رفتن به مطلب

طنز/ بالش بنده پر از «قدقد» مرغ کوپنی است!


ارسال های توصیه شده

IMAGE634807386080331977.jpg

 

[h=3][/h] [h=1][/h] [h=2]ماجرای وام​های پربهره و طولانی مدت بعلاوه گرانی و یارانه و بیکاری و مهاجرت زیاد هم مسائل جدیدی نیستند، گل​آقا 21 سال پیش با زبانی ظریف و نیش​دار، وضع مردم را در مواجهه با این فشارها، ترسیم کرده است![/h]

[h=4]«اهل هیچستانم!

روزگارم بد نیست»

خانه‌ای دارم، سقفش چوبی است.

کوچه خاکی پر چاله ما

به بیابان خدا می‌ماند

-‌ خلوت و خالی و بی‌آب و علف

«پشت هیچستان، جایی است»

که در آن مرد و زن و مرغ و بز و موش و کلاغ

همه بر روی پلاسی که به قدر سه نفر جا دارد، می‌خوابند

من خودم دیدم، دیشب

خواهرم شیر ز پستان بزی می‌نوشید!

ماده موشی، یک شب

در کلاه نمدین پدرم فارغ شد!

***

«به سراغ من اگر می‌آیید»

ساده و خاکی و بی‌غش باشید

بالش بنده پر از «قدقد» مرغ کوپنی است!

دستمالم کو؟!

بدهیدش، بروم پیش دکاندار محل

نیم قالب کره بستانم!

***

«روزگارم بد نیست»

وام یک میلیونی از بانک گرفتم امروز

به امیدی که مگر

شصت سال دگر از بهره‌اش آزاد شوم!

***

پسر ارشد سیگار فروشم می‌گفت:

ای پدر، حوصله‌ام سر رفته است

فنر اعصابم

مثل پای پسر «حاج صفر»‌در رفته است!

باید امشب چمدانم را بردارم

پاسپورتم را تمدید کنم

و به سمتی بروم،

که درختان سفارت پیداست!

من که از بازترین پنجره شیطان را لعنت کردم،

اینک از خنده یک زنجره آویزانم

و خودم می‌دانم

منزل یار کجاست!

***

«دورها آوایی است

که مرا می‌خواند»:

های، عباسقلی!

کوپن یکصد و هفتاد و سه هم باطل شد!!

 

 

گل آقا. شماره 39. مرداد 1370

[/h]

  • Like 5
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...