Strelitzia 17128 ارسال شده در 20 بهمن، 2012 بدجور هوس کرده ام که عاشق بشوم... گیلاس های درخت همسایه، بارور منند! آنها که ما را کنار گیلاس ها ندیده اند باور نمیکنند، گرده افشانی بلد نیستم... 7
Strelitzia 17128 مالک ارسال شده در 20 بهمن، 2012 دودکش ها دروغ میگویند!!! پشت این دیوارها ، هیچ اجاقی روشن نیست... 5
Strelitzia 17128 مالک ارسال شده در 20 بهمن، 2012 گوشم بوق میزند... و آن سرطان که میگفتی، به مغز استخوانم رسیده فردا هم که موهایم را از ته بزنند، زشت و وامانده باز هم دست از خیانت نمیکشم هیچ مغز استخوانی به من پیوند نمیخورد! 3
Strelitzia 17128 مالک ارسال شده در 20 بهمن، 2012 لبهایت را به لبهایم نزدیک کن بگذار گرمی نفسهایت وجودم را بسوزاند نفسهایت با من حرف میزند و چه بلند فریاد میکشد با من بمان یواشتر ، روزگار خواب است نگذار روزگار بیدار شود که لذت خاله بازی های ما را همچون پدری خشمگین از ما بگیرد. بگذار بازدم تو دم من باشد بگذار هوا را بین لبهایمان قسمت کنیم بگذار........ 5
Strelitzia 17128 مالک ارسال شده در 20 بهمن، 2012 نه، شاعر نیستم... اما نگاه تو به جزر و مدّ و طوفان می کشد گاهی تمام واژه هایم را... 4
mani24 29665 ارسال شده در 20 بهمن، 2012 بدجور هوس کرده ام که عاشق بشوم... گیلاس های درخت همسایه، بارور منند! آنها که ما را کنار گیلاس ها ندیده اند باور نمیکنند، گرده افشانی بلد نیستم... دلتنگم از این لبخندهای خشک احوالپرسی های معمولی چشمان مـ ـن تصویری از جنس تــو میخواهند 4
mani24 29665 ارسال شده در 20 بهمن، 2012 سر به هوا نیستم اما همیشه چشم به آسمان دارم حال عجیبی ست دیدن همان آسمان که شاید تو دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای . . . 4
mani24 29665 ارسال شده در 20 بهمن، 2012 عطرهای خوب برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام شیشه ی خالی شان هم بعد سال ها هنوز عطر می دهد درست مثل جای خالی تو . . 4
mani24 29665 ارسال شده در 20 بهمن، 2012 ﻫﺮ ﻗﻠﺒﻰ ﺩﺭﺩﻯ ﺩﺍﺭﺩ ﻓﻘﻂ ﻧﺤﻮﻩ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻟﺒﺨﻨﺪﺷﺎﻥ ... 4
Strelitzia 17128 مالک ارسال شده در 21 بهمن، 2012 سهراب : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی..... گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی..... گفتی زبر باران باید رفت ! رفتم ولی... او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را و نه هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه باران زده 2
Strelitzia 17128 مالک ارسال شده در 21 بهمن، 2012 حالا که این قصه به پایان میرسد بی رودربایسی! شما هم در قتل من دست داشتهاید...
Strelitzia 17128 مالک ارسال شده در 21 بهمن، 2012 میگویم: سلام کسی جوابم نمیدهد پس خدانگهدار میگویم! شاید از سر اتفاق کسی دستهایش تکان بخورد...
Strelitzia 17128 مالک ارسال شده در 21 بهمن، 2012 ... تو که رفتی! ماه هم راهش را گرفت و رفت و مسیری از مورچگان که قیشدههای دیروز را میبرند...
Strelitzia 17128 مالک ارسال شده در 21 بهمن، 2012 پاگیر شدهام! پاگیر مذهبی تازه که حرمت آفتاب را لکهدار! نه و عصمت عشق را بی هیچ کدورتی در رنجش عصر پنجشنبهها میبخشد به اولین سلام...
Strelitzia 17128 مالک ارسال شده در 21 بهمن، 2012 دیگر! آدمی را دوست نمیدارم میخواهم درخت باشم پرندگان را بیشتر دوست دارم... 1
ارسال های توصیه شده