رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

در بیشتر خوابگاه های دانشجویی تخت ها در ردیف های دوطبقه وجود دارند. دانشجویان زیادی هستند که از تخت های طبقه بالایی در سکوت سنگین نیمه شب به پائین پرت می شوند. اگر خوابگاه مسئولیت پذیر باشد آنها به زودی به بیمارستان منتقل می شوند سر و کمر آنها اسکن می شود و این داستان مدت ها مایه خنده و مزاح دیگر دانشجویان می شود. با این حال چاره ای از تخت دو طبقه نیست. نخست آن که تختخواب های دوطبقه سال هاست برای استفاده های خانگی نیز طراحی شده و از سویی خوابگاه ها بشدت با کمبود فضا و ساختمان روبه رو هستند به ناچار باید تخت دانشجویان را بر روی یکدیگر سوار کرد. تنها می توان آن را مجهزتر، امن تر و زیباتر کرد. ردیف و معماری سکونت در شهرها نیز داستان مشابهی دارد. شهرنشین ها و شهرسازهای قدیم به تدریج ترجیح دادند به جای آن که خانه های خود را به موازات افق گسترش دهند، از روش چیدمان طبقات بر روی یکدیگر استفاده کنند. این چیدمان آنقدر بالا و بالاتر رفت که آسمانخراش ها و برج ها، به مانند دکل های شیشه ای و بتونی بالابلندهایی شدند که جلوه ای جدید به شهرها دادند. تعارض در کشمکش بین بلندها و کوتاه ها پدید می آید، این که هر کدام تا چه اندازه حدود خود را می شناسند، چه چهره ای به شهر می دهند و تا چه اندازه سایه سنگین خود را بر زمین زیرپای خود در شهرها تحمیل می کنند.

 

شهرداری در ایران

بحث بلندمرتبه سازی و برج سازی در شهرهای بزرگ بیشتر از هر چیز مستلزم وارد شدن در مباحث سیاست گذاری اداره شهرها، مسکن، اقتصاد شهرها و سیاست های کلی است که همه این موارد را دربرمی گیرد. این داستان در کشور ما دارای ابعاد چند وجهی بسیاری است. کالبد شکافی چهره کنونی شهرهای بزرگ از جمله پایتخت نیازمند بررسی روند سیاست گذاری های شهری است. شهرداری ها در ایران از آغاز زیر نظر مستقیم حکومت مرکزی اداره می شده اند. ساختار شهرداری ها مجموعه ای از ساز وکار در ۳ بنیان اصلی اجتماعی، قانونی و فنی است. با این حال این مجموعه از آنجا که در ایران از دیرباز بر دوش نظام شهروندی بنا نشده است، چیزی به نام نظام مدیریت محلی نیز وجود نداشته است. بدین ترتیب سازوکار شهرداری ها بیشتر از آنکه متأثر از زیرساخت های شهری، محلی، شهروندی و منطقه ای باشد متأثر از ارکان سیاستگذاری حاکم بر آن اراده های تصمیم گیری حکومتی بوده است. با این حال همین ساختار ناقص و کپی شده نیز اگرچه ساختاری مردمی نداشته است اما در بدو شکل گیری به الزامات فنی و تخصصی نیز بی توجه نبود. شاید مهم ترین دلیل برای توجیه چنین ادعایی هدف غایی امروزی کردن شهرها بوده است. شهر شالوده و نماد حرکت های اجتماعی و سیر پیشرفت تلقی شده است، بنابراین حتی اگر مجهز به الزامات شهرسازی نبودیم اما دیدگاهی به شهر وجود داشت که نشانگر شهر به عنوان غایت مدرنیسم بود. با این حال اگر برای مدرنیسم به حرکتی اصولی قایل باشیم نیازمند نوعی حسابگری و سنجش است در غیر این صورت ، بیشتر به یک جشن دست چندم نمایشی شبیه می شود. بدین ترتیب خیابان کشی، میدان سازی، بناهای عمومی، پارک ها، مراکز هنری، برق، آب، لوله کشی و نظافت شهری تا اواخر دهه ۳۰ ادامه پیدا کرد. اما چشم انداز شهرها مانند داستان جایگزینی چینی بر مس بود، به طبع هر کسی را به این رغبت وامی داشت که با سرریز درآمدهای نفت، کاشانه قدیمی خود را وانهد و شهر زیبا و پرزرق و برق را تجربه کند. دهه چهل حکایت گشوده ترین دروازه های شهری در برابر مهاجرت روستائیان است. به ناچار شهر باید کالبد خود را با حجم جدید انطباق می داد . در حقیقت وضع قوانین جدید در مورد وظایف شهرداری ها، نوسازی شهرها و نظارت شهرداری ها بر احداث ساختمان، معابر و طرح های شهرسازی در همین جا بود که سیر تکوینی خود را در تاریخ شهرهای ایرانی طی کرد. نخستین طرح جامع تهران در سال ۴۸ دستی همه جانبه بر سر و روی تهران می کشید. طرح جامع از قرار نظام توزیع جمعیت، خدمات، شبکه عبور و مرور و سیستم بزرگراه ها، نظام کاربری زمین و تراکم ساختمان بود. چیزی به نام نوسازی بافت های قدیم، مبلمان شهری و توسعه پارک ها نیز از همین جا آغاز شد. دهه پنجاه به نوعی دهه شکل گیری کادرهای متعدد فنی ـ مهندسی بودند. بدین ترتیب با شتاب هر چه بیشتر متولیان و اداره کنندگان فنی و مهندسی شهر پایه ریزی می شدند. چیزی مانند سازمان نظام مهندسی یا وزارت مسکن و شهرسازی و شورای عالی شهرسازی و معماری پا به شهر گذاشتند. همچنان که نخستین زمزمه های قطاری از قعر زمین های تهران، شایعه حیرت آور شب نشینی های تهرانی ها بود، در گوشه دیگری از تهران نقل دیگری برپا بود. «بلندمرتبه سازی» به یکباره اکباتان با ابهت بتونی خود در ورای تهران سر برآورد. شهرک غرب دیگر پروژه بلندمرتبه سازی مسکونی بود. بدین ترتیب بلندمرتبه سازی نخستین بار در دهه پنجاه بر فراز شهر خوابیده در سطح تهران، چشم گشود. بلند مرتبه سازی این گونه تعریف می شد: «وسیله ای برای انتقال تکنولوژی بلندمرتبه سازی و نوسازی و توسعه جدید شهری.»

در دهه های بعد مهاجران و اقشار حاشیه ای کسانی بودند که در میان این طرح های بزرگ جا مانده بودند. مجوز خانه سازی در سطوح خدماتی و تراکم ساختمانی یکسان به نوعی حاصل شورش اقشار روستایی و مهاجر بود. تقریباً گسست در تاریخ شهرداری از همین زمان شروع شد اگر شهر انسجام ساخت خود را از دست بدهد، انگیزه برای مشارکت شهروندان نیز کاهش پیدا می کند. چیزی که اگرچه هیچگاه شهرداری در ایران بر پایه مشارکت شهروندی شکل نگرفته بود اما حداقل پایه های فنی و انسجام شهر نیز از دست می رفت. بدین ترتیب تهران ناهمگون و بی اندازه سر به آسمان کشید. داستانی که بر سر آن هر گروهی مدعای خود را دارد.

 

برج های سرگردان

برج سیرز «sears» شیکاگو در زمینی به وسعت۴۰۰ هزار متر مربع در ۱۱۰ طبقه هر روز صبح مثل یک شهر مجزا ،زندگی را شروع می کند.

طراحی برج به شکلی است که در برابر توفان های فصلی شیکاگو نوعی خاصیت متحرک دارد به شکلی که حتی ساکنان طبقات بالایی در هنگام وزش باد، می توانند حرکت بطئی ساختمان را حس کنند. شهرها و ابرشهرهای بزرگ ناگزیر از توسعه عمودی هستند و چه بسا شگرد زندگی بشر در شهرها همین بلندسازی باشد. با این حال بلند مرتبه سازی در لیست بلندی از قواعد ناظر بر آن قرار می گیرد. بلندسازی اگرچه به کمبود زمین، مسکن، کاربری های صنعتی، اداری و تجاری و ... پاسخ می دهد اما در عوض در زیر سایه سنگین آن عوارضی نیز چون ازدحام، آلودگی محیط زیست و برخی مشکلات اجتماعی و فرهنگی دیگر نیز به وجود می آید. مهندس میلاد شیرکوند مهمترین پیش بینی هایی که در مورد مقوله بلندسازی وجود دارد را از این قرار نام می برد: «نخست آثار اقتصادی آن مطرح است که شامل تأثیر ساختمان های بلند بر تراکم ساختمانی و مصرف زمین و سپس هزینه احداث ساختمان های بلند و تأثیر آنها بر کاربری زمین می شود اما یکی از مهمترین آثار پدید آمده آثار اجتماعی و روانی ناشی از بلندسازی هستند. در ساختمان های بلند ساز نوعی عدم همخوانی و همجواری فرهنگ ها دیده می شود از سویی در مورد زندگی گروه های اجتماعی، قومی، ملی و نژادی نیز این عدم تناسب دیده می شود. بلندسازها با تراکم جمعیت خانوارها نیز همخوانی ندارند و نوعی عدم همسانی اقتصادی و اجتماعی در آنها یافت می شود. امنیت ساختمان ها و حوادثی چون زلزله، باد، آتش سوزی، مسائل هویتی و زیست محیطی و وضعیت نور و آفتاب از دیگر عوامل مهم در ساخت بلند ساختمان ها هستند. بدین ترتیب اگرچه بلندسازی یکی از روش های پذیرفته شده و رایج در توسعه شهرهاست اما ساخت آن با التزام رعایت دایره گسترده ای از عوامل، استانداردها، شرایط محیطی، اجتماعی و فرهنگی و اصول ساختاری و مهندسی همراه است.» در برابر ایرادات متعددی که نسبت به برج سازی وجود دارد مدافعان آن پاسخ های متعددی دارند از جمله آنها می گویند افزایش قیمت زمین است که موجب گسترش برج سازی می شود، نه این که برج سازی موجب افزایش قیمت زمین شود. از سویی احداث برج ها در حاشیه شهرها منوط به توجیه اقتصادی قیمت زمین است هنگامی که قیمت زمین در مناطق حاشیه ای کمتر از قیمت ساخت است برج سازی به هیچ وجه برای شرکت های خصوصی اقتصادی نیست پس انتقال برج سازی به حاشیه شهرها نیازمند امنیت سرمایه گذاری است. در مورد جریان هوا و تابش نور خورشید نیز برج سازی تنها نیازمند مکان یابی صحیح و رعایت مسائل فنی است و همچنان که احداث برج ها در کوچه های باریک و راه های کم عرض غیرفنی است. از سویی همگام با شرایط روز می توان فرهنگ و معماری بومی را با مقتضیات و پیشرفت های جدید انطباق داد و چه در نماسازی برج ها چه در فضای داخلی آنها نوعی نزدیکی فرهنگی پدید آورد.

 

نظم از یاد رفته

با این حال گذشته از تمام موارد متعددی که بر سر پدیده بلندسازی در ایران وجود دارد، یکی از مهمترین مواردی که در ساختمان های بلند در ایران از یاد برده شده، هماهنگی و چشم انداز نمای شهر است. در تمامی شهرهای پیشرفته جهان همچنان که ساختمان های بسیار قدیمی و تاریخی و بافت کهنه شهر حفظ می شود بلندسازی و ساختمان های مدرن نیز وجود دارند ولی چیزی که در این شهرها بسیار بدیهی است نوعی تفکیک این دو قالب ساختمان و ظاهر شهر از یکدیگر است. در حقیقت ساختمان های بلند و برج ها از میان بخش های قدیمی تر محلی و یا در کنار ساختمان های کوتاه تر سر بر نیاورده اند. به سادگی نوعی اراده فنی و مهندسی و حتی اجتماعی در تفکیک این دو قضیه دیده می شود. این در حالی است که درهم ریختگی فضا و ارتفاع در تهران، چشم انداز شهر را به ملغمه ای در هم تبدیل کرده است. از سویی عدم محدودیت در گسترش ارتفاع به نوعی حقوق شهروندی دیگران را نیز ضایع می کند. بدین ترتیب که یک خانه ویلایی یا یک خانه کوچکتر و یک یا حداکثر دو طبقه در محاصره دیوارهای بلند همسایگان قرار می گیرد. چنین مسأله در درازمدت عوارض زیستی، محیطی و اجتماعی خود را در روحیه عمومی ساکنین شهر به جا می گذارد. نهایت این که، در ضرورت توجه به الگوهای جدید و تکنولوژی های پیشرفته شهرسازی ایرادی نخواهد بود مادامی که به نظم عمومی شهر و استانداردهای فنی و مهندسی و معماری ساختار یک شهر توجه شود. هم اینک، مشکل شهرهای بزرگ ما برج ها یا بلندسازی ها نیستند، مشکل عدم قاعده، نظم ساختاری شهر و رعایت قواعد شهر است. مسأله ای که بیش از هر چیز در بطن آن نادیده گرفتن حقوق شهروندان وجود دارد.

 

مهدی حقانی – روزنامه ایران

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...