bandarabasi 373 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 شهریور، ۱۳۹۰ ختصاصی رسم : مقاله زیر را برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام درباره نگارههای پرچم ایران در دورههای مختلف تاریخ نوشته و برای رسم ارسال کرده است: (ویژه نامه برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام که چندی پیش در رسم منتشر شد هم به همت این طراح جوان تهیه شده بود) اندر خم نقش درفش واكاوی نگاره های بیرق ایران درفش ایران را میتوان كهن ترین درفش (پرچم) جهان دانست. در بررسی پیشینه درفش ایران به نخستین كلامی كه برمیخوریم، در شاهنامه فردوسی است؛ زمانی كه كاوه آهنگر به خون خواهی جوانان برمیخیزد و علیه ضحاک قیام میكند، پیشبند چرمینش را بر سر چوبی میكند و فریاد میزند: كسی كو هوای فریدون كند سر از بند ضحاک بیرون كند سپس كاخ فرمانروای خونخوار را در هم میكوبد و فریدون را به تخت شاهی مینشاند، فریدون پس از آن دستور میدهد پیشبند چرمی كاوه را با دیبا (نوعی پارچه ابریشمی رنگین) زرد و سرخ و بنفش بیارایند و دُر و گوهر بسیار به آن بنشانند و بدین سان است كه درفش كاویانی پدیدار میشود. پس از آن نیز پادشاهان ایران هر كدام گوهر بدان آویختند تا به جایی كه درفش مذكور از تابناكی بسیار در شب تیره چون چراغی میدرخشید و آن را در جنگها پیشاپیش سپاه میبردند. اختر كاویان، كاویانی درفش، علم فریدون، از دیگر نامهای درفش كاویانی است. فرو هشت از او زرد و سرخ و بنفش همی خواندش كاویانی درفش و ز آن پس، هر آن كس كه بگرفت گاه به شاهی به سر بر نهادی كلاه بر آن بی بها چرم آهنگران بر آویختی نو به نو گوهران ( فردوسی) از این هنگام بود كه درفش كاویانی، درفش شاهی ایران و نماد پیروزی مردم بر ضحاک خوانده شد. از نگاه تاریخ هیچ اثری از درفش كاویانی در پیشینه هخامنشی، سلوكی و اشكانی یافت نمیشود و این كه درفش كاویانی جدا از شاهنامه در واقعیت نیز بوده است یا نه، مسالهای است كه هنوز پوشیده مانده. از داستان كاوه در اوستا اثری نیست و حتی در آثار پهلوی نیز نشانی از او نمیبینیم، با وجود این نمیتوان وجود داستان كاوه را در عهد ساسانی انكار كرد. بیشتر دانش اكنون ما از درفش كاویانی به نوشتههای پس از اسلام برمیگردد. طبری در كتاب تاریخ الامم و الملوک مینویسد:" درفش كاویانی از پوست پلنگ درست شده به درازای دوازده اَرَش". اگر هر اَرَش را كه فاصله بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است، شصت سانتیمتر به حساب آوریم، نزدیک به پنج متر پهنا و هفت متر درازا میشود. ابن خلدون نیز این گونه بیان میكند كه درفش كاویانی دارای ستاره ای بود و اعتقاد بر این بود كه تا هنگامی كه این درفش برپاست، ایرانیان شكست ناپذیرند. در زمان ساسانیان و در حمله اعراب به ایران در نبرد قادسیه، درفش كاویانی به دست ایشان میافتد و چون آن را نزد عمربن خطاب خلیفه مسلمانان بردند، وی از فزونی دُر و گوهر آن به شگفت آمد و آن چنان كه بلعمی میگوید، دستور داد دُر و گوهرها را بردارند و آن را بسوزانند، این سرانجام درفش كاویانی است. درفشی كه نماد پیروزی و شكست ناپذیری ایرانیان بود. تاریخ نگاران هخامنشیان را نخستین دولتی میدانند كه از پرچم به عنوان نمادی از كردار و پندار ایرانیان، استفاده میكردند. بی گمان نقش درفش فرمانروایی پر شوكت آنان عقابی، با بالهای گسترده و خورشیدی تابان در پشت آن بوده است، نمادی كه قدرت و توانایی بسیار آنان را به خوبی آشكار میسازد. چنان كه گمان میرود، اشكانیان از دو درفش سود میجستند، یكی از درفشی كه به نقش خورشید آراسته بود و دیگری درفشی كه پیشاپیش دستههای هزارتایی ارتشیان حركت میكرد، درفشی از جنس ابریشم كه مزّین به طرحی از اژدها بود. در دوره ساسانی چنانكه درمییابیم، درفش كاویانی بالاترین نشان پادشاهی است و آن است كه نمونهای بازسازی شده از درفش كاویانی شاهنامه است. در سنگ نگاره های ساسانی نقش چهار درفش دیگر نیز میتوان یافت: یكی در بیستون كه از آن شاپور دوم است كه باز و گشوده نیست و سه درفش دیگر كه در نقش رستم پدیدار گشته، یكی از آن هرمز دوم با نگاره صلیب شكل خوابیده كه سه دنباله آویزان دارد. دیگری در نگاره بهرام دوم، به این قرار كه بالای سر نیزه بهرام حلقه ای دیده میشود كه دو پارچه و چند منگوله از آن آویزان است. در نگاره شاپور دوم در نقش رستم، پرچم دارای یک چلیپا ( صلیب) و منگولههایی آویزان و گویهایی شبیه به گویهای به كار رفته در تاج پادشاهان ساسانی است. از دیگر راههای شناخت پرچمهای ساسانی بررسی 18 مهر یافت شده در اطراف دریاچه خزر و همین طور پارهای نوشتههای رومی است. در سده های نخستین پس از اسلام در زمان حكومت امویان، چنانكه در تاریخ طبری آمده است، رنگ پرچم، سفید بود. اما بلعمی این رنگ را سبز میداند. سالها بعد، در قیام ابومسلم خراسانی چنان كه طبری میگوید دو پرچم افراشته میشد: یكی، سیاه رنگ و دیگری سفید مزین به آیهای از قرآن كریم و اما پس از به نتیجه رسیدن قیام ابومسلم و زمانی كه عباسیان به حكومت رسیدند، پرچم ایشان سیاه رنگ همراه با نوشتار محمد رسول الله بود. این در حالی است كه مخالفان به نشانه اعتراض از رنگهای دیگری استفاده میكردند، به این قرار كه فاطمیون مصر از رنگ سبز و علویان و بسیاری از شورشیان ایرانی از رنگ سفید در پرچمهایشان بهره میجستند. بابک، زمانی كه به مخالفت با مأمون عباسی برخاست، از درفشی سرخ رنگ استفاده كرد و گمان میرود به همین دلیل است كه آنان را سرخ جامگان مینامند. در زمان مأمون، رنگ سبز، رنگ شیعیان بود. زمانی كه حضرت امام رضا(ع) به ولیعهدی مأمون میرسند، رنگ سبز را برای خود برمیگزینند. این در حالی است كه ایشان پس از این كردار، از طرف عباسیان به پیروی از آیینهای ایرانیان پیش از اسلام متهّم میشوند. پس از این اعتراضات، رنگ سیاه عباسیان توسط امام رضا (ع) پذیرفته میشود. نكته قابل توجه این است كه در تمام این سالها استفاده از طرح و نقش، به دلیل قدرت علمای اسلام و اعتقاد ایشان مبنی بر حرام بودن تصویر، در درفشها نیز به كار نمیرفت. در سال 355 خورشیدی زمانی كه غزنویان با شكست دادن سامانیان زمام امور را در دست گرفتند، به رسم خلفای عباسی درفشی یک دست سیاه رنگ داشتند تا سرانجام سلطان محمود غزنوی دستور زردوزی كردن نقش ماه را روی درفش یک دست مشكین فامشان را صادر كرد، این شاید نخستین استفاده از تصویر بعد از حمله اعراب به ایران باشد. سالها بعد در زمان پادشاهی سلطان مسعود غزنوی، نقش شیر جایگزین نشان ماه شد. این شاید اولین حضور نقش شیر در درفش ایران باشد. در كتاب مصور تاریخ رشید الدین پرچم غزنویان به رنگ قرمز آمده است، اما بسیاری از نوشتار مربوط به آن زمان چنین مینماید كه آنان پرچمی با نقش همای طلایی یا شیر طلایی حمل میكردند. قزوینی، سالها بعد و در قرن ششم هجری چنین میگوید:" در آن زمان پادشاهان شیعی، پرچمهایی به رنگ سبز و سفید و دیگر پادشاهان همچنان به رسم عباسیان پرچمی سیاه رنگ داشتند". سلجوقیان، خاندانی ترک هستند كه با ظهورشان دوره جدیدی را در تاریخ اسلام در این سرزمین پایهگذاری میكنند. سلجوقیان همچون غزنویان، پرچم سیاه رنگ خلفای عباسی را همراه با سایر نشانههای قدرت از ایشان وام گرفتند. در این دوره تاریخی سكههایی ضرب شد كه مزین به نقش شیر و خورشید بود. این نقوش بعدها به درفش ها نیز انتقال یافت. در مورد دلیل استفاده از شیر و خورشید دو دیدگاه وجود دارد: یكی تعبیری است كه از منطقه البروج(1) به دست میآید به این شرح كه نام برج مرداد در منطقه البروج، اسد یا همان شیر است و خورشید نیز در این ماه سال، بیشترین قدرت تابش و گرما را دارد. دیدگاه دوم بر این اصل است كه وجود خورشید در این نقش به دلیل آئین مهرپرستی در ایران دلالت دارد و حكایت از آن است كه به دلیل تقدس خورشید در این آئین، ایرانیان كهن ترجیح دادند خورشید را در سكه ها و پرچم، بر پشت شیر بنشانند. این نشان ستاره شناسی به تدریج وارد فرهنگ عام شد و در حدود قرن نهم هجری به نقش درفش درآمد و تعبیری اسلامی ( شیعی) یافت. در نگاره ای از شاهنامه شمس الدین كاشانی كه منظومهای است از جهان گشایی مغولان، به پرچمی برمیخوریم كه نشان شیر و خورشید دارد. این قدیمی ترین پرچم شیر و خورشیددار شناخته شده است كه مربوط به اواسط سده هشتم یعنی زمان تیموریان است. سلسله صفویان، از 907 تا 1148 (ه.ق) در ایران حكمرانی كردهاند. ظهور این سلسله از چند نظر دارای اهمیت است كه مهمترین آنها یكپارچگی ملی ایرانیان و رسمی شدن مذهب تشیع و رشد هنر و صنعت است. شاه اسماعیل صفوی بنیانگذار صفویان به واسطه رسمی كردن مذهب تشیع، هم ایرانیان را با یكدیگر متحد كرد، هم آنان را بر آن داشت كه دیگر زیر بار اقوام مسلمان كشورهای همسایه به ویژه دولت عثمانی نروند. بر درفش شاه اسماعیل نشانی از شیر و خورشید دیده نمیشود و شاه طهماسب نیز چون زاده برج فروردین یا برج حَمَل بود، مقرر گردانید به جای نقش شیر، نقش بره را كه نماد فروردین است، روی پرچمها و سكه ها نقش زنند. بعدها در زمان شاهنشاهی شاه عباس نقش شیر و خورشید دوباره روی درفشها پدیدار میشود. به گونه ای كه اروپاییهایی كه در این زمان از ایران دیدن كرده بودند، پرچم ایران را سه گوش، آراسته به نقشهای شیر و خورشید، ذوالفقار یا آیات قرآنی یاد كردهاند. آن گونه كه نمایان است صفویان شیر را نماد امام علی(ع) و خورشید را نشانه ای از فره دین یا شكوه خداوندی كه همان دگرگون شده فره ایزدی است، میدانستند. چنین برمیآید كه در این زمان این نقشها، دیگر، كاركرد نمادین ستاره شناسی ندارند و تعبیری برخاسته از مذهب تشیع به خود میگیرند. در این دوره تاریخی رنگ سبز نیز نماد تشیع بود. نادر شاه افشار، موسس سلسله افشاریه، از 1148 تا 1160 ( ه.ق) در ایران حكمرانی كرد. در مورد پرچم نادرشاه چند نظر مطرح است: نخست اینكه نادر از دو پرچم استفاده میكرد، درفشی سه رنگ، با رنگهای قرمز، آبی، سفید و دیگری درفشی چهار رنگ با رنگهای قرمز، آبی، سفید و طلایی. مهر نادر نیز از نشان شیر و خورشید و عبارت الله الملک تشكیل شده بود. دومین نظر بر این اساس است: نادر شاه افشار از دو پرچم بهره میجست، پرچمی سلطنتی كه از ابریشم سرخ و زرد ساخته میشد و نشان شیر و خورشید هم بر آن پایدار بود و پرچمی ملی كه از سه رنگ سبز و سفید و سرخ تشكیل شده بود. در این پرچم شیر از نیم رخ و در حال راه رفتن دیده میشود، خورشید نیز از پس سرش طلوع میكند و در دایره خورشید عبارت الله الملک دیده میشود. سپاهیان نادر در نگاره ای كه از جنگ وی با محمد گوركانی پادشاه هند كشیده شده، درفشی با رنگ غالب سفید در دست دارند كه در بالای آن نواری سبز رنگ و در پایین آن نواری سرخ دیده میشود. شیری با دم برافراشته و به صورت نیم رخ در مركز آن در حال راه رفتن است و در دایره خورشیدش عبارت الله الملك دیده میشود. بر این اساس میتوان گفت پرچم سه رنگ نادر شاه، مادر پرچم سه رنگ اكنون ایران است. نكته قابل توجه اینكه پرچمها در این زمان نیز همچنان سه گوش بودند. در زمان آقامحمدخان قاجار سر سلسله قاجاریان، درفش ایرانیان دچار قدری دگرگونی شد، به این قرار كه ساختار كلی پرچم از سه گوش به چهار گوش تبدیل شد و دیگر این كه از رنگ های پرچم نادر، تنها رنگ سرخش باقی ماند و در مركز پرچم، دایره بزرگ سفید رنگی كار شد كه نقش شیر و خورشید در آن آمده است و برای اولین بار شمشیری به دست شیر داده میشود. در روزگار حكمرانی فتحعلی شاه قاجار ایرانیان دو پرچم داشتند: یكی پرچم سرخ رنگ كه در میانش، شیری شمشیر به دست با خورشیدی در پس شیر و در حال طلوع دیده میشود. پرچم دوم، پرچمی سفید رنگ با نشان شیر و خورشید بود كه برای اهداف دیپلماتیک استفاده میشد. این سخن در نگاره ای كه یک نقاش روس از ورود ابوالحسن خان شیرازی سفیر ایران كشیده است، به خوبی دیده میشود. دگرگونی دیگری كه در سكه ها و پرچم ها دیده میشود، در طراحی ساختار كلی نشان شیر است به گونه ای كه شیر نر آفریقایی جایگزین شیر ایرانی شد (شیرهای ایرانی چه نر و چه ماده یال ندارند. اما در شیرهای آفریقایی نرها یال دار و ماده ها بییالند) در زمان محمد شاه قاجار، جانشین فتحعلی شاه قاجار، تاجی به نشان شیر و خورشید اضافه شد، به این ترتیب كه تاج در بالای خورشید قرار گرفت. در این زمان نیز دو پرچم به كار میرفت: یكی پرچمی با نقش شمشیر دولبه حضرت علی(ع) و دیگری پرچمی با نشان شیر و خورشید. درفش نخست پرچم شاهی و درفش دوم، ملی و نظامی بود. افسانه نجم آبادی، نویسنده و استاد دانشگاه هاروارد، در مورد دگرگونی های نشان شیر و خورشید این گونه مینویسد:" از روزگار فتحعلی شاه، رویكرد مذهبی حكومت و شاهان ایران كمرنگ میشود و به دنبال آن تعبیر شیعی شیر و خورشید جایش را به تعبیری ملی گرایانه میدهد. نوشتههای بازمانده از آن زمان و همین طور شعری به قلم خود شاه نمونهای از آن است كه نشان میدهد خورشید نمادی از شاه ایران و اشاره به جمشید، شاه اسطورهای ایران در شاهنامه فردوسی دارد و شیر نیز نشانی برگرفته از شخصیت رستم، پهلوان و دلاور بزرگ ایران زمین در شاهنامه است". یحیی ذكاء، تصویر دو پرچم از مهمترین پرچمهای رایج در روزگار قاجار مربوط به سال 1265 خورشیدی را ارائه كرده است. اولین پرچم مربع شكل است كه در بالای آن نواری سبز رنگ و در پایینش نواری سرخ رنگ دیده میشود. زمینه، سفید رنگ است و نشان شیر و خورشید در مركز به كار گرفته شده، پرچم دیگر نیز سه رنگ است با این تفاوت كه پهنای نوارهای رنگی با هم برابرند و نشان شیر و خورشید چنان در مركز آمده است كه هر سه رنگ را در برمیگیرد، از پرچم نخستین برای ساختمان های دولتی و هر آنچه به دولت مربوط بود، استفاده میشد. اساس استفاده از این سه رنگ هنوز به طور کامل روشن نیست، ولی در هر حال استفاده از رنگ سبز و سفید، بی ارتباط با سنتهای اسلامی نبوده و قرمز نیز شاید، نشان دهنده قدرت نظامی بوده است. بعدها تفسیری منطقی از رنگ های به كار رفته در پرچم به این صورت ارائه شد كه سبز به عنوان نشان دین اسلام، سفید نشان صلح و قرمز، نشان رشادت و دلاوری است. این وضعیت پرچم تا انقلاب مشروطه پابرجا ماند. هر چند كسانی تمایل داشتند پرچمی سرخ رنگ با نشان شیر و خورشید را جایگزین پرچم سه رنگ ایران كنند، ولی سرانجام با پیروزی جنبش مشروطه خو اهی در ایران و گردن نهادن مظفر الدین شاه به تشكیل مجلس، نمایندگان مردم سرانجام به كار تدوین قانون اساسی و متمم آن پرداختند. به این ترتیب كه در اصل پنجم متمم قانون اساسی چنین آمد:" الوان رسمی بیرق ایران، سبز، سفید، سرخ و علامت شیر و خورشید است". نكته عجیب اینجاست كه هیچ اشارهای به ترتیب قرارگیری رنگها، افقی یا عمودی بودن، جای ایستادن نشان شیر و خورشید، فرم قرارگیری شیر، ایستاده، نشسته و جهت نگاه شیر و همین طور استفاده از شمشیر یا عدم استفاده از آن نشده است. به نظر میرسد قسمتی از عجله نمایندگان به خاطر وجود گروه اندكی است كه مخالف استفاده از تصویر در پرچم بودند. نمایندگان مردم برای توجیه بهتر رنگ های به كار رفته در پرچم استدلالی دینی مطرح كردند. به این ترتیب كه رنگ سبز رنگ مورد علاقه پیامبر (ص) و رنگ دین است و بهتر است در بالا بیاید. سفید، رنگ زرتشتیان است، اقلیتی دینی كه هزاران سال به صلح و صفا در این سرزمین زندگی كردند، دیگر اینكه سفید، نماد همیشگی صلح و پاكی سیرت است و لازم است در زیر رنگ سبز قرار گیرد. در مورد رنگ سرخ نیز چنین گفته شد: سرخ نشان بارزی از خون شهیدان و جایگاه والای مقام شهید در اسلام و همین طور ضرورت پاسداشت منزلت شهدای انقلاب مشروطه است. اكنون زمان بررسی نشان شیر و خورشید بود. از آنجایی كه انقلاب مشروطه در مرداد 1285 خورشیدی به پیروزی رسید و در منطقه البروج، شیر نشان برج مرداد است و همین طور از نظر دینی، اسدالله، لقب امیرالمومنین(ع) است، بنابراین شیر نشان برج مرداد است و هم نشانی از امام اول شیعیان. خورشید در برج مرداد در اوج گرما و انرژی است و همین طور انقلاب مشروطه در 14 مرداد به ثمر رسید. پس خورشید بر پشت شیر قرار میگیرد كه این شیر و خورشید هم نشانه حضرت علی(ع) باشد و هم نشانه ماه مرداد، ماه پیروزی مشروطه خواهان. اكنون كه شیر نشان امیرالمومنین(ع) است، باید ذوالفقار نیز به دستش باشد. به این ترتیب پرچم ملی ایران به طور رسمی در قانون اساسی به عنوان نماد استقلال و حاكمیت ملی مطرح شد. در زمان پهلوی اول، پرچم مشروطه با همان ساختار پایدار ماند. تنها تغییر رخ داده این بود كه شیر، چهره طبیعیتری پیدا كرد و خورشید از آن حالت زنانه خارج شد. در این زمان در بسیاری از مكانهای نظامی پرچم دارای تاج پهلوی نیز بود. در همین دوره بود كه واژه های مصطلح در زبان فارسی، چون درفش (فارسی)، عَلَم (عربی) و بیرق (تركی) توسط فرهنگستان زبان فارسی با واژه پرچم كه كلمه ای با ریشه تركی است، جایگزین میشود . این كار باعث اعتراض گروهی از فرهیختگان شد. مدتی از دوره حكومت پهلوی دوم، ایران دارای سه پرچم رسمی بوده است: پرچم ملی كه در آن سه بخش اختصاص یافته به سه رنگ سبز، سفید و سرخ با هم برابر بودند. پرچم دولتی كه تنها تفاوت آن با پرچم ملی در نقش شیر و خورشیدش بود و ویژه اداره ها و دستگاه های دولتی بود و سرانجام پرچم سلطنتی كه آبی رنگ بود و در گوشه سمت چپ تاج پهلوی نقش بسته بود. پس از پیروزی انقلاب درسال 1357 خورشیدی، در اصل 18 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب سال 1358 در مورد پرچم چنین آمده است:" پرچم جمهوری اسلامی از سه رنگ سبز، سفید و سرخ تشكیل میشود و نشان جمهوری اسلامی (تشكیل شده با حرف الله) در وسط آن قرار دارد. این نشان بیانگر الله و شعار لاالهالاالله و نشانی از لاله نماد خون شهید است و به همین سبب به رنگ سرخ در میان پرچم و روی رنگ سفید قرار گرفته است و همچنین 22 كلمه الله اكبر به رنگ سفید و به نشان پیروزی انقلاب در روز 22 بهمن در حاشیه پایین رنگ سبز و حاشیه بالای رنگ قرمز با خط بنایی نوشته شده است. یازده الله اكبر به نشانه پیروزی انقلاب در ماه یازدهم سال در بالا و یازده الله اكبر دیگر در پایین قرار گرفته است. طراح نشان این پرچم حمید ندیمی است. (1): منطقه البروج، دایرهای است كه زمین حركت انتقالی خود را در آن انجام میدهد. در ستاره شناسی كهن این مسیر را به 12 قسمت مساوی یا 12 برج، تقسیم كرده و هر كدام را به اسمی نامیدهاند و مدتی كه زمین یكی از این 12 قسمت را طی میكند، یک ماه شمسی تعیین كردهاند. اسامی برج های دوازده گانه به این قرار است: فروردین: حَمَل ( بره) / اردیبهشت: ثور ( گاو) / خرداد: جوزا ( دو پیكر) / تیر: سرطان ( خرچنگ) / مرداد: اسد ( شیر) / شهریور: سنبله ( خوشه) / مهر: میزان ( ترازو) / آبان: عقرب ( كژدم) / آذر: قوس ( كمان) / دی: جدی ( بزغاله) / بهمن: دلو ( دلو) / اسفند: حوت ( ماهی بزرگ ). پس شیر نشانه ماه مرداد نیز هست و خورشید در ماه مرداد در اوج گرمای خود است به این شكل همبستگی میان خانه شیر ( برج اسد – مرداد ماه) با میانه تابستان نشان داده میشود. نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .