رفتن به مطلب

داستان تکامل - روایتی خلاصه برای آنان که میخواهند درباره ی تکامل بیشتر بدانند!


ارسال های توصیه شده

خب هر چی شباهتهای کروموزومی بیشتر باشه ظاهر و ویژگیهای مرفولوژی شبیه به هم میشن... اینا یه چیزه جدا نشدنیه:w02:

 

 

نه تنها از روی استخوان بلکه از مو پوست و هر کجای بدن میشه به شباهت ژنتیکی پی برد.... در واقع همه ی سلولهای بدن(سلول پوست،خون،استخوان و...)دارای کروموزوم های یکسان هستند و تفاوتشون فقط به بیان ژن برمیگرده که یک سری از ژنها روشن و مابقی خاموش میشن...

 

خب دیگه! چی میگی پس؟ :ws3:

لینک به دیدگاه
خب دیگه! چی میگی پس؟ :ws3:

 

چه ربطی داره اخه! اینکه شباهتهای کروموزومی شباهتهای مرفولوژیک میاره .. دلیل نمیشه که بخواییم اینجوری بررسی کنیم

الان مثلا میدونی قورباغه و لاک پشت کدومشون از نظر خویشاوندی به انسان نزدیکترن؟ :w02:

از نظر مرفولوژی یه بررسی بُنما:w02:

لینک به دیدگاه
چه ربطی داره اخه! اینکه شباهتهای کروموزومی شباهتهای مرفولوژیک میاره .. دلیل نمیشه که بخواییم اینجوری بررسی کنیم

الان مثلا میدونی قورباغه و لاک پشت کدومشون از نظر خویشاوندی به انسان نزدیکترن؟ :w02:

از نظر مرفولوژی یه بررسی بُنما:w02:

 

وا! چرا دلیل نمیشه آخه؟ همیشه ویژگیهای مورفولوژیک مقدمه ای میشه برای بررسی های ژنتیک دیگه. داریم در مورد مباحث "دیرینه شناسی" بحث میکنیما!

درسته ژنتیک دقیق تره ولی این دلیل رد بررسی های مورفولوژیکی نیست.

 

شما یه انسان و یه قورباغه و یه لاکپشت رو برای من تشریح بفرما اول تا بشت بگویم. :ws37:

لینک به دیدگاه

اینم بگم که ما قصد توضیح نظریه تکامل از دیدگاه "داروینی" رو داشتیما.

اون موقع داروین چیزی به نام ژن رو نمیشناخت. چیزی که بعدا مندل اضافه کرد.

لینک به دیدگاه
وا! چرا دلیل نمیشه آخه؟ همیشه ویژگیهای مورفولوژیک مقدمه ای میشه برای بررسی های ژنتیک دیگه. داریم در مورد مباحث "دیرینه شناسی" بحث میکنیما!

درسته ژنتیک دقیق تره ولی این دلیل رد بررسی های مورفولوژیکی نیست.

 

شما یه انسان و یه قورباغه و یه لاکپشت رو برای من تشریح بفرما اول تا بشت بگویم. :ws37:

 

داری میگی علم دیرینه شناسی... پس داری به قوله خودت فسیلهاروکنار هم میزاری .. میخوای خویشاوندیشون و ارتباط بینه اونارو بررسی کنی... اول روی ظاهر نظر میدی بعد میری سراغه ژنتیک و شباهتهای کروموزومی ..

اما الان بخوای از نظر ظاهر چندتا جانور(گربه با لاک پشت) یا حتی یک انسان با یک باکتری با یک مرجان بررسی کنی .. ایا میتونی؟:w02:

 

پس این ربطی به دیرینه شناسی نداره....

 

مبنای اصل خویشاوندی به شباهتهای کروموزومیه:ws37:.. اما در این مواقع مرفولوژی میتونه اثربخش باشه ... مخصوصا وقتی که جاندارانی که داری بررسی میکنی شبیه به هم باشن...

لینک به دیدگاه
اینم بگم که ما قصد توضیح نظریه تکامل از دیدگاه "داروینی" رو داشتیما.

اون موقع داروین چیزی به نام ژن رو نمیشناخت. چیزی که بعدا مندل اضافه کرد.

 

درباره نظریه های داروین اگر همشو داری بگو .. اگه خواستی منم بعضی از چیزهارومینویسم ... یادمه نطریه های داروین حدودا 6 7تا بود ... که اخر سر منجر به انتخاب طبیعی شد...:w02:

 

درباره پرسشی که کرده بودی من جواب دادم :ws37:

لینک به دیدگاه

اما الان بخوای از نظر ظاهر چندتا جانور(گربه با لاک پشت) یا حتی یک انسان با یک باکتری با یک مرجان بررسی کنی .. ایا میتونی؟:w02:

 

 

بله من به عنوان یک "زیست شناس" میتونم. :w16: همانطور که از ویژگیهای پای پرنده ها فهمیدن که از نسل دایناسورهای بندپا هست.

-نگاه داروینی رو هم که بهش دو تا پست بالاتر اشاره کردم رو داشته باش-

چرا نشه؟

وقتی این دوتا روی هم تاثیر مستقیم دارن! تو میخوای خیلی دقیق بررسی کنی. خب برو روی ژنتیک مانور بده. کسی منکرش نیست. اما نمیتونی تقسیم بندی بر اساس شباهتهای شکلی رو منکر بشی.

لینک به دیدگاه
بله من به عنوان یک "زیست شناس" میتونم. :w16: همانطور که از ویژگیهای پای پرنده ها فهمیدن که از نسل دایناسورهای بندپا هست.

-نگاه داروینی رو هم که بهش دو تا پست بالاتر اشاره کردم رو داشته باش-

چرا نشه؟

وقتی این دوتا روی هم تاثیر مستقیم دارن! تو میخوای خیلی دقیق بررسی کنی. خب برو روی ژنتیک مانور بده. کسی منکرش نیست. اما نمیتونی تقسیم بندی بر اساس شباهتهای شکلی رو منکر بشی.

 

خب منم همینو میگم... اره میشه از نظر ظاهری یک تقسیم بندیه کلی رو داشت... مشخصا یک باکتری خویشاوندیه نزدیکی به انسان نداره بلکه میمونی که از نظر ظاهری بهش شبیه تره مورد توجه هست... امااینم باید در نظر داشت که باکتری سرچشمه همه ی خویشاوندی هاس....

 

این دوتا تاثیر رویه هم دارن... اما اصل خویشاوندی به ظاهر نیست...

 

الان بعد از میمون ، فکر کنم موش هست که به انسان نزدیکتره... ایا میتونی از نظر ظاهری به این مورد پی ببری؟

ار نظر ظاهری مثلا بعد از میمون ...میتونه یک حییونی مشابه با اون الان در خاطرم نیست باشه... اما چطور ممکنه بخوای بعد از میمون به موش برسی؟

.............

تو داری علم دیرینه شناسی رو با علم امروزی که همون ژنتیک و این حرفاس مختلط میکنی ...

اگر داری درباره گذشته صحبت میکنی و قرار باشه پاسخ سوالات رواز همون نگاه اون زمان بدیم یه چیزه دیگس... اما اگر نه میخواییم به یک چیزه درست و امروزی برسیم اونم یه چیزه دیگهس:w02:

...

بگو ما تکلیف خودمون رو بدونیم:ws3:

 

....

من برم بخوابم بعدا میام ببینم قضیه چی شد...

تاپیک بسیار خوبیه... چون من خودم هم دارم روی تکامل مطالعه میکنم.. اگر از زمان قدیم شروع شه به طور خلاصه.. و به نظریه های امروزی ختم بشه

قشنگ میشه:ws3:

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

سلام سلام

 

خب با اجازه نوترون جان من یه مقدار این تاپیک رو پیش میبرم تا خودت بیای مابقی شو پیش بگیری.. از مد تاریخ اومدی بیرون!:icon_razz:

..............................................................................................................................................................................................................

 

همونطور که اشاره شد در ارتباط با نطریه های لامارک ،من به صورت کاملتر و تیتروار خدمتون عرض میکنم"

 

خلاصه ی نظریه های لامارک:

 

1. تغییر شرایط محیطی

2. ایجاد نیازهای درونی جدید در موجودات زنده

3.تلاش موجودات برای برطرف کردن نیازهای خود با برخورداری از نیاز های درونی وذاتی

4. به کار افتادن بعضی از اندامها و از کار افتادن برخی از اندام ها

5.پدیدار شدن برخی صفات جدید در موجودات زنده

6. موروثی شدن صفات اکتسابی

7.تکامل تدریجی موجودات زنده

 

لامارک بر این عقیده بود که عامل اصلی تغییر دهنده ی جاندارن محیط زندگی انهاست ولی اثر مستقیمی در بروز تغییرات ندارد و تنها نقش محیط، ایجاد نیاز است.

 

** نظریه ی لامارک بسیار موفقیت امیز بود و بسیار به اندیشه ی تکامل کمک کرد اما اشتباه این نظریه چه بود؟:ws38:

 

اینکه به کار بردن یا نبردن اندامها به کسب صفتی می انجامد درست است ولی اشتباه لامارک در این بود که چنین تغییراتی اکتسابی(غیر ژنتیکی) را موروثی پنداشت.

صفات اکتسابی موروثی نیستند ، ریرا ناشی از اثرات محیط و رشد جاندارند نه اثرات ژنهای جاندار.

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

  • [h=2]چرا «تکامل» برابر درستی برای «evolution» نیست؟[/h]browse.php?u=WkdDD5UEh1mHcqUSY0dz6pJbBjQqw4hoj29%2BCPNIqqud8%2F95qlkatVjtvB5O4%2F821kLL&b=5
  • تکامل واژه‌ای غلط انداز است؛ زیرا در زبان فارسی تکامل به معنی کامل شدن و تکمیل است. درحالیکه Evolution (اولوشن) اصلا به این مفهوم نیست. ریشۀ لغت تکامل از عربی است، ولی خود عرب‌زبانان از این لغت به عنوان برابر اولوشن استفاده نمی‌کنند. در زبان عربی برابر اولوشن «تطوّر» است -به مفهوم تغییر و تحول- که برابر کاملاً درستی است. شاید یکی از دلایل بدفهمی رایج فارسی‌زبان نسبت به این پدیده همین واژۀ اشتباه تکامل باشد. فرگشت از برابر نهاده‌ های فرهنگستان است و بهتر است به جای تکامل به کار رود. البته برابرهای دیگری برای اولوشن (اولوسیون) پیشنهاد شده از جمله: برآمدن (برآیش)؛ فرارویش؛ دگرگونش؛ تطوّر؛ تحول؛ و فرگشت. لغت فرگشت در این میان بیشترین تناسب معنایی را با برابر اصلی دارد. فر (پیشوند) + گشت (گشتن و تغییر یافتن). «فر» در اینجا اسم نیست و از این جهت به معنی فرّه و جلال و شکوه نیست، بلکه یک پیشوند است به مفهوم پیش رفتن و ادامۀ روند [به همین طریق داریم؛ فرسایش = فر + سایش. ساییدن متمادی و ادامه‌دار].

 

وردپرس

لینک به دیدگاه

  • چرا «تکامل» برابر درستی برای «evolution» نیست؟
     
    browse.php?u=WkdDD5UEh1mHcqUSY0dz6pJbBjQqw4hoj29%2BCPNIqqud8%2F95qlkatVjtvB5O4%2F821kLL&b=5

  • تکامل واژه‌ای غلط انداز است؛ زیرا در زبان فارسی تکامل به معنی کامل شدن و تکمیل است. درحالیکه Evolution (اولوشن) اصلا به این مفهوم نیست. ریشۀ لغت تکامل از عربی است، ولی خود عرب‌زبانان از این لغت به عنوان برابر اولوشن استفاده نمی‌کنند. در زبان عربی برابر اولوشن «تطوّر» است -به مفهوم تغییر و تحول- که برابر کاملاً درستی است. شاید یکی از دلایل بدفهمی رایج فارسی‌زبان نسبت به این پدیده همین واژۀ اشتباه تکامل باشد. فرگشت از برابر نهاده‌ های فرهنگستان است و بهتر است به جای تکامل به کار رود. البته برابرهای دیگری برای اولوشن (اولوسیون) پیشنهاد شده از جمله: برآمدن (برآیش)؛ فرارویش؛ دگرگونش؛ تطوّر؛ تحول؛ و فرگشت. لغت فرگشت در این میان بیشترین تناسب معنایی را با برابر اصلی دارد. فر (پیشوند) + گشت (گشتن و تغییر یافتن). «فر» در اینجا اسم نیست و از این جهت به معنی فرّه و جلال و شکوه نیست، بلکه یک پیشوند است به مفهوم پیش رفتن و ادامۀ روند [به همین طریق داریم؛ فرسایش = فر + سایش. ساییدن متمادی و ادامه‌دار].

 

وردپرس

 

 

احسنتم!

 

شکلگیری و تغییر حالت بر اساس نیازها!

 

رشد تدریجی...

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...