رفتن به مطلب

اختلال شخصیت مرزی "Borderline Personality Disorder"


ارسال های توصیه شده

الگویی از روابط بین فردی بی ثبات و افراطی که با نوسان بین دو حد آرمانی کردن و بی ارزش نمودن مشخص می شود .

 

علائم بیماری

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در«مرزی بین نودوز و پسیکوز» قرار دارند و با بی‌ثباتی فوق‌العاده عاطفه خلق و رفتار و احساس پوچی مشخص می‌شوند. در واقع هیچ ویژگی بصورت دائمی در فرد دیده نمی‌شود. یک مرزی ممکن است در یک موقعیت ، فردی را به عنوان «دوست داشتنی‌ترین و مهم‌ترین » در نظر بگیرد و در موقعیت دیگر به عنوان «بی‌رحم‌ترین و استثمار کننده‌ترین» شخص تشخیص دهد. «نقطه تعادلی در زندگی آنها وجود ندارد».

همچنین این بیماران نسبت به مفاهیم هویت خود دچار آشفتگی هستند. بدین معنی که درباره «هویت تناسلی (جنسی) و ارزش‌ها ، وفاداریها و هدفهای خود» تردید دارند. برای جبران هویت ناقص و آشفته خود اغلب روی پوستشان کلمات (مانند : مادر ، عشق) یا عکسهایی (مانند عکس فرد محبوب یا حیوانات) را خال کوبی می‌کنند. این خال کوبیها در حکم قدرت دهنده و آرامش بخش است. از طرف دیگر این بیماران در روابط پر شور و ناپایدار (که گاهی با بی‌مبالاتی جنسی همراه است) درگیر می‌شوند. نکته مهم و دردناک زندگی افراد مرزی اقدامهای مکرر خود آزاری (خود زنی) است. آنها ممکن است برای رفع تنش درونی یا به قصد کمک گرفتن از دیگران اقدام به «تیغ زدن یا سوزاندن» قسمتهای مختلف بدن خود نمایند. اما اغلب در بازو ، سینه و شکم می‌توان آنها را مشاهده کرد

راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی چاپ چهارم تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال شخصیت مرزی را چنین شرح می دهد: الگوی فراگیر بی ثباتی در روابط فردی، خودانگاره، عواطف و تکانشگری آشکار است که در اوایل بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های گوناگون وجود دارد و با پنج مورد (یا بیشتر) از موارد زیر مشخص می شود:

▪کوششهای مهارگسسته برای اجتناب از طرد یا رهاشدگی واقعی و یا خیالی.

▪ الگویی از روابط بین فردی بی ثبات و افراطی که با نوسان بین دو حد آرمانی کردن و بی ارزش نمودن مشخص می شود .

▪ آشفتگی هویت: بی ثباتی بارز و مستمر خودانگاره یا درک خویشتن.

▪ تکانشگری دست کم در دو زمینه که بالقوه خود آسیب زننده هستند(برای مثال: در خرج کردن، روابط جنسی، سوءمصرف مواد، رانندگی بی پروا، پرخوری کردن)

▪ رفتار خودکشی، حرکات بیانگر و یا تهدید به خودکشی به صورت مکرر، یا رفتار خودآسیب زنی مکرر. رفتارهای خود تخریبی از قبیل سوء مصرف دارو، اختلالات تغذیه‌ای و یا تهدید به خودکشی و رفتارهای انتحاری. این گونه رفتارها معمولاً با نیت گول‌زدن دیگران صورت می‌گیرد

▪بی ثباتی در حالت عاطفی به صورت واکنش پذیری خلقی آشکار( برای مثال: ملال دوره ای شدید، تحریک پذیری، یا اضطراب شدید که معمولاً چند ساعت طول می کشد و تنها در موارد نادر بیش از چند روز پایدار می ماند).

▪احساس مزمن پوچی

▪نامتناسب بودن و شدید بودن خشم یا دشواری در تسلط بر خشم (مثلاً بروز مکرر عصبانیت، خشمگین بودن دائمی، نزاع کردنهای مکرر).

▪ بروز افکار بدگمانانه (پارانوئید) یا علائم شدید تجزیه ای به صورت گذرا در مواقع فشار روانی.

تشخیص افتراقی اختلال مرزی

* اسکیزوفرنی : به علت فقدان دوره‌های پسیکونیک طولانی (قطع ارتباط با واقعیت) شخصت مرزی از اختلال اسکیزوفرنی قابل تفکیک است.

* شخصیت اسکیزوتایپال : در شخصیت مرزی عقاید غیرعادی ، تفکر و تکلم عجیب و غریب مانند آنچه که در اسکیزو تایپال مشاهده می‌شود، دیده نمی‌شود.

* شخصیت پارانوئید : در شخصیت پارانوئید سوء ظن در اکثر موقعیتها حضور دارد ولی شخصت مرزی یک علائم موقت (وابسته به استرس) است.

● ابعاد اختلال شخصیت مرزی

در این جا ضوابط مدل پنج عاملی شخصیت برای اختلال شخصیت مرزی یک نیمرخ فرضی ایجاد کرده است (مک کری ،۱۹۹۴):

الف ـ نوروزگرایی بالا: عواطف منفی مزمن که شامل اضطراب ، ترسویی ، تنش ، تحریک پذیریی، خشم، اندوهگینی، گناه، شرم، دشواری کنترل تکانه (برای مثال در خوردن، نوشیدن یا خرج کردن پول) باورهای نامعقول (برای مثال: انتظارات غیرواقع گرایانه طوری که خود را مجبور کند که همیشه کامل عمل کند)، بدبینی ، اضطراب بدنی بی مورد ، درماندگی و وابستگی به دیگران برای حمایت هیجانی وتصمیم گیری.

ب ـ برونگرایی بالا: پرحرفی، خودافشاگری، عدم توانایی در گذراندن زمان به تنهایی، جلب توجه کردن، حرکات نمایشی در نشان دادن هیجانها، برانگیختگی جنسی بی ملاحظه، تلاشهای نامناسب برای کنترل و تسلط بر دیگران.

ج ـ گشودگی پایین : دشواری در سازگاری اجتماعی یا هر گونه تغییر شخصی، تحمل پایین ، سبک زندگی متفاوت یا درک متفاوت ، بی تفاوتی هیجانی و عدم توانایی در فهم و درک احساسات خویش، دامنه علائق کاهش یافته، بی تفاوتی نسبت به هنر و زیبایی ، همنوایی زیاد با مرجع.

د ـ توافق بالا: زودباوری، اعتماد بیش از اندازه به دیگران ، صداقت زیاد و فراوان، عدم تمایز بین خود و دیگران، قدرت تشخیص علائق شخصی، ناتوانی در مقابله با دیگران و تلافی کردن، به راحتی از چیزی سود بردن .

ه ـ وظیفه شناسی پایین: روشنفکر، فقدان لذت، هنرپیشه بالقوه، ضعف در عملکرد تحصیلی با توجه به تواناییهای نسبی، رعایت نکردن نقشها و تعهدات می تواند فرد را در مقابل قانون قرار دهد. ناتوانی در خود انضباطی (برای مثال : گرفتن رژیم ،تمرین طرح) حتی زمانی که به دلایل پزشکی نیاز است. بی هدف بودن شخصی و حرفه ای(سایت اینترنتی:new idea in personality).

 

رفتاری

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مرز نوروز و سایکوز قرار دارند و مشخصه آنها ناپایداری حالت عاطفی، خلق، رفتار، رابطه با عینیت، و خودانگارهٔ آنها است( کاپلان-سادوک ۲۰۰7).

کارکرد بیماران به گونه ای است که روابط بین فردی آنها را مختل می کند. از آنجا که احساس خصومت و وابستگی را همزمان دارند روابط بین فردیشان آشفته و بهم ریخته است.رفتار این گونه بیماران بسیار غیرقابل پیش بینی است و از همین رو آنها تقریباً هیچ وقت به آن مقدار کارآیی که در توانشان هست دست نمی یابند. رابطهٔ صمیمانه، تلاش دیوانه وار برای اجتناب از رهاشدگی، بیان نامناسب، خشم شدید و دشواری در کنترل خشم، و احتمال این که به کسی که احساس نزدیکی می کنند وابسته شوند، واز طرف دیگر نسبت به دوستان صمیمی خود اگر احساس سرخوردگی پیدا کنند خشم بسیار شدیدی ابراز می کنند. طغیانهای کلامی، خودزنیهای مکرر، انجام دادن دائمی بعضی از کارها، تغییر دادن اهداف، ارزشها، اشتیاقهای شغلی، تغییرات ناگهانی در عقاید و نقشه ها درباره شغل، هویت جنسی، ارزشها و سنخهای دوستان، از دست دادن مکرر شغل، تحصیلات متناوب، ازدواج شکست خورده، رفتار تکانشی، قماربازی، خرج کردن غیرمسولانه پول، پرخوری، سوءمصرفمواد، رفتار جنسی نادرست، رانندگی بی پروا، گرایش به خودکشی، حرکات نمایشی، رفتار خودآسیب زننده(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۹۹۴) تکانش وری،خودویرانگری، رفتارپرخاشگرانه(گاندرسون ،۲۰۰۱).

ويژگي هاي شخصيت هاي مرزي

«مرزي بودن» يعني چه؟ تصور مي شود که اين افراد يک جايي در «مرز» بين روان رنجوري (اضطراب، افسردگي و...) و اسکيزوفرني (آنچه که در زبان عاميانه بدان جنون گفته مي شود) قرار دارند. برخي پژوهشگران معتقدند که اختلال شخصيت مرزي نوعي از اسکيزوفرني يا افسردگي يا احتمالا آميزه اي از آنهاست. مشخصه فرد مبتلا، ناپايداري در اکثر حوزه هاي زندگي است. شخصيت زن آلکس در فيلم «جذابيت شوم» نمونه خوبي است از آنچه يک فرد داراي شخصيت مرزي چه جور آدمي است. در يک صحنه بسيار دراماتيک اين فيلم، آلکس شديدا آشفته مي شود و در لحظه اي، مچ دست خود را مي برد.

شدت اين موضوع نگاهي اجمالي است به ويژگي اصلي افراد مبتلا به اين اختلال; يعني «روابط ميان فردي بي ثبات». شخصيت هاي مرزي تقريبا هميشه به نظر مي رسد که در بحران و طوفان به سر مي برند. چرخش هاي سريع خلق در اينها شايع است: يک لحظه ممکن است نزاع طلب باشند، لحظه بعد افسرده و لحظه اي ديگر شاکي از اين که هيچ احساسي ندارند. افراد مبتلا به اختلا ل شخصيت مرزي اغلب دچار نوع خاصي از افسردگي مي شوند که با احساس هاي پوچي و هيجان پذيري منفي متغير مشخص مي شود. ديويد سلينجر، رمان نويس آمريکايي مجموعه داستاني دارد به نام «دلتنگي هاي نقاش خيابان چهل و هشتم». در اين مجموعه، داستاني وجود دارد با نام «دهانم زيبا و چشمانم سبز» و مردي در آن توصيف مي شود که در خانه منتظر آمدن همسر خود است و دير کردن همسر، وي را شديدا آشفته و هيجاني مي کند و رفتارهايي از پشت تلفن نشان مي دهد که بسيار به هيجان پذيري هاي شخصيت هاي مرزي شباهت دارد. افراد مرزي به ندرت ديگران را آزار مي دهند اما عميقا تحت تاثير رويدادهاي ميان فردي قرار مي گيرند که اغلب افراد به راحتي آنها را از سر مي گذرانند.

اين افراد روابط عميق و پرتوقعي با ديگران برقرار مي کنند و ديگران را نمي توانند خاکستري ببينند، بلکه يا همه را خوب خوب مي دانند يا کاملا بد، پديده اي که دو نيمگي (Splitting) ناميده مي شود. آنها علا وه بر اين که روابط آشفته اي دارند، اغلب در مورد «هويت» خودشان يا اين که آنها واقعا کيستند، دچار سردرگمي مي شوند. حتي بعد از اين که دوره عادي جستجوي هويت را در نوجواني پشت سر گذاشته اند باز هم مطمئن نيستند که از زندگي چه مي خواهند و در سطح عميق تر فاقد درک روشني از خويشتن خويش هستند. عدم اطمينان آنها درباره اين که کيستند، به صورت تغييرات ناگهاني در گزينه هاي زندگي مانند برنامه هاي شغلي، ارزش ها، هدف ها و نوع دوستان جلوه گر مي شود. احساس هاي مزمن کسالت و بي حوصلگي باعث مي شوند افراد مبتلا به اختلا ل شخصيت مرزي به دنبال تحريک باشند. ماجراي روابط آنها، تا اندازه اي اين جستجو براي تجربيات هيجاني شديد را نشان مي دهد. امکان دارد براي رفع کسالت به رفتارهاي تکانشي مانند ولخرجي هاي نسنجيده، رانندگي بي پروا، پرخوري، يا حتي دزدي از فروشگاه ها بپردازند. هيجان ناشي از اين فعاليت ها آنها را سرزنده مي کند. تفکرات خودکشي گرا يا رفتار جرح خويشتن نيز در بين شخصيت هاي مرزي متداول است ولي گاها قصد ندارند خودشان را بکشند و اين رفتار آنها که «خودکشي گونه» نام دارد، ژستي براي جلب توجه خانواده، معشوق يا متخصصان محسوب مي شود. خودزني آنها به وسيله چاقو يا خاموش کردن سيگار بر روي بدن نوعي پرخاشگري هدايت شده به سمت خود است. مرزي هيجان ها را هميشه در حالت اوج (peak) تجربه مي کنند نه در حالت متعادل هنگامي که در حالت اوج هيجان قرار مي گيرند - به ويژه احساس خشم يا گناه شديد - براي آرام کردن خود و کم کردن شعله هيجانات به خودزني مي پردازند; چرا که توان تبديل حالا ت هيجاني خود به کلمات را ندارند و در نتيجه مجبورند که پرخاش شديد را متوجه خويشتن کنند.

شخصيت هاي مشهور مبتلا به اختلا ل مرزي

افرادي مثل مارلين مونرو هنرپيشه لورنس عربستان، توماس ولف، آدلف هيتلر و زلدا فتزجرالد همگي داراي خصلت هاي شخصيتي شبيه به آنچه در افراد مبتلا به اختلا ل شخصيت مرزي ديده مي شود بودند. هر يک از آنها به خاطر رفتارهاي غيرقابل پيش بيني و بي اندازه متغيرشان، عدم تحمل گفت وگوهاي عادي و اجتماعي، دوره هاي نااميدي و بسياري وقايع غيرعادي که مشخصه زندگي آنهاست، مشهور بودند

●اختلالات مرتبط:

اختلالات خلق، اختلالات وابسته به مواد، اختلالات خوردن، اختلال استرس پس از سانحه، اختلال بیش فعالی/ نقصان توجه (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۹۹۴).

اختلال اضطراب تعمیم یافته، اختلال وحشتزدگی، اختلال بدنی شکل، اختلال وسواس فکری و عملی، اختلال گسستگی، اختلال افسردگی عمده، اختلال دوقطبی، اختلال اسکیزوافکتیو، اختلال روان پریشی گذرا، اختلال ادواری خویی(بک و فریمن،۲۰۰۱).

درمان اختلال شخصت مرزی

روان درمانی

درمان انتخابی برای این اختلال روان درمانی می‌باشد که به یک اندازه برای بیمار و درمانگر مشکل است. علت آن بی ثباتی و رفتار تکانشی (لحظه‌ای) و همچنین استفاده از مکانیسم دفاعی«دو نیم سازی» است. (مکانیسمی است که باعث می‌شود شخصیت مرزی متناوبا از درمانگر یا سایر افراد محیط بیزار شده یا آنها را به شدت دوست بدارد. رفتار درمانی و بخصوص آموزش مهارتهای اجتماعی بویژه با استفاده از نوارهای ویدیوئی که بیمار را در مشاهده تأثیر رفتارش بر دیگران توانا می‌کند، مفید است. در کنار روان درمانی انفرادی ، روان درمانی گروهی نیز سودمند می‌باشد.

دارو درمانی

برای اخذ نتایج بهتر دارو درمانی به روان درمانی اضافه می‌شود. داروهای نورولپتیک (ضد جنون) برای کنترل خشم ، خصومت و دوره‌های پسیکوتیک گذرا از داروهای(ضد افسردگی)برای بهبود خلق و بیمار استفاده می‌شود از دیگر داروهای مورد استفاده می‌توان به ضد تشنج‌ها و کربنات لیتیوم اشاره کرد. تجویز این داروها باید تحت نظر روانپزشک باشد.

لینک به دیدگاه
  • 2 سال بعد...

اختلال شخصيّت مرزي يا بينابيني BPO

 

 

 

 

اين گروه در مرز بين اختلال (disoder) و بيماري رواني يا سايكوز (ديوانگي يا جنون) قرار دارند و حتي در موارد استرس شديد مي توانند علايم سايكوز (از جمله هذيان) را نشان دهند.

 

 

n00027454-b.jpg

 

 

اين نوع، جدي ترين اختلال شخصيتي بوده و به همين دليل به آن شخصيت مرزي يا بينابيني گفته مي شود Borderline Personality Disorder باختصار BPO . زيرا اين گروه در مرز بين اختلال (disoder) و بيماري رواني يا سايكوز (ديوانگي يا جنون) قرار دارند و حتي در موارد استرس شديد مي توانند علايم سايكوز (از جمله هذيان) را نشان دهند.

 

از ويژگيهاي BPO ناپايداري در خلق و خو، روابط شخصي (ترس از رها شدن)، هويت آني و لحظه اي خودآزاري است.

 

اين افراد اكثر علايم زير را ديرا هستند:

ــ خلق وخوي بسيار متغيير و متفاوت و نامتناسب دارند (يك روز در اوج آسمان و روزي ديگر در ته جهنم). ممكن است گاهي دچار بيقراري، تحريك پذيري و اضطراب (براي چند ساعت و ندرتاً يكي دو روز) و بدنبالش دچار خشم، وحشت و يا نااميدي شديد شوند.

ــ بدليل ترس از رهاشدن و احساس تنهايي و درماندگي در مواردي كه تهديدي بر اين امر وجود داشته باشد (و حتي در مواردي به صورت ذهني) رفتارهاي بسيار شديد و نامتناسب از خود نشان مي دهند (از خودآزاري به صورت زخمي كردن خود گرفته تا اقدام به خودكشي).

ــ هنوز خود را به درستي نمي شناسند. در واقع در مورد هويت خود (از جمله هويت جنسي) گيج و گنگ هستند و نمي دانند از زندگي خود چه مي خواهند و در موارد شديد، ارزش ها، اهداف، نوع دوستان و شغل شان دائماً در حال تغيير است.

ــ در مشاغلي كه ساختاري مشخص و از قبل تعريف شده وجود نداشته باشد معمولاً مسئله دار مي شوند.

ــ روابط شخصي بسيار هيجاني و ظاهراً قوي ولي ناپايدار دارند. اين افراد ممكن است در مواجهه با فرديكه بالقوه كانديد خوبي براي روابط رمانتيك بنظر مي رسد را در همان يكي دو جلسه ي اول ملاقات در ذهن خود به عنوان فردي ايده آل بسازند و بخواهند زمان زيادي را با او بگذرانند و در همان جلسات اول بسيار صميمي شوند ولي مدت كمي بعد شروع به زير سؤال بردن شخص مي كنند. احساس مي كنند كه طرفشان چندان به آنها توجهي نمي كند، از خود مايه نمي گذارد، يا زماني كه به او نياز دارند، حضور ندارد. آنها رفتاري معامله گرانه با طرفشان دارند (اين همه كار براش كردم يا چند بار زنگ زدم پس حالا نوبت اون هستش).

ــ گاهي يك احساس خلاء و پوچي عميق در درون خود حس مي كنند و به همين خاطر ممكن است دست به رفتارهاي خود آزار دهنده و مخاطره انگيز (از اعتياد گرفته تا بريدن يا زخمي كردن خود و حتي خودسوزي يا تهديد به خودكشي) بزنند.

ــ در بسياري از موارد رفتارهاي غيرقابل پيش بيني و شوك برانگيز دارند.

ــ در رابط اجتماعي بسيار پرتوقع بوده و ديگران (اصولاً همه چيز) در ذهن آنها مطلق (خوب يا بد، سياه يا سفيد) هستند و اگر كوچكترين چيزي خلاف انتظار آنها باشد شديداً به هم مي ريزند (اگر طرفش چند دقيقه اي در رسيدن به قرار تأخير داشته باشد شديداً ناراحت شده و كل شخصيت طرف مقابل را زير سؤال خواهند برد).

ــ بدليل بي حوصلگي و نيز نوعي افسردگي مزمن خفيف، بدنبال هيجان و تنوع بوده و ممكن است دست به رفتارهاي آني و هيجاني غيرمنطقي و نادرست بزنند (ولخرجي، قمار، مسافرتهاي متعدد، رانندگي بي مبالات، مشكلات تغذيه اي، دزدي از فروشگاه، روابط جنسي متعدد و...).

ــ بدليل احساس پوچي عميق، يا در موارد گسستگي رواني و يا پيشگيري از رهاشدن، دست به اعمال خود آزار دهنده بزنند و يا حتي تهديد به خودكشي كنند كه اگرچه معمولاً قصد و ميل دروني براي آن را ندارند ولي در 8 تا10 درصد موارد تهديد و اقدام آنها به مرگ مي انجامد.

ــ معمولاً دچار خشم يا عصبانيت نامتناسب با عامل محرك مي شوند و حالتي تهاجمي پيدا مي كنند و يا كلمات نيش دار و تحقيرآميز يا توهين آميز بكار مي برند.

نكته: در مواقع استرس شديد (خصوصاً مواقع احساس طرد و رهاشدگي) فرد با شخصيت مرزي ممكن است دچار از خود بيخود شدگي يا گسستگي رواني (dissociation or depersonalization) شود كه حالتي شبيه پارانوئيد يوده و معمولاً ظرف چند دقيقه تا چند ساعت از بين مي رود. در اين حالت فرد اقدام به آسيب رساندن به خود (معمولاً بريدن يا سوزاندن قسمتهايي از بدن) مي كند و در چنين شرايطي معمولاً فرد درد چنداني حس نمي كند...

ابعاد پنجگانه شخصيتي مرزي (BPD)

از نقطه نظر ابعاد پنج گانه شخصيتي اين نوع اختلال شخصيتي با ويژگي هاي زير مشخص مي شود:

الف)بي ثباتي احساسي بالا (High Neuroticism): احساسات منفي مزمن (از جمله اضطراب، دلهره، نگراني، ترس، ‌تنش، تحريك پذيري،‌ خشم، دل مردگي، نااميدي، احساس گناه و شرم)؛ اشكال در كنترل هيجانات و تحريكات آني (خوردن، نوشيدن، ولخرجي،...)؛ باورهاي غيرمنطقي و نامعقول (نظير انتظارات غيرمعقول، توقع بيش از حد داشتن از خود يا مطلق گرايي، بدبيني بي مورد،...)؛ نگراني هاي بي پايه جسمي، احساس تنهايي و بي كسي و وابستگي به ديگران براي حمايت عاطفي و تصميم گيري.

ب)برون گرايي بالا (Hight Extraversion): پرحرفي و در نتيجه بيان مطالب غيرضروري و نامناسب و افزايش اصطحكاك با ديگران؛ عدم تحمل و توانايي در گذراندن وقت و فعاليت به تنهايي؛ سعي در جلب توجه ديگران داشتن و ابراز احساسات شديد و نمايشي؛ بي پروايي و بي مبالاتي در كسب هيجان؛ تلاشي نامناسب و شديد براي غلبه و تسلط بر ديگران.

پ)پذيرندگي پايين (Low openness): توانايي كم در تغيير يا تعديل رفتار شخصي و هماهنگي با جمع؛ عدم توانايي در درك و پذيرش (نه لزوماً قبول و تأييد) نقطه نظرات، ايده ها و روش هاي زندگي متفاوت؛ عدم همدلي و نيز عدم توانايي در درك احساسات خود و به زبان آوردن آنها و همچنين در مورد احساسات ديگران؛ علايق محدود؛ بي تفاوتي به جلوه هاي هنر و زيبايي؛ تقابل و مخالفت شديد با مَناصب قدرت.

ت)سازگاري و توافق پذيري بالا (Hight A greeableness): ساده لوحي، رك گويي شديد و بي مورد؛ دست و دل بازي و گشاده دستي؛ گذشت از علايق و حقوق خود و عدم توانايي در ابراز خود و مطالبه ي حق خود؛ به راحتي مورد سوء استفاده قرار گرفتن.

ث)تعهد پذيري و وظيفه شناسي پايين (Low Conscientiousness): باور نكردن توانمنديهاي ذهني و هنري؛ عدم پيروي از قوانين، مقررات و عرف جامعه؛ كنترل نفس پايين حتي اگر دليل قوي وجود داشته باشد؛ فقدان هدف شخصي و شغلي مشخص.

نكته: همچنانكه ذكر شد از ويژگيهاي مشخص مرزي، موج زدن و نواسانات شخصيتي فرد است و لذا ابعاد پنجگانه شخصيتي دائماً در حال تغيير و بالا و پايين رفتن است.

الگوي فكري شخصيت مرزي

در ضمير اين افراد الگوهاي فكري و مكانيسم هاي دفاعي زير نقش بسته است:

*من آدم بدي هستم و بايستي بخاطر آن تنبيه شوم.

*اگر ديگران من واقعي ام را بشناسد ديگر من را دوست نخواهد داشت و من را رها خواهند كرد.

*من به تنهايي از عهده كارها و مشكلات خود بر نخواهم آمد و نياز دارم كه به كسي تكيه كنم.

*هيچكس تمايل و يا توان كمك كردن به من را ندارد.

*ديگران بدجنس هستند و قصد سوء استفاده دارند.

*اگر به كسي اعتماد كنم خود را در معرض آسيب و سوء استفاده قرار مي دهم.

*من بايستي رفتارها، احساسات و نيازهاي خود را با خواسته و تمايلات ديگران هماهنگ و تعديل كنم، درغير اين صورت من را رها خواهند كرد يا ممكن است به من آسيب برسانند.

*اگر خواسته ديگري را برآورده نكنم ممكن است من را رها كرده و تنها شوم.

*هيچ فرد قابل اعتمادي كه بتوانم به او تكيه كنم وجود ندارد.

*من هميشه تنها خواهم ماند.

*من نمي دانم واقعاً از خودم و زندگي چه مي خواهم.

*هيچگاه آنچه را كه مي خواهم نمي توانم بدست آورم.

فرد يا اشخاص نزديك به افراد با چنين شخصيتي احساس درماندگي، يأس و بي انصافي مي كنند. زيرا متهم به چيزهاي نكرده يا نگفته مي شوند. آنها هميشه بايستي مراقب گفتار و رفتار خود باشند تا مبادا موجب رنجش و ناراحتي فرد نشوند. ولي حتي با رعايت اين مسئله باز هم با اين مسئله روبرو مي شوند و بزودي درمي يابند كه با آنها بازي شده است و فرد قصد كنترل آنها را دارد و به آنها دروغ مي گويد و حتي با گذشت از همه چيز باز هم بدهكار خواهند بود و هيچگاه نمي توانند او را راضي و خشنود كنند (و يا بسيار موقت و گذرا خواهد بود).

شيوع و علل شخصيت مرزي

در جوامع غربي شيوع اختلال شخصيتي مرزي 2% تا 3% بوده و در حدود 75% افراد را زنان تشكيل مي دهند. هنوز بدرستي علت اصلي آن شناخته نشده است ولي عوامل و شرايط مستعد كننده زير در آن نقش ايفاء مي كنند:

*سابقه كودك آزاري (فيزيكي يا جنسي خصوصاً توسط اعضاء خانواده) در 40 تا 70% افراد وجود دارد.

*طلاق پدر و مادر يا از دست دادن يكي از آنها يا رها شدن در دوران كودكي

*وجود اختلال شخصيتي در ديگر اعضاء خانواده (در اين حالت احتمال آن 5 برابر مي شود).

*پيوند عاطفي ناامن دوران كودكي

جدي ترين مسئله در افراد با اين نوع اختلال شخصيتي تهديد به خودكشي براي كسب توجه و يا حفظ ديگران است و اگرچه قصد مردن را ندارند ولي در 10% موارد اقدام آنها به خودكشي موفقيت آميز خواهد بود. مسئله ديگر، شيوع بيشتر ساير اختلالات يا بيماري هاي رواني در اين افراد است (افسردگي، ADHD، اعتياد، PTDS، مشكلات تغذيه اي، شخصيت ضد اجتماعي).

نكته: همانطور كه بارها ذكر شده است تمامي اختلالات رواني بدليل اختلال در عملكرد مغز است. اين مسئله ممكن است ناشي از تغييرات واضح ساختماني در مغز (نظير سكته، تومور مغزي و...) يا تغيير در تعادل بيوشيميايي مغز (نظير افزايش يا كاهش متابوليسم نوروترانسميترها در نقاط خاصي از مغز) و يا ناشي از تغيير در ساختار ميكروسكوپيك (در واقع تغيير در مدارهاي عصبي مغز

) باشد كه در اين حالت همراه با افزايش يا كاهش حجم و يا فعاليت قسمتهايي از مغز خواهد بود. در مطالعات بيوشيميايي و تصوير برداري پيشرفته (از جمله FMRI) ديده شده است كه در مغز افراد با اختلال شخصيتي مرزي ميزان فعاليت سمپاتيكي مغز افزايش و فعاليت سروتونيني آن كاهش يافته و حجم هيپوكامپ مغز آنها 15% و حجم آميگدال مغز آنها حدود 8% كمتر از افراد طبيعي بوده است. باز هم، همانطور كه بارها ذكر شد بدليل خاصيت ترميم پذيري مغز (موسوم به neuroplasticity) مي توان با درمان مناسب، اين تغييرات را در طولاني مدت (غالباً در طي چندين ماه و گاهي چندين سال) تا حدود زيادي به حالت تقريباً طبيعي بازگرداند.

توجه: افراد با شخصيت مرزي از نظر عقلاني و هوشي كاملاً طبيعي هستند و مشكل آنها در طرز نگرش شان نسبت به واقعيت ها، سيستم هاي ارزيابي و ارزشي شان است كه در دوران كودكي شكل گرفته اند.

تشخيص و درمان شخصيت مرزي

تشخيص BPD معمولاً از طريق مصاحبه و ويزيت متخصص امكان پذير است اما در بسياري از موارد براي ارزيابي بيشتر، تستهاي تشخيصي نيز يه عمل مي آيد.

درمان BPD معمولاً بسيار مشكل است زيرا اکثر افراد دوره درماني را كامل نمي كنند و دائم روان درمانگر خود را تعويض مي كنند (به همين دليل گروه درماني روش مناسبتري از درمان انفرادي است). اساس درمان BPD روان درماني (خصوصاً كار بر روي اعتماد به نفس و حرمت نفس، اصلاح پيوند عاطفي، شكل دادن هويت طبيعي و مشخص و مناظره اي رفتار درماني) است كه معمولاً چندين ماه تا چندين سال و گاهي بيشتر طول خواهد كشيد. بر حسب مورد ممكن است نياز به درمان دارويي نيز پيدا شود (نظير داروهاي ضد افسردگي در صورت وجود آن و...).

نكته: همچنانكه ملاحظه نموده ايد يكي از اهداف ما اين است كه نشان دهيم تقريباً تمامي اختلالات و مشكلات رواني همانند بيماريهاي جسمي (از سرماخوردگي گرفته تا مرض قند و سرطان) نوعي بيماري هستند با اين تفاوت كه اين اختلالات و بيماريها در مغز و عملكرد آن رخ مي دهد و تقريباً از كنترل فرد خارج است و همانطور كه ما در مواجهه با عزيزي كه دچار بيماري، مثلاً سرطان شده است رنجور و ناراحت نمي شويم بلكه با دلسوزي و شفقت تمام توان خود را در جهت بهبودي او بكار مي بنديم در اختلالات شخصيتي و بيماريهاي رواني نيز بايستي چنين نگرش و رفتاري داشته باشيم.

سناريو:

فيلم Fatal attraction نمونه ي كلاسيك يك شخصيت بينابيني يا مرزي است. براي كسانيكه كه اين فيلم را نديده اند يك مورد از آن را در اينجا ذكر مي كنيم. مورد زير مربوط به يك فرد با شخصيت بينابيني همراه با اختلال دو قطبي و درجاتي از خودشيفتگي است:

مردي 40 ساله هستم و آشنايي من با اين خانم از طريق يك سايت اينترنتي شروع شد. او يك خانم نسبتاً تحصيل كرده 35ساله است كه پس از 10 سال زندگي مشترك مدت11 ماه بود كه از همسرش جدا شده بود و داراي يك دختر 8 ساله است كه با او زندگي مي كند. رابطه ما از همان ابتدا بسيار آتشين شروع شده و تقريباً هر روز همديگر را ملاقات مي كرديم و چند ساعتي را با هم به خوبي و خوشي پشت سر مي گذاشتيم.

او بسيار فهميده، دوست داشتني و مهربان بود و حدود 3 هفته اي از ارتباط ما نگذشته بود كه شروع به ابراز علاقه شديد به من نمود و بيان كرد كه من فردي بي نظير هستم و من هم كمي به او علاقه پيدا كرده بودم. در طي اين مدت معلوم شد كه دچار اختلال دوقطبي (افسردگي شيدايي) تحت درمان دارويي است و در ضمن فقط 2 ماه بود كه از همسرش جداشده بود و علت دروغش را ترس از طرد شدن از طرف من ذكر مي كرد (به قول خودش از همان نگاه اول چيز خاصي در من ديده بود!).

كم كم يك حالت شك و ترديد نسبت به احساسش در مورد من بوجود آمد و بعضي روزها بسيار پر انرژي و شاد و بعضي روزها دمق، گرفته و تمام روز در رختخواب بود كه آن را به بيماري دو قطبي اش نسبت مي داد و مي دادم.

در طول اين مدت هر موقع كمكي يا چيزي مي خواست، جايي مي خواست برود، خريدي بكند و غيره به نحوي حضور من را نيز طلب مي كرد و من نيز هميشه براي او بودم تا اينكه حوالي هفته ششم رابطه مان بود كه مجبور شدم براي يك مأموريت كاري يك روزه به يكي از شهرستانها بروم كه دوستم بدون دليل خاصي اصرار داشت كه نروم و مي گفت كه « اگه منو دوست داري به اين سفر نرو ». به هر حال او را قانع كردم كه مجبورم و رفتم.

بعد از خروج از جلسه كاري در محل مأموريتم متوجه شدم كه او تماس گرفته و پيغام گذاشته است. با او كه تماس گرفتم بسيار سرد صحبت كرد و پرسيد كه چرا تلفن او را جواب ندادم و علت آن را توضيح دادم. فرداي آن روز كه از مأموريت بازگشتم و خواستار ديدار او شدم كارهاي مهم دخترش را بهانه كرد اين امكان برآورده نشد. اين حالت بهانه آوردن چندين روز ادامه داشت و بالاخره گفت كه به كمي خلوت خود نياز دارد تا در مورد رابطه مان فكر كند و سرانجام با مطرح كردن اينكه به من احساس چنداني ندارد، رابطه مان قطع شد. يكي از بهانه هايي كه مي آورد اين بود كه پروژه اي كه مي بايستي دو هفته پيش تمام مي كرد بدليل درگير بودن رابطه با من به پايان نرسانده است و يا با همسر سابقش در مورد فرزندشان دچار مشكل و دردسر شده است و تصميم دارد اصلاً سرپرستي فرزندشان را به پدرش بسپارد و دلايل ديگري از اين قبيل. اين قضيه گذشت تا اينكه دو ماه بعد در كمال تعجب پيغام الكترونيكي (e-mail) از او دريافت كردم: « سلام! حالت چطوره؟ چيكار مي كني؟!!!!...

دوست و اعضاي خانواده فردي با شخصيت بينابيني چگونه مي توانند به فرد كمك كنند؟

تنها كمكي كه مي توانند بكنند اين است كه با مهر و محبت و تشويق او را ترغيب كنند تا يك روانشناس يا روانپزشك متخصص و باتجربه ببيند و دوره درماني را كامل كند. در رابطه با اين افراد خود را فراموش نكنيد و هيچگاه سعي نكنيد نقش منجي و درمانگر را بازي كنيد (حتي بسياري از متخصصين نيز از اين كار عاجز هستند تا چه برسد به افراد عادي).

آيا رابطه با فردي كه دچار شخصيت بينابيني است ممكن است سرانجام خوبي داشته باشد؟

تقريباً هميشه خير. رابطه با چنين افرادي به جز تنش و ناراحتي هاي شديد و اينكه فرد براي مدتي بازيچه قرار گيرد و در پايان نيز مقصر، گناهكار و بدهكار شود چيز ديگري به همراه نخواهد داشت.

 

 

نويسندگان:

دکتر سيد اصغر ساداتيان

دکتر ماهيار آذر

 

منبع مقاله :

ساداتيان، اصغر؛ آذر، ماهيار؛ (1389) آمادگي و شرايط لازم براي ازدواج، تهران: ما و شما، چاپ اول.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...