رفتن به مطلب

دانلود کتاب وجدان بیدار


spow

ارسال های توصیه شده

«وجدان بیدار»، اثر جاودانه ‏ی اشتفان تسوایگ، از جمله کتاب‌هایی است که باید خواند. از زیر سنگ هم که شده، باید یافت و خواند. حکایتی است غم‌ناک از تاریخ روشن‌گری اروپا. حکایتی است دردناک و باورنکردنی، از یکی از روشن‌ترین و امیدواربخش‌ترین زمان‌های زندگی انسان: جنبش اصلاح دینی پروتستان‌.

 

وجدان بیدار، از جمله کتاب‌هایی است که باید خواند. از زیر سنگ هم که شده، باید یافت و خواند.

 

حکایتی است غم‌ناک از تاریخ روشن‌گری اروپا. حکایتی است دردناک و باورنکردنی، از یکی از روشن‌ترین و امیدواربخش‌ترین زمان‌های زندگی انسان.

 

ژان کالوَن، از پیش‌گامان اصلاح دینی اروپا، از سنت کاتولیکی‌گری جدا می‌شود و دل بر اندیشه‌های پیش‌تاز بزرگانی چون لوتر و تسوینگلی می‌سپارد. از دیار خود به همین سبب آواره می‌شود و ره‌سپارِ تبعید می‌گردد و از هراسِ باورپرسیِ مخوف کلیسا، منزل به منزل هجرت می‌کند تا این که در سوییس، مأوی می‌گزیند. گرداگردِ این مصلحِ شجاع، به‌زودی جماعتی از اصلاح‌طلبان ریز و درشت را فرا می‌گیرند که دل اندیشه‌های آزادی‌خواهانه‌ی او سپرده‌اند. امّا چرخ روزگار همواره هم این‌سان نمی‌گردد و آرام‌آرام اتفاقات خوش‌آیندی می‌افتد. در ژنو قیامی روی می‌دهد و کلیساها اصلاح می‌شوند و مردم همیشه آزاد و آزادخویِ ژنو، دل به اندیشه‌های نو می‌بندند و کالون را به عنوان معلم اخلاق برمی‌گزینند. همچون همه‌ی متفکران، کالون نیز خوش‌تر می‌دارد گوشه‌ی عزلت خود را رها نکند و با اندیشه‌هایش تکلیف خود را پیش بَرَد. امّا چه کند که او خود، تربیت اخلاقی شهروندان از راه حکومت مستقیم را حقّ کلیسا و بلکه وظیفه‌ی کلیسا می‌داند و ناگزیر می‌شود این تکلیف جدید را گردن گذارد.

 

باری؛ کالون بر مسند می‌نشیند و خیلی زود به قرائتی جدید از آموزه‌های خود دست می‌یابد. با اعتمادی بی‌کران به اندیشه‌های خود، و با نبوغ و دوربینی ذاتی که به‌حق در وجود خود می‌یابد، تام‌گرایی را صلاح مملکت خویش می‌داند. ظرف مدت کوتاهی، مخالفان خود را به تبعید و زندان روانه می‌کند و باقی‌ماندگان را در زیر شکنجه به اعتراف وا می‌دارد و حذف می‌کند. هنر را و زیبایی را و تنوع را در ژنو ریشه‌کن می‌کند و آن‌ها را دشمن خود، و در نتیجه دشمن خداوند قلمداد می‌کند. با هر آن‌چه که زندگی دنیایی را زیستنی می‌سازد، دشمنی می‌ورزد و رحم را مخلوق شیطان معرفی می‌کند و آشکارا خوش‌تر می‌دارد بی‌گناهی را بر سر دار ببیند تا گناه‌کاری را زها. آزادی تفکر را که روزگاری برای آن به مبارزه برخاسته بود، با صراحت محکوم می‌کند و اطاعت محض را از رعیت خویش می‌خواهد.

 

نویسنده امّا به روایت تاریخ بسنده نمی‌کند و مبنای تئوریک نظریه‌ی خود را در ترجیع‌بندهایی که در قالب داستان پرداخته، به خواننده می‌نمایاند. سه شخصیت را در دل کتاب متولد می‌کند و می‌پروراند و به بلوغ می‌رساند و می‌میراند.

لینک به دیدگاه

میکائیل سروه، متألهی‌ست جوان و شجاع. سری دارد و هزار سودا، و یک‌تنه به قلب عمیق‌ترین آموزه‌ی مسیحیت، یعنی تثلیث می‌زند و از کلیسای پروتستان‌ می‌خواهد در اصلاح دینی خویش، جزم‌واره‌ی تثلیث را نیز به کنار نهند. از هراسِ باورپرسی، ناچار می‌شود خود را مخفی کند و امّا در میان همه‌ی متألهان و نام‌آوران، به کالون اعتماد می‌کند و دست خود را برای او رو می‌کند و چون از کتاب او نیز انتقاد کرده بود، خود را طعمه‌ی نفرت بی‌پایان این حکیم(!) می‌سازد و پس از گریزهای فراوان، در چنگ او اسیر می‌شود و در بیدادگاهش محاکمه گردیده و زنده‌زنده، بر آتشِ کم کباب می‌شود.

 

از میانِ مخالفان بسیار، هیچ‌کس یارای سخن گفتن ندارد. هراس از تخریب و مشاهده‌ی سرنوشت خون‌بارِ سروه، صدا را در حلقوم‌ها خفه می‌کند. و این طنز تاریخ است که مصلِحان زود جنگ را وا می‌نهند و مداراگران، زود مقام را خالی می‌کنند. امّا در همین شب تاریک، هنوز صدایی نهفته است که به موقعِ خویش، به فریاد بَدل می‌شود.

 

سباستین کاستلیو، زنده‌سوزیِ یک متأله پروتستان‌ در کلیسای پروتستان‌ را برنمی‌تابد و یک‌تنه به پا می‌خیزد و با انتشار مانیفستِ مداراگری، ستیزه‌ای تئوریک آغاز می‌کند. دل سوخته‌ی او به این رضا نمی‌دهد و در مقدمه‌ی همان اثر حکیمانه، آشکارا بر کالون می‌تازد. مبارزه‌ی بی‌انجام او، از طرف خودش نبرد پشه‌ای نام می‌گیرد با لشکری از فیل‌ها. کارش را از او می‌ستانند. اجازه‌ی صحبت به او نمی‌دهند و علیه او اتهام‌زنی و لجن‌پراکنی می‌کنند و در حالی که کتاب‌های او در انبارها مدفون هستند، در سراسرِ جهان مسیحی او را بدنام می‌کنند و کافر می‌نامند و مرگی خونین و زجرآور برایش می‌خواهند. کاستلیو امّا در گم‌نامی و بی‌صدایی، تاب این خفقان را نمی‌آورد و پیش از برگزاری بیدادگاه مرگ، جسم را وا گذاشته و به دریار دیگر می‌رود.

 

همه‌ی این حکایت آن‌گاه سوزناک‌تر می‌شود که با نگاهی به تاریخ در بیرون از کتاب، درمی‌یابیم از کالوَن نام بسیار مانده و از او به نیکی‌ها هم حتّی یاد می‌کنند و از کاستلیو تقریباً هیچ! تا جایی که کتاب تسوایگ، نخستین اثری جدی است که حتّی روشنفکران تراز اوّل اروپا را از چنین شخصیتی آگاه می‌سازد. آنان نیز ـ حتّی آنان ـ کاستلیو را نمی‌شناختند و آثارش را نخوانده بودند و نامش را نشنیده بودند. پیروزی تام‌گرایی خون‌بار و بی‌رحمانه‌ی کالون، به عصر و زمان خود او منتهی نشد و نام کاستلیو را یکسره تا چندین قرن پس از خود محو کرد و تنها پس از دویست سال از مرگ کالون است که با ظهور ژان ژاک روسو، یک بار دیگر هنرمندی از خاک ژنو متولد می‌شود.

 

این حکایت غم‌انگیز و تکان‌دهنده، انحصاری در کالون و کاستلیو ندارد. این کتاب را از زیر سنگ هم شده، باید یافت و خواند.

لینک به دیدگاه

دانلود رایگان کتاب وجدان بیدار

 

نویسنده: اشتفان تسوایگ

ترجمه سیروس آرین‏پور.

 

کتاب «وجدان بیدار»، سرگذشت زندگانی یکی از مردان گران‌مایه‌ی سده‌ی شانزدهم میلادی است که ارج و قدرش حتّی تا به امروز نشناخته مانده است. او در آن عصر ظلمت، در بحبوحه‌ی جنبش اصلاح دینی، علیه دنیاپرستی پاپ‌ها و سلطنت ظالمانه‌شان صدای خود را بلند می‌کند و با ایمان آهنین، خواستار اجرای تعالیم واقعی مسیح می‌شود و به دفاع از ارزش‌های جاودانه‌ی الاهی می‌پردازد. نام او را حتّی روشنفکران غربی نیز نشنیده‌اند و نمی‌شناسند. نام او، «سباستین کاستِلیو» است و توماس مان، نویسنده‌ی آلمانی نیز پس از خواندن این کتاب، درباره‌ی او به اشتفان تسوایگ می‌نویسد: «من درباره‌ی کاستلیو هیچ نمی‌دانستم، و از شما به خاطر آشنا کردنم با او سپاسگزارم. با او، من دوست تازه‌ای در اعماق تاریخ برای خود یافته‌ام.» (نامه‌ی مان در نخستین صفحات کتاب، درج شده است.)

اشتفان تسوایگ، به روایتی، پس از گوته، پرخواننده‌ترین نویسنده‌ی آلمانی‌زبان است. وی اتریشی است. اتریش با همه‌ی کوچکی، کشوری است که در دوران اخیر نام‌آوران بزرگی در قلمرو هنور و اندیشه و علم به جهان عرضه کرده است. اشتفان تسوایگ یکی از همان‌هاست. وی در سال 1881 میلادی در وین زاده شد. آن‌جا به دبیرستان رفت و از دانشگاه وین درجه‌ی دکترا گرفت. آثارش مجموعه‌ای وسیع را از رمان، نمایشنامه، مقالات، شعر، نقد، و پژوهش‌های تاریخی در بر می‌گیرد. بیش‌تر آثار او مضمونی عمومی و جهان‌شمول دارند. وی در مقام یک «اروپایی واقعی»، مرزهای ساختگی را به رسمیت نمی‌شناخت و بین انسان‌ها، جز تفاوت‌های معنوی و فرهنگی، تفاوتی قائل نبود.

 

 

VojdanBidar.jpg

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...