رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

خارج از تصویر ( (OFF-Screen (OS )

 

هر شخصیت ، شیء یا ماجرایی که دیده نمی شود ، اما تماشاگر می داند که جزئی از صحنه است. مانند صدایی که از ناحیه ای خارج از صحنه شنیده می شود یا جهتی که شخصیت اصلی به آن نگاه می کند اما خارج از تصویر است.

 

خارجی ( Exterior )

 

نما یا صحنه ای که خارج از مکان مسقف فیلم برداری شود. این مکان می تواند در داخل یا خارج از استودیو باشد.

 

 

خدمات تکمیلی ( Completion Servises )

اقداماتی که بعد از تمام شدن فیلم برداری در مورد فیلم انجام می شود و اقداماتی نظیر ظهور ، تدوین ، صداگازی و....

 

 

خط فرضی ( Imaginary Line )

خطی فرضی که بین دو یا چند بازیگر ترسیم می شود و دوربین باید در یک سوی این خط قرار گیرد تا به این ترتیب چند نما که از چند فاصله یا زاویه مختلف به هم پیوند می خورند ، در دید بیننده اخلال و ناهمگونی به نظر نیاید.

 

 

خلاصه داستان ( Outline )

خلاصه طرح قصه که شامل ، مختصری از ماجرا و شخصیت های آن است. اگر با خلاصه داستان موافقت شود در آن صورت پیش نویس فیلم نامه یا خود فیلم نامه آماده می شود.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 49
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

داخلی ( Interior )

 

هر صحنه ای که داخل ساختمانی یا یک محوطه بسته و سقف دار می گذرد. صحنه داخلی می تواند در دکوری ساخته شده در استودیو یا در یک ساختمان واقعی اتفاق افتد.

 

 

دالبی ( Dolby System )

سیستمی برای ضبط و پخش صدا که صدای مزاحم را به حداقل می رساند ، فرکانس صوتی را اصلاح می کند و برد صدا را افزایش می دهد. این سیستم را می توان به صورت استریو فونیک ( برجسته ) چند باندی در نمایش فیلم هم به کار گرفت. این سیستم توسط ری دالبی اختراع شد و نخستین بار در فیلم های مستندی که درباره موسیقی و کنسرت های راک ساخته می شد ، مورد استفاده قرار گرفت و به تدریج به خدمت فیلم های سینمایی در آمد. بعد از چند تجربه در فیلم های مختلف ، جنگ ستاره ها ( 1977 ) ، نخستین فیلمی بود که تماما با سیستم دالبی ضبط و پخش شد. این سیستم از 1977 تا امروز نقش بسیار مهمی در سینما ایفا کرده و موجب تحول صدای چند جهته شده است و تماشاگر فیلم هایی با صدای دالبی می تواند ، صدا را از چپ و راست و جلو و پشت سرش بشنود.

 

دروازه ( Barn Doors )

 

دو یا چند لنگه دروازه که روی لامپ نوردهی نصب می شود و کار آن جهت دادن به نور ، خلق سایه و جلوگیری از تابش مستقیم نور به عدسی دوربین فیلم برداری است.

 

olb3gibtikf3rtibs3q4.jpg

  • Like 3
لینک به دیدگاه

درون برش ( Cut – In )

 

نمایی که به جزء کوچکی از صحنه قطع می شود. برای مثال شیئی چون چاقو یا اسلحه ، یا بخشی از بدن شخصیت ، چشم ها یا دست های او .

 

 

 

دستگاه اندازه گیری بلندی صدا ( VU Meter )

 

دستگاهی متصل به دستگاه ضبط یا پخش صدا که بلندی صدا ( با واحد دسیبل ) و بیش یا کم بودن آن نسبت به نقطه میانگین را نشان می دهد. چنین دستگاهی در هنگام ضبط صدا ، اهمیت ویژه ای دارد تا اطمینان حاصل شود که بلندی صدا ، نه آنقدر کم است که قابل شنیدن نباشد و نه آنقدر زیاد که از کیفیت آن کاسته شود. علاوه بر این دستگاه ، معمولا از دستگاه دیگری نیز استفاده می شود که حداکثر شدت صدا در فواصل زمانی مشخص را نشان می دهد.

7xbm325dnufer934j46.jpg

دستگاه ضبط ویدئو ( Videotape Recorder )

 

دستگاهی که صدا و تصویر را روی نواری پوشیده از اکسید مغناطیسی آهن به نام نوار ویدئو ضبط می کند تا از سیستم تلوزیونی پخش شود. این تصاویر می تواند از دوربین ویدئویی ، تلوزیون ، نوار ویدئویی دیگر یا فیلم ضبط شود.

 

 

دسیبل ( ( Decibel ( DB )

 

واحد اندازه گیری شدت صدا.

 

 

دکامای رد ( Decamired )

 

واحدی برای اندازه گیری دمای رنگ.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دوربین با سرعت کم ( Low – Speed Camera )

 

دوربینی استاندارد که دور موتور آن ، چنان دستکاری شده است که بتواند با سرعت کم کار کند ، تا از آن بتوان در شیوه های خاص فیلم برداری که نیاز به وقفه دارد استفاده کرد.

 

 

دوربین خیلی سریع ( High Speed Camera )

 

دوربین هایی که به ویژه برای فیلم برداری در سرعت هایی به مراتب تندتر از سرعت معمول طراحی شده اند و قادرند نسبت به دوربین های رایج ، تعداد قاب بیشتری در هر ثانیه ضبط کنند. وقتی این تصاویر با سرعت معمول در دستگاه های نمایش به نمایش در می آیند ، حرکت کندی را به نمایش می گذارند.

 

 

دهانه آکادمی ( Academy Aperture )

 

استانداردی که در سال 1932 از طرف آکادمی هنرها و علوم سینمایی برای تثبیت نسبت طول به عرض قاب تصویر و دستگاه نمایش تعیین شد. این اندازه 4 به 3 یا اندازه 33/1 به 1 است. چنین مستطیلی در نقاشی به مستطیل طلایی موسوم است.

 

دیزالو ، هم گذاری ( Dissolve )

 

روشی در انتقال از صحنه ای به صحنه دیگر ، که در آن صحنه اول به تدریج محو می شود و صحنه دیگر جای آن را می گیرد.

izzv9482iu08cvzqwqa.jpg

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه

راش ها ( Rushes )

 

اولین نسخه های مثبت فیلم که معمولا صدا و تصویر آن همگاه شده ، ولی تدوین نشده و لابراتوار فردای روز فیلم برداری ، آن را آماده می کند و تحویل می دهد. این فیلم معمولا برای کنترل جنبه های مختلف کار فیلم برداری ، مفید است و در ضمن ، مبنای تصمیم گیری برای اصلاح نور و رنگ در نسخه های بعدی است.

 

 

راوی ( Narrator )

 

صدایی که در فیلم های مستند یا داستانی روی فیلم شنیده می شود و چیزی را روایت می کند. در فیلم های مستند ، راوی معمولا فرد بی طرف و مطلعی است که اطلاعات تکمیلی را به تصویر می افزاید. در فیلم های داستانی او خودش معمولا درگیر قصه و ماجرای فیلم است.

 

 

رئالیسم (Realism )

 

در کلی ترین مفهوم ، رئالیسم در سینما یعنی دیدگاه و نگاهی سر راست و صادقانه به جهان واقعی ، از طریق ، بازی بازیگران و نشان دادن محیط زندگی آنان با حداقل دستکاری از سوی فیلم ساز یا تمهیدات فنی. از این نظر رئالیسم در سینما با مکتب تقلید از واقعیت در ادبیات و نقاشی مشابهت دارد ، به این معنی که هنر باید بیان کننده واقعیت باشد و درک انسان را از جهان اطرافش افزایش دهد. اما هر چه فیلم ساز تلاش کند باز هم رئالیسم در سینما نسبی است و ثبت جهان واقعی بدون هیچ کم و کاستی به طور مطلق امکان پذیر نیست.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

رئالیسم سوسیالیستی ( Socialist Realism )

 

نظریه و مکتب خاصی که در دهه 1930 در شوروی آغاز شد و تا دهه 1950 دوام داشت و همه آثار هنری به ویژه سینما را تحت تاثیر قرار داد. اساس این نظریه بر این مسئله استوار بود که هر گونه اثر هنری باید از نظر تاریخی واقعی و موثق باشد و از نظر ایدئولوژیکی هم باید برای آموزش مبانی کمونیسم به کارگران مفید باشد. تناقض کاملا آشکاری در این نظریه وجود دارد. در این نظریه فرمالیسم به شدت محکوم بود و فرد گرایی یا ذهن گرایی نباید کمترین نقشی می داشت.

 

استالین از سال 1927 که زمام امور کشور را به دست گرفت ، مبانی این نظریه را به شدت مورد حمایت قرار داد. در نتیجه هنرمندان مختلف به ویژه سینماگران تحت فشار شدید قرار گرفتند. و به این ترتیب دوره فرمالیسم ، شکوفاترین دوره تاریخ سینما در این کشور و یکی از مهم ترین ادوار سینمای جهان با هنرمندان بزرگی چون سرگئی آیزنشتاین ( Sergei Eisenstein ) ، پودوفکین ( Pudovkin ) و ژیگا ورتوف ( Dziga Vertov ) و با آن همه آثار ارزنده رو به افول نهاد و جای آن را ساخت فیلم های تبلیغاتی و متظاهرانه گرفت.

 

 

رئالیسم شاعرانه ( Poetic Realism )

 

اصطلاحی که منتقدان و تحلیل گران به ویژه ژرژ سادول ( George Sadoul ) ( منتقدر مطرح فرانسوی ) به فیلم هایی از سینمای فرانسه که در فاصله سال های 1934 تا 1940 ساخته شده بود ، اطلاق می کنند. این فیلم ها ، رئالیسم را با سبکی شاعرانه و تغزلی در می آمیختند. موضوع این فیلم ها ، مسائل عادی و روزمره بود ، اما فیلم سازان این مسائل را با برخوردی شاعرانه و با تاکید بسیار بر میزانسنی خاص ، تصویر می کردند. ژاک فدر ( Jacques Feyder ) یکی از اولین فیلم سازان این جنبش بود. از دیگر چهره های سرشناس این جنبش می توان به مارسل کارنه ( Marcel Carne ) و ژان رنوار ( Jean Renoir ) اشاره کرد. از فیلم های مظرح رئالیسم شاعرانه نیز می توان به توهم بزرگ ( 1937- The Grand Illusion) و قاعده بازی ( 1939- The Rules of the Game ) هر دو ساخته ژان رنوار و بندر مه آلود ( 1938- Port of Shadows ) ساخته مارسل کارنه اشاره کرد.

 

 

« نمایی از فیلم توهم بزرگ ( 1937) »

 

uygb7l9q1a7r8d48swf6.jpg

  • Like 2
لینک به دیدگاه

روبش معلقی ( Flip Wipe )

 

تمهیدی در انتقال از نمایی به نمای دیگر که در آن به نظر می رسد که تصویر به طور عمودی یا افقی می چرخد و تصویری دیگر در پشت آن ظاهر می شود . این تمهید در سینمای صامت و اوایل سینمای ناطق ، در فیلم های کمدی بسیار کاربرد داشت اما امروزه کمتر از آن استفاده می شود.

 

 

 

روز به جای شب ( Day For Night )

فیلم برداری در نور روز ، اما خلق جلوه فیلم برداری در شب. این کار به روش های مختلفی از جمله کم نوردهی ، استفاده از ***** یا تمهیدات مختلف در چاپ و ... انجام می شود. این روش عمدتا از آن جهت به کار می رود که نورپردازی منطقه وسیعی از صحنه در شب مشکل و گران است.

 

 

روش نقاب متحرک فرابنفش ( Ultraviolet Traveling – Matte Process )

روشی دو فیلمی در نقاب متحرک ، که امکان ترکیب عناصر تصویری مختلف و خلق یک تصویر ترکیبی را فراهم می آورد. در این روش از حرکت زنده در برابر پرده نیمه شفافی که از پشت در معرض تابش نور فرابنفش قرار گرفته فیلم برداری می شود. منشور تقسیم کننده نور که در دوربین هست ، اشعه های فرابنفش را به روی یک فیلم می فرستد و در نتیجه ، نقاب متحرکی شکل می گیرد که در آن کنش پیش زمینه ، شفاف و ناحیه اطراف آن تیره است. از روی این نقاب ، یک نقاب ساخته می شود که در آن شخصیت ها ، تیره و محیط اطراف ، شفاف است. ترکیب این دو با هم تصویر مورد نظر را به دست می دهد.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

زئوتروپ ( Zoetrope )

 

وسیله ای که توسط ویلیام جورج هورنر در سال 1934 در انگلستان اختراع شد و با تکیه بر ویژگی پایداری دید ، با یک رشته نقاشی روی نوار کاغذی پیچیده شده دور استوانه ای دوار ، توهم حرکت ایجاد می کرد. بیننده از خلال شکاف های موجود در استوانه که رو به روی نقاشی ها تعبیه شده بود ، به اشکال نگاه می کرد.

x0j8lqobrbwqckn9g6eo.jpg

 

زاویه دید ( Angle Of View )

 

زاویه بین دو خط فرضی که از مرکز عدسی به دو انتهای فوقانی و تحتانی تصویر رسم می شود. این زاویه بسته به اندازه فیلم ، عرض دهانه دوربین و فاصله کانونی عدسی فرق می کند.

 

 

زوایای مکمل ( Complementary Angles )

 

نماهایی از سوژه های مختلف موجود در صحنه ، که با دوربین های اضافی از زوایای مختلف فیلم برداری می شود و در هنگام تدوین ، لا به لای نماهای دیگر قرار داده می شود.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

زوم پیوسته ( Continuing Zoom )

نمایی که در آن بر روی سوژه زوم می شود و در آن سوژه پیوسته بزرگ تر می شود ، تا به تدریج تمام قاب را پر می کند و در نهایت چنان از قاب بیرون می زند که فقط بخشی از آن میدان دید را پر می کند.

 

 

زوم عاجل ، زوم شتاب دار ( Crash Zoom )

نمای زومی که ناگهانی و به سرعت روی سوژه مورد نظر زوم می کند. چنین نمایی معمولا برای ایجاد هول و تکان یک باره تماشاگر به کار می رود. این نوع زوم معمولا در فیلم های ماجرایی و ترسناک به کار می رود.

 

 

زیبایی شناسی سینما ( Film Aesthetics )

زیبایی شناسی شاخه ای از فلسفه است که به بررسی زیبایی در هر اثر هنری می پردازد و در پی آن است تا نظامی از اصول مجرد ناظر بر زیبایی را بنا نهد و بسط دهد. زیبایی شناسی در ضمن با پاسخ های روانی و احساسی تماشاگر نسبت به زیبایی در هنر سر و کار دارد.

نقد مبتنی بر زیبایی شناسی در عصر حاضر به تاثیر اثر هنری بر مخاطب ، واکنش مخاطب و نحوه خلق این واکنش در مخاطب ، سر و کار دارد. در این میان زیبایی شناسی سینما به پاسخ های درونی تماشاگر ، از نظر روانی و احساسی به فیلم و اینکه چگونه هر فیلم به عنوان اثری هنری شناخته می شود ، می پردازد و از طریق پرداختن به محتوا و تکنیک به آنها پاسخ می دهد.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

سانسور( Censorship )

 

تعیین اینکه چه بخش هایی از فیلم ، یا اینکه اساسا چه فیلمی ، باید پخش عمومی شود و در معرض تماشای مردم قرار گیرد. سانسور از سوی سازمان ها و نهادهای مختلف اعمال می شود ، نظیر نهادهای دولتی ، دادگستری یا نهاد های مذهبی ، قومی و اخلاقی. سانسور همیشه محل بحث و اظهار نظرهای متفاوت بوده و در هر جامعه ای با جامعه دیگر فرق دارد. به دلیل آنکه سینما و ارزش های اجتماعی دستخوش تحول اند ، در هر زمان مسئله خاصی ممکن است مشمول سانسور شود.

 

 

سرعت فیلم ( Film Running Speed )

سرعت عبور فیلم در دوربین یا دستگاه نمایش که بر اساس سرعت عبور قاب ( فریم) در ثانیه یا فوت در ثانیه یا دقیقه اندازه گیری می شود. فیلم صامت با سرعت 16 تا 18 قاب در ثانیه و فیلم ناطق معمولا با سرعت 24 قاب در ثانیه فیلم برداری یا نمایش داده می شوند.

 

سکانس ( Sequence )

 

مجموعه ای از نماها و صحنه های مرتبط که واحد منسجم دراماتیکی دارند و حاوی داستان های کوچک یا سرگذشت مختصر یکی از کاراکترها هستند. سکانس ها الزاما وحدت مکانی ندارند و وحدت زمانی آنها هم می تواند دو پهلو باشد ، اما در مجموع باید یک واحد مستقل دراماتیک را بسازند.

 

یک سکانس در فیلم معادل یک فصل در رمان و یک پرده در تئاتر است.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

سوررئالیسم ( Surrealism )

 

جنبشی در هنر که در اواسط دهه 1920 در عرصه های نقاشی ، ادبیات و سینما پدید آمد. سوررئالیسم ، مخالف قراردادهای رایج بود و تمایلات پوچ گرایانه داشت و در ضمن در پی آن بود که با ارائه آموزش های فروید و با تکیه بر اندیشه های مارکس ، نقدی سیاسی و اعتراض آمیز نسبت به نهادهای تثبیت شده ای چون حکومت عرضه کند. نظریه پرداز مطرح این جنبش آندره برتون ( Andre Burton ) بود و از نظر او رویا ، توهم و فعالیت ناخودآگاه ذهن ، جلوه گاه هنر واقعی و حتی فرا واقعی بود.

سینمای سوررئالیستی مرز بین واقعیت درونی و واقعیت بیرونی را مخدوش کرد و به استدلال علت و معملولی پایان داد و در عین حال بر شانس و اتفاقات تصادفی تاکید کرد. این سینما در پی آن بود که حالت های غیر عقلایی ، عصبی و حتی ترسناک ذهن را به تصویر بکشد.

فیلم ساز مطرح این جنبش ، لوئیس بونوئل ( Luis Buñuel ) و فیلم مهم او سگ آندلسی ( 1928- An Andalusian Dog ) است.

 

« نمای معروفی از فیلم سگ آندلسی ( 1928 ) »

uowqc0e8gezdgzpjnhbx.jpg

 

سیان ( Cyan )

رنگ سبز- آبی که مکمل و مخالف رنگ قرمز است. وقتی رنگ قرمز از طیف خارج شود سیان به جا می ماند. این واژه در ایجاد فیلم های رنگی پرکاربرد است.

9zd3fkkypebyb83cy0ir.jpg

 

سیکلوراما ، پرده محاط ( Cyclorama )

پرده بزرگ انحنا داری که در پشت صحنه قرار می دهند و معمولا برای نمایش آسمان از آن استفاده می کنند. مجموعه چراغ هایی ( Cyclorama Strip ) در زیر پرده قرار می گیرند و روشنایی یکدستی به آن می بخشند.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

سینما- چشم ( Kine – Eye )

تئوری سینمایی ژیگاورتوف ( Dziga Vertov ) ، سازنده فیلم های مستند و خبری در اتحاد شوروی ، بعد از انقلاب. در نظر ژیگاورتوف ، دوربین فیلم برداری مانند جشم انسان بود و می توانست عناصر اصلی هر وضعیت را کشف و روی آن تمرکز کند. اما چشم دوربین ، انعطاف پذیر تر از چشم انسان بود و می توانست حقیقت هر چیز را ببیند و آن را آشکار کند و این کار با تغییر فاصله ، تغییر زاویه ، دستکاری در سرعت و... شدنی است. در واقع انگیزه این اقدامات ، ارائه واقعیت به همان صورتی است که وجود دارد.

ورتوف اندیشه ها و دیدگاه هایش را در قالب چند بیانیه بیان کرد و سرانجام در سال 1919 ، گروه سینما – چشم را تشکیل داد و طی سه سال از 1922 یک رشته فیلم خبری ، موسوم به سینما – حقیقت تدوین کرد ، فیلم هایی که از سراسر اتحاد جماهیر شوروی و از زندگی روزمره مردم تهیه کرده بود.

 

سینمای صامت ( Silent Cinema )

هر فیلمی که در آن صدا نقشی نداشته باشد را صامت گویند.

هر فیلمی را که متعلق به دوران قبل از ورود صدا به سینما است ، یعنی فیلم هایی که در فاصله سال های 1895 تا 1927 ساخته شده را فیلم صامت گویند. فیلم های این دوره را معمولا بر اساس توسعه تاریخی این صنعت و نیز جنبه های خاص آن که با سینمای ناطق تفاوت دارد ارزیابی می کنند.

 

سینمای فاجعه ( Disaster Film )

ژانری که در آن خشونت و بلای طبیعی ، عده کثیری از مردم و طبیعت را نابود می کند برای مثال سیل یا زلزله یا قوع جنگ اتمی. چنین فیلم هایی ، بیش از آنکه بر شخصیت پردازی یا طرح داستانی تکیه داشته باشند ، بر نمایش بلایای طبیعی و غیر طبیعی ، یکی پس از دیگری تکیه دارند. در این فیلم ها خلق جلوه های ویژه چشمگیر بیشتر از همه مهم است.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

سینمای مینی مال ( Minimal Cinema )

عبارتی که معمولا به فیلم هایی اطلاق می شود که که به خاطر تعلق خاطر عمیقشان به رئالیسم ، از تجهیزات و تکنیک های پیچیده سینمایی ، تا حد ممکن استفاده نمی کنند تا تماشاگر آنقدرها احساس نکند که در حال تماشای یک فیلم است. از جمله این فیلم ها می توان به خاطرات یک کشیش دهکده ( 1951- Diary of a Country Priest ) ساخته روبر برسون ( Robert Bresson ) اشاره کرد.

 

 

سینه کالر ( Cinecolor )

فرایندی قدیمی که در آن فقط با استفاده از دو رنگ ، فیلم رنگی تولید می کردند. این فرایند در زمانی به بازار آمد که تنها فرایند تکنی کالر برای رنگی کردن فیلم ها وجود داشت ، اما از آنجا که این فرایند بسیار پر هزینه بود عمدتا تولید کنندگان فیلم به سراغ آن نمی رفتند ، اما با ورود سینه کالر و کم هزینه تر بودن آن این فرایند در اوایل مورد استقبال قرار گرفت.

 

 

سینه ماکروگرافی ( Cinemacrography )

فیلم برداری از اشیای کوچک و ریز بدون استفاده از میکروسکوپ ، اما با عدسی های نرمال و ابزاری که دامنه فعالیت عدسی دوربین را افزایش دهند. این روش معمولا در فیلم برداری از طبیعت یا فیلم های زیست شناسانه و مستند به کار می رود. این روش را ماکرو سینماتوگرافی و سینه فتو ماکروگرافی هم می نامند.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

[TABLE]

[TR]

[TD=colspan: 3]سینه موبیل ( Cinemobile )

اتوبوسی ویژه، مجهز به وسایل تولید فیلم ، از جمله دوربین ، تجهیزات صدابرداری ، نورپردازی و موتورهای مولد برق و دیگر وسایل و ابزار لازم فیلم سازی که حتی گاهی ، این ماشین ها دارای اتاق تعویض لباس و گریم هم هستند. حمل و نقل این وسیله به نقاط مختلف آسان است. سینه موبیل در سال 1967 به بازار امد و از آن پس کاربرد فراوانی در تولید فیلم و برنامه های تلوزیونی داشته است.

6jgatlna566b6p93f3.jpg

 

 

سینه میکروگرافی ( Cinemicrography )

فیلم برداری از اشیای کوچک و ریز با استفاده از میکروسکوپ. این روش برای ساختن فیلم های تحقیقاتی و پزشکی به کار می رود. این روش را میکروسینه ماتوگرافی ، سینه فتومیکروگرافی و سینه میکروسکوپی هم می نامند.

 

 

شب به جای روز ( Night For Day )

فیلم برداری صحنه ای در شب با استفاده از نور کافی ، تا چنین به نظر برسد که این صحنه در روز روشن فیلم برداری شده.

 

 

شماره های حاشیه ( Edge Numbers )

یک رشته شماره همراه با حروف که که در فواصل مشخص روی فیلم چاپ می شوند( مثلا در فیلم های 35 میلیمتری در فاصله هر فوت ( هر 12 قاب) ). این کار توسط دستگاه ویژه ای به نام دستگاه شماره گذاری حاشیه ای انجام می شود. این اعداد و حروف همراه با تصاویر در نسخه مثبت هم ظاهر می شوند و به این ترتیب کار تدوین را آسان تر می کنند و انطباق دقیقی میان نسخه تدوین شده با نسخه منفی برای تدوین نهایی ، حاصل می شود. وقتی صدا سر صحنه ضبط می شود ، شماره های حاشیه ای روی فیلم و نوار مغناطیسی صدا هم به تدوین گر کمک می کند. بسیاری از لابراتوارها بعد از ظهور فیلم ، شماره های حاشیه ای خود را به رنگ زرد کنار فیلم چاپ می کنند.

 

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

  • Like 3
لینک به دیدگاه

صحنه ( Scene )

 

1- کنشی بی وقفه در داستان فیلم که معمولا در یک مکان خاص و طی یک محدوده زمانی مشخص روی می دهد. گاه صحنه در بیش از یک محل رخ می دهد مانند تعقیب که در مناطق مختلفی صورت می گیرد.

صحنه می تواند شامل یک نما و یا چند نما باشد.

2- به مکان رخداد هر ماجرا نیز صحنه گویند.

 

 

صداگذاری ( Dubbing )

 

ضبط گفت و گوها و صداهای گوناگون و سپس در هم آمیختن آنها بعد از اتمام فیلم برداری. این کار در مورد صحنه هایی که ضبط سر صحنه با اشکال رو به روست ، یا افزودن صدا در مرحله بعد از فیلم برداری آسان تر است ، انجام می شود. دوبله فیلم هم از همین مورد است.

 

 

صدای خارج از تصویر ( (Voice – Over (VO )

 

صدایی که هم زمان با نمایش صحنه ای شنیده می شود ، با آن ارتباط دارد ، اما در آن لحظه از دهان هیچ یک از شخصیت های فیلم بیرون نمی آید. صدای خارج از تصویر ممکن است از منابع زیر تامین شود :

1- راوی فیلم مستند.

2- راوی در فیلم های داستانی که فیلم را روایت می کند.

3- راوی اول شخص که خود در صحنه حضور دارد ، اما در تصویر حرف نمی زند و خارج از تصویر، آن صحنه را تفسیر می کند.

4- شخصیتی که صدایش را در رویاهای شخصیت دیگری می شنویم ، برای مثال موقعی که نامه او خوانده می شود.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

صدای کنترپوئن ( Contrapuntal Sound )

 

صدا یا موسیقی که با تصویر روی پرده در تضاد است ، برای ایجاد احساسی استعاری. برای مثال مارش جنگ که بر روی تصویری از یک مجلس مهمانی پخش شود ، این مارش ، احساس نابودی ، ناامنی و ناامیدی ایجاد می کند.

 

 

صفحه تراز (Gimbal )

 

صفحه بزرگی است که اتاقی روی آن ساخته می شود و می تواند دوران کند. دوربین و فیلم بردار را چنان می بندند که بتوانند با اتاق دوران کنند و در عین حال ، شخصیت ها و اشیا بر اساس سنگینی وزن خود و گاه به مدد سیم هایی که به آنها وصل می کنند ، در دیوارها و سقف اتاق حرکت می کنند.

 

 

 

صفحه کلاکت ( Clapboard )

 

تخته ای است دو تکه که به هم لولا شده اند. از این وسیله برای دادن اطلاعات درباره برداشتی که قرار است فیلم برداری شود به همه اعضای گروه به ویژه ، بخش صدا و تصویر استفاده می شود. در ابتدای هر برداشت از این صفحه هم ، فیلم برداری می شود ، تا در هنگام تدوین اطلاعات مورد نیاز به تدوین گر داده شود. در صفحه کلاکت ، اطلاعاتی نظیر نام فیلم ، فیلم ساز ، فیلم بردار ، تاریخ ، شماره هر صحنه و هر برداشت درج می شود. این اطلاعات نشان می دهد که کدام بخش از فیلم در حال تهیه است ( این اطلاعات به طور شفاهی هم خوانده می شوند). تخته لولا شده بالای صفحه کلاکت تخته تقه نام دارد که محکم به هم می خورد ، تدوین گر در مرحله تدوین از این صدا برای هم گاه کردن صدا و تصویر استفاده می کند.

8w0ahg0s2ed5suor5jm.jpg

  • Like 3
لینک به دیدگاه

ضد اوج ( Anticlimax )

 

جایی که ماجرای فیلم در آن به اوج خود می رسد و تماشاگر در خود بیشترین احساس را نسبت به فیلم دارد ، اما به یک باره هیجان ماجرا فروکش می کند و فیلم با حالتی سرد و ناامیدکننده و خالی از هیجان پیش می رود.

 

 

عنوان ، تیتراژ ( Title )

 

هر کلمه ای که روی پرده ظاهر شود و جزئی از یک صحنه نباشد ، بلکه تمهیدی برای رساندن اطلاعات به تماشاگر باشد را گویند. این واژه به موارد زیر اطلاق می شود :

 

1- عنوان بندی که در شروع و پایان فیلم ظاهر می شود و نام دست اندرکاران تولید فیلم را در بر دارد.

2- عنوان فیلم

3-در دوران صامت ، میان نوشته ها را که حاوی گفت و گوها ، اطلاعاتی درباره ماجرا و ... بود و در دوران ناطق ، اطلاعاتی که از طریق نوشته درباره زمان و مکان وقوع ماجرا داده می شود.

4- زیر نویس ها ، مثلا برای ترجمه گفت و گوهای خارجی فیلم.

 

 

عمق (Depth)

 

یکی از مهم ترین مسائل فیلمبرداری ، عمق بخشیدن به تصاویر روی پرده است. هر بیننده ای که تصویری را بر پرده سینما می بیند ، در ذهن خود برای آن عمق قائل می شود ، چون به این شیوه دیدن عادت کرده است. اما فیلمساز علاوه بر آنکه می تواند روی تخیل تماشاگر حساب کند ، در ضمن باید بکوشد که توهم عمق را در صحنه خلق کند و به آن ، حال و هوای واقعی ببخشد.

حس عمق فضایی در بیننده را از چند طریق می توان تشدید کرد :

1- خلق عمق در هر صحنه و تاکید بر کوچک و بزرگی اشیا بسته به فاصله آنها از یکدیگر.

2- متفاوت بودن نورپردازی صحنه در مناطق مختلف به نحوی که سطوح متمایز نور و سایه محسوس باشد .

3- تغییر زاویه و فاصله از نمایی به نمای دیگر تا بیننده در صحنه درگیر شود.

4- حرکت دادن دوربین و استفاده از حرکتهای تعقیبی دوربین.

5- حرکت دادن بازیگران در سطوح مختلف.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

عمق میدان ( Depth of field )

 

میزان وضوح تصویر در فواصل مختلف از دوربین. اگر اجزای تصویری از جلو تا عقب از وضوح بیشتری برخوردار باشند ، تصویر دارای عمق میدان بیشتر است. برای دستیابی به عمق میدان وسیع ، استفاده از عدسیهایی با زاویه باز توصیه می شود. این عدسی ها ، فاصله کانونی کم و درجه F کمی دارند و در عوض طول مدت نوردهی آنها زیاد است. برای دستیابی به عمق میدان وسیع ، نورپردازی در عمق و وجود فاصله ای نسبتا زیاد میان سطح اصلی کانونی و دوربین نیز لازم است.

 

 

فانوس خیال ( Laterna Magika )

 

ترکیبی از نمایش زنده و فیلم که در چک اسلواکی ابداع شد و مجموعه ای از موسیقی زنده ، بازیگر زنده ، فیلم ، اسلاید و موسیقی از پیش ضبط شده است.

 

 

فرایند پرده آبی ( Blue Screen Process )

 

یک فرایند بسیار پر مصرف که نیازمند دوربین خاصی نیست و در آن چند عنصر تصویری فیلم برداری شده را به طور مجزا در یک تصویر ترکیبی ، کنار هم قرار می دهند. در این فرایند از سوژه برای مثال بازیگران در نور سفید و در برابر پرده ای آبی رنگ ، با فیلم منفی رنگی ، فیلم برداری می کنند ، سپس در پس زمینه یعنی همان جا که پرده آبی هست هر نوع تصویری را بر روی همان فیلم منفی قرار می دهند.

 

فرآیند پرده آبی

 

57jx8s1k5y6tgkmmpg3o.jpg

 

gbnezfg8dp7ehh8i5dq.jpg

 

jivto32gwr6tw0wlv5.jpg

  • Like 3
لینک به دیدگاه

فرایند شوفتان ( Schufftan Process )

روشی برای ترکیب کردن یک دکور کامل و بزرگ به کمک تصویر نقاشی شده یا ماکت ، در نمایی از فیلم. در این روش آینه ای با سطح نقره ای در زاویه ای 45 درجه نسبت به دوربین قرار می گیرد و تصویری را از کنار میدان دید دوربین ، به عدسی منتقل می کند ، سپس بخش هایی از نقره پشت آینه تراشیده می شود و دوربین قادر خواهد بود از خلال فضای بی نقره ، صحنه پشت آینه را با تصویر بازتابی ترکیب کند. این فرایند معکوس شدنی هم هست ، به این ترتیب که جای آنچه در کنار میدان دید دوربین قرار می گیرد را با آنچه در پشت آینه قرار می گیرد عوض کنند.

 

فرایند شوفتان ، تصویر ترکیبی نسبتا مطلوبی ارائه می دهد ، زیرا عناصر ترکیب شونده در یک زمان و با یک دوربین فیلم برداری می شود . اما این تکنیک کند است و امکان حرکت دوربین در آن وجود ندارد ، به همین خاطر پس از مدتی روش های دیگر جایگزین این روش شدند.

این روش به نام ابداع کننده اش یعنی ، اویگن شوفتان ( فیلم بردار آلمانی ) نامگذاری شده است.

 

 

« نمایی از فیلم مترو پلیس ( 1927- metropolis ) ، ساخته فریتس لانگ ( Fritz Long )، که توسط شوفتان فیلم برداری شد. در این نما از فرایند شوفتان استفاده شده.»

 

rfzo7k66q6gpoq44rqk.jpg

فرمالیسم ( Formalism )

 

جنبشی هنری که در آن فرم بر محتوا ارجحیت دارد. به عبارت دیگر نحوه عرضه هر چیز ، بیش از محتوای آن مهم است. در نظر فرمالیست ها ، فرم در خود کامل است و توجیهات زیبایی شناختی خود را دارد.

در مطالعات سینمایی ، وقتی فرمالیسم مطرح می شود منظور این است که ، عناصر فرمالیستی اثر چگونه بر ارائه آن ، اثر می گذارند.

 

 

فرو نوردهی ( Underexposure )

 

نوردهی فیلمی در دوربین یا به هنگام چاپ ، به مقدار کمتر از نیاز یا در زمانی کوتاه تر از حد لازم را فرو نوردهی گویند. در این حالت تصویر حاصل تصویری تیره است و هر آنچه در سایه قرار داشته باشد ، سیاه می شود.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

فضا ( Atmosphere )

 

حال و هوا و حس کلی صحنه که متاثر از یک یا مجموعه ای از عوامل زیر است:

صحنه آرایی ، نوع لباس ها ، نوع آرایش و گریم بازیگران ، رنگ های به کار رفته در صحنه ، سبک بازیگری ، زاویه بندی و کادر بندی و نوع حرکت دوربین ، نوع تدوین و صدا.

در فیلم های تاریخی ، فانتزی ، ترسناک ، علمی- تخیلی و مهیج ، فضاسازی بسیار مهم است زیرا بار اصلی این فیلم ها بر دوش فضا سازی است.

 

 

فلاش بک ، پس نگاه ( Flashback )

 

نما ، صحنه یا سکانسی که نسبت به زمان حال فیلم ، در گذشته اتفاق افتاده است. فلاش بک ، هم به عنوان بخشی از روایت و به نیت توضیح موفقیت های امروزی ، به عنوان بخشی از شخصیت پردازی و دادن اطلاع درباره گذشته کاراکتر و نیز یادآوری شخصیتی از حادثه ای که در گذشته اتفاق افتاده و ... به کار می رود . فیلم همشهری کین (1941 – Citizen Kane ) ساخته تحسین برانگیز ارسن ولز ، یکی از نمونه های عالی است که بخش عمده ای از فیلم از طریق فلاش بک ، روایت می شود .

 

 

فلاش فوروآرد ، پیش نگاه ( Flash Forward )

 

نما ، صحنه یا کنشی که نسبت به زمان حال فیلم ، در آینده رخ خواهد داد. در این روش می توان فرافکنی ذهنی شخصیتی را شاهد بود مثلا افکار جنون آمیز قاتلی که صحنه قتل بعدی اش را در ذهنش مجسم می کند.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...