spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۱ نقد فیلم طهران تهران ساخته داریوش مهرجویی واپیزود دوم توسط مهدی کرم پور سینمافا-علی وزینی- وقتی یاد سنتوری می افتم، آهی می کشم که چرا فیلم مهرجویی اینگونه توقیف شد و چرا به اکران نرسید. ناگهان زمان می گذرد و به یکباره می بینیم ... که مهرجویی سینمای ایران «طهران» را می سازد.بازهم همان انرزی و سر حالی استاد را همانند فیلم «سنتوری» می بینیم. اپیزود طهران مهرجویی به مراتب یک سر و گردن بالاتر از اپیزود دوم آن بود و بازی فوق خوب پانته آبهرام و نیکی نصیریان به خوبی به دل مخاطب می نشیندند. شاید کمی باورش مشکل باشد، اما در فیلم مهرجویی در بعضی از سکانس ها گریه می کنی و حالت چنان متحول می شود که باورت نمی شود تو از آن ها نباشی. با آن ها سفر می کنی و تهران را می بینی. با آن ها زندگی می کنی در اتوبوس سفارش می دهی، شهر را می گردی و همراه آن ها سعی می کنی آن پیرمرد و پیرزن را آشتی دهی و حتی دنبال بچه ها می گردی و در آخر هم با آن ها به میلاد می روی و شب را در خانه آن ها می مانی. اما انتقادی که بر فیلم وارد است همان اطلاعات عمومی همه بازیگران است که قدری بالاست که هرکدام برای خودشان استاد تاریخ هستند. اما در باب اپیزود تهران سیم آخر، تنها نکته جذاب مهدی کرمپور همان اشعار فوق العاده «اندیشه فولادوند» بود که رضا یزدانی آن ها را خواند. رضا یزدانی نیز نتوانست بازیگر شود و از این به بعد بهتر است همان خواننده بک گراند فیلم های کیمیایی باشد. بازی های تکراری و خسته کننده طناز طباطبایی و سروش صحت و رعنا آزادی ور نیز حرفی برای گفتن نداشت و دائماً روی اعصبمان راه می رفت کاش حداقل لباس های این دو خانم جوان عوض میشد تا طباطبایی را با دماغ موتمن اشتباه نگریم. آنقدر بازی دو نابازیگر فیلم ضعیف است که حتی یادت می رود رضا یزدانی خواننده هم بوده و افسوس آن را می خوری که این اپیزود ضعیف در کنار نام مهرجویی دیده می شود. 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۱ سينمافا- مائانتا اعتصامي- فيلم " طهران ، تهران" به مانند عنوانش فيلمي است دو اپيزودي كه اپيزود اول را با توجه به "ط" دسته دارش كه نشانه ي تمامي نوستالژي پنهان پشت يك اسم و يك شهر است،" داريوش مهرجويي" كارگردان قديمي تر كه حالا ديگر گرد سفيدي روي موهايش نشسته و يادآور چندين سال سينماي دوست داشتني براي همه ماست كارگرداني كرده است. داريوش مهرجويي از سرگشتگي هاي فلسفي "هامون" و تنهايي و انزواي "ليلا" و " پري" عبور كرده و حالا كه دنيا را با عينك سال ها تجربه و زندگي مي بيند به رضايت و سرخوشي " مهمان مامان" و حالا اپيزود " طهران" رسيده است. اپيزود "طهران " با وقوع يك فاجعه و تنش شروع مي شود. در لحظه ي سال تحويل سقف خانه اي فرومي ريزد و اين يعني يك چالش پيش روي خانواده ي داستان. بهترين ملات براي ساختن فيلمي اجتماعي و پراز تلخي . خانه اي كه خراب مي شود و خانواده اي كه تمام خوشي عيدشان قاعدتا بايد خراب شود . اما اين بار پشت سكان فيلم كارگرداني نشسته كه آن قدر زندگي كرده كه بداند پشت هر زشتي و سختي ، چه زيبايي ها پنهان شده است. بعد از آوارشدن سقف خانه بر روي سر خانواده ي چهارنفره ي " نجيب" ، اين خانواده براي گذراندن روز اول عيد ، با يك تور تهران گردي همراه مي شوند . توري كه تمامي مهمانانش مردان و زن هاي مسن و دنياديده اي هستند كه يك جورهايي تماشاگر احساس مي كند انگار با همكلاسي هاي سابق و همراه هاي دوران جواني خود مهرجويي همسفر شده است. پيرمرد و پيرزن هاي خوشحالي كه از همه نوعي مي توان بينشان پيدا كرد . از عاشق گرفته تا بهانه گير. و اين سفر تهران گردي بهانه اي مي شود تا تماشاگرهم با مسافران همراه شده ،پوسته ي بيروني تهران را كه هميشه برايش شهري بوده پر از دود و ترافيك و ازدحام بشكافد و به قلب تپنده و داستان هاي اين پايتخت حالا پير نزديك شود. در واقع اين اپيزود به همه مان نشان مي دهد كه مي توان يك فيلم كاملا سفارشي و تبليغاتي را طوري ساخت كه هم سينما باشد و لذت بخش و هم اهداف تهيه كنندگانش را برآورده كند. از موسيقي اين اپيزود نبايد بي تفاوت گذشت كه بار اعظم نوستالژي تهران پير را بر دوش مي كشد. بازي هاي فيلم به خصوص بازي " پانته آ بهرام" بسيار چشمگير و باورپذير است و تمامي بازيگرها ، حتي مسافران تور تهران گردي خيلي خوب خودشان را با دنياي جلوي دوربين وفق داده اند و تمام اين ها در درآوردن فضاي رئالي كه مشخصه ي فيلم ديگر مهرجويي يعني " مهمان مامان" هم بود كمك كرده است. پايان فيلم به همان حلاوت و خوش بيني " مهمان مامان" است. بايد به مهرجويي كه از " گاو" تا " طهران" آمده است و تلخي "سنتوري" و توقيفش را چشيده اعتماد كرد و از خوش بيني اش لذت برد. مهرجويي آن قدر پيرهن پاره كرده است كه بداند چنين خوش بيني هايي را مي توان در ژانر علمي – تخيلي طبقه بندي نكرد . اپيزود دوم را كارگردان جوان تري ساخته است ، " مهدي كرم پور". كارگرداني كه آن قدر جوان هست كه هنوز معترض باشد و ايده آل گرا. پس از ديدن شعارهاي اپيزود " تهران" شوكه نشويد. اپيزود "تهران " ، صداي اعتراض نسلي را به تصوير كشيده كه نه اهل مسامحه است و نه اهل محافظه كاري و در لفافه سخن گفتن. درست كه سينما جاي مستقيم حرف زدن نيست . جاي تصوير است نه شعار و سخنراني. درست كه سينما اول سرگرمي است و آخر كلاس درس. اما " تهران" تلاشي محترم است در راستاي زدن حرف هايي كه بخشي از بغض جوان هاي امروز است. داستان سعي دارد عكس العمل عده اي جوان به مسئله اي را نشان بدهد كه شايد در وهله ي اول مسئله ي خيلي ها نباشد و صرفا لغو يك كنسرت موسيقي به نظر برسد اما در عمق بيشتر خيلي حرف ها دارد. مشكل تنها لغو كنسرت يك سري جوان نوازنده نيست. حرف ، حرف اعتمادنكردن است. حرف از " خودي ندانستن" جوان . اپيزود دوم ، خيلي خود را درگير روايت داستان نمي كند . بيشتر سعي دارد به دغدغه هاي جواناني نزديك شود كه بهانه ي فيلمش هستند. گروهي كه شايد جذاب ترين فردشان " رضا يزداني" خواننده شناخته شده ي سبك " راك" باشد. " راك" خودش سبك اعتراض است و اين اعتراض را صداي محكم و خش دار يزداني بهتر از هر چيزي تكميل مي كند. شايد بازي " رضا يزداني " در فيلم ديده نشود و در واقع يزداني فقط خودش را اجرا كرده باشد ، اما بي شك هرگونه حضور ستاره هاي عرصه هاي ديگر در سينما ،هميشه جذاب بوده است. مطمئنا پرداخت داستاني و شخصيت ها خيلي قوي نيست و همان نچسب بودن آدم هاي قصه ي قبلي كرمپور يعني " چه كسي امير را كشت؟" اين جا هم ديده مي شود . اما بدون شك لذت ديدن اجراي تخيلي گروه در آخر فيلم كه حدود هفت دقيقه آخر اپيزود دوم فيلم را در برگرفته باعث مي شود كه تماشاگرها با حس خوبي از فيلم سالن را ترك كنند. در آخر بد نيست يادآور شويم كه فيلم قرار بود در سه اپيزود تهيه شود . و كارگردان اپيزود ديگر " سيف الله داد" باشد كه وقتش در اين دنيا تمام شد و ساخت اين اپيزود در تقديرش نبود. فيلم به " داد" تقديم شده است. روحش شاد... اطلاعات فيلم: طهران – تهران اپيزود اول: طهران، روزهاي آشنايي - کارگردان: داريوش مهرجويي اپيزود دوم: طهران، سيم آخر- کارگردان: مهدي کرم پور 7 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۱ من این فیلم و وقتی اکران میشد دیدم از هر دو تا اپیزودش خوشم اومد هرچند که خیلیا برخلاف نقدی که خوندیم اپیزود اول و اصلا دوست نداشتن و حوصلشونم سر رفته بود من احساس کردم دو تا اپیزود یه جورایی به هم ربط داشت طهرانی که یه بار فرهنگی با خودش به دوش میکشه و تهرانی که به اندازه اسم امروزش خالیه فرهنگ ،مدنیت واصالتی که به نظر میاد بوی کهنگی میده و رو سر خیلیا خراب شده اما شاید یه کم نیاز به یادآوری و مرور داره تا یادمون بیاد ما همینیم با این پیشینه با این فرهنگ با این گذشته شاید داشته هامون نیاز به یه تعمیر داره ولی لازم نیست بکوبیمش و از اول بسازیم فقط یه کم نوسازی میخواد دستی که به سر و روش بکشیم از کوبیده ها و دوباره ساخته شده هاش با روحمون سازگار تره 7 لینک به دیدگاه
مریم راد 2736 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۱ خیلی فیلم خوبی بود!ممنون! از اپیزود اول فقط یه صحنه تو ذهنم موندگار شد: صحنه ای که زشتی نماهای امروزی و زیبایی نماهای دیروزی رو تو چند ثانیه نشون داد!این یعنی آرامش! خونسردی آدمهای اون خونه هم برام جالب بود!چه خوبه که تو بدترین شرایط زمان رو برای خودمون و بقیه زهر نکنیم.کاش یاد بگیرم! اپیزود دوم: دلم می خواست تو صحنه ـخر من حضور داشتم وفریاد میزدم.یه جور تخلیه انرژی!مراسم نذری هم که در نوع خودش جالب بود! حکایت اینه که چیزی رو که برای خودت می پسندی برای دیگران هم بپسند!ا(طرف صحبتم پدر دختر بود!)اسم خودشون رو میذارند مسلمون! 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده