amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ در هر صورت این یک انحراف هستش و نمیتونیم از لحاظ منطقی این باور را بپذیریم که همجنسگرایی یک نوع رفتار مصالحت آمیز جنسی هستش!همونطور که دوست عزیزمون فرمودند بیشترین علت ایجاد رابطه جنسی تولید مثل هستش و زمانی که این عمل به صورت طبیعی نباشه یک انحراف محسوب میشه باز هم شما همجنسگرایی و ترنسکشوال را با هم اشتباه گرفتید. موفق باشید اگر بنا بر اين باشه كه هر رابطه ي جنسي صرفا براي ازدياد و ادامه ي نسل باشد بايد بپذيريم كه زوجي كه 2 فرزند دارد تنها 2 بار رابطه ي جنسي داشته. و يا اينكه زن ها را با دستگاه جوجه كشي يكسان فرض كنيم(با پوزش فراوان از تمامي بانوان حاضر).ضمن اينكه يك رابطه ي جنسي صرفا و صرفا س.ك.س نيست و اين ديدگاه كه مي گويد:"آبريز گاهي است درون آبريز گاه " از ابتدا باطل بوده زيرا همه مي دانيم كه گوينده ي اين سخن داراي زن هاي زياد و فرزندان زيادي بوده. اما اين نكته كه مي فرماييد در هر صورت يك انحراف است . انحراف زماني معني پيدا مي كند كه شما يك چيز را اصل بپنداريد و هر چه از مسير مورد پذيرش شما خارج شود را منحرف بناميد .اينكه دگر جنس گرا ها در اكثريت هستند و گردش امور جامعه را در دست دارند دليل بر اين نيست كه آنها اصل هستند.باز مي گويم كه آمار در جوامع مختلف نشان مي دهد كه بايسكشوال ها در اكثريت هستند و نه دگرجنس گراها منتها بايسكشوال ها به خاطر توانايي هضم شدن در هر دو گروه معمولا در محاسبات به نظر نمي آيند. نكته ي ديگر اينكه امروزه به مدد علم ديگر براي فرزند دار شدن نيازي به مرد ها نيست و مي توان با علم ژنتيك و با استفاده از سلول هاي بنيادي هر زن آن زن را بارور ساخت بدون نياز به دخالت هيچ مردي.آيا اين به اين معني است كه چون مرد از چرخه ي توليد مثل خارج مي شود وجود او را يك انحراف خلقت بناميم؟ و مورد اخر اينكه من در نوشتارم از 4 لفظ استفاده كردم: هموسكشوال يا همجنس گرا بايسكشوال يا دو جنس كرا دگر جنس گرا و ترنسكشوال و بيان كردم كه در معافيت سربازي 2 كد وجود دارد يكي براي هموسكشوال ها و يكي براي ترنسكشوال ها و ما بين اين دو تفاوت قايل شدم.اينكه چرا باز مي گوييد من اين دو را با هم اشتباه گرفتم در عجبم. براي دوستاني كه تفاوت اين دو واژه را نمي دانند: ترنسكشوال به فردي اطلاق مي شود كه شخصيت جنسي فيزيكي او با شخصيت جنسي روحي و رواني او در تضاد است.يعني اگر چه در ظاهر و جسم داراي اندام هاي جنسي مردانه(يا زنانه ) هست اما از نظر روحي و رواني داراي شخصيت زنانه(مردانه) است .امروزه در اكثر كشور ها (از جمله ايران) براي تغيير جنسيت اين افراد و يكسان سازي جسم و روحشان برنامه هاي درماني و حمايتي وجود دارد. هموسكشوال به فردي گفته مي شود كه از جنسيت فيزيكي خود ناراضي نيست و خود را در غالب همان جنسيتي كه دارد پذيرفته اما از نظر گرايش جنسي تمايلي به برقراري ارتباط با جنس مخالف ندارد . اين پست آخر من بود چون مطلب خيلي از موضوع تاپيك خارج شده. شادمان باشيد 5 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ تازه 1 ساله فهمیدی؟ چقدر مثبتتتتتت، قبلا به جکا چطوری میخندیدی؟ فیلم سطحیی بود، اصلا واقعی نبود، مخصوصا برادره خیلی مسخره بازی میکرد بله درمورد خانوما رو یه ساله فهمیدم ولی مال اقایون رو ازمدتها پیش میدونستم لینک به دیدگاه
EVF 5465 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۱ اگر بنا بر اين باشه كه هر رابطه ي جنسي صرفا براي ازدياد و ادامه ي نسل باشد بايد بپذيريم كه زوجي كه 2 فرزند دارد تنها 2 بار رابطه ي جنسي داشته.و يا اينكه زن ها را با دستگاه جوجه كشي يكسان فرض كنيم(با پوزش فراوان از تمامي بانوان حاضر).ضمن اينكه يك رابطه ي جنسي صرفا و صرفا س.ك.س نيست و اين ديدگاه كه مي گويد:"آبريز گاهي است درون آبريز گاه " از ابتدا باطل بوده زيرا همه مي دانيم كه گوينده ي اين سخن داراي زن هاي زياد و فرزندان زيادي بوده. اما اين نكته كه مي فرماييد در هر صورت يك انحراف است . انحراف زماني معني پيدا مي كند كه شما يك چيز را اصل بپنداريد و هر چه از مسير مورد پذيرش شما خارج شود را منحرف بناميد .اينكه دگر جنس گرا ها در اكثريت هستند و گردش امور جامعه را در دست دارند دليل بر اين نيست كه آنها اصل هستند.باز مي گويم كه آمار در جوامع مختلف نشان مي دهد كه بايسكشوال ها در اكثريت هستند و نه دگرجنس گراها منتها بايسكشوال ها به خاطر توانايي هضم شدن در هر دو گروه معمولا در محاسبات به نظر نمي آيند. نكته ي ديگر اينكه امروزه به مدد علم ديگر براي فرزند دار شدن نيازي به مرد ها نيست و مي توان با علم ژنتيك و با استفاده از سلول هاي بنيادي هر زن آن زن را بارور ساخت بدون نياز به دخالت هيچ مردي.آيا اين به اين معني است كه چون مرد از چرخه ي توليد مثل خارج مي شود وجود او را يك انحراف خلقت بناميم؟ و مورد اخر اينكه من در نوشتارم از 4 لفظ استفاده كردم: هموسكشوال يا همجنس گرا بايسكشوال يا دو جنس كرا دگر جنس گرا و ترنسكشوال و بيان كردم كه در معافيت سربازي 2 كد وجود دارد يكي براي هموسكشوال ها و يكي براي ترنسكشوال ها و ما بين اين دو تفاوت قايل شدم.اينكه چرا باز مي گوييد من اين دو را با هم اشتباه گرفتم در عجبم. براي دوستاني كه تفاوت اين دو واژه را نمي دانند: ترنسكشوال به فردي اطلاق مي شود كه شخصيت جنسي فيزيكي او با شخصيت جنسي روحي و رواني او در تضاد است.يعني اگر چه در ظاهر و جسم داراي اندام هاي جنسي مردانه(يا زنانه ) هست اما از نظر روحي و رواني داراي شخصيت زنانه(مردانه) است .امروزه در اكثر كشور ها (از جمله ايران) براي تغيير جنسيت اين افراد و يكسان سازي جسم و روحشان برنامه هاي درماني و حمايتي وجود دارد. هموسكشوال به فردي گفته مي شود كه از جنسيت فيزيكي خود ناراضي نيست و خود را در غالب همان جنسيتي كه دارد پذيرفته اما از نظر گرايش جنسي تمايلي به برقراري ارتباط با جنس مخالف ندارد . اين پست آخر من بود چون مطلب خيلي از موضوع تاپيك خارج شده. شادمان باشيد درود مطالب خوبی بود اما بنده قانع نشدم چون نمیشه پیشرفت تکنولوژی در اصول فلسفه،منطق و روانشناسی تاثیرات اساسی بدهد. همانطور که در قرآن آمده است: ما از هر چیز زوج آفریدیم" و در جایی دیگر می فرماید: کسانى که براى اقناع غریزه جنسى خود راهی غیر از ازدواج طلب کنند, تجاوزگرند(مؤمنون:۷) مرحوم علامه محمدتقی جعفری (ره) درجواب فیلسوف شهیر اروپایی برتراند راسل که پرسیده بود چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و برایش قانون وضع کرده است، نوشت: «با ازدواج میخواهد انسان به وجود آید، مساله تولد انسان مطرح است.» ارضای غریزه جنسی و تامین نیازهای فیزیولوژیک انسان از آثار مثبت ازدواج است؛ ولی میتوان فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو کرد: تکمیل، تسکین و تولید. از نگاه کلی تر هم جنس بازی و بخصوص لواط، عملی بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خوانی نداشت، تأثیر سوء دارد و بر تحیر و سرگردانی و پریشانی آنها افزوده میشود. به همین دلیل روایات زیادی درباره مذمت هم جنس بازی نقل شده که بسیار تکان دهنده است. با مطالعه آن روایات، میتوان به زشت بودن این عمل پی برد. قطعاً روایات برای افراد مؤمن در جلوگیری از این عادت ناپسند مؤثر است. در مذمّت لواط در قرآن از قول حضرت لوط به قومش آمده است: «أتأتون الذکران من العالمین؛ آیا در میان جهانیان شما به سراغ جنس مرد میروید و همسرانی را که خدا برای شما آفریده است رها میکنید؟! شما قوم تجاوزگری هستید».(شعراء:۱۶۵) این رابطه از نظر شرعی کاملا مردود است و هرگز نباید انجام گیرد کما اینکه امام صادق (ع) در بیان فلسفه حرمت لواط میفرماید: اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زنان بی نیاز میشدند و این موجب قطع نسل بشر میشد و مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی به بار میآورد.( وسائل الشیعه، ج۴، ص۲۵۲) از نظر پزشکی نیز ثابت شده که رابطه همجنس با همجنس یک رابطه پرخطر است. هیچ پزشکی چنین رابطه ای را توصیه نمیکند و مسلما هیچ نظریه مبنی بر سالم بودن و بی ضرر بودن این رابطه ارائه نگردیده، بر عکس، این رابطه همیشه از نظر پزشکی نقض گردیده است. از طرف دیگر سایر بیمارهای عفونی، ویروسی همانند هپاتیت، ایدز، سفلیس و سایر بیماریهای مقاربتی از طریق مقعد (پشت) ،در مورد لواط، راحتتر منتقل میشوند. خیلی از افراد تصور میکنند که در رابطه مقعدی هیچ خطری آنها را تهدید نمیکند، در حالی که چون مقعد در درون خود باکتریهای زیادی دارد، انتقال ویروسهای نظیر ایدز و... راحتتر انجام میگیرد این باکتریها با شستشو از بین نمیروند. از آن گذشته دریچه مقعد یک دربچه خروجی است، پس وارد شدن هر چیزی از این دریچه علاوه بر آسیب به دریچه و موارد ذکر شده همراه با درد است و به مرور باعث باز شدن هر چه بیشتر دریچه مقعد و پیدایش عوارض ذکر شده میشود. یکی از شبهات پیرامون همجنسگرایی اینستکه این میل در برخی انسانها بیشتر است و به صورت ژنتیک اینگونه میباشد، در واقع به شکلی این افراد نمیتوانند جلوی خود را بگیرند. پاسخ: اولین نکته اینکه از دیدگاه علم روز، همچنان نظریۀ قویتر اینستکه، همجنسگرایی آموختنی است و نه ژنتیک. دوم اینکه حتی اگر چنین بود این مسئله دلیل نمیشود که فرد به گناه دست بزند. به صورت مشابه برخی افراد نیز به صورت ژنتیک تمایل زیادی به خشونت و قتل دارند. آیا این دلیل میشود که این افراد دست به جنایت و قتل بزنند؟ سوم اینکه این افراد میتوانند شهوات خود را با جنس مخالف ارضا کنند تا مجبور نباشند که به همجنس گرایش کنند یا میتوانند با داروهایی به کاهش این میل انحراف یافته بپردازند. یک نکته: این نکته را نیز اضافه میکنم که همجنسگرایان افراد متجاوزی هستند و حتی در صورت آزادی این عمل زشت، باز هم دست به تجاوز به عنف میزنند تا جایی طبق مستند آمریکایی "she stolen my voice" میبینیم که در آمریکا ۳۰٪ از زنان تنها مورد تجاوز زنان همجنسگرا قرار میگیرند و در مورد مردها که این گرایش بیشتر است خود شما حساب کنید که وضع چگونه است(چنین آماری را به طور رسمی نمیتوان مطرح کرد چون بیشتر اوقات مردهایی که مورد تجاوز قرار میگیرند از اینکه این مسئله را مطرح کنند، شرم دارند.) ما راه را نشان می دهیم یا شکر گذار خواهد بود یا ... موفق باشید 1 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۱ فیلم سینمایی "عشق در تهران"، رویاها و آرزوهای دو دختر همجنسگرا را به تصویر میکشد که دربند باید و نبایدهای جامعهی بستهی ایرانند. این فیلم تا به حال "جایزهی تماشاگران" هفت جشنواره را از آن خود ساخته است.دستمایهی اصلی فیلم "عشق در تهران" که عنوان اصلی آن "شرایط" است، ناکامی رابطهی عاطفی دو دختر همکلاسی به نامهای شیرین و عاطفه است. این دو دوست جداییناپذیر در آستانهی کشف نیازها و لذتهای جنسی خود، به یکدیگر دل میسپرند و به قلمرو ممنوعهی عشق به همجنس پا میگذارند. آزادمنشی محدود مریم کشاورز، کارگردان این فیلم ۱۰۵ دقیقهای در بستر نمایش این رابطهی غیرقراردادی، تصویرگر مناسبات ناهنجار اعضای یک خانوادهی ثروتمند "آزادمنش" نیز هست. "آزادمنشی" این خانوادهی پایتختنشین ولی نامحدود نیست و چارچوب تنگ خود را هنگامی برملا میسازد که از در ستیز با این عشق ممنوعه برمیآید. فیلم سینمایی "عشق در تهران"، از سوی دیگر نشاندهندهی دوگانگی فرهنگی جامعهی ایران و شیوهی زندگی تحمیلی به مردم این سرزمین نیز هست. پوستر فیلم "عشق در تهران" داستان فیلم شیرین و عاطفه، دو دختر جوان و مدرن ۱۶ ساله هستند که برای گریز از واقعیت خشن پیرامون خود، به رویاپردازی، دنیای غیرواقعی و زندگی "زیرزمینی" به شیوهی زندگی بخشی از جوانان ایران رو میآورند. مهمانیهای ممنوعه، داشتن روابط جنسی آزاد، استعمال مواد مخدر، طغیان، سرکشی و ایستادگی در برابر ساختارهای سنتی جامعهای بسته، خطوط اصلی این دنیا را میسازد. مریم کشاورز دربارهی فیلم خود میگوید: «این فیلم، صدای نسلی است که از همه لذتها، تفریحها و هیجانات دوران جوانی ممنوع شده و از اینرو، خودبهخود راهی برای نفسکشیدن، فریاد زدن و رسیدن به عشق و لذت مییابد.» عاطفه در خانوادهای ثروتمند بزرگ شده و شیرین نزد مادربزرگ و دایی خود به گذران زندگیای تنگدستانه خو گرفته است. پدر و مادر شیرین که استاد دانشگاه بودهاند، در آغاز انقلاب اعدام شدهاند. عشق این دو دختر به یکدیگر که در آستانهی شکوفایی حس و جسم خودند، هنگامی برملا میشود که مهران، برادر معتاد عاطفه، به شیرین دل میبازد. او در حال ترک اعتیاد، به نیروهای بسیجی میپیوندد، برای آنان جاسوسی میکند و بهخاطر کامجویی از شیرین، حتی به قدرت مراجع مذهبی نیز متوسل میشود... زبان تصویری مریم کشاورز میکوشد، این داستان پرفراز و نشیب و چند لایه را با تصاویری گویا و ساختاری پرکشش به نمایش در آورد و برای این منظور، حتی از نماهای قالبی سود میجوید، ولی آنها را در متنی نمادین میگنجاند. به عنوان مثال، نخستین همآغوشی شیرین و عاطفه با صدای موذن در حال ادای اذان به تصویر کشیده میشود. این ندای ممنوعیت، در نمایی که روشنایی سحر، تاریکی شب را پس میزند، خاموش میشود و عاطفه و شیرین با بیکینی تن به آبهای دریای شمال میسپارند... نمایی از فیلم "عشق در تهران". اغلب صحنههای فیلم در بیروت فیلمبرداری شده است فیلم "عشق در تهران"، به نظر کارگردان آن، فیلمی سیاسی نیست. مریم کشاورز در این رابطه میگوید: «به هیچ عنوان قصد نداشتم فیلمی سیاسی بسازم. ولی در شرایطی که حکومت میکوشد تمام جنبههای زندگی خصوصی مردم را کنترل کند، زندگی خصوصی آنان هم، به نوعی سیاسی میشود.» بازیگر نقش عاطفه، نیکول بوشهری است و سارا کاظمی، نقش شیرین را بازی میکند. کارگردان فیلم فیلم سینمایی "عشق در تهران"، نخستین فیلم بلند مریم کشاورز است. فیلمنامهی این اثر، به قلم خود اوست. این کارگردان جوان، پیش از آن که به سینما رو آورد، در دانشگاه شیراز در رشتهی ادبیات فارسی تحصیل میکرده و در خارج از ایران در دانشگاههای مختلف آمریکا در رشتههای ادبیات انگلیسی، مطالعات خاورنزدیک و پژوهشهای زنان درس خوانده است. آخرین رشتهی تحصیلی او فیلم، از دانشگاه NYU نیویورک است. نمایی از فیلم "عشق در تهران" نخستین فیلم مستند کشاورز "رنگ عشق" نام دارد که درچند جشنوارهی سینمایی از جمله فستیوال جهانی فیلم مونترال به نمایش درآمد و جوایز بسیاری را برای این فیلمساز به همراه داشت. فیلم کوتاه "روزی که من مردم" The Day I Died این کارگردان در سال ۲۰۰۵ ، دو جایزهی برلیناله را از آن خود کرد: جایزهی "خرس طلائی" برای بهترین فیلم کوتاه و جایزهی ویژهی هیئت داوران. فیلم "عشق در تهران"، از روز ۲۴ ماه مه در سینماهای آلمان به نمایش در میآید عشق ممنوع در تهران ؟ این که اصلا اسم فارسی نداشت اسمش Circumstance بود من خیلی وقت پیش دانلودش کردم اگه هنوز لینک دان گیر نیاوردی الان یه لینک برات پ.خ میکنم در مورد خود فیلم همونطور که دوستان هم گفتن واقعا شیوه ی پرداخت به موضوع فاجعه بود بازی هاشونم واقعا رو اعصابه خیلی باید حوصله داشته باشی بتونی تا آخر دیدنشو تحمل کنی 1 لینک به دیدگاه
betisa 11 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۹۱ با سلام به همه کسانی که در این تاپیک نظر داده اند. یک خواهش دارم از اونهایی که به نظرشون این مسئله بیماریه و بسیار هم برش تاکیید دارند تا با این روش هم به خودشون التیام وجدانی بدن هم تضادهای موجود در مسئله رو یک جور پوشش بدن. اولین مسئله ای که من میخوام اینجا سریح بگم اینه که من یک هم*جنس*گرا هستم. میخوام کمی از تجربه خودم بگم نه از لحاظ س*ک*س*ی بلکه از لحاظ اجتماعی و فردی! البته این رو هم میدونم که خارج بحث هست کمی خودتون رو جای من بگزارید و تخیل خودتون رو به کار ببرید میدونم این کمی مشکله از وقتی که خودم رو شناختم به هم جنس خودم علاقه زیادی داشتم توی دبیرستان همه به دنبال دختر بودن ولی من همش دنبال بچه های مدرسه خودمون هر چقدر هم تلاش کردم نتونستم چراییش رو درک کنم و در تضاد وسردر گمی شدید بودم (و هستم) از طرفی علاقه و اشتیاق باطنی بود که داشتم و از طرفی قبه و گناه بودن مسئله و این که چیکار کنم. اوایل فکر میکردم گذراست به همین خاطر خودم رو توی انزوا قرار دادم که به هم مدرسه ای هام فکر نکنم و یک جور ریاضت برای خودم درست کردم. بعد به کمک یکی از دوستای دبیرستانم با یک دختر آشنا شدم و با هم دوست شدیم البته در حد دوستی خیلی با هم خوب بودیم و خیلی با هم صمیمی کمی که گذشت به تحریک یکی از صمیمی ترین دوستام که این مسئله رو میدونست قرار شد که با دختری *** داشته باشم خوب تنها چیزی که میتونم بگم اینه که کل ماجرا 1 دقیقه هم طول نکشید و من دچار حالت تحوع شدید شدم و از اتاق اومدم بیرون و به خاطر این مسئله همیشه مایه خنده دوستم هستم بعد از این ماجرا شروع به خوندن کتاب مجله و مقاله و دیدن انواع مستند و فیلم در این باره کردم اما تمام این ها سردر گمی من رو که کم نکرد بیشتر هم کرد تا جایی که پیش یک روان شناس خبره که استاد دانشگاه بود و بسیار هم معروف رفتم اون بهم اطمینان داد که من بیمارم و اون من رو درمان میکنه تا حدی که من حاظر به بستری در کلینیک دکتر شدم انواع درمان رو تجربه کردم که شامل رفتار درمانی هورمون درمانی و... بود که حدود 2 سال طول کشید و من مشتاق (و نا آگاه) ادامه میدادم و بعد از این دو سال به من گفتن که بیمار نیستم و درمان هم بر من جواب مثبت داده من هم خوشحال به زندگیه عادی برگشتم تا چند ماه آدم بسیار خنثی از لحاظ جن*سی و در عن حال فعال از نظر کاری بودم اما این فقط 5 ماه طول کشید تا این که بردیا وارد زندگی من شد و همه چیز تغییر کردو. من و اون الان 4 سال هست که با هم هستیم و خوشالیم که با هم هستیم نمیدونم که این ماجرا روشنگر بود یا نه اما این تجربه من در زندگیم بود 1 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد، ۱۳۹۱ تا جایی که پیش یک روان شناس خبره که استاد دانشگاه بود و بسیار هم معروف رفتم اون بهم اطمینان داد که من بیمارم و اون من رو درمان میکنه تا حدی که من حاظر به بستری در کلینیک دکتر شدم انواع درمان رو تجربه کردم که شامل رفتار درمانی هورمون درمانی و... بود که حدود 2 سال طول کشید و من مشتاق (و نا آگاه) ادامه میدادم و بعد از این دو سال به من گفتن که بیمار نیستم و درمان هم بر من جواب مثبت داده من هم خوشحال به زندگیه عادی برگشتم تا چند ماه آدم بسیار خنثی از لحاظ جن*سی و در عن حال فعال از نظر کاری بودم اما این فقط 5 ماه طول کشید تا این که بردیا وارد زندگی من شد و همه چیز تغییر کردو. من و اون الان 4 سال هست که با هم هستیم و خوشالیم که با هم هستیم نمیدونم که این ماجرا روشنگر بود یا نه اما این تجربه من در زندگیم بود ببخشید من متوجه نشدم توی اون کلینیک چه درمانی قرار بود بشید که میگید مثبت بود ؟ شما هم**ــجنس**ــگرا بودین رفتین بستری بشید که گرایش جن*سی تون عوض بشه ؟ خب بعد از درمان هم که باز هم**ــجنس**ــگرا باقی موندین پس چه اتفاقی توی اون کلینیک افتاد ؟ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده