رفتن به مطلب

سرمای درون ==> روزشمار


ارسال های توصیه شده

20 / 07 / 90

 

نتیجه پاتولوژی :

نمونه ارسالی غده لنفاوی ناحیه انگوئینال راست بیمار دارای توده هتروژن مدیاستن است .

 

- خب یعنی چی ؟

- سرطان ریه .... از نوع بدخیم

 

-------------------

پ. ن :

همیشه ابهاماتی وجود داره ....

خدا بزرگه

لینک به دیدگاه

4 / 08/ 90

 

بعد از سی تی اسکن :

 

- غدد لنفاوی شکم هم درگیر شده است

- این یعنی چی ؟

- پخش شده

- پس جراحی چی ؟

- نمیشه .... باید هر چه سریعتر شیمی درمانی شروع بشه ، نباید وقت رو از دست بدین

- چرا ؟

- از غده لنفاوی قفسه سینه شروع شده و چون غدد لنفاوی داخل شکم هم درگیر شده نمیشه جراحی کرد پس باید با دوز 3 شیمی درمانی بشه تو 6 جلسه ... هر سه هفته دو روز ...

 

 

-------------------------

پ . ن :

خدا بزرگه ... :hanghead:

لینک به دیدگاه

10 / 08 / 90 و 11/ 08/ 90

 

جلسه اول شیمی درمانی ...

خدایا ، خودت کمک کن ...

صدایی از پشت تلفن: ( دخترکی 3 ساله )

بابایی.... خونه نمیای؟

:sigh:

 

---------------

پ . ن :

خدایا .... خودت بزرگی

لینک به دیدگاه

25 / 08 /90

 

:w58:

یعنی باور کنم چیزی که دارم می بینم رو یا نه ؟ تا 12 شب که با هم بودیم ... چیزیت نبود ..

چطوری اینجوری شده ...

کامل کچل شی ... یه دفعه ... تو یه روز ... اونم برا بار اول شیمی درمانی ؟ !!!!

 

------------

پ . ن :

قدیما گفتم ایشالله کچل شی ، اما نمیخواستم اینجوری کچل شی آخه

لعنت به من ... لعنت به من ... لعنت ... :4564:

 

خدا بزرگه

لینک به دیدگاه

01 / 09 /90

 

جلسه دوم شیمی درمانی ....

 

- چرا این همه دارو رو برای یک روز تجویز می کنین ؟مگه قار نبود تو دو روز تزریق انجام بشه ؟ اگه طاقت نیاره بدنش چی؟

- نظر دکتره

- سکوت .... سکوت ... سکوت

 

--------------------

پ . ن :

هنوزم بزرگیتو شکر

لینک به دیدگاه

03 / 09 / 90

 

 

صدای زنگ گوشی :

- سلام سپید، خوبی ؟ سهیل اصلا حالش خوب نیست ، از صبح سرگیجه و حالت تهوع داره ، حرکت نمیکنه ، حتی آب هم نمیتونه بخوره ... چرا برا بار اول اینجوری نشده ؟ عادیه ؟

- عادیه ... نگران نباش ، اون همه دارو تو یه روز تزریق شده بهش ... بدنشم از بار اول ضعیف تر شده ... به زور هم شده غذا بده بخوره ...

- نمیخوره ... هر کاری می کنم نمیخوره

- زنگ می زم بابا بیاد اونجا به زور هم شده غذا بده به خوردش... نگران نباش ... خوب میشه ... یکی دو ساعت دیگه میشه آیینه دق ت ... نی نی رو از طرف من ببوس

 

--------------------

پ . ن :

خدایا ! این خوبه که تو هستی ... آره خوبه .. خیلی خوبه ...

شکرت

لینک به دیدگاه

10 / 09/ 90

 

ساعت 12 شب ....

داشتی میرفتی اونجایی که من سالهاست آرزوشو دارم ... اما برگشتی

دیدی گفتم تا 100 سالگی صاف صاف تو خیابون راه میری ...

 

شاید ایندفعه شیمی درمانیت نکنن ....:hanghead:

 

 

-----------------------------

پ . ن :

 

دلم پر است

پر پر پر.........

آنقدر که گاهی اضافه اش، از چشمانم می چکد ....

 

 

خدایا شکرت :sigh:

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

خیلی وقته که ننوشتم ..

نه اینکه روزا رو نشمرده باشم نه ..

نمیدونستم چی بنویسم ..

بنویسم که چی بشه ...؟؟؟

 

روزای سختیه

ولی خب آخرش خوبه .. مگه نه ؟

:hanghead:

لینک به دیدگاه

13/ 10/ 90

 

ساعت 9 شب ....

سی تی اسکن و آزمایش این هفته رو بردم پیشش ...

وقتی نگاه می کرد دیدم لبخندی رو صورتش نقش بسته

گفت تقریبا محو شده

خودشم باورش نمی شد ...

:ws37:

امشب راحت می خوابم :hapydancsmil:

 

 

 

------------------------------

 

پ . ن :

 

اگه خدا "باورت" بشه, خدا واسه باورت یه نقطه میذاره و میشه "یـــــــــــاورت":hapydancsmil:

لینک به دیدگاه
  • 10 ماه بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...