peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۰ با سلام شایدبرای شماهم اتفاق بیافتد نام طرح جدیدی ست که در تالار از این پس اجرا خواهد شد در این طرح به بیان مشکلات خانوادگی معمول ورایجی که شاید برای ما هم اتفاق بیافتدپرداخته خواهد شد اما به صورت کاملا خیالی وداستانی. در این طرح مشکلات به صورت داستانی روایت میشود واز شما میخواهیم راهنمایی کنید در حل این مشکلات. شماهم میتوانید در این طرح مارا یاری کنید وهم به عنوان مشاور هم خود مشکلی را به صورت داستانی درست کنید وبه صورت پیام خصوصی برایم ارسال کنید تا در نوبت بعد روایت شما به بحث گذاشته شود ################### این مشکل رو از دید آقای خونواده مطرح میکنم: من 30 سال سن دارم وهمسرم 25 سال سن دارد ما در دانشگاه باهم آشنا شدیم همسرم تهرانی بود ومن شهرستانی(اهوازی)من برای مقطع کارشناسی در دانشگاه تهران قبول شده بودم وهمسرم معماری میخوند حالا مدت سه سال از ازدواج ما میگذره سال گذشته همسرم کاری تمام وقت در یک شرکت معتبر ساختمانی پیداکرد وعلی رغم مخالفت من او در آن شرکت شروع به کار کردالان یکسالی از کار او در آن شرکت میگذرد اما از چند وقت پیش اخلاقش به مرور تغییر کرد مدام نق میزد کمتر به امور خانه رسیدگی میکرد کمتر به من توجه نشان میداد به نحوی که حتی در میزان ورغبت او به ارتباطات زناشویی ما کمتر میشدمن علت را محیط کارش میدانستم که بیشتر با مردان سرکار دارد وهمین مسئله باعث این تغییرات رفتاری در اوشده است من هرچه بیشتر به او توجه میکردم او این توجه را به پای شک من میگذاشت ومیگفت تو به من شک داری واقعا نمیدان چه کنم زندگی ام رو به نابودی ست درضمن من خودم مهندس الکترونیک هستم ویک شرکت طراحی واجرای پروژه های دانشجویی را دارم @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ منتظر نظرات دوستان هستم..... چون تمام شخصیتها ساخته ذهن خودم هست اگه سوالی پیش آمد بپرسید 24 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۰ سلام بر پیمان عزیر کار جالبی کردین امیدوارم موفق بشین بنظر من این اقا باید یبار خانومشو ببره بیرون بش بگه باهم حرف بزنیم یه جای اروم و شیک برن بعد اقاهه مشکلشو بگه بگه من احساس میکنم نسبت بمن بی توجهی .بگه که خیلی به خانومش علاقه داره بگه که زندگیشو تو خطر میبینه هر حرفی که زد میزان علاقشو به زنه و زندگیش بگه 8 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۰ سلام بر پیمان عزیر کار جالبی کردین امیدوارم موفق بشین بنظر من این اقا باید یبار خانومشو ببره بیرون بش بگه باهم حرف بزنیم یه جای اروم و شیک برن بعد اقاهه مشکلشو بگه بگه من احساس میکنم نسبت بمن بی توجهی .بگه که خیلی به خانومش علاقه داره بگه که زندگیشو تو خطر میبینه هر حرفی که زد میزان علاقشو به زنه و زندگیش بگه با سلام خدمت شما در روایت امده آقا هرکاری داره میکنه که علاقه شو به همسرش ثابت کنه اما انگار نتیجه عکس گرفته 4 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۰ با سلام خدمت شما در روایت امده آقا هرکاری داره میکنه که علاقه شو به همسرش ثابت کنه اما انگار نتیجه عکس گرفته بنظر اقایون گاهی با توجه های بی جا باعث سوظن زن میشن مشکله این اقا اگه نشات گرفته از کارمند بودن خانومشه به نظرم باید صادقانه بهش بگه بگه تو چه توقعاتی از من داری خانومه که جواب داد اینم بگه من همچین توقعاتی ازت دارم به زندگیت به من بیشتر برسی 3 لینک به دیدگاه
arian ariaey 1755 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۰ سلام به نظر من! این مشکل شاید!شاید! به خاطر این باشه که این خانوم خستگی ناشی از محیط کارشو با خودش میاره خونه! احتمالا ایشون به شوهر ش مثل فبل علاقه داره ولی مسلما حوصله ی غذا درست کردن و یا رابطه ی زناشویی (مثل قبل)رو نداره! چاره ی پیشنهادی: به نظرم آخر هفته ها خانوشو ببره گردش و بش بگه من درکت می کنم که به خاطر کارت خسته شدی و من هم از این بابت همایتت می کنم فق دوس دارم بشی همون همسر قبلی خودم,مثلا بش بگه دلم برای لبخند رو لبت که همیشه یه لبخند رو لبم می نداخت تنگ شده! 8 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۰ این مواقع بهتره از نفر سومی(مشاوره/بزرگتر...) کمک گرفت. 3 لینک به دیدگاه
خانوم بهار 3412 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۰ گاهی محبت زیاد نتیجه عکس داره... تنها راه حل این مشکل کم محلی که نمیشه اسمشو گذاشت اما گیر ندادن و راحت گذاشتن زن و بیتوجهی بهش هست... اونوقت آقا میبینه که چه زود خانم از بیتوجهی های همسرش خسته میشه و حتی اینو صراحتا اعلام میکنه 3 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۰ منم با نظر تینـا جـان موافقـم. باید اول با هم صحبت کنند. بدون صحبت که نمیشه نتیجه گیری کرد و راه حلی ارائه داد. 1 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۰ بنظر اقایون گاهی با توجه های بی جا باعث سوظن زن میشن مشکله این اقا اگه نشات گرفته از کارمند بودن خانومشه به نظرم باید صادقانه بهش بگه بگه تو چه توقعاتی از من داری خانومه که جواب داد اینم بگه من همچین توقعاتی ازت دارم به زندگیت به من بیشتر برسی منم با نظر تینـا جـان موافقـم. باید اول با هم صحبت کنند. بدون صحبت که نمیشه نتیجه گیری کرد و راه حلی ارائه داد. فرض رو براین بگیرید مرد مدام داره باهاش صحبت میکنه اما زن فقط سکوت میکنه وگوش میده اما هیچ نظری ارائه نمیکنه وقتی مرد سکوت زن رو میبینه بیشتر آشفته میشه.......وباعث ناراحتی زن میشه مرد:ببین...تو همش داری کار میکنی عزیزم بهتره شب یه کم زودتر بخوابی. زن:نمیشه...کلی کار دارم مرد:اینجوری خودت رو از بین میبری زن:عادت دارم مرد: زن:چیه خوب؟کلی کار دارم حالا حتما باید هروقت تو بخوای بخوابیم؟ مرد:من کی همچین حرفی زدم؟فقط میگم یه کم استراحت بد نیست زن:نمیخوام مرد:پس من رفتم بخوابم شب بخیر زن:تنهایی؟ مرد:خوب من خسته ام عزیزم نمیتونم بیشتر بیدار بمونم زن:به درک.تنها بخواب .................... 1 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۹۰ کسی نظری نداره؟ آیا بهترین راه همون رفتم پیش مشاوره است؟ اگه رفتند ونتیجه نداد شما کدام طرف را بیشتر مقصر میدانید؟ 1 لینک به دیدگاه
Aartemis 6639 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۰ خیلی مشکلت دیگه هم میتونه باشه !!! زندگی یک بعدی نیست ! شاید پختگی لازم را برای ازدواج نداشتن ! بعد انتظاراتی که از همسر داشتن فرق کرده ! اینجا صحبتهای هسرشونا ما نشنیدیم ! ولی محبت کردن مشکل را حل نمیکنه و باید دنبال ریشه این مشکلات گشت و راه حل پیدا کرد ! 2 لینک به دیدگاه
haniye.a 5626 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۰ خیلی مشکلت دیگه هم میتونه باشه !!! زندگی یک بعدی نیست ! شاید پختگی لازم را برای ازدواج نداشتن ! بعد انتظاراتی که از همسر داشتن فرق کرده ! اینجا صحبتهای هسرشونا ما نشنیدیم ! ولی محبت کردن مشکل را حل نمیکنه و باید دنبال ریشه این مشکلات گشت و راه حل پیدا کرد ! منم کاملا موافقم لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده