Mohammad Aref 120450 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۸ برنامه ریزی منطقه ای فرآیندی است جهت مشارکت مردم و مناطق در برنامه ریزی و فراهم آوردن موجبات برنامه ریزی از جهت انطباق با برنامه های کلان و ویژگی های منطقه ای. تلفیقی است از برنامه ریزی توسعه اقتصادی و توسعه فضایی جهت عمران هماهنگ در مناطق. برنامه ریزی منطقه ای کامل ترین نوع برنامه ریزی بوده و معمولاً در سه سطح ملی، منطقه ای و ناحیه ای با هدف تعادل بخشی میان 3عنصر اصلی فضا، فعالیت و انسان انجام می گیرد. دارای 3بعد برنامه ریزی اقتصادی، برنامه ریزی اجتماعی و برنامه ریزی فضایی (آمایش) می باشد. برنامه ریزی منطقه ای به دو نوع برنامه ریزی درون منطقه ای و میان منطقه ای تقسیم می شود. در برنامه ریزی درون منطقه ای، هدف تعادل بخشی درون می باشد و در بیان 3عنصر فضا، فعالیت و انسان، اولویت را به فضا می دهد. این نوع برنامه ریزی در سطح حوزه نفوذ یک شهر یا روستا، شهرستان یا استان همل می کند. هدف اصلی این برنامه ریزی، دستیابی به رابطه قابل قبول میان مردم و مشاغل و محیط در داخل منطقه است. در برنامه ریزی میان منطقه ای، هدف ایجاد عدم تعادل بوده که منجر به ایجاد انگیزه و درنتیجه حرکت به سوی توسعه خواهد شد. در بیان 3عنصر فضا، فعالیت و انسان، اولویت را به فعالیت می دهد. هدف اصلی این برنامه ریزی، بیشتر اقتصادی بوده و سعی در تنظیم رابطه منطقی میان انسان و مشاغل دارد. دلایل کاربرد برنامه ریزی منطقه ای نیز به شرح ذیل می باشد: 1- تفاوت های مکانی و منطقه ای. 2- ایجاد تعادل فضایی. 3- جلوگیری از رشد بی رویه شهر. 4- توزیع متناسب خدمات. 5- بازسازی مناطق جنگ زده. 6- تبدیل نظام تصمیم گیری متمرکز به نظام تصمیم گیری غیرمتمرکز. برنامه ریزی منطقه ای میان رشته ای بوده و ماهیتی 4گانه دارد که شامل اقتصاد ، جغرافیا ، برنامه ریزی شهری و نظریه های مکانی می باشد. فلسفه نیز همراه و همگام با برنامه ریزی بوده و از آن به عنوان خرد برنامه یاد می شود. موضوع برنامه ریزی منطقه ای فضا و نیروهای موثر در تغییرات فضایی است و نقش اصلی آن برخورد مستقیم با مسایل عملکردی سطوح منطقه ای است. 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120450 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۷ زمینه شکل گیری برنامه ریزی منطقه ای اختلاف سطح میان روستاها، روستاها و شهرها، شهرها و شهرها، مناطق، درون مناطق، بین مناطق و کشورها جهت حصول به یک حداقل قابل قبول ملی و بین المللی از نظر اقتصادی و اجتماعی و کالبدی و ضرورت سرمایه گذاری های ملی و منطقه ای و نگهداشت جمعیت در پهنه سرزمین و استفاده از تکنولوژی مناسب و نیل به توسعه پایدار، خود به خود ضرورت برنامه ریزی منطقه ای را اجتناب ناپذیر نموده است. از طرفی برنامه ریزی منطقه ای سطح ما بین برنامه ریزی محلی و ملی است و شاید بدون برنامه ریزی منطقه ای دو سطح دیگر برنامه ریزی نتواند با یکدیگر هماهنگ گردند. این سه سطح با یکدیگر و با پوشش همزمانی می توانند شرایط توسعه و تعامل فضایی را محقق گردانند. رهیافت برنامه ریزی منطقه ای یک نگرش جدید در علوم برنامه ریزی محسوب می شود. ایده های اولیه آن به سطوح نابرابر فضاهای فیزیکی در بین کشورهای جهان و در چارچوب مرزهای ملی بر می گردد. توسعه منطقه ای سه هدف عمده را دنبال میکند: اقتصادی، اجتماعی و زیست شناختی. تلاش توسعه منطقه ای بر آن است که بهترین شرایط و امکانات را برای توسعه جامع برای همه فراهم آورد ، تفاوت های کیفیت زندگی بین منطقه ای و درون منطقه ای را به حداقل رساند و نهایتاً از میان بردارد و جهت تأمین این دو منظور، بهترین بهره گیری ممکن از مواهب طبیعی و استعدادهای انسانی یک منطقه را میسر سازد. در هر صورت با توجه به عمر اندک برنامه ریزی منطقه ای ، نظریه ها آنقدر جامع و فراگیر و در جهت آرمان اجتماعی نیست که بتواند پاسخگوی اهداف فوق باشد. مفهوم برنامه ریزی منطقه ای ، آمایش سرزمین و برنامه ریزی فضایی این سه مفهوم به مثابه ابزاری برای اصلاح و آرایش فضایی اقتصاد ملی و منطقه ای به کار بسته می شود. بنابراین برنامه ریزی منطقه ای سعی در نشان دادن قابلیت ها و توان ها و روندهای عام حاکم بر مناطق مختلف دارد؛ تا بدین ترتیب جلوه های اولیه برای منطقه ای کردن برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و ملی را به نمایش بگذارد. از این مفهوم چنین استنباط می شود که برنامه ریزی منطقه ای به عنوان حد فاصل برنامه ریزی ملی ( با خصلت بخشی و اقتصادی) و برنامه ریزی محلی (با خصلت غالباً کالبدی)، خصلتی فضایی دارد. برنامه ریزی منطقه ای شامل رهنمودها و خطوط اساسی و هدایت گر توسعه و رشد منطقه، نواحی، شهرها و روستاها (ضمن خصلت فضایی) با نگرش به جنبه های قوی اقتصادی است. از طرفی برنامه ریزی آمایش سرزمین در حد فاصل بین برنامه ریزی منطقه ای با (خصلت فضایی) و برنامه ریزی ملی (با خصلت بخشی و اقتصادی)، دارای خصلت دوگانه اقتصادی-فضایی است. بنابراین برنامه ریزی منطقه ای به واسطه ارائه راه های رشد و توسعه منطقه دارای خصلت بخشی و اقتصادی است و به واسطه توجه به عمران مناطق و نواحی دارای خصلت فضایی است. در واقع برنامه ریزی منطقه ای ، تصمیم گیری و سرمایه گذاری در پروژه ها در سطح منطقه، در راستای توسعه اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مناطق مختلف کشور است. معمولاً برنامه ریزی منطقه ای بعد از برنامه ریزی ملی و به عنوان یک برنامه ما بین برنامه ریزی ملی و محلی باید انجام پذیرد. برنامه ریزی منطقه ای به استراتژی های اقتصادی، اجتماعی در سطح ملی در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تأکید دارد. از طرفی این نوع برنامه ریزی ، تلفیقی از برنامه ریزی توسعه اقتصادی و توسعه فضایی در جهت عمران هماهنگ در مناطق، از طریق تخصیص منابع بین شاخص های اقتصادی و تخصیص فضایی توسعه بین فعالیت های مختلف با رعایت تقدم و تأخر فعالیت ها در طول زمان است. در واقع این نوع برنامه ریزی کامل ترین نوع برنامه ریزی است که کلیه بخش های تولیدی و غیر تولیدی را به صورت همه جانبه و یکپارچه شامل می شود و معمولاً در سطوح ملی، منطقه ای و ناحیه ای باهدف تعامل بخشی میان سه عنصر اصلی انسان، فعالیت و فضا تهیه می شود و دارای سه بعد است: برنامه ریزی اقتصادی برنامه ریزی اجتماعی برنامه ریزی فضایی با آمایش سرزمین مهمترین بعد برنامه ریزی منطقه ای بعد فضایی آن است. برنامه ریزی فضایی عبارت است از: روندی برای بهره وری و آرایش منطقی، حفظ تعادل و هماهنگی بین جمعیت و تأسیسات اجتماعی و اقتصادی ایجاد شده در فضای ملی و منطقه ای و جلوگیری از بروز عدم تعامل و بازتاب های تخریبی و منفی در فضای سرزمین. در اصل برنامه ریزی فضایی، تخصیص بهینه فضا به فعالیت های مختلف، بر اساس قابلیتهای مناطق و دوره زمانی معین است. منبع: کیمیافکر بزرگ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده