رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

مقدمه

همراه با تهويه معدن، كنترل زمين بيش از ساير عوامل بر توليد مؤثر است. نه تنها به علت تأخيرهاي ناشي از نصب تجهيزات نگهداري ، بلكه به علت حوادث افت زيادي در توليد پديد مي آيد.

اساسا" حفريات موازي معدني با قراردادن ستون ها يا بلوك هايي براي مقابله با فشارهاي عمده روباره قرار داده ميشود، اين فشارها حدود 7584 پاسكال به ازاء هر متر عمق برآورد گرديده است.

براي احتراز از تنش هاي مخرب در بالا فواصل اين ستون ها بايد محدود شود تا بار و فشار روباره بالاي محل استخراج به ستون ها منتقل گردد. اين فاصله محدود 1/6متري همراه با ستونهايي با اندازه مناسب و كافي كليد كنترل سقف محسوب مي شوند. اما از آنجاييكه سقف بلافاصله بالاي محل حفريات آنقدر ضعيف باشد كه هرگونه ثبات و پايداري را در هر فاصله نفي نمايد، نياز به نصب نگهداري هاي مصنوعي مي باشد.

روشن است كه كنترل زمين يك فرايند سه بخشي است:

متناسب كردن حيطه عمليات معدنياندازه مناسب ستون هايي كه نگهدارنده طبيعي محسوب مي شوند

انتخاب نگهداري هاي مصنوعي مناسب(سازه هاي تقويت شده)

حفـريـات: حفريات معدن محدود است به عرض 1/6متر با روش نگهداري مصنوعي ولي مي تواند تا 1/9متر با دو نگهداري مصنوعي نيز باشد. در حاليكه حفريات باريك تر پايدارترند، ولي عملا" محدوديت بيشتري را بخاطر تردد تجهيزات كه حدود 7/3متر حاشيه ضروري است، اعمال مي كند. بنابراين حفريات معدن بين 7/3 تا 1/6متر متغير است كه اولي براي اعماق بيشتر و دومي براي اعماق كم مي باشد.

ستـون ها: ابعاد ستون ها تا حد زيادي بستگي به آن چيزي دارد كه از آنها انتظار مي رود و همچنين طول زماني كه آنها بايد پايدار باقي بمانند. هنگامي كه يك حفره اي باز مي شود، بار روباره اي كه در روي آن قرار دارد به صورت يك كمان به كناره هاي حفره يا ستون منتقل مي شود.

بسته به نسبت بين ارتفاع و عرض و هندسه حفره، در محيط ستون تنش بالايي وجود خواهد داشت. اگر اين تنش زير حد توان نهايي ارتجاعي زغال باشد، تمركز فشار 5 تا 7 روي محيط حفره نامتحمل نخواهد بود.

اين تمركز فشار بسيار محلي و در فاصله 1 تا 2/1ستون متمركز است كه به مقادير نرمال نزديك مي شود. اما اگر زغال در معرض تسليم واقع شود و اين تنش بيش از مقاومت تسليم زغال باشد، در دامنه و انتقال پيك تنش در ستون كاهشي پديد خواهد آمد. بنابراين براي اهداف طراحي ، روي هم قرار گرفتن تنش مطلوب نمي باشد، نياز به ستوني بزرگتر از 3W خواهد بود.

روابط و نسبت هاي روشني وجود دارد: عمق لايه، ميزان حفريات و مقاومت فشاري زغال در ستون ها.

نگهداري ها : نگهداري هاي مصنوعي دو وظيفه دارند:

(1) نگهداري سقف بلافاصله حفريات (2)تقويت ساختمان اصلي تا به صورتي خود نگهدار درآيد.

انتخاب مناسب نگهداري نياز به در نظر گرفتن عوامل زياد و پاسخ قانع كننده به يك سري سؤالات مرتبط دارد:

دامنه و نوع نيروهايي كه پس از نصب نگهداري ها روي آنها انتظار مي رود.

ميزان نزديكي پيش بيني شده در محل نصب نگهداري ها.عمر اين حفريات (و نگهداري ها).شرايط محيطي كه نگهداري در معرض آن قرار مي گيرد.عوامل اقتصادي سازگار با ايمني.روش هاي معدن زيرزمينيهمه طبقه بندي ها درون يك گروه ميزان يكساني از پرداخت ها را دريافت

مي كنند و هر طبقه بندي پرداخت به زير گروههاي بيشتري تقسيم مي شود. كه عنوانهاي آنها نشان داده نشده است. تعداد عنوانهاي كارهاي هر گروه از يك (براي اپراتورهاي مداوم معنچي و براي اولين طبقه جوشكارها) تا 73(براي كارگرهاي غير ماهر)تغيير مي كند.ارزش كلي يك نگهداري مي تواند بوسيله روشهاي طراحي ارزش مؤثر استاندارد به حداقل برسد. شكست نگهداري يا نگه دارنده ممكن است منجر به از بين رفتن توليدات و به مخاطره انداختن ايمني شود.

 

توجهات مهندسي در انتخاب آخرين نگهداري شامل: محكمي، قدر و دوام، ارزش نسبي و متحركي آن است. به مخاطره انداختي ايمني را نمي توان تحمل . يك سيستم نگهداري راضي كنندة اين هدف حداقل خطر براي از بين رفتن توليدات را طلب مي كند. تئوري فشار قوسي(كاني) استفاده مي شود تا شرح دهد تغيير بار سقف را (از پايه هاي انعطاف پذير به پي كناري).

بنابراين، وزن بار اضافي حمل شده توسط زغالسنگ غيرمعدني قبل از اينكه حفره ايجاد شود به كناره هاي ستون بوسيله فشار كماني منتقل مي شود. اگر عرض (پهناي) حفره به طور زيادي افزايش پيدا كنند، فشار كماني زيادتر مي شود تا زماني كه سرانجام باعث شكست سقف مي شود و بنابراين وزن زياد لايه به كناره هاي حفره منتقل نمي شود(پي كناره اي). پهناي حفره تا كوتاهي اين حفره مي تواند ناميده شود. فشار ماكزيمم قوسي – آن مي تواند پيدا شود كه تئوري فشار قوسي نگه مي دارد.

يك گروه از حفره هاي متوازي اگر ستونهاي مياني خيلي كوچك باشند كه آنها

انعطاف پذير هستند و بنابراين اجازه مي دهد به تغيير لايه سقفي بالاي حفره بوسيله كارهاي قوسي به كناره پي كناره اي. مشاهدة بسياري از معدنها در انگلستان نتيجه مي دهد كه يك نمايش غير عملي از قوس ماكزيمم براي عمق هاي بين 122 تا 610متر (400 تا 2000فوت))واحدهاي W=0.15D + 18.3 (st(واحدهاي انگليسي)W=0.15D + 60 W هست پهنا حداقل مشاهده شده از حداكثر فشار قوسي برحسب متر يا فوت و D هست عمق لايه برحسب متر يا فوت.ستونهاي انعطاف پذير: معيار طراحي براي مشخص كردن اندازه ستونهاي انعطاف پذير درون قوس بطور كامل مورد استفاده قرار نمي گيرد. عمق ستون انعطاف پذير متفاوت است با پهناي حفاري و ضخامت و عمق لايه و پهناي پانل اما نمودار 4 ممكن است مقداري راهنمايي را فراهم آورد.همانطوريكه مي توان مشاهده كرد عرض ستون انعطاف پذير نسبت به حفاري باتوجه به عمق افزايش پيدا مي كند بدون شك، در اين منطقه نياز به بيشترين كار مي باشد تا تئوري فشار ستوني به صورت قابل اعتمادتري درآيد.ستون هاي بين استخراج و گالري(پايه آب بند)از آنجاييكه فشار كناره اي نشان داده شده در پاية ستون خيلي بالا باشد،

ستون هاي بين استخراج و گالري مورد نياز خواهد بود. توصيه مي شود كه عرض ستون هاي پايه آب بند نبايد كمتر از عرض پانل وروديهاي متوازي و عرض ماكزيمم فشار قوسي باشد.

طرحي نمونه از تئوري فشار قوسي: يك مثال مخصوص نشان داده خواهد شد با استفاده از تئوري فشار قوي. فرض كنيد كه لازم است تا طراحي كنيم هفت راه ورودي به سطح زمين در 244متر(800فوت) در 21متر يا (7فوت) ضخامت لايه زغال سنگ استفاده در دهانه 6/4متر(15فوت) عرض يا پهناي حداكثر قوس هست:)فوت59.9m (180 = W=0.15 D + 18.29 = 0.15(244) + 18.29توصيه مي شود كه عرض پانل از ¾فشار تئوري قوسي نبايد زيادتر باشد.بناربراين عرض از يك پي كناره به پي كنارة ديگر خواهد بود.(فوت54/9 = 41/2m (135 × W = ¾انتخاب حد بالايي براي ستون انعطاف پذير از نمودار 4 يك عرض براي ستون انعطاف پذير 0/11متر (36فوت) انتخاب خواهد شد. عرض يا پهناي بعدي ستون آب بند حساب شده است.

 

راهنمايي براي عرض ستونهاي انعطاف پذير[TABLE]

[TR]

[TD=colspan: 2]عرض ستون انعطاف پذير متر(فوت)[/TD]

[TD]عرض حفره حفاري متر(فوت)[/TD]

[TD=width: 85]ضخامت لايه

متر(فوت)[/TD]

[TD=width: 92]عمق لايه

متر(فوت)[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=width: 134]حد بالاتر[/TD]

[TD=width: 134]حد پايين تر[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=width: 134](36)11[/TD]

[TD=width: 134](18)5/5[/TD]

[TD=width: 123](15)6/4[/TD]

[TD=width: 85](½7)3/2[/TD]

[TD=width: 92](800)244[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=width: 134](45)7/13[/TD]

[TD=width: 134](45)7/13[/TD]

[TD=width: 123](15)6/4[/TD]

[TD=width: 85](½7)3/2[/TD]

[TD=width: 92](1100)335[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=width: 134](54)4/16[/TD]

[TD=width: 134](24)3/7[/TD]

[TD=width: 123](15)6/4[/TD]

[TD=width: 85](½7)3/2[/TD]

[TD=width: 92](427)1400[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=width: 134](63)2/19[/TD]

[TD=width: 134](30)1/9[/TD]

[TD=width: 123](15)6/4[/TD]

[TD=width: 85](½7)3/2[/TD]

[TD=width: 92](2000)610[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

از آنجاييكه هفت راه ورودي به سطح زمين با ستونهاي انعطاف پذير مياني فزوني

مي يابد بر فشار ماكزيمم قوسي، دوستون بزرگ به كار برده شده است. همانطوريكه نشان داده شده اندازه گيري مي شود تا بعنوان ستون پايه آب بند و ستونهاي كناره اي در درون پانل عمل كند.نگهداري هاي مصنوعيبسياري از چيزهاي غيرمحسوسي كه قادرند باعث طرح ريزي يك سيتم معدني بي اساس و بي پايه شوند وجود دارند. بنابراين يك نگهداري مصنوعي لازم است تا حفاظت كند از حفاري ها. در حقيقت بخاطر اينكه شرايط سقف مي تواند خيلي سريع تغيير كند لازم است كه قانوني وضع شو كه بگويد هيچكس نبايد زير سقف غير نگهداري شده برود. بطور واضح مستند است كه بسياري از جراحتها و مرگها زير سقفها اتفاق مي افتد. بخاطر اينكه افراد توجه مناسب را بكار نبرده اند. نگهداري هاي چوبي قديمي ترين نگهداري در معدن هاي زغال سنگ بود. يك حائل ساده با تكه هاي كلاهي مسطح و گوه نصب مي شود بطور محكم و مكررا" و اين تمام چيز مورد نياز بود. يك الگوي نگهداري از 2/1×2/1 (فوت 4×4) رايج و معمول بود. به هر حال اگر سر ضعيف و شكننده باشد سقف فرو خواهد ريخت بين پايه ها و بنابراين نگهدارندة سربزرگتري ممكن است بكار رود. روي جاده ها جاييكه دهانه 4/2متر (8فوت) لازم است براي مانور دادن نگهداريها سه تكه اي بكار مي رود. زمانيكه نگهداريهاي چوبي استفاده مي شود تيرهاي فولادي و كانالهاي آهني نيز تا حدي استفاده مي شود. پس از مدت كوتاهي از جنگ جهاني دوم استفاده از پيچ هاي سقف بطور گستره اي رايج شد. پيچهاي سقف ريشه و منشأ مي گيرند از كمربند سربي در وسطs30 . در آنجا 54/2سانتيمتر(4 اينج) گوه الماس لنگر مي اندازد روي ميل هايي كه استفاده مي شود تا حفاظت كند از كانالهاي آهني يا ظروف مسطح كه نگه داشته مي شود بوسيله مهره هاي 2/45سانتيمتر(1 اينچ) اما وقتي كه سيستم گسترش مي يابد به درون معادن زغال سنگ و استفاده مي شود كه جايگزين پايه هاي چوبي در سيستم معدني شود توليد انبوه ميل سقف افزايش پيدا مي كند.با يك سر واحد روي پايانه ديگري و بوسيله يك ريسمان به هم وصل مي شود تا به لنگر مكانيكي برسد. يك حفره درون سقف حفر مي شود كه در آن يك پيچ به اندازه (اينچ ¼×6×6)m،64/0×2/15×2/15 جا داده مي شود و يك صفحه مونتاژ شده زير سر و يك لنگر وصل شده به سوي ديگر و جود دارد. اين مجموعه گذاشته مي شود در درون حفره و روي قسمت چرخشي سر و يك مانع حركت را كُند مي كند به داخل لنگر و افزايش مي دهد شاخه هايي كه چنگ مي زند به اطراف گودال و بنابراين فشاري را بر پايه ايجاد مي كند.اين نقطة ارتباط بارگيري منجر به فساد و خرابي صخره در محلهاي لنگر در

صخره هاي نرم افقي و از بين رفتن بار مي شود. لنگرهاي پخش شده بكار گرفته

مي شود يا به حالت مكانيكي [از طريق scoltS "spiltset"] و يا به وسيله استفاده از

پايه هاي دوغابي حالت دوم اجرا مي شود خيلي خوب در معادن زغال سنگ اما قيمت آن گران مي باشد.كانالهاي آهني مي تواند بكار رود در عرض پايه در عرض پايه ها تا از پوسته شدن سقف بين آنها جلوگيري بعمل آورد.يك تجزيه [هر سقف خميده] نشان مي دهد كه چرا پيچهاي سقف موفق تر از پايه ها مي باشند. اگر يك مدول ضعيف حفاظتي مانند نگهداري ها چوبي گذاشته شود در حفره، لايه ها ممكن است هنوز منحرف شوند به طرف پايين و جدا شوند. اين لايه هاي مورد توجه، بايد عمل كنند بعنوان تيرهاي بندي، فشارهاي ماكزيمم گذاشته شود روي تير بالاي پي كناره اي)يك كسر W2 و تناسب معكوس t3o يا ضخامت تير مي باشد.

ما قبلا" به اثر دهانه اشاره كرده ايم واهميت بيشتر به حد كمتر در معادن مكانيزه شده است بنابراين ممكن است برگرديم به t. اگر چه ضخامت تير (ستون)بنا مي شود براساس طبيعت و مشخص مي شود بوسيله فضاي صفحه هاي لايه بندي و ضخامت مؤثر ممكن است بزرگتر شود اگر لايه (طبقة)خصوصي اجازه داده نشود كه مجزا شود و بنابراين لايه رويي عمل مي كنند بعنوان تير تك سنگ. پيچهاي سقف كه از فولاد هستند داراي مدول بالا مي باشند و اگر آنها فورا" گذاشته شوند در سقف با تنش كششي مناسب قبل از اينكه طبقه ها مجزا شوند، يك تير تك سنگ در ضخامت مساوي طول تير بنا خواهد شد و اين ايجاد خواهد كر ساختار قويتري را. به همين دليل، پيچهاي سقف مي تواند مورد توجه قرار گيرد بعنوان يك نگهداري فعالي جاييكه نگهداري ها چوبي غير فعال هستند ( يعني آنها جلوگيري نمي كنند از شكست اما به سادگي حفاظت مي كند از مواد شكسته شده). پايه هاي هيدروليكي اخيرا" بعنوان نگهداري مورد توجه واقع شده اند. اين پايه هاي هيدروليكي علاوه بر اينكه قادرند فراهم بياورند بارهاي جاگيري شده را، آنها به خوبي محكم هستند و مي توانند فراهم بياورند. دو راه فرعي روي سوياب توليدي تا از خود خرابي جلوگيري كنند. سرانجام ، در سيستم جبهة كار طولاني ، آنها(پايه هاي هيدروليكي) مي تواند عمليات دو پله فشرده شدن براي پيشرفت خودي انجام دهند. درسيستم استخراج اتاق و پايه ، پايه هاي هيدروليكي به آساني

مي تواند از يك فاصله برداشته شود. روشهاي ديگر نگهداري استفاده مي شوند به حالت و درجه هاي متفاوتي. يك چوب بست ساخته شده است از پايه هاي چوبي و تيرهايي كه گذاشته مي شود در پايين. تركيب توده اي و بنابراين قدرت زيادي دارد اما حالت سيار و متحرك ندارد. چوب بست هاي سقف مطابقت دارد با پيچهاي سقف جاييكه پيچها گذاشته مي شود روي پايه ها. بوسيله قلابها، يك تسمه محكم مي شود تا ايجاد كند نيروهاي فشرده اي در سقف كه باعث خنثي نمودن فشارهاي كششي در مواد سقف مي شوند. در حاليكه اين چوب بست ها مي تواند خيلي مؤثر باشد، هزينه هاي نصب آن خيلي بالاست و بنابراين از استفاده وسيع آن جلوگيري بعمل مي آيد.ديوارهاي بتوني با تيرهاي پولادي در عرض رأسها بطور مكرر در روي باربري مخصوصا" در محلهاي جداشدن استفاده مي شود، سرانجام قوسها و كمانهاي توليدي استفاده مي شوند در زمينهاي تزريقي كه بايد مدت طولاني نگه داشته شود و بنابراين مي تواند ارزش و قيمت زياد اوليه را توجيه كند.(آنها بطور وسيعي در معدنهاي زغال سنگ اروپايي استفاده مي شوند).توجهات بيشتر نگهداري هاي زيرزمينيكاربردي براي طرح بهتر روشهاي زير زميني دقت و توجه بيشتر به فشار در حفاريهاي صخره اي مانند حفاري هاي در پايه ها و اثرات آنها منجر به يك طرح منطقي تر خواهد شد. كمبود وسايل مناسب زيرزميني تخفيف داده شده در برابر تركيب و يا رد تئوريهاي نگهداري زميني.دو فلسفه اصلي با توجه به كنترل سقف زيرزميني وجود دارد. فلسفه اول توسعه يك سيستم هشدار دهنده است كه قبل از اينكه حادثه رخ دهد آن سيستم هشدار دهد و فسلفه ديگر اين است كه همة سقفها بعنوان خطر در نظر گرفته شود و بنابراين نگهداري براي آن فراهم كرد. هر چند تحقيقات قابل توجهي در مورد سيستم هشدار دهنده وجود دارد اما نتايج دلسرد كننده مي باشد، بخاطر تعداد زيادي از تغييرات، آن سؤال بوجود مي آيد كه آيا يك سيستم كامل قابل اعتماد هشدار دهنده مي توان پيشرفت پيدا كند. استفاده از نگهداري يك راه و روش مبتني است براي جلوگيري از حوادث سقف. هر چند حفاظهاي موجود بايد بهبود پيداكند از نظر مؤثر بودن د تكنيكهاي جديد بايد توسعه پيدا كند با نمودارهاي معدني.در حال حاضر مقدار زيادي از توليدات از بين مي رود در مكاني كه تغييرات لازمه با توجه به نمودار طرحهاي نگهداري امروزه در نيامده است. روشها بايد توسعه داده شود تا اجازه دهد به يك معدنچي تا در يك مكان باقي بماند تا وقتي كه يك آسانسور معدن از 0/3 تا 4/6متر در حال حاضر بكار برده شود. بعضي از تركيبات ماشين موج با نگهداري موقتي و پيچهاي سقف واحد و تركيب شدن با عمليات برداشتي بايد اجازه داده شود براي نگهداري همزمان و يك افزايش در دسترسي ماشين، بنابراين برا افزايش و بهبودي در توليدات.مفاهيم مختلف در ارتباط با بهبود ستون(پايه)در حاليكه توصيفات قبلي بينش خوبي را در مورد مشكلات و توليد هر دو سيستم مداوم و قراردادي داد اما هنوز چند عامل ديگر و جود دارد كه مورد توجه قرار گيرد در طرح معدن. مطمئنا" مشكل كامل ستون و اندازة اتاق مانند نگهداري سقف يكي از مواردي است كه بايد مورد مطالعه قرار گيرد. در ارتباط با ملاك طرح شده كه اساسي است در بخش طراحي حتي آژانسهاي فدرال مشخص مي كند همه عوامل درون شبكة محكم راه چگونگي ارتباط اين عوامل با بهبود منابع و فرونشيني سطح و روشهاي سطح و روشهاي گوناگون در ستونها مورد بهبود واقع شده، در بخش بعدي بررسي خواهد شد.طرح خطوط ستون و (اشكال بهبود داده شده است) :روشهاي استخراج پاره سنگ يا پاره سنگهاي مربع يا مربعي بطور وسيع قابل قبول است در طراحي ستونها. يك فايده پاره سنگها مربع زغال سنگ اين است كه يك اختيار را فراهم مي آورد كه كدام طرف بايد اول برداشته شود.اين فايده را دارد كه اگر شرايط فيزيكي يك طرف از طرف ديگر بيشتر باشد. به هر حال برش رشته هاي ستوني كه معمولا" به روش مربعي دلالت دارد بعنوان مؤثرترين تغييرات مداوم مكان معدني مورد نظر واقع مي شود. وقتي كه بارگيري دستي رايج است در صنعت آن بود يك تمرين رايج تا داشته باشد خطوط ستوني طولاني به منظور اينكه فراهم بياورد مكانهاي كاري زيادي كه براي نگهداري ظرفيت مورد لزوم احتياج است. لزوما"، پاره سنگهاي مربع ستوني بكارگرفته مي شد در يك حالت زاويه اي. يك ستون(راد) 78/0 رادنان يا 45درجه بهينة از اين نوع معدن بود.زمان استفاده كردن از تجهيزات معدن قراردادي براي خط ستوني، همين موقعيت

مي توان با درجة كمتري درست باشد. لازم است كه فراهم بياوريم مكانهاي كاري براي هر قطعه از تجهيزات در واحد معدن قراردادي. بنابراين تعدادي از پاره سنگهاي مربعي بايد بطور همزمان بكار برده شود و دوباره نياز دارد به خط ستوني روي يك زاويه به هرحال، هنگاميكه از معدنچي مداوم براي استخراج ستون استفاده مي شود، آن معمولا" امكان دارد كه محدود كنيم معدن فعال را به يك يا دو پاره سنگ مربعي.تغيير و اصلاح طرحهاي اوليه (كه بطور كامل در ماشين هاي معدني مداوم مورد استفاده واقع مي شد) منجر به مكانهاي كوچكتر و خطوط ستوني كوتاه مي شد. بنابراين لازم نيست كه كار كنيم روي خطوط ستوني به حالت زاويه، زيرا تمرين هاي مدرن معدن توجه به خطوط مسطح تر را دارد.اغلب يك خط ستوني كه بطور كامل بكار برده مي شود بطور مسطح فقط با پاره سنگ سربي از خط ستوني در حالت پيشرفته در پاره سنگهاي باقيمانده (ببينيد تصوير 5) در يك معدن پيشرفته، آن خيلي مهم است ايمني و مؤثر بودن پاره سنگهاي مربع ستوني كه بطور منظم و طرح ريزي شده انجام شود. به اين دليل، امروزه بسياري از كمپاني هاي معدن براي افراد فراهم مي آورند طرحهايي كه نشان مي دهد دوال استخراج زغال سنگ مانند يك كمك طرح امروزي. هنر معدن زغال سنگ نسبت به علوم بيشتر حالت ظاهري دارد زمانيكه در معدن ستوني بكار گرفته مي شود. زمانيكه كنده هاي كوچك

زغال سنگ بايد در مكان باقي بماند براي كمك كردن به نگهداري لايه فوقاني مي شود. وقتي اين حالت اتفاق مي افتد، وزن بار اضافي به پاره سنگهاي مربعي زغال سنگ منتقل مي شود. اينها فشار مي آورند. روي پاره سنگهاي مربعي زغال سنگ و سپس مشكل و خطرناك است كار كردن روي سقف و باعث شكست سقف مي شود. اگر چنين شرايطي ادامه داشته باشد اثر ميگذارد روي يك بخش كامل و گفته مي شود كه اين بخش تزريقي يا پمپي است. بر شرايط و حالت مناسب پمپي مي تواند غلبه كرد با فراهم نگهداري سقف اضافي و مراقبتهاي بيش از حد در بيرون آوردن تعداد كمي از پاره سنگهاي تميز از معدن، بنابراين اجازه مي دهد به سقف كه فرو ريزد و متوقف شود وزن لايه هاي فوقاني از سوار بودن. به هر حال، در حالت شرايط پمپي خيلي شديد ، اغلب لازم

مي شود كه رها كنيم خط ستون يا پايه راد حركت دهيم تجهيزات بخش را چند صد فوت به منظور اينك خط فرعي را در آن نقطه بنا كنيم. وقتي اين عمل انجام مي شود با

ارزش ترين زغال سنگ از دست مي رود به منظور اينكه متوقف كند حالت پمپي را.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...