رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

etq2l7peojbedvdohbf.jpg

 

علی‌ اصغر بروجردی معروف به اصغر قاتل (زاده 1272، مرگ 1313) اولین قاتل زنجیره‌ای ایران به حساب می‌آید. قربانیان او را بیشتر کودکانی تشکیل می‌دادند که در اغلب موارد به آنها تجاوز ‌کرده بود. طی مدتی که در عراق زندگی می‌کرد 25 کودک را به قتل رساند و پس از مدت‌ها زندان و پس از آخرین قتل در عراق به ایران می‌گریزد و در ایران هم مرتکب 8 قتل می‌شود. وی در تاریخ ششم خرداد 1313 در تهران محاکمه و در ششم تیرماه همان سال به دار آویخته شد. اصغر قاتل، عامل قتل بیش از 33 پسر خردسال و نوجوان به عنوان اولین قاتل زنجیره‌ای ایران شناخته شده است؛ جنایات وحشیانه وی تنها به داخل کشور محدود نشد و تا کشورهای همسایه نیز پیش رفت.

 

علی اصغر در خانواده‌ای بزرگ شد که سابقه دزدی و قتل و بدنامی داشت. پدربزرگ وی، زلفعلی، راهزن بود و در منطقه بروجرد، ملایر و عراق (اراک) اقدام به چپاول کاروانها می‌کرد که گاه منجر به کشته شدن کاروانیان نیز می‌شد.

 

پدر علی‌اصغر، علی‌میرزا نام داشت که دزد و قاتلی به نام بود. علی میرزا از راهزنان و جنایتکاران معروف دوران بود بگونه‌ای که مشهور است او بیش از 40 مسافر و عابر را با دست خود به قتل رساند. بدنامی وی و تحت تعقیب بودنش وی را مجبور کرد که به بغداد مهاجرت کند و زن‌ و فرزندان‌ خود را نیز به‌ همراه‌خود ببرد . اما بنابر علی میرزا از راهزنان معروف راه مشهد بود که به دست فوج قزاق در ایران به قتل رسید و بعدها زن وی همراه با فرزندانش به بغداد رفتند.

 

علی‌اصغر به سال 1272 خورشیدی در بروجرد به دنیا آمد. اما محل تولد وی را محله عودلاجان تهران می‌نویسد. وی دو برادر با نامهای رضا و تقی و یک‌ خواهر داشته است‌. علی اصغر از مادرش شنیده بود که پدرش علی میرزا، سرباز بوده و در یکی از جنگ‌ها کشته‌است. خانواده علی اصغر به بهانه زیارت کربلا به عراق می‌روند و در بغداد ساکن می‌شوند.

 

یکی از برادران علی اصغر در بغداد قهوه خانه‌ای برپا می‌کند و علی اصغر هم ابتدا نزد برادرش مشغول به کار می‌شود. اما سرشت شرور وی باعث می‌شود که به اذیت و آزار پسر بچه‌ها بپردازد و تن به کار در قهوه خانه ندهد. وی بعدها به فروش آجیل و تنقلات به کودکان و دانش آموزان پرداخت و از همین راه به اغفال آنان دست زد.

 

علی اصغر با فروش تنقلات به کودکان و نوجوانان با آنان طرح دوستی می‌ریخت و کم کم با وعده‌هایی آنها را به خلوتی می‌کشید و به آنان تجاوز می‌کرد یا آنها را مورد اذیت و آزار قرار می‌داد. نخستین بار در سن 14 سالگی به علت اذیت و آزار کودکان در بغداد دستگیر شد و به زندان افتاد. اما کمی سن وی باعث شد تا خطر وی جدی گرفته نشود و با رضایت والدین کودکان آزاد شود. وی مجدداً به فروش آجیل و تنقلات به کودکان مدرسه‌ای روی آورد. با مشخص شدن آزاررسانی وی به 5 کودک در بغداد، علی اصغر مجبور به 9 سال حبس شد.

 

وی از سن 27 سالگی برای در امان ماندن از دست پلیس و دادگاه، تصمیم گرفت بعد از تجاوز به طعمه‌های خود آنان را سر به نیست کند. به این ترتیب وی تا پایان اقامت خود در عراق 25 کودک و نوجوان را به قتل رساند. به اعتراف خودش هنگامی که آخرین کودک را در بغداد می‌کشت توسط کودک دیگری دیده شد به همین علت به سرعت و برای همیشه از عراق فرار کرد و روانه ایران شد.

 

وی در مورد جنایاتش در عراق می‌گوید: درعراق‌ در قهوه‌ خانه‌ برادرم‌ هر چه‌ پول‌می‌گرفتم‌ خرج‌ اطفال‌ می کردم‌. مدتی‌ هم‌ درمساجد درس‌ آجیل‌ می‌فروختم‌ و با اطفال‌ رابطه‌برقرار می‌کردم‌ تا این‌ که‌ به‌ علت‌ فریب‌ دادن‌ 5بچه‌ از فرزندان‌ متمولین‌ آنجا و فریب‌ دادن‌ آنهانه‌ سال‌ حبس‌ کشیدم‌. پس‌ از آزادی‌ از برادرم‌خواستم‌ که‌ برایم‌ زن‌ بگیرد ولی‌ قبول‌ نکرد. دیگرهمیشه‌ با اطفال‌ بودم‌ تا این‌ که‌ یک‌ شب‌ یک‌شاگرد نجار به‌ نام‌ حسن‌ را فریب‌ دادم‌ با پنج‌ نفردیگر به‌ او تجاوز کردیم‌ به‌ خاطر همین‌ دو سال‌حبس‌ کشیدم‌ و از طرف‌ محکمه‌ تحت‌ نظر پلیس‌بودم‌. هر شب‌ پلیس‌ در خانه‌ می‌امد و بودن‌ مرادر خانه‌ کنترل‌ می‌کرد، تصمیم‌ گرفتم‌ به‌ هر پسری‌که‌ تجاوز می‌کنم‌، او را به‌ قتل‌ برسانم‌ در بغداد 25 پسر را سر بریدم‌ اغلب‌ جنازه‌ را در شط غرق‌می‌کردم‌، برخی‌ را هم‌ به‌ قدری‌ ماهر شده‌ بودم‌که‌ از سر بریدن‌ هیچ‌ آثاری‌ نمی‌گذاشتم‌ آخرین‌بچه‌ را که‌ می‌کشتم‌ کودک‌ دیگری‌ مرا دید و به‌طرف‌ شرطه‌ دوید که‌ من‌ از همانجا به‌ ایران‌ فرارکردم‌.

 

با فرار از عراق به ایران، اصغر در کاروانسرای رضاخان در تهران ساکن شد و مشغول به کارهای دوره گردی و بویژه بامیه فروشی شد. به این ترتیب، وی باز هم امکان تماس با کودکان و نوجوانان را پیدا نمود. طعمه‌های وی این بار بیشتر نوجوانان شهرستانی بودند که برای یافتن کار به تهران آمده بودند. وی در مدتی کوتاه هشت نفر را در تهران کشت و جنازه‌های آنها را در جنوب تهران رها ساخت. کشف جسدهای مثله شده این نوجوانان در کوره‌ها و قناتهای منطقه شترخان باعث ترس و وحشت فراوان در تهران شده بود.

 

دهم دیماه 1312 در یک قلعه خرابه در بیابان شترخان در جنوب تهران، چوپان نوجوانی سر بریده شده کودکی را می‌یابد و سراسیمه این خبر را به اهالی روستای نجف آباد در همان نزدیکی می‌رساند. ماموران اداره تامینات (آگاهی) تهران با حضور در محل جسد کودک و نیز دو جسد دیگر را می‌یابند که همگی کمتر بیست سال سن داشته و در دو هفته گذشته کشته شده بودند.

 

در بیست و سوم بهمن همان سال در فاصله کمتر از دوماه، جمجمه جوان دیگری در میدان جلالیه (پارک لاله) پیدا می‌شود اما تلاش برای یافتن جسد وی بی نتیجه می‌ماند. پنج روز بعد جنازه‌ فردی سی ساله در قنات‌ امین‌آباد منطقه دولت‌ آباد کشف‌ می‌شود که‌ بدون سر می‌باشد.

 

با ایجاد جو رعب و وحشت در تهران، پلیس (نظمیه) و دادگستری (عدلیه) به تلاش جدی برای یافتن سرنخی از قتلها مشغول می‌شوند. سردار تیمورخان مفتش باتجربه تامینات تهران مامور پی گیری قتلهای زنجیره‌ای در جنوب تهران شد. ماموران با اجیر کردن چند چاه کن، به تلاش خود برای یافتن جسد یافت شده در قنات ادامه دادند.

 

آنها در روز پنجشنبه 10 اسفندماه 1312 در حوالی چاه‌های قنات امین آباد، به مردی میانسال در بیابان بر خوردند که یک پیت حلبی و یک پشته حمالی همراهش داشت. ماموران از وی و شغلش می‌پرسند. وی ادعا کرد که بامیه فروش است و پیت هم ابزار کار اوست. ماموران در ابتدا به وی شک نکردند اما با تفتیش پیت متوجه لباسهای خونین و یک کارد خونین می‌شوند. وی ادعا می‌کند که پیراهن و شلوار را از بازار حرم عبدالعظیم خریده و کفش و کلاه را یافته‌است. پیت و سینی و بقیه چیزها هم وسایل کار اوست. اما ماموران از پاسخ وی قانع نشده و به این ترتیب مرد بامیه فروش دستگیر و برای استنطاق به کمیسری و سپس به تامینات تهران برده می‌شود به این ترتیب اصغر قاتل دستگیر می‌شود .

 

ماموران به محل زندگی علی اصغر در کاروانسرای رضاخان می‌روند و با پرس و جو از همسایه‌ها متوجه می‌شوند شب پیش از آن پسر بچه‌ای که علی اصغر وی را برادر خود معرفی می‌کرده، شب‌ را در اتاق‌ او خوابیده‌ است‌. آنها لباسهای به دست آمده را شناسایی و متعلق به همان نوجوان معرفی می‌کنند.

 

پس از چند سری بازجویی علی اصغر اقرار می‌کند که لباس‌ها مربوط به‌ نوجوانی ملایری به نام علی است که اصغر در ابتدا برای وی سینی و بامیه خریده تا در کنار او کار کند اما با گریختن وی، اصغر مجدداً وی را یافته و پس از تجاوز، وی را به قتل رسانده است‌. در نهایت علی اصغر به انجام هشت قتل در ایران و بیست و پنج قتل در عراق و تجاوز به مقتولان و دیگر کودکان اقرار کرد.

 

دادگاه اصغر که اکنون دیگر به اصغر قاتل مشهور شده بود، در خرداد و تیرماه 1313 تشکیل شد. جرم وی تجاوز و قتل دهها کودک و نوجوان ذکر شد. سرانجام دادگاه وی را به نه سال حبس و نیز اعدام محکوم کرد که با اعتراض علی اصغر، رای به دیوان عالی تمیز رفت که در آنجا نیز حکم وی مجدداً تائید شد. علی اصغر در توجیه جنایتهای خود گفت: اینها یک عده بی پدر و مادر هستند؛ بی سروپا و خوشگل اند. وقتی که ریش آنها درآمد، دزدی می‌کنند. من با اینها دشمنی دارم. اینها دشمن مملکت هستند. به این جهت آنها را کشته‌ام. من در خارجه که بودم از اینها خیلی بودند و خیلی از آنها را کشتم. اینجا هم که آمدم، دیدم در اینجا هم هستند و آنها را می‌کشتم .

 

سرانجام در سحرگاه روز چهارشنبه‌ ششم‌ تیر 1313 حکم اعدام وی در میدان توپخانه در جلوی تشکیلات نظمیه مملکتی اجرا شد. وی ابتدا شوخ و سر حال بود اما با مشاهده طناب دار در هم شکست و بنابر اظهارات حاضران گفت در صورت آزادی دو گوسفند برای قربانی نذر خواهد کرد. وی پس از فراخوانده شدن به سمت دار با اعتراض گفت: «من‌ چند ولگرد و مجهول‌ الهویه‌ را کشتم‌، شما به‌خاطر آن‌ها مرا می‌کشید؟».

 

بنا بر نوشته کتاب چاه بابل نوشته رضا قاسمی، اصغر قاتل پیش از اعدامش گفته «بنده در تمامِ عمر آرزویم این بود که سرم را بر فراز ببینم و دیگران را زیرِ پا. خب حالا طناب دار را که بالا بکشند به آرزویم رسیده‌­ام.» رئیس زندان دستور می‌دهد وی را وارونه دار بزنند. سنگ بزرگی را با ریسمان به گردنش بسته و وی را از پاهایش آویزان کردند.

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...