Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۰ در «تمثیل شهر به عنوان مبدا حرکت به سوی لامکان» که با نام «شهر و صحرا» در آرونا بود، نگرشی سنتی به تقابل فضای شهر و فضای صحرا مطرح شد اما در واقع هر نگرشی که شناخت و ابزار مدرن را در اختیار دارد ناگزیر به مفاهیم آن می پردازد (چراکه لاجرم نسبتی میان ابزار و استفادهکننده وجود دارد)، پس ضروریست برای شناخت بهتر فضاهای متقابل وضعیت امروزی آن را ترسیم کنیم. وضعیت امروزی آگاهی بشر تحت تاثیر مدرنیته و همسطح شدن آگاهیها و فرهنگهایی که در ابتدای دوره مدرن مسکوت بودند و نیز فرهنگهای غیر مدرن که امروزه در فضای تعریف نشده مدرنیته (یعنی فضای روح) نیز در سطوحی همسطح بازنمایی شدهاند، قرار دارد؛ حاصل چنین تقابلی که جهانیشدن آن را برای تمامی مردم دنیا(شاید به جز چند قبیله در آمازون و آفریقا!) اجباری کردهاست، چهل تکه شدن هویت بشری و جمع انواع آگاهیِها و فرهنگها در نوع بشر است. ذهن نیز که لاجرم حتی در خیالیترین حالات خود در فضا محقق میشود، امروزه شاهد فضاهای مختلف و شکافهای فضایی است، همه ما (بشر مدرن) این شکاف فضایی ذهنی را تجربه کردهایم و در حالات مختلف به سادگی در حوزههای متضاد تغییر فضا میدهیم، شاید جانمایی عناصر کاملا متضاد که متعلق به فرهنگها و اعصار مختلف هستند به صورت موزاییکوار در شهر، تبلور این امر در عصر مدرن باشد؛ اما در هر حال این فضا هرچند فراگیر و همگانی، مبتنی بر آگاهی عصر مدرنیته است و در مواردی که مدرنیته ساکت است (به خصوص در مورد فضای روح) اتفاقاتی دوگانه رخ می دهد. این اتفاقات که در دنیای امروز شاهد آن هستیم یکی ورود شبحوار روح به فضاهای اثیری اما غیر روحانی است که منجر به ملقمههایی مذبوحانه از عرفان و متافیزیک است (بسیاری از آثار فرهنگی سالهای اخیر مانند فیلمها و رمانها شاهد این مدعا هستند که معمولا بر مجازی سازی استوار شدهاند)، اما اتفاق دیگر که در سالهای متاخر دوران مدرن به وقوع پیوست یعنی همسطحی آگاهیهای بشری و تهی شدن جهان از آرمان منجر به نوعی احساس نیاز به تحقق تمثیلهای قدیمی به صورتی نابتر از فضای مجازی شد، انسان در این حالت نیاز به فضایی روحانی (و نه شبح وار در دنیای مجازی) را حس میکند؛ چنین نیازی که مدیون غرب و مدرنیته است بشر را به سوی «کشف قاره روح» فرا خوانده است.... فضای روح دیگر فضایی شکافدار نیست و فضایی صاف و جهتدار است که لاجرم محتوایی روحانی دارد. پینوشت: شالوده این بحث مبتنی بر اثر «افسون زدگی جدید» اثر داریوش شایگان است. پیوند مرتبط: 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده