در حالی که تداخل با پروتئین غشا دلیلی برای اثر انتخابی و ویژگی می‌باشد.نظریات محیط مائیطبق نظر میر در سال 1961 و پاولینگ در سال 1961، محیطی که در سیستم اعصاب مرکزی برای بیهوشی مهم است، محیط چربی نبوده بلکه محیط مائی است. با در نظر گرفتن بعضی مواد مانند کلروفروم و گزنون که در محیط خارج از بدن بلورهای ریز هیدراته تشکیل می‌دهند، پاولینگ تاکید کرد که بلورهای مشابهی توسط مولکول های آب در مایع مغزی تشکیل می‌شود که" کلاتریت" نامیده می‌شود. این بلورها در اثر تشکیل پیوند مواد بیهوش کننده با زنجیره های جانبی پروتئین ها و دیگر مواد حل شده از طریق نیروهای واندروالس پایدار می‌شوند. این بلورهای ریز هیدراته هدایت پیامهای الکتریکی را که برای نگهداری هوشیاری لازم است تغییر می‌دهند. متعاقب این عمل تخدیر یا بیهوشی رخ می‌دهد.میلر به طور مستقل پیشنهاد نمود که داروهای بیهوش کننده از طریق پایدار کردن غشای بافتهای تحریک شده با نظم دادن به مولکولهای آب در کوه یخ که بلورهای ریز کوچکتر از بلورهای ریز هیدراتها پاولینگ هستند، بیهوشی ایجاد می‌نمایند. حقایق متعددی این نظریات را رد می‌کند و هیچ شاهد تجربی مبنی بر تشکیل هیدرات‌ها در بیهوشی وجود ندارد. بسیاری از داروهای بیهوش کننده نمی‌توانند هیدرات تشکیل دهند. در دمای بدن هیدرات‌ها پایدار نیستند. رابطه تشکیل هیدرات با قدرت داروی بیهوشی خیلی ضعیف تر از رابطه حلالیت در چربی و قدرت آن می‌باشد.نظریات بیوشیمیاییمهمترین کوشش در زمینه بیوشیمی که برای توضیح بیهوشی عمومی انجام گرفته است نظربه مهار اکسایش است. کو استل "Quastel" در سال 1963 بیان کرد که داروهای بیهوشی برداشت مغزی اکسیژن را در آزمایشهای خارج بدنی مهار می‌کنند. برای مثال این مواد از اکسید شدن کوآنزیم NADH به NAD+(یا نیکوتینامید آدنین دی نوکلئوتید که سابقا دی فسفوپیریدین نوکلئوتید DPN نامیده می‌شد) جلوگیری می‌نمایند.همچنین بیهوش‌کننده‌های عمومی عملکرد چرخه اسید سیتریک را تضعیف می‌کنند زیرا NAD+ در دکربوکسیله کردن اکسایشی در چرخه اسید تری کربوکسیلیک (کربس) ضروری است.از آنجا که اکسید شدن NADH توسط فسفریله شدن ADP به ATP کنترل می‌شود، می‌توان نتیجه گرفت که بیهوش کننده‌های عمومی باعث مهار فسفریله شدن اکسایشی نیز می‌شوند.بنابراین، این پدیده‌ها، عامل ایجاد بیهوشی نبوده و تنها متعاقب آن ایجاد می‌شوند. بسیار محتمل است که کاهش برداشت مغزی اکسیژن، ناشی از کاهش فعالیت سیستم اعصاب مرکزی که در اثر بیهوشی ایجاد می‌گردد، باشد.منبع :akairan

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...