Strelitzia 17128 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ آرزو کن آن اتفاق قشنگ بیفتد رؤیا ببارد دختران برقصند قند باشد بوسه باشد خدا بخندد به خاطر ما ما که کاری نکرده ایم (سید علی صالحی) 2 لینک به دیدگاه
Strelitzia 17128 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ دستت مثل یک شعر سیاسی گرم است... (زنده یاد رضا بروسان) 2 لینک به دیدگاه
Strelitzia 17128 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ از کودک فال فروش پرسیدم چه میکنی ؟ گفت : به آنان که در امروز خود مانده اند فردا را می فروشم ... 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ وای....! عجب غوغا میكنند در من...، واژه هایی كه به وزن "تو" شعر میشوند..!!! 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ دلم تنگه..... دلم تنگ شده براي وقتي كه مي گفتي :دلم واست تنگ شده دلم تنگه.. براي بودنت شايدم لبخند خودم دلم براي همه چيز تنگ شده جز نبودنت ! 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ سخته عاشق باشـــے ولی هیچڪـــے ندونــﮧ اشکاتو زودی پاک ڪنـــے به یه نشونـﮧ سختـﮧ دوسش داشته باشـــے ولـــے ندونـﮧ 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ قشنگیـﮧ عشق ڪـﮧ میگن ،شاید همین جاستـــ تو اونو دوست داشتـﮧ باشـــے، شاید خدا خواست 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ آن لقمه که در دهان نگنجد به طلب وان علم که در نشان نگنجد به طلب سریست میان دل مردان خدای جبریل در آن میان نگنجد به طلب 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ بعد از فكر، عشق است كه مي ماند!آدم ها عشق داشته باشند خيلي كارها مي كنند. 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن * * * ترک من خراب شبگرد مبتلا کن ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها * * * خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی * * * بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده * * * بر آب دیده ما صد جای آسیا کن خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا * * * بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن بر شام خوبرویان واجب وفا نباشد * * * ای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا کن دردیست غیر مردن کانرا دوا نباشد * * * پس من چگونه گویم کین درد رادواکن در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم * با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن گر اژدهاست بر ره عشق است چون زمرد * * * از برق این زمرد هین دفع اژدها کن این آخرین شعری بود که مولانا قبل از فوتش برای پسرش خواند 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ تـــو کـیســــتی ، کـــه من اینگـــونه بـی تـــو بـی تـــابــم 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ تـو را به هـر چــه تــو گــویی ، به دوســتی ســوگنـد ♥ هــر آنــچـه خــواهــی از مـن بــخــواه ، صــبر مــخواه ♥ کـــه صــــبر ، راه درازی بـــه مـــرگ پـیوســــته ســت 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ این روزها در خودم به دنبال یک کلیک راست میگردم تا از خودم یک copy بگیرم و کنار خودم paste کنم… شاید از این تنهایی خلاص شدم… 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ چرا بودنت راست و ریست نمـــی شود ؟! من که تمام پازل های تنهایـــی ام را درست چیده ام . . . 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ عشــــقتـــــــ ـــ شوخــــی زیباییـــــــــ ـ بود که با قلــــــب من کردی زیبــا بـــــود …امّا…شوخیـ ــــــــ بــــود حالا . . . تو بی تقصیریـــــــ ! خدای تو هم بی تقصیر است تمام این تنهایی تاوان اشتباه خود من است 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ نه اینکه زانو زده باشم … نــــــــــــــــــــــــــــــــــه !!! فقط تنهایی سنگین است 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ همیشه نمی توان زد به بیخیالی و گفت: تنها آمده ام …. تنها می روم ! یه وقتایی حتی برای ساعتی یا دقیقه ای کم می آوری دل وامانده ات یک نفر را می خواهد ! اه لعنتی دوست داشتنی…نه میتونی بگذری… نه میتونی… 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ تنهــایی یعنی بیــن آدمــایی بـاشی که میگن دوستت دارن ولــــــی کــنار دلتنگیات نیـــــستن!! 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده