رفتن به مطلب

صفحه 52 ، جمله 5


ارسال های توصیه شده

هفته‌ی بین‌المللیِ کتاب است. اگر دوست دارید و باحوصله ‌اید، نزدیک‌ترین کتاب را بردارید و بروید صفحه‌ی ۵۲، جمله‌ی ۵. جمله را بنويسيد تا ديگران بخوانند. البته نام کتاب را ننویسید. هم می‌تواند کنجکاوی برانگيزد هم به نوعی شوری در بازی بياندازد. قاعده‌ی بازی را هم در ادامه بنويسيد.

اگه جمله اش کوتاه و بی مفهوم بود، میتوانید خودتان جمله های بعد را تا آنجایی بنویسید تا مفهوم پیدا کند.

 

کی می آید بازی؟ :)

  • Like 21
لینک به دیدگاه

چرا تیم های دونده ما اینقدر میدوند و آنقدر با شجاعت و شوق می پرند؟

همه این ها را مدیون مربی خوبمان هستیم و میدان بی نظیر دو.

  • Like 17
لینک به دیدگاه

ماری: چه فایده داره که بیشتر از این منتظر بمونم. من که به درد فکر کردن نمیخورم. باید دستهام مشغول باشه فقط اینطوری مغزم کار میکنه. اگه هیچ کار نکنم ترس برم میداره

  • Like 14
لینک به دیدگاه

در یک کار مطالعاتی تکمیلی توسط " نیوتن " و " کن ورثی " گروهی از شهرها از سراسر جهان در 5 منطقه تقسیم بندی شدند ( از توسعه های هرز و بی رویه نظیر شهرهای سبک امریکایی با وابستگی شدید به اتومبیل شخصی یا شهرهای متراکم تر با وابستگی کم به اتومبیل شخصی ) .

  • Like 12
لینک به دیدگاه

لذت میبرم از چهره غافلگیر شده آدم ها.این یکی علاوه بر خط های باز شده غافلگیری در صورت،تیرگی سوءظن را هم در چشم هایش دارد...

  • Like 11
لینک به دیدگاه

نگار تکیه میدهد ب مبل.دست ب سینه می‌نشیند.زن کیفش را باز می‌کند.قوطی سیگارش را در میاورد و یک سیگار روشن می‌کند.((شما هم کار می‌کنین؟))

کار بیجا ماله خره!((بله))

 

 

بیشتر از یه جمله شد:ws3: یه جمله میتونه دو کلمه باشه خب! چیزی معلوم نمی‌شه ک!

جمله‌های بعدش جذاب تر بود ولی‌ ها! حتما جمله پنج و بنویسیم؟ :164:

این نگار هم اتفاقی‌ درومد!!oO :w02:

  • Like 10
لینک به دیدگاه
نگار تکیه میدهد ب مبل.دست ب سینه می‌نشیند.زن کیفش را باز می‌کند.قوطی سیگارش را در میاورد و یک سیگار روشن می‌کند.((شما هم کار می‌کنین؟))

کار بیجا ماله خره!((بله))

 

 

بیشتر از یه جمله شد:ws3: یه جمله میتونه دو کلمه باشه خب! چیزی معلوم نمی‌شه ک!

جمله‌های بعدش جذاب تر بود ولی‌ ها! حتما جمله پنج و بنویسیم؟ :164:

این نگار هم اتفاقی‌ درومد!!oO :w02:

 

مورد نداره! :w02:

اگه جمله اش کوتاس، خودتون جمله های بعدیشو تا اونجایی بنویسید تا مفهوم پیدا کنه.

  • Like 6
لینک به دیدگاه

اما یک چیز فورا و به روشنی معلوم شد بوهم می بایست در مقابل فاتح سر تعظیم فرود اورد.

 

پیرمرد درباره نشانه ها با او صحبت کرده بود .

کیمیا گر:ws3:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

:banel_smiley_4:

 

نقش این محورها آن است که هرچه زودتر ما را به مرکز برساند، ترافیک غیر ضروری را از مرکز دور کرده و این امکان را به وجود آورد که کسانی که قصد تمرکز در مرکز را ندارند بتوانند به طور غیر مستقیم از آن عبور کنند.

  • Like 9
لینک به دیدگاه

شاید همین سخنان، آرامش خاطر خوزه را باعث شد. تصور عشق ورزیدن بدون پنهانکاری و احتمال حضور همیشگی در کنار پیلار، چنان بر ذهن پسرک سایه انداخت که فکر انتقام گرفتن از پدر را به فراموشی سپرد و روز بعد، به راحتی و با آرامش، همه ماجرا را برای برادرش تعریف کرد.

  • Like 9
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

به iDeath رفتم و به چارلي گفتم كه ببرها پدر و مادرم را خورده‌اند.

گفت: "شرم‌آوره"

گفتم:"ببرها خيلي مهربونند. چرا مجبورند راه بيفتند و از اين جور كارها بكنند؟" :164:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

مسئله ای که سارتر مطرح می کند:زنی همسر مردی ست که هیچ جاذبه ای ندارد.در برابرش مردی هست،هم جذاب است و هم به او عشق می ورزد،حساب عقل روشن است.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

انکار منطق بیهوده است. منطق در تمامی مواردی که کارایی دارد، از قانون خود یعنی از تجربه ی بشری پیروی میکند و از همین روست که ما می خواهیم همه چیز را روشن کنیم.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

چه جالب....امیدوارم بچه ها ادامه بدند...:icon_gol:

 

دیروز از درد به این زندگی بردگی ناسزا میگفتم.اما امروز دلم میخواهد بیل بزنم.تمام زمین را برگردانم.انسان هنگام بیل زدن چه آزاد است.........

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...