رفتن به مطلب

غول های دهه 70


Amin

ارسال های توصیه شده

غول های دهه 70

نویسنده : آرتور یوسفی

 

 

image.php?file=site_images%2Farticles%2Fcarx1-camaro1970.jpg&width=450&height=270

ماجرا از ساعت 11 شب جمعه در یکی از خیابان های نسبتا پهن، طولانی و بدون پیچ شروع می شود. خیابان جردن ( آفریقای کنونی ) همان خیابانیست که در آن شب پذیرای تعدادی جوان با اتومبیل های 206، گل ، پرشیا می باشد که در کنار خیابان ایستاده اند. هوا کمی سرد می باشد و آنها در اتومبیل های تیونینگ شده شان با سیستم های صوتی ای که بیهوده لرزه بر اندام رهگذران می اندازند، در حال بحث درباره اتومبیل هایی می باشند که احتمالا تا 20 سال آینده نیز کسی شکل و شمایل آنها را در کشورمان نخواهد دید. در همان زمان یک پراید که ظاهرا بیش از ده میلیون تومان خرج تیونینگ ظاهری آن شده است وارد خیابان جردن شده و جوانان مذبور با دیدنش از اتومبیل هایشان پیاده می شوند. ظاهرا آنها منتظر همین اتومبیل بودند. دقایقی نگذشته بود که صدایی غرش مانند و بسیار آشنا فضا را پر می کند و لحظاتی بعد یکی از شاهکارهای اتومبیل سازی آمریکا در دهه 70 وارد جردن می شود. چلنجر V8 با موتور مگنوم. از ظاهر قضیه می توان حدس زد که قرار است این اتومبیل و پرایدی که دقایقی پیش وارد گود شد با هم به رقابت بپردازند و همینطور نیز شد. آنها در یک خط در کنار هم قرار می گیرند و جوانان با ایستادن در پشت این دو اتومبیل مانع از عبور خودروهای دیگر برای شروع رقابت شدند. تعدادی جوان دیگر نیز از زمان ورود این دو اتومبیل به مدت 5 دقیقه در کنار خیابان ایستاده و منتظر هستند تا شروع حرکت این دو اتومبیل را که نظاره گر باشند.

راننده پراید نیز طبق آنچه انتظار می رفت صدای سیستم صوتی خود را تا آخرین درجه ممکن افزایش داده که مطمئنا خود او نیز به سختی قادر به تحمل آن می باشد و در حال فشار آوردن بر روی پدال گاز می باشد. این در حالی است که راننده Dodge در حال اطمینان یافتن از استحکام کابل های نگهدارنده کاپوت اتومبیلش می باشد.

و رقابت شروع می شود. از صدای پراید می توان حدس زد که موتور آن تعویض گردیده است، وگرنه رقابت یک پراید با موتور فابریک خود با یک قول هشت سیلندر عاقلانه به نظر نمی رسد.

در اولین ثانیه های شروع رقابت صدای مهیب موتور دوج به همراه دود سفید رنگ لاستیک هایش خبر از پیروزی بی چون و چرا او را می دهد.

ول وزن کم پراید و موتور جدیدش باعث سبقت گرفتن این اتومبیل از چارجر می شود. فاصله آنها تا 6 تا 7 ثانیه اول لحظه به لحظه افزایش می یابد، تا جایی که با تعویض دنده چلنجر توسط راننده اش ورق به نفع این اتومبیل برگشته و در آخرین لحظاتی که چشم یاری دیدن این دو اتومبیل را دارد چلنجر از پراید تیونینگ شده هاچ بک سبقت می گیرد.

ولی سخنی درباره خیابان جردن یا درگ های جوانان ما در گوشه و کنار شهر نبوده و موضوع بر سر قدرت نمایی بزرگانی همچون چلنجر مذبور می باشد.

متاسفانه و یا خوشبختانه هم اکنون تقریبا در هیچ کشوری اتومبیل های غول پیکر سنگین وزن، با تیر آهن هایی در درون درهایشان، درون کاپوت، همراه با موتورهای چدنی Big block 500 یا 600 کیلو گرمی طراحی نشده و به دلایل بسیار زیاد، صنعت اتومبیل به ساخت خودروهایی با حجم کم، مصرف سوخت پایین، استفاده از فیبر کربن، آلومینیوم و منیزیوم سبک وزن، پیشرانه های سبک آلومینیومی و کم حجم و می توان گفت ارزان رو آورده است. این نکات در زندگی امروزی با مشغله های فراوان، گرانی های موجود ( مخصوصاً در کشور ما !) به نفع اقتصاد مردم می باشند. ولی در مقابل نکات منفی بسیاری نیز داراست که می توان به کاهش فوق العاده ایمنی اتومبیل ها، کاهش عمر مفید آنها، کاهش فضای اتاق اتومبیل و بسیاری نکات ریز و درشت دیگر اشاره کرد. ثابقا ما شاهد حضور اتومبیل های غول پیکری همچون Bel Air، Impala، نوا، بیوک، چارجر، چلنجر ( در تعداد کم ) آریا و بسیار دیگر در سطح شهر بودیم که با افزایش سن آنها، مصرف بالای بنزین، اشغال جای 2 اتومبیل کنونی در پارکینگ ها و خیابان ها، کاهش لوازم یدکی آنها، تولیدات داخلی و غیره دیگر آنها رانمی بینیم.

ولی هنوز کسانی هستند که معتقد بر عضلانی بودن، قدرت و حجم زیاد موتور، ظاهر اسپرتی، در عین حال کلاسیک و در یک کلام طرفدار پر و پا قرص غول های دهه های 60 و 70 و 80 می باشند.

آقای واروژ زادوریان یکی از همین افرادی می باشد که از ابتدای شناخت اتومبیل، علاقه اش را در بازسازی اتومبیل های عضلانی آمریکا دیده است.

پدر آقای زادوریان مکانیک اتومبیل بوده و می توان گفت علاقه وی به اتومبیل از حرفه پدرش نشعت می گیرد. وی مدت 35 سال است که به باز سازی و مرمت کامل اتومبیل های آمریکایی ای که به دلایل مختلف از طرف صاحبشان مورد کم لطفی و بی اعتنایی قرار گرفته اند مشغول می باشد. او در طی این سال ها بین 1500 تا 2000 اتومبیل را که در داخل پارکینگ خانه ها و یا در کنار خیابان خاک می خورده اند را خریداری کرده، چندین هفته به باز سازی و مرمت تمام قطعات ریزو درشت آن پرداخت و آنها را با صاحبان جدیدشان آشنا کرده است.

به گفته وی او بیش از ، 150 دستگاه آریا، بیش از 20 تا 30 دستگاه شورلت Bel Air ، بیش از 20 دستگاه شورلت Impala، حدود 100 دستگاه کادیلاک، 40 تا 50 دستگاه فورد، حدود 100 تا 150 دستگاه شورلت کامارو و پونتیاک Transam و بسیاری اتومبیل های آمریکایی دیگر را تجربه کرده و درمقابل این اتومبیل ها صاحب تنها 30 تا 35 دستگاه بنز، 3 دستگاه پیکان، 1 دستگاه پژو و 1 دستگاه پراید بوده است.

تا چند هفته پیش او در حال کار بر روی دو اتومبیل بسیار خاص بود که پس از اتمام اعمال تغییرات بر روی آنها، این اتومبیل ها را در معرض فروش قرار داده است.

اولین اتومبیلی که البته به اندازه اتومبیل دیگر برای مرمت نیاز به زمان زیادی نداشت یک شورلت کامارو مدل سال 77 با رنگ طلایی می باشد که مدت بیست و اندی سال در یک پارکینگ خانگی بر روی دو عدد جک آرمیده بوده و هم اکنون دومین صاحبش یعنی آقای زادوریان را تجربه می کند. این کارمارو دارای پیشرانه 6 سیلندر خورجینی با 3000 سی سی حجم موتور همراه با کاربراتور مگنتی ، گیربکس منچستر 3 دنده می باشد. با وجود موتور 6 سیلندر آن، این اتومبیل دارای شتاب نسبتا خوبی به علت دارا بودن دیفرانسیل اشپیل دار (کلاچ دار) می باشد. آقای زادوریان با به کارگیری مهارت و سلیقه خود ظاهر اتومبیل را تا حد زیادی با تعویض رینگهای این اتومبیل با رینگهای 15 اینچ فولادی پونتیاک Formula و لاستیکهایی با سایز 295 در عقب و 225در جلو اسپرت کرده است. با باز کردن در این اتومبیل بوی غریبی به مشام انسان می خورد که خبر از فابریک بودن تمام قطعات داخل اتاق آن می دهد. کمپانی چرم کرم رنگ فابریک را با رنگ طلایی بدنه سازگار کرده که همچنین این رنگ باعث روشن شدن فضای داخل کابین شده است.

رادیو فابریک 'دلکورمی' ، آنتن داخل شیشه جلو، فرمان چهار پر فابریک آن، برچست خروجی اتومبیل در گوشه پایین سمت راننده بر روی شیشه جلو، پلاک فابریک اتومبیل متعلق به ایالت Pennsylvania، موکت فابریک درون صندوق عقب و سند دست اول، تمامی این اجزا نشانه ای از دقت بالای صاحب قبلی در نگهداری این اثر هنری دارد.

و اما اتومبیل آخر. دوج چارجر R/T نام اتومبیل بعدی ای می باشد که با دارا بودن جسه ای بزرگتر از کامارو و کاپوتی در حدود یک پراید هاچ بک از قدرتی عظیم نهفته در زیر کاپوت خود خبر می دهد. این چارجر متعلق به سال 74 بوده که در آن سال آخرین مدلها از چارجر و چلنجرهای غول پیکر به تولید رسید و از آن سال به بعد جسه این اتومبیلها کوچک شد. پیشرانه V8 این اتومبیل از نوع مگنوم 440 و دارای 7200cc حجم، دارای کاربراتور 4 دهنه با منیفولدهای حرفه ای، دیفرانسیل عقب اشپیل دار دور بالا و از همه مهمتر گیربکس Hertz فابریک دسته قمه ای 4 سرعته می باشد که می توان شتاب فوق العاده این ماشین را ( 0 تا 100 کیلومتر در حدود 5 ثانیه!!!) مدیون این جعبه دنده دانست.

رینگهای این چارجر 15 اینچی کروم سوار بر لاستیکهایی با سایز 295 در عقب و 255 در جلو می باشد. فرمان این اتومبیل هیدرولیک، ترمزها در جلو دیسک و در عقب کاسه ای همراه با بوستر می باشند. داخل اتاق نیز با چرم سرمه ای رنگ، یعنی رنگ بدنه آن هماهنگ شده اند.

کارکرد این اتومبیل در حدود 110000 کیلومتر بوده است.

طول آن 533 سانتی متر، عرض آن 187 و ارتفاعش 130 سانتی متر می باشد.

آقای واروژ زادوریان در مورد علت روی آوردنش به این حرفه چنین گفت: "عشق به اتومبیلهای کلاسیک عضلانی آمریکایی و اشتیاق بسیار در بازسازی و زنده کردن دوباره این اتومبیلها و تنفر از اتومبیلهای ضعیف امروزی علت روی آوردن من به این حرفه بود"

ولی با وجود اتومبیلهای کم مصرف امروزی، ضرورت به چشم خوردن شاهکارهای طراحی ده های قبل در شهرمان هرز چندگاهی احساس می شود. این دو اتومبیل هم اکنون در معرض فروش می باشند!

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...