spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۱ راننده تاکسی Taxi Driver نام فیلمی مشهور محصول آمریکا به کارگردانی مارتین اسکورسیزی به سال ۱۹۷۶ استودیو کلمبیا است. این فیلم به عنوان یکی از مهمترین و جنجالبرانگیزترین فیلمهای تاریخ سینما شناخته میشود. اگرچه این فیلم نامزد ۴ جایزه اسکار (بهترین فیلم، بهترین هنرپیشه مرد برای رابرت دنیرو، بهترین هنرپیشه مکمل زن برای جودی فاستر و بهترین موسیقی فیلم) شد ولی نتوانست هیچکدام را تصاحب کند. درعوض با درخشیدن در فستیوال فیلم کن که معتبرترین جشنواره سینمایی جهان محسوب میشد، توانست جایزه نخل طلا این جشنواره را از آن خود کند. این موفقیت نام اسکورسیزی را بر سر زبانها انداخت. با وجود نامزد شدن رابرت دنیرو به خاطر بازی در نقش تراویس بیکل ۲۶ ساله برای دریافت اسکار، پیتر فینچ به خاطر فیلم شبکه کار برجسته سیدنی لومت فقید این جایزه را دریافت کرد. بهعلاوه بازی جودی فاستر ۱۲ در نقش روسپی خردسال در این فیلم باعث شهرت پیدا کردن او شد. اجرایی که برای او برنده جایزه بهترین بازیگر نوپای بفتا ( آکادمی هنرهای فیلم و تلویزیون بریتانیا) را نیز به ارمغان آورد. البته حضور کودکی خردسال (جودیِ ۱۲ ساله) در فیلمی با صحنههای خشن و غیراخلاقی حواشی و انتقاداتی را نیز برای فیلم بوجود آورد. تراویس بیکل شخصیت اصلی این فیلم جوان ۲۶ ساله است که از کمخوابی مزمن رنج میبرد. او که برای فرار از بیخوابی شغل تاکسیرانی در شب را انتخاب میکند هر چه بیشتر با جنایتها در سطح شهر نیویورک آشنا میگردد. در این میانه تراویس با بتسی که یکی از داوطلبان حاضر در دفتر انتخاباتی سناتور چالز پالانتین نامزد انتخابات ریاست جمهوری آشنا میگردد. با وجود اینکه بتسی در ابتدا از روی کنجکاوی به شخصیت تراویس علاقهمند میشود منتهی به علت عدم رفتار مناسب از سوی تراویس او را رد میکند. اوج عدم رفتار مناسب تراویس را به طور خاص در دعوت کردن بتسی توسط او به دیدن یک فیلم پورن درسینما (که خود تراویس به طور مرتب میبیند) میتوان دید. پس از ناامید شدن از بتسی روند فروپاشی روانی که در تراویس آغاز شده بود سرعت میگیرد. به این ترتیب تراویس بنا را بر این میگیرد که باخشونت جلوی فساد رابگیرد و جامعهای راکه برای دفاع از آن در جنگ ویتنام شرکت کرده را دوباره نجات دهد. در همین راستا او تمرینات بدنی را آغاز میکند و تعدادی اسلحه از یک دلال اسلحههای غیر مجاز میخرد. یکی از معروفترین صحنههای فیلم موقعی رخ میدهد که تراویس در مقابل آیینه به تمرین با اسلحههای خود مشغول است و به طرز تهدید آمیزی به خود در آینه میگوید «تو داری با من حرف می زنی؟ تو داری با من حرف می زنی؟! ...حالا ما با هم حرف می زنیم!» و اسلحه مخفی خویش را از توی آستین بیرون میکشد. از دیگر شخصیتهای فیلم ایریس، دختر روسپی ۱۲ سالهای است که نقش او توسط جودی فاستر بازی میشود. تراویس برای اولین بار در ابتدای فیلم هنگامی که ایریس برای فرار از دست قواد خود به تاکسی تراویس وارد میشود، او را میبیند. منتها تراویس هیچ عکس العملی دربرابر قواد ایریس که او را به زور از تاکسی خارج میکند از خود نشان نمیدهد. تراویس برای بار دوم در میانه فیلم ایریس را در خیابان میبیند. او که اینبار (بدلیل تحولات روحی) خود را به شکل منجی میبیند برای جبران بیتفاوتی خود در دیدار قبل، سعی در قانع کردن ایریس به فرار و برگشتن به زندگی عادی میکند. در این حین تراویس علاقه خاصی به دنبال کردن اخبار مربوط به سناتور پیدا کرده است. این علاقه به طرز خاصی تهدید آمیز است و به نظر میآید که تراویس سناتور را به گونهای در شکست عشقی خویش دخیل میبیند. در نهایت نیز تراویس در یکی از گردهماییهای تبلیغاتی سناتور به طور مسلح و به قصد ترور سناتور حضور پیدا میکند. منتها پس از شناسایی شدن توسط مامورین امنیتی فرار کرده و به آپارتمان خود بر میگردد. پس از این اقدام نافرجام به روسپیخانهای که ایریس در آن کار میکند میرود و با اسلحه هایی که خریده است با جاکش و صاحب روسپیخانه و مشتری ایریس درگیر میشود. این درگیریهای خشونت آمیز در نهایت به کشته شدن این سه نفر و زخمی شدن تراویس میانجامد. در نهایت تراویس با خونسردی سعی به خودکشی با شلیک کردن به سر خود دارد که بدلیل خالی بودن تفنگ نافرجام میماند. پس از ناموفق بودن خودکشی تراویس زخمی در کنار آیریس که گریه میکند منتظر میماند تا پلیس سربرسد. حضور تراویس بیکل در کمپین سناتور به قصد ترور او قسمت پایانی فیلم با نشان دادن تراویس (که درحال گذراندن دوران نقاهت خود است) در حال خواندن نامهای که پدر و مادر آیریس در آن از او به عنوان قهرمان و منجی دخترشان تشکر کردهاند، شروع میشود. صحنه پایانی فیلم برخورد دوباره تراویس که بر سر کار قبلی خود بازگشته است و بتسی به عنوان مسافر است. در این صحنه علارغم تراویس با بیتوجهی به اشاره بتسی به اخبار مربوط به حادثه، قهرمان بودن خود را رد میکند. و در نهایت بدون دریافت کرایه بتسی را در جلوی خانهاش بجا میگذارد. فیلم با به تصویر کشیدن جلب شدن توجهِ تراویس به شییی نامشخصش در آینه تاکسی خود در حالی که از بتسی دور میشود پایان مییابد. دونظر متفاوت راجع به پایان فیلم وجود دارد. نظر اول مبتنی بر این است که قسمت پایانی فیلم که ممکن است رویای هنگام مرگ تراویس باشد در واقع نشانی از رستگاری اوست. نظر دیگر مبتنی بر این است که نه تنها پایان فیلم رویا نیست بلکه اشارهای کنایه آمیز به بازی سرنوشت است. تراویس در حالی به عنوان قهرمان توسط رسانهها مورد تشویق قرار میگیرد که اگر کمی در تلاش اولیه خود موفقتر میبود به عنوان قاتل روانی سناتور شناخته میشد. به همین صورت کسی به عنوان شهروند نمونه معرفی میشود که تمایلات تندرو و خشونت طلبانه دارد.[۵] مارتین اسکورسیزی، کارگردان فیلم، امکان رویای تراویس بودن پایان فیلم را ردنکرده است. منتها او اشاره میکند که جلب شدن توجه تراویس به شیی نامشخص در صحنه پایانی فیلم نشانی از امکان بازگشت او به تمایلات خشونت طلبانه او دارد. او تراویس را به بمبی ساعتی که هر لحظه امکان انفجارش وجود دارد تشبیه میکند به این معنا که او در پایان فیلم درمان نشده است و احتمالا دفعه بعدی یک قهرمان نخواهد بود. 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده