d-a-r-y-a 133 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اسفند، ۱۳۸۸ می گویند پادشاهی فرمان داده بود هر کس برایش سرگرمی جذاب و مفرحی بیاورد هر چیزی بخواهد به او خواهد داد. شخصی بازی شطرنج را برای او می برد و پادشاه نیز راضی می شود و قرار می شود هر چه می خواهد به او پاداش بدهند ولی شخص درخواست عجیبی از پادشاه می کند. او می گوید من چیز زیادی نمی خواهم صفحه شطرنج 64 خانه است در خانه اول یک دانه گندم قرار بدهند و در خانه بعدی دو برابر خانه اول گندم قرار دهند و در خانه بعدی دو برابر خانه قبلی همینطور تا خانه آخر و همان مقدار گندم برای من کافی است. پادشاه به او می گویید که تو می توانستی چیزی بیشتر از چند کیسه گندم در خواست کنی و او می گوید من به همین مقدار راضی هستم . پادشاه فکر می کند با عجب آدم ساده لوحی طرف است. دستور می دهد این مقدار گندم را محاسبه کنند و به شخص بدهند. پس از چند روز مسئول انبار گندم خدمت پادشاه می رسد و گزارش می دهد که اگر تمام گندم های کل کشور را جمع کنیم و از همه کشور های همسایه هم قرض بگیریم حتی کفاف بخشی از گندم در خواستی را نمی دهد. این مثال از عجایب یک تصاعد است که آن قدر بزرگ می شود حتی در ذهن انسان نیز نمی گنجد. جالب است بدانید امروزه محاسبه کرده اند برای اینکه مقدار گندم در خواستی آن شخص کم توقع تامین شود باید تمام سطح کره زمین اعم از خشکی ها و دریاها 5 بار زیر کشت برود لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده